فرارو: وضعیت عجیب پسری 4 ساله موجب تحیر و گمراهی پزشکان شد. پای راست این پسر هم وزن یک سنگ 5.4 کیلویی است، اما به راحتی راه میرود و حتی میتواند بدود. به گزارش دیلی میل، وضعیت بسیار عجیب این پسر 4 ساله موجب آشفتگی صدها پزشک شده است. این پزشکان هیچ راه درمانی را برای این پسر پیدا نکردهاند. پای راست "وِردانت جوشی" 28 سانتیمتر و وزنی معادل 5.4 کیلوگرم دارد. تقریبا میتوان گفت به اندازه یک توپ بولینگ یا یک کیسه کوچک سیبزمینی است. این پسر 4 ساله اهل گجرات در غرب هند است. برخی از پزشکان پیشنهاد قطع پای راست او را مطرح کردهاند، اما برخی دیگر اعتقاد دارند که این
عارضه مهلک نیست.
پدر وردانت به دنبال پزشکی است که بتواند او را درمان کند. او نمیخواهد که فرزند 3 سالهاش با معلولیت جسمی روبهرو شود. وردانت میگوید که بچههای دیگر او را به سخره میگیرند: «بچهها به من میخندند چرا که من نمیتوانم سریع بدوم. کسی با من بازی نمیکند. معلمها هم به پدرم گفتهاند که من نمیتوانم به مدرسه بروم.»
وردانت مجبور است در خانه بماند. تلاشهای پزشکان نیز در طول این چهار سال بینتیجه بوده است. پزشکانی از آمریکا، بمبئی، چنای و اودیپور وِردانت را معاینه کردهاند اما از تشخیص بیماری او بازماندند. پدر وِردانت، دیلیپ کومار جوشی، میگوید: «من همه راههای درمانی را امتحان کردهام. از همساندرمانی، معالجه بیماری با اضداد آن، متخصصان ارتوپدی گرفته تا متخصص استخوان و پوست، اما بیفایده بوده است. همه گیج شدهاند. پزشکان آمریکایی حتی نتوانستند بگویند مشکل از کجاست. برخی گفتهاند که دلیل آن عدم تعادل هورمونهاست، و برخی دیگر عدم چرخش مناسب خون در بدن را عامل
آن دانستهاند. کسی نمیداند.»
حقوق آقای جوشی 150 یورو در ماه است ولی تاکنون بیش از ده هزار یورو هزینه کرده است. البته شرایطی تقریبا مشابه برای یک زن انگلیسی اتفاق افتاده است. این زن 39 ساله هنگام تولد با سندروم پروتئوس مبتلا بوده و هیچ درمانی برای آن یافت نشده است.
خانم جوشی میگوید: «تصاویری زمان بارداری هیچ چیزی را نشان نمیداد. او کاملا سالم بود. من اگر میدانستم اینگونه است جنین را سقط میکردم. هیچ پدر و مادری نباید اجازه دهند که فرزندشان زجر بکشد. مردم از او میترسند و میگویند که آیا پای او پلاستیکی است. او مدام گریه میکند. روزی پیش من آمد و گفت که شاید من در زندگی قبلی گناه کردهام و به همین دلیل پایم به این شکل شده است. حرفهای او من را کاملا به هم ریخت. هیچ حرفی ندارم که بزنم. فقط میگویم که به خدا امیدوار باشد.»