نقض عهد امام درباره بختیار ؟

آنچه در مستند «انقلاب ۵۷» به‌عنوان عدم‌پایبندی رهبر کبیر انقلاب اسلامی به پیمان خویش آمده است چیزی جز در هم شکست برنامه‌ای که آمریکایی‌ها قویاً روی آن برنامه‌ریزی کرده بودند، نیست.

کد خبر : 397159
گروه سیاسی فردا : یکی از مسائل تاریخی که دشمنان انقلاب با ارائه روایت جدید از آن واقعه، سعی در قلب واقعیت دارند و به وسیله آن، تهمت ناروای نقض عهد را به بزرگان انقلاب بخصوص امام راحل روا می‌دارند، مسئله عدم پذیرش امام برای در خواست ملاقات بختیار است، آن‌ها با خلط تعدادی از خاطرات و نادیده گرفتن برش‌های حقیقی از تاریخ، مدعی شدند انقلاب در این رابطه زیر پیمان خود زده است. ماجرا از این قرار است که یک خبر جعلی از قول امام و از پاریس به تهران و به اعضای شورای انقلاب ارسال می‌شود. این شورا و نیز روحانیون تهران و شهرستان‌ها که جهت استقبال از امام به تهران آمده‌اند با ملاقات امام با بختیار قبل از استعفا موافقت می‌کنند و قرار می‌شود متن نامه‌ مورد موافقت شورای امنیت کشور (متشکل از فرماندهان ارتش و بختیار) که بر اساس همین خبر جعلی نوشته شده، در رادیو خوانده شود. در بیانیه‌ای که در اخبار ساعت 10 شب روز 7 بهمن 1357 پخش شد شاپور بختیار اعلام کرده بود تا 24 ساعت آینده برای دیدار امام به پاریس خواهد رفت و اعلام شد که متن اعلامیه(1) زیر مورد پذیرش امام واقع شده است: «من بعنوان یک ایرانی وطن دوست که خود را جزء کوچکی از این نهضت و قیام عظیم ملّی و اسلامی می‌دانم و اعتقاد صادقانه دارم که رهبری و زعامت حضرت آیت الله العظمی امام خمینی و رأی ایشان می‌تواند راهگشای مشکلات امروزی، و ضامن ثبات و امنیّت کشور گردد، تصمیم گرفتم که ظرف 48 ساعت آینده شخصاً به پاریس مسافرت کرده و به زیارت معظمٌ له نائل آیم و با گزارشی از اوضاع خاص کشور و اقدامات خود ، ضمن درک فیض ، درباره آینده کشور کسب نظر نمایم.»
***بختیار از پذیرش درخواست امام برای ملاقات با ایشان می‌گوید در تماسی که تعدادی از روحانیون به پاریس می‌گیرند و مخالفت خود را با ملاقات بختیار با امام اعلام می‌دارند پرده از «خبر جعلی از جانب امام» و توطئه‌ای که طراحی شده بود برداشته می‌شود و امام بلافاصله با صدور اطلاعیه‌ای دروغ بودن موافقت خود با پذیرش بختیار با سمت نخست‌وزیری را اعلام می‌دارند. متن این اطلاعیه به این صورت است : بسم اللّه الرحمن الرحیم حضرت حجج اسلام تهران و شهرستانها ، دامت برکاتهم آنچه ذکر شده است که شاپور بختیار را در سمت نخست وزیری من می پذیرم، دروغ است، بلکه تا استعفاء نداده است او را نمی پذیرم. چون اورا قانونی نمی دانم. حضرات آقایان به ملّت ابلاغ فرمایند که توطئه ای در دست اجراست و از این امور جاریه گول نخورند . من با بختیار تفاهمی نکرده ام و آنچه سابق گفته است که گفت و گو بین من و او بوده دروغ محض است. ملّت باید موضع خود را حفظ بکند و مراقب توطئة ها باشد . والسلام علیکم و رحمت اللّه وبرکاته(2) آنچه مهم است دروغی است که در تهران از جانب امام مبنی بر پذیرش بختیار قبل از استعفای او از نخست وزیری شایع شده است آن‌هم توسط شخصی از پاریس که آنقدر به او اعتماد بوده است که وقتی از جانب امام خبر را به تهران داده است توسط مهندس بازرگان به راحتی پذیرفته شده است و امام در پایان شب با اعتراض چند نفر از روحانیون و شنیدن نوار صدای آنان به این توطئه پی می‌برند و در اعلامیّه خود نیز از آن سخن می‌گویند.
