دلم براي سريال هایمان مي سوزد
بازيگر مجموعه «صاحبدلان» و «در مسير زاينده رود» که سريال ماندگار «نرگس» را با سيروس مقدم تجربه کرده، اين روزها در اوج پختگي ايفاي نقش مي کند. او به واسطه سالها بازي در مجموعه هاي تلويزيوني و البته تئاتر (که اصولاً تحصيلکرده اين رشته است) خيلي خوب در ايفاي نقش هايش به زندگي واقعي نزديک مي شود.
آنهايي که مهرانه مهين ترابي را با بازي در سريال هاي «همسران» و «خانه سبز» به خاطر دارند، حتماً صحه مي گذارند بر اينکه او يکي از بازيگراني است که با آن دو مجموعه به اندازه کافي توانايي اش را در عرصه بازيگري به نمايش گذاشت. بازيگر مجموعه «صاحبدلان» و «در مسير زاينده رود» که سريال ماندگار «نرگس» را با سيروس مقدم تجربه کرده، اين روزها در اوج پختگي ايفاي نقش مي کند. او به واسطه سالها بازي در مجموعه هاي تلويزيوني و البته تئاتر (که اصولاً تحصيلکرده اين رشته است) خيلي خوب در ايفاي نقش هايش به زندگي واقعي نزديک مي شود. جنس و خاصيت بازي مهين ترابي به شدت براي مخاطب ايران قابل باور است. بازيگر مجموعه هاي «بچه هاي نسبتاً بد»، «بانويي ديگر» که اين روزها در نقش کاملاً متفاوت با سن و سال خودش مجدداً جلوي دوربين بيژن بيرنگ براي سريال خانگي «عشق تعطيل نيست» رفته است، سينما را با فيلم سينمايي «سفر پر ماجرا»، «آتش بس 2» و... تجربه کرد. البته او امسال با فيلم «دو» به کارگرداني سهيلا گلستاني در کنار پرويز پرستويي به جشنواره فجر خواهد آمد. مهرانه مهين ترابي مدام در گفت و گوهاي مختلفي که با ما داشته از حساسيت هايش در خصوص فيلمنامه ها و قصه گفته است. او از قصه هاي تکراري گريزان است. بازيگر سريال «همه بچه هاي من» تنها به خاطر تکراري بودن و جذاب نبودن مجموعه هاي تلويزيوني پيشنهادي پس از سريال «زمانه» دو سالي کار نکرد تا نشان دهد با وسواس بيشتري در پذيرفتن نقشها تا امروز خودش را در اين سطح نگاه داشته است. مهين سريال «همسران»، عاطفه مجموعه «خانه سبز» و اکرم سريال «صاحبدلان» باز در سريال «همه چيز آنجاست» ايفاگر شخصيت اکرم است، امّا اين بار فرصت پيدا کرده تا مادري متفاوت را با ديگر شخصيت هاي قبلي اش به اجرا برساند. اکرم سريال «همه چيز آنجاست» اصولاً کاراکتري خاص است. او به شدت به تعريف يک مادر شوهر ايراني و حساسيت هايش نزديک شده است. بگو و مگو و کل کل هاي او با فرزندانش مهدي (امين زندگاني) و مهران (حسين مهري) به شدت طبيعي از آب در آمده و اين نشان از آن دارد که او براي بازي در نقش هاي خاص آماده است. نکته جالب اينکه مهين ترابي اين بار بيش از هميشه نگران طراحي لباس و گريم سريال «همه چيز آنجاست» است و اعتقاد دارد سريال در حال پخش شان از اين منظر لطمه ديده است. بازيگر نمايش «در مصر برف نمي بارد» دکتر رفيعي که در انتظار يک پيشنهاد خوب براي بازگشت به صحنه تئاتر است، اگر چه محتاط است و دوست ندارد کسي از او ناراحت شود، امّا دلسوزانه از اوضاع طراحي لباس و گريم سريال «همه چيز آنجاست» شکايت مي کند. اگر به نظر او با توجه بيشتري در سريال دقت کنيد، به خصوص در بحث گريم حق را مي توان کاملاً به او داد... گفت و گوي ويژه ماه باني فيلم با همبازي مرحوم خسرو شکيبايي در سريال «خانه سبز» که هنوز در خاطره ها مانده است، پيش روي شماست... کماکان مشغول بازي در سريال «همه چيز آنجاست» هستيد؟ ـ بله ما کماکان در حال تصويربرداري هستيم. و سريال «عشق تعطيل نيست»... ـ بله من همزمان با سريال «همه چيز آنجاست» در سريال آقاي بيژن بيرنگ هم بازي دارم. بعد از سالها دوباره با بيژن بيرنگ همکاري کرديد... ـ بله، اين سريال قرار است براي رسانه هاي خانگي کار شود. سبک و سياق همان طنز مخصوص آقاي بيرنگ است که بايد ببينم با چه توجهي از سوي مخاطب مواجه مي شود. به هر حال شما و ديگر بازيگران سريال «همسران» با آن مجموعه نقطه عطفي را در کارنامه هنري تان رقم زديد. فکر مي کنيد با سريال «عشق تعطيل نيست» اين اتفاق مجددا براي شما و بيژن بيرنگ تکرار خواهد شد؟ از نقشي که در اين سريال بازي مي کنيد هم بگوييد. ـ من نقش يک زن مسن را بازي مي کنم که آقاي خمسه همسرش است و آقاي گلزار پسرش. آنجا ما با قصه هايي مواجه مي شويم که بايد ببينيد و قابل پيش بيني نيست. بايد ديد که آيا مردم سريال را دوست خواهند داشت؟! کاري متفاوت خواهد بود که طنز خاصي دارد. و امّا سريال «همه چيز آنجاست» که شما در آن فرصت اين را پيدا کرديد تا مادري کاملاً متفاوت با هميشه را تجربه کنيد. ـ وقتي اين سريال به من پيشنهاد شد، در نگاه اول برايم جذاب بود. چون اصولاً نقش زن هاي اينگونه يا مادرهايي که از آن شکل و شمايل تخت فاصله گرفته باشند را من کمتر تجربه کرده بودم، دوست داشتم و استقبال کردم. با صحبت هايي که با آقاي افخمي کردم به عنوان کسي که در جريان قصه به شکل تمام و کمال بود، احساس کردم اين نقش ختم به خير مي شود. البته نظراتم را به ايشان منتقل کردم. مشورت هاي خوبي داشتيم. سريال را قبول کردم چون قصه را دوست داشتم. داستان سريال «همه چيز آنجاست» به نظرم بسيار پر و پيمان و کامل آمد، امّا متاسفانه يکسري عوامل به کيفيت کار لطمه زده است. منظورتان را بيشتر توضيح دهيد. ـ به نظرم اين سريال به لحاظ گريم و لباس خيلي لطمه خورده است. سريال «همه چيز آنجاست» به مراتب مي توانست بهتر از اين از آب در آيد، ولي گريم و لباس تصوري که من ازکار داشتم را کاهش داد و متاسفانه آن اتفاق نيفتاد امّا واقعاً براي کار زحمت کشيده شده و کماکان مي شود. الان يک گروه 50 ـ 60 نفره دور هم جمع شده اند و در سرما و گرما کار مي کنند و زحمت مي کشند تا اين سريال به بهترين شکل ممکن روي آنتن برود، امّا متاسفانه به نظر مي آيد همه ما يک جورهايي سهل انگار شده ايم و به مسائل مهمي در يک پروژه دقت نمي کنيم. به نظرم گريم و طراحي لباس در اين سريال به شدت توي ذوق زننده است... به نظر شما طراحي گريم و لباس نامناسب در سريال به شرايط نامساعد توليد بر مي گردد يا به کل با اين دو مقوله مهم با بي توجهي رفتار مي شود؟ ـ من نمي دانم، فکر مي کنم اين اتفاق در تمام سريال ها رخ مي دهد. من از شما خواهش مي کنم به عنوان يک روزنامه تخصصي خيلي حرفه اي منعکس کنيد. دوست ندارم هيچ کس به خصوص همکاران عزيزم حس کنند من با اين مسئله يک ماجراي شخصي دارم. اين دغدغه شخصي مهرانه مهين ترابي نيست، اين دغدغه حرفه اي و کاري من است. باور کنيد آن هم از سر دلسوزي است. وقتي مي بينم اين مسئله به کار خودم و همکارانم و در نهايت نتيجه کار لطمه مي زند، مطرح مي کنم. چون احساس مي کنم بايد مطرح شود بعد شما فکر کنيد مدام مي گويند چرا مردم مي نشينند پاي سريال هاي ترک يا ديگر آثار آن سوي آبي. يک داستان آبکي که يک شلنگ آب در دست دارند و هر چقدر مي خواهند به آن آب مي بندند و هر چقدر مي خواهند آن را کش مي دهند اين همه مخاطب دارد؟! چرا؟! چون به بهترين شکل ممکن با انواع ترفند آن را به مخاطب ارائه مي دهند و تماشاگر را پاي تلويزيون مي نشانند. آن وقت قصه هاي خوب و اجتماعي ما که مسائل مهم جامعه را مورد بررسي قرار مي دهد، به مشکلات جوانان و خانواده ها و ارتباط آنها مي پردازد، مسائل انساني را در قصه هاي مختلف به چالش مي کشد و مي تواند کلي موثر و مفيد باشد را طوري به نمايش مي گذارند که انصافاً قابل ديدن نيست. اين مسائل واقعاً دل مرا مي سوزاند. چرا به عنوان يک بازيگر با سابقه و کاربلد که مي توانستيد نتيجه را حدس بزنيد، از ابتدا اين مسئله را با عوامل توليد و تهيه و حتي خود کارگردان منعکس نکرديد؟ ـ من از ابتدا با اين قصه مشکل داشتم، ولي امروز که نتيجه را مي بينم بيشتر از هر وقت ديگر برايم آزار دهنده است. خب چرا نگفتيد؟ ـ شما بهتر مي دانيد. متاسفانه مسائلي هست که خيلي بد جا افتاده و کاري هم نمي شود کرد و آن هم برداشت نادرست از کلام و حرف شماست. مثلاً اگر من به عنوان يک بازيگر خانم به طراحي گريم خودم اعتراض کنم، اين تصور ايجاد مي شود که فلاني مي خواهد بهتر جلوي دوربين ديده شود و زيباتر باشد!! متوجه مي شويد؟ يا اگر به لباس خودت معترض باشي، باز يک نوع حرف ديگر مطرح مي شود! در حاليکه واقعاً اين تصور غلط است. مگر مي شود ما نگاه حرفه اي خودمان را کنار بگذاريم؟ هر کاري براي خودش حساب و کتابي دارد، مگر مي شود از کنار مسائل مهم در ساخت يک اثر نمايشي به اين راحتي گذشت؟ حتما لزوم آن ايجاد مي شود که با اين حساسيت مورد توجه است؟ ـ حتماً نياز آن وجود دارد. حتماً لازم است. حتماً گريم و لباس در گيرا شدن کار موثر است. مگر مي شود اين دو مقوله به اين مهمي را دست کم گرفت... در خصوص اهميت آن همين بس که در جشنواره فجر ما اين دو بخش صاحب سيمرغ هستند. ـ بله دقيقاً، چون گريم و لباس در روند کار به بازيگر و تماشاگر کمک مي کند. براي تماشاگر قصه و شخصيتها را قابل تحمل و باور پذير و از همه مهمتر کمک مي