انحصارطلبی کار دست دوم خردادیها داد/ جیغ بنفش نسل اولیها از فعالیت سیاسی جوانان ندا
پوست اندازی در جریان اصلاحات به چاقوی دولبه ای برای اصلاح طبان بدل شده است و از یک سو این جریان سیاسی را واداشته که به این تاکتیک برای حضور در انتخابات متوسل شود و از سوی دیگر با تشکیل گروه های جدید، نسل اولیهای اصلاحطلب از این موضوع هراس دارند که این گروهها با توجه به تز حضور در زیر چتر حاکمیت جای آنان را بگیرند و آنان رفته رفته به محاق بروند.
کد خبر :
404042
سرویس سیاسی فردا: پوست اندازی در جریان اصلاحات به چاقوی دولبه ای برای اصلاح طبان بدل شده است و از یک سو این جریان سیاسی را واداشته که به این تاکتیک برای حضور در انتخابات متوسل شود و از سوی دیگر با تشکیل گروه های جدید، نسل اولیهای اصلاحطلب از این موضوع هراس دارند که این گروهها با توجه به تز حضور در زیر چتر حاکمیت جای آنان را بگیرند و آنان رفته رفته به محاق بروند. در این راستا برخی از اعضای احزاب منحله مانند مشارکت و سازمان مجاهدین سعی دارند مساله پوست اندازی را به نفع خود مدیریت کنند. از این روست که اعضای این احزاب پوست اندازی را در قالب تشکیل احزاب جدید اما با بدنه اعضای قدیمی در صحنه سیاسی کشورعملیاتی میکنند تا از این مسیر بتوانند از فیلتر شورای نگهبان عبور نمایند. اما شکل گیری تشکلهای جدید مانند ندا که با انتقاد از رفتار گذشته اصلاح طلبان روی کار آمدند، این هراس را به جان ساختارشکنان انداخت که نکند در این وادی جابه جایی خاصی صورت بگیرد و اصلاح طلبان سنتی که با توجه به فتنه گریهای گذشته از ساختار سیاسی کشور دور ماندهاند، نتوانند دوباره خود را در این صحنه بازنمایی کنند. از این روست که اعضای مشارکت
مانند محمدرضا خاتمی به شدت نسبت به تشکیل این تشکلها واکنش نشان داده و آنان را « بدلی » نامیدند. برخی دیگر چون احمد پورنجاتی نیز شمشیر را از رو بستهاند و در هر فرصتی به جوانان ندا میتازند. به تازگی پورنجاتی در نوشتهای کنایه آمیز علیه صادق خرازی و خطاب به اصلاح طلبان جوان عضو حزب ندای ایرانیان، ضمن اینکه از آنان خواست مواظب ابتلا به سیاستمداری دو نبش باشند و گرفتار زکام سیاسی نشوند، نوشت:«ششدانگ حواستان را متوجه زیر پاها و زیر بغل هاتان کنید که مبادا دچار «پوست خربزه و پیزر و هندوانه»ی اهدایی از سوی از ما بهتران شوید. نعوذبالله! یا از رفتن به چاه به کلی منصرف شوید، یا دستکم از آویزان شدن به طناب هفت رنگ اما شیت و پیت شده برخی خالی بندان سیاسی، بپرهیزید». پورنجاتی و برخی مدعیان اصلاح طلبی پیش از این با تمسخر «ندا»، آن را «نساء» خوانده بودند. از سوی رسانههای اصلاحطلب نیز مانند فعالان سیاسی این جناح وجود ندا را نمیتوانند تحمل کنند و این رقیب درون جناحی را وصلهای ناجور میدانند و از هر فرصتی برای تخریب علیه آن استفاده میکنند. روزنامه آرمان یکی از روزنامه های اصلاح طلب است که هموار با توپ پر به سراغ
نسل دومیها می رود. این روزنامه که بعد از تشکیل ندا فریاد وااسفا سر داد، اخیرا نیز در یادداشتی علیه ندا موضع گرفته و در یک رویکرد غیر اخلاقی از انصراف نداعیون از انتخابات خبر داده اشت. اما این موضوع از سوی اعضای حزب ندا به شدت تکذیب شد و مجید فراهانی دبیرکل حزب ندای ایرانیان از شایعهسازی ارگان کارگزاران سازندگی به عدم ورود این حزب به رقابتهای انتخابات گلایه کرد و نوشت «برنامه استراتژیک حزب ندای ایرانیان در سال 94، مشارکت و حضور قدرتمند در انتخابات مجلس شورای اسلامی است و کمیته انتخابات حزب مدتهاست که فعالیت گسترده خود در استانهای مختلف کشور را برای شناسایی چهرههای شایسته در 290 حوزه انتخاباتی برای ورود به مجلس شورای اسلامی آغاز نموده است». انشقاق مدیریتی در اصلاحات پیش از سال 92 بود که از سوی عناصر مرکزی اصلاحطلب شورای مشورتی برای مدیریت فضای انتخابات ریاست جمهوری به نفع اصلاح طلبان راهاندازی شد. شورای مشورتی اینک در مقابل شورای هماهنگی اصلاحات قد علم کرده است و بالانشینان اصلاحات نیز بر آن تاکید دارند که شورای مشورتی صحنه انتخابات آتی را مدیریت کند. اما این موضوع به مذاق اعضای شورای هماهنگی که