*** اعضای شاخص نهضت آزادی برای ابقای نخست وزیری بختیار بعد از پیروزی انقلاب، تلاش زیادی کردند عباس سلیمی نمین، پژوهشگر تاریخ معاصر حقیقت این مسئله را که در مستند انقلاب 57، شبکه «من‌وتو» به آن پرداخته شد، به این شکل بیان می‌کند: ظاهراً بر اساس برنامه‌ریزی‌ای که به کمک افرادی از نهضت آزادی در داخل و در پاریس صورت گرفته بود، صرفاً ابقا بختیار دنبال می‌شد. همان‌گونه که اشاره کردیم، خوشبختانه صداقت آقای صدر برنامه ‌فریبی را که آقای یزدی نیز در درون آن تعریف می‌شد آشکار می‌سازد: "طرحی به نظرمان رسید به این صورت که بختیار به خدمت امام برسد و استعفای خود را تقدیم کند و امام هم موقتاً اداره امور را به خود او واگذار کنند. بختیار نگران عدم قبول امام بود. به او قول دادیم در این صورت عین نامه و امضای او را پس می‌دهیم. این بدان معنی است که با دو پیش فرض استعفای بختیار منتشر می‌شد؛ اول آنکه امام او را در مقام نخست‌وزیر پهلوی دوم بپذیرد، و دوم فی‌المجلس وی به عنوان نخست‌وزیر مورد تایید خود ابقا کند. جالب این که با این شرائط هم در نهایت استعفانامه امضا نمی‌شود ولی وقتی که آن را برای بختیار فرستادیم، حاضر به امضاء نشد" ابراهیم یزدی یکی دیگر از افراد موثر، ضمن بر شمردن تبعات و آسیبهای مترتب بر این اتفاق، درباره این موضوع، یعنی اعلامیة مورخ 8 بهمن 1357 آیت‌لله خمینی می‌گوید: «... بلافاصله آنجا، در خود نوفل‌لوشاتو، این اطلاعیه کوچک آقای خمینی را گرفتند و برای همه خبرگزاریها پخش کردند. انتشار این اطلاعیه، عملاً برنامه را برهم زد. اگر بختیار در ایران استعفا می‌داد که دیگر نخست‌وزیر نبود و اهمیتی نداشت بیاید پاریس. او یک شهروند عادی شده بود، مثل خیلی از ایرانیان که می‌آیند پاریس. خواست می‌آید، نخواست نمی‌آید، دیگر آن اهمیت خودش را نداشت و اگر هم در تهران استعفا می‌داد نخست‌وزیر نبود و دیگر ارتش به او اجازه نمی‌داد که با هواپیمای نظامی به پاریس بیاید.» آقای ابراهیم یزدی در این زمینه عامدانه خود را به تغافل زده است؛ زیرا هیچ‌کس مطالبه نکرده بود که بختیار در تهران استعفا دهد. تمام وابستگان به رژیم پهلوی همچون رئیس شورای سلطنت در پاریس قبل از ملاقات با رهبری انقلاب رسماً استعفا می‌دادند و کپی آن‌را به دفتر امام ارسال می‌کردند، سپس ملاقات صورت می‌گرفت. آقای یزدی در این فراز دوبار تکرار می‌کند که اگر بختیار در تهران استعفا می‌داد سفر به پاریس هیچ‌گونه ارزشی نداشت. این‌گونه طفره رفتن از اصل حقیقت و طرح مسئله‌ای که به هیچ‌وجه شرط ملاقات نبوده است به خوبی روشن می‌سازد برنامه‌ای که امام آن‌را بر هم زد برگزاری دیداری بین امام و بختیار به عنوان نخست‌وزیر محمدرضا پهلوی بوده است وگرنه آقای بختیار حتی دقایقی قبل از ملاقات با امام در پاریس می‌توانست استعفا دهد. باید اذعان داشت که تلاش آقای یزدی برای وارونه نشان دادن حقیقت بیش از هر چیز نقش‌آفرینی ایشان را در طرح فریب به اثبات می‌رساند. جالب آنکه آقای یزدی در گفتگو با نشریه «ایران فردا» که آقای ویراستار محترم در کتاب خاطرات آقای صدر در بخش توضیحات به نقل آن پرداخته است در تعارض با روایات دیگرش تصریح می‌کند که قرار بود بختیار استعفا را تسلیم امام نماید (یعنی امام او را به رسمیت بشناسد) و سپس خود را در اختیار امام قرار دهد: «پس از پذیرفتن نخست‌وزیری از سوی بختیار، که با واکنش‌های زیادی ازسوی مخالفان رژیم شاه همراه بود، زمزمه استعفای او مطرح شد، دوستان نهضت و دوستانی که در شورای انقلاب بودند، آمدند طرحی دادند مبنی بر اینکه یک کاری بکنیم که بختیار هم مثل سیدجلال تهرانی استعفا بدهد. مهمترین مسئله برای ما در آن تاریخ این بود که مرحله انتقال قدرت با حداقل تلفات و خونریزی صورت بگیرد... دوستانی که در ایران بودند با بختیار صحبتهای مفصلی کردند و متن‌های مختلفی تهیه شد. آقای مهندس بازرگان زنگ زدند و به پاریس و چهار- پنج آلترناتیوی را که پیش‌بینی کرده بودند اطلاع دادند و طرح مورد قبول دوستان داخل را نیز توضیح دادند که عبارت بود از اینکه بختیار می‌رود به پاریس، استعفایش را در پاریس می‌دهد به آقای خمینی، مبنی براینکه این مسئولیت را از طرف شاه پذیرفتم، فقط برای اینکه این بن‌بست سیاسی حل بشود، اما حالا که شاه رفته است و انقلاب در آستانه پیروزی است، خود را در اختیار رهبر انقلاب قرار می‌دهم... منتها در اینجا یک چیزی اتفاق افتاد که موضوع را به هم زد ابتدا قرار بود بختیار با هواپیمای نظامی اختصاصی از ایران بیاید به پاریس، چون که بعد از خروج شاه از ایران، فرودگاه بسته شده بود. در پاریس ابتدا استعفا بدهد، بعد به دیدن آقای خمینی بیاید. اما حادثه‌ای اتفاق افتاد که نفهمیدیم از کجا سرچشمه گرفت؛ بعضیها می‌گویند آقای خلخالی! ولی بعضیها می‌گویند کسان دیگری بوده‌اند و خلخالی آلت دست آنها بوده است. ولی در هر حال موضوع این بود که به آقای خمینی، ساعت 5/10-11 شب زنگ می‌زنند که گفته شده است که شما بختیار را به عنوان نخست‌وزیر می‌پذیرید؟ آقای خمینی هم همان شب یک چیزی نوشتند و این را تکذیب کردند، گفتند من بختیار را به عنوان نخست‌وزیر نمی‌پذیرم.» (3) (4) آقای یزدی در این مصاحبه دو قول کاملاً متفاوت را در معرض قضاوت قرار می‌دهد. خواننده به سهولت می‌تواند دریابد که کدام به حقیقت نزدیکتر است. اگر توافق آن‌گونه باشد که در انتهای این فراز آمده یعنی بختیار در پاریس قبل از ملاقات با امام استعفا دهد، چرا امام می‌بایست اطلاعیه‌ای صادر و اعلام کنند که «من بختیار را به عنوان نخست‌وزیر نمی‌پذیرم». باید یادآور شد آقای سیدجلال تهرانی در پاریس قبل از دیدار امام استعفای خود را از شورای سلطنت اعلام کرد. بنابراین هرگز امام در زمینه پذیرش بختیار نقض نکردند. ایشان از ابتدا به دلیل نامشروع دانستن رژیم پهلوی همه مقامات مربوطه را بعد از استعفا ملاقات می‌کردند. آن‌چه در مستند «انقلاب 57» به عنوان عدم پایبندی رهبر انقلاب اسلامی به پیمان خویش آمده است چیزی جز در هم شکست برنامه‌ای که آمریکایی‌ها قویاً روی آن برنامه‌ریزی کرده بودند نیست. واشنگتن تصور می‌کرد می‌تواند از طریق افرادی در درون نهضت آزادی انقلاب اسلامی را منحرف سازد که این تلاش‌های درهم تنیده به دلیل تیزبینی امام خمینی نقش برآب شد. منبع:تسنیم
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: