اقتصاد روسیه در حال حاضر تحت تحریمهای کشورهای غربی است. این تحریمها به دو نوع تقسیم میشود. تحریمهای هوشمند که هدف آنها محدود کردن مسافرت و تراکنش بین المللی فهرستی از افراد و شرکتهاست. همچنین تحریمهای گستردهتری نیز برای محدود کردن مبادلات بین المللی و بخشهای مالی، انرژی و دفاعی اعمال شده است.
کد خبر :
402723
سرویس بین الملل فردا:
اقتصاد روسیه در حال حاضر تحت تحریمهای کشورهای غربی است. این تحریمها به دو نوع تقسیم میشود. تحریمهای هوشمند که هدف آنها محدود کردن مسافرت و تراکنش بین المللی فهرستی از افراد و شرکتهاست. همچنین تحریمهای گستردهتری نیز برای محدود کردن مبادلات بین المللی و بخشهای مالی، انرژی و دفاعی اعمال شده است. تاریخچه تحریمها اقتصاد روسیه در حال حاضر تحت تحریمهای کشورهای غربی است. این تحریمها به دو نوع تقسیم میشود. تحریمهای هوشمند که هدف آنها محدود کردن مسافرت و تراکنش بین المللی
فهرستی از افراد و شرکتهاست. همچنین تحریمهای گستردهتری نیز برای محدود کردن مبادلات بین المللی و بخشهای مالی، انرژی و دفاعی اعمال شده است. در طول تاریخ، موافقان تحریمهای اقتصادی علیه کشورهای متخاصم معمولا دو مزیت را برشمردهاند. یکی از این مزیتهای ادعا شده، سرعت عمل است. غالبا پیشبینی میشود که تحریمهای اقتصادی باعث میشود منابع دشمن سریع تمام شوند. مزیت دیگر این است که با حمله به اقتصاد کشور دشمن، میتوانیم بدون تلفات سنگین در رویارویی نظامی، به اهدافمان برسیم. آیا تجربه نیز این ادعاها را توجیه میکند؟ با توجه به تحریمهای اقتصادی از
جنگهای ناپلئونی گرفته تا جنگ داخلی آمرکیا و دو جنگ جهانی، جنگ سرد، آفریقای جنوبی و کوبا، پاسخ منفی است. تحریمها چگونه عمل میکنند تاثیر تحریمها بر قدرت ملی کندتر و کمتر از انتظار است. ابتدا، به طور غیرمستقیم و از طریق اقتصاد به قدرت ملی حمله میشود. اگر دسترسی کشوری به مادهای که به آن نیاز حیاتی دارد، مانند نفت و یا غذا، محدود شود، معمولا به سمت راههای جایگزین و یا دور زدن خواهد رفت. در کشوری که تحریم شده، سربازان به دنبال راههایی میگردند تا از توان ارتش برای خروج از ضعف اقتصادی استفاده کنند. شهروندانی که سختی کشیده و حس قربانی بودن را دارند نیز
بیشتر تمایل دارند تا کمر همت بسته و مبارزه کنند. البته اشتباه است که فکر کنیم تحریمها هیچ تاثیری ندارند. تحریمها هزینه تولید قدرت ملی را افزایش میدهند. این کار را به آرامی انجام میدهند و تاثیرات فوری آن محسوس نخواهد بود. هر چند به سختی میتوان نشان داد که تحریمها به تنهایی بر تصمیمگیری یک کشور تاثیر داشته و در بهترین حالت، تاثیر خود را با عوامل دیگری مانند نیروی نظامی خواهند گذاشت. در بیشتر مواقع، تحریمها مکملی برای قدرت نظامی بودهاند، نه راه جایگزین. تحریمهای غرب چگونه بر روسیه اعمال میشود هدف تحریمهای غرب روشن است. میخواهند رفتار
پوتین را تغییر داده، او را هوشیارتر کرده و سازگاری بیشتری با خواستههای قدرتهای غربی نشان دهد. ناظران غربی معتقدند که پایه سیاسی پوتین بر استفاده از درآمد حاصل از فروش انرژی برای خرید حمایت سیاسی است. بخش انرژی روسیه که بیشتر آن متعلق به دولت است، پشتیبان اعظم مالی بودجه دولت روسیه بوده است. دولت روسیه این درآمدها را برای خریدن حمایت استفاده میکند. روسیه از سود سرشار انرژی برای پرداخت یارانه به صنایع داخلی غیررقابتی و ناکارآمد خود استفاده میکند. در نتیجه بسیاری از مردم، خود را ناگزیر از حکومت میبینند چون بدون آن، مزایا و یا موقعیت اجتماعی خود را از
دست خواهند داد. در این ساختار، تحریمها طوری طراحی شده تا آن صنایع و افرادی که منابع دولت را تغذیه کرده و برای حمایت مالی به دولت متکی هستند را هدف قرار دهند. با این کار، آنها منابعی که پوتین برای حفظ وفاداری استفاده میکند، را قطع میکنند. در روسیه، نتیجه تحریم، خروجی پایین و تورم بالا است. باید در ذهن داشت که تحریمها یکی از سه عنصر خارجی اعمال فشار بر اقتصاد روسیه است. سه عنصر فشار بر اقتصاد روسیه سه عنصر در حال اعمال فشار بر اقتصاد روسیه هستند. تحریمها، اتکا به روبل، واحد پول روسیه و قیمت انرژی. این عوامل، نیمه مستقل هستند. رابطه روشنی بین آنها وجود
دارد اما واسطه در هر کدام متفاوت است. تحریمها: قبل از بحران کریمه،شرکتهای روسی حدود ۶۵۰ میلیون دلار بدهی کوتاه مدت با بهره پایین با پول خارجی داشتند. وام دهندگان خارجی رغبتی برای اعطای وام بلند مدت به روسیه نداشتند، زیرا نبود حقوق حفاظت از مالکیت در روسیه، باعث میشد نسبت به بازگشت وامهای خود، اعتماد نداشته باشند. به دلیل کوتاه مدت بودن این بدهی، نیاز به سرمایهگذاری مجدد دارد. شرکتهای روسی، شامل سازمانها و بخشهایی که مستقیم، هدف تحریم نبودند نیز نمیتوانند در خارج از کشور، وام بگیرند. آنها برای جبران نیازهای اعتباری خود، به دولت روسیه روی
آوردهاند تا وام اضطراری یا کمک مالی به آنها اعطا کند. اعتماد به روبل: با از دست رفتن اعتماد وام دهندگان به روسیه، روبل در سال گذشته نصف ارزش خارجی خود را از دست داد و این امر منجر به دو برابر شدن سنگینی بدهی خارجی شرکتهای روسی و خانوادههای ثروتمندی شده که بدهی مسکن به یورو و یا دلار دارند. این بدهی باعث فشار بیشتر بخش خصوصی بر دولت شده تا به آنها کمک مالی کند. قیمت نفت: قیمت دلاری نفت طی یک سال گذشته نصف و درآمد حاصل از فروش منابع انرژی روسیه نیز نصف گردیده است. روسیه با کسری بودجه مواجه است. این سه اهرم فشار به یک مسیر ختم میشود و یکدیگر را تقویت
میکنند. تاثیر کلی آنها زوال اقتصادی است. دولت درآمدهای مهم خود را از دست داده و فشار چند برابر شده است. راه حل پوتین قبل از تحریم، صحبتهای پوتین بیشتر درباره محاصره شدن روسیه توسط دشمنان و نفوذ جاسوسهای خارجی در کشور بود. بعد از تحریم، پوتین صحبت از خائنان ملی و ستون پنجمی از دشمنان در درون کرد. اقتصاددانان او راههایی برای حرکت از اقتصاد بازار به سمت اقتصاد متحرک ارائه دادند. سخنگویان سیاست خارجی وی، تشنجها در منطقه بالتیک را افزایش یافته و علیه غرب، تهدید حمله هستهای کردند. ارتش روسیه رزمایشهای بزرگی را انجام داد و تواناییهای نظامی ناتو در
بالتیک و دریای شمال را مورد ارزیابی قرار داد. نیروهای روسیه و سلاحهای سنگین به شرق اوکراین نفوذ کردند. چرا تحریمها جواب نمیدهند از منظر سیاسی، تاثیر تحریمها بر اقتصاد روسیه تنها خروجی نظامی تحریمهاست. هدف استراتژیک آن تغییر رفتار روسیه به خوشایند غرب است. علی رغم تحریمها، پوتین آماده است تا خطرات را بپذیرد و تحریمها تاثیری روی او نگذاشته است. برخی نگران هستند که اگر فشارها بر او افزایش یابد، ممکن است موضع تهاجی بیشتری را گرفته و خطرات بیشتری ار بپذیرد. همچنین اگر او از قدرت پایین بیاید، فردی با مواضع سرسختانهتر روی کار آید. اگر غرب، از حوزه
قدرت خود یا همان اقتصاد استفاده کند، پوتین نیز از قدرت روسیه یعنی ارتش استفاده خواهد کرد. اما فعالیتهای مالی غربی کند بوده و نمیتواند سریع باشد. در حالی که روسیه میتواند ارتش خود را به سرعت به کار بیاندازد. غرب با بازی تحریمها، پوتین را تشویق میکند تا آهنگ بازی را تند کرده و قبل از تضعیف بیشتر اقتصاد روسیه، سریعا معادلات را با جنگ تغییر دهد. پس برای غرب، تحریمهای اقتصادی جایگزینی برای رویارویی نظامی که در حال وقوع است، نیستند. درباره نویسنده: نویسنده تحلیل، مارک هریسون، مدرس اقتصاد در دانشگاه وارویک در انگلیس و محقق در مرکز وارویک و موسسه هوور در
مورد جنگ، انقلاب و صلح در دانشگاه استنفورد است.