پیش از این برنامههایی برای حضور در انتخابات داشتند، خوش نیامده است؛ چراکه حس می کنند از ساختار قدرت اصلاحات کنار گذاشته شدهاند. نارضایتی از این باب سبب شده تا انشقاق در سطح مدیریتی اصلاحات بوجود آید. انحصار طلبی قدرت در اصلاحات به مشکل اساسی در سطح مدیریتی این جریان سیاسی بدل شده است. از یک سو انحصارطلبان تاکید بر تمرکز قدرت در دست خود دارند و از سوی دیگر کسانی که خود را از ساختار قدرت دور می بینند به این طیف سیاسی بیاعتنایی می کنند. البته با توجه به سابقه و نفوذ زیادی که سطح دوم مدیریتی در این جریان دارند متعاقب آن تاثیرگذاری خاصی نیز می توانند بر تصمیمات مهم و اساسی این جریان داشته باشند. یکی از افرادی که در سطح دوم مدیریتی اصلاحات قرار دارد، محمدرضا عارف است. عارف در انتخابات گذشته با انصراف دادن از کاندیداتوری به نفع روحانی اثرگذاری مثبتی برای این جریان داشت و بسیاری وی را در پیروزی روحانی سهیم می دانند اما با بیشتر شدن شکاف میان این دو طیف سیاسی در جریان اصلاحات به نظر نمی رسد، اصلاح طلبان بتوانند الگوی انتخابات ریاست جمهوری را که اجماع بر سر یک کاندیدا بود، با اجماع بر سر یک لیست در انتخابات
مجلس جایگزین کنند. چه اینکه فضا و گستردگی انتخابات مجلس با انتخابات تک نامزدی ریاست جمهوری بسیار متفاوت است و وحدت و انسجام بیشتری را میطلبد. همایشی که نمایش انشقاق بود همایش بزرگ اصلاح طلبان که توسط شورای هماهنگی اصلاحات برگزار شد، به نوعی دهن کجی به شورای مشورتی بود. سطح دوم مدیریتی از یک سو نشان داد که می تواند خودکفا باشد و از سوی دیگر سعی کرد با مانور قدرتی که انجام داد، به یارگیری در مقابل سطح اول بپردازد. در این راستا آنچه نمایان شد، نمایش انشقاق سیاسی در این جناح بود؛ چراکه طرفداران سطح اول مدیریتی تاکید داشتند که شورای هماهنگی اجازه برگزاری همایش ندارد و بایستی خود را در ذیل سطح اول تعریف کند. اما این اتفاق نیفتاد و همایش اصلاحات با بیاعتنایی هاشمی و خاتمی و عدم حضور انان مواجه شد. خاتمی و هاشمی در این راستا تنها به ارسال پیام اکتفا کردند؛ این درحالی بود که اعضای حزب کارگزاران و بسیاری از اعضای مشارکت در این همایش که به عنوان «همایش بزرگ اصلاحات» نامگذاری شده بود؛ حضور نیافتند. شیوع انشقاق مدیریتی در سطوح پایین جریان اصلاحات انشقاقی که در جریان اصلاحات به مانند یک موج شدید از سطح مدیریتی آغاز
شده، سطوح پایینی این جریان را نیز دستخوش تغییر کرده است. تغییری که تا به امروز به مذاق مدیران بالایی خوش نیامده و آنان فضا را به هم ریخته و کنترل امور را خارج از توانایی خود می بینند. اینکه این تغییر و تحولات خارج از کنترل مدیران به طور خودجوش بوجود آمده تیم سطح اول مدیریتی این جریان سیاسی را دچار هراس و نگرانی کرده است. تحولاتی در این زمینه نیز ایجاد شد تا اثرات سومدیریت بر سطوح پایین این جریان نیز آشکار شود. یکی از این فعل و انفعالات سیاسی در سطح پایینی اصلاحات مربوط به استعفای دسته جمعی دانشجویان حزب اسلامی کار است. جوانان اصلاح طلب که پشت سر اصلاح طلبان سنتی قرار دارند و فضای کهنه این احزاب را برای رشد و بالندگی خود غیر ممکن میبینند به امید اینکه در احزاب تازه تاسیس فضای پویایی برای رشد خود بیابند، دست به کوچ دسته جمعی زدنند. حزب ندا در این جریان مکان ییلاق جوانان اصلاح طلب شده است. این موارد سبب شده تا تغییر و تحولات جدی در ساختار اصلاحات شکل بگیرد. پوست اندازی بلای جان اصلاح طلبان شده و سطح اول مدیریتی توانایی مدیریت تمامی تغییرات را در خود نمی بیند و از این جهت اصلاحات دچار نوعی انشقاق غیر قابل
کنترل گردیده که نتیجه آن فحاشی سیاسی نظیر اظهارات پورنجاتی علیه نداست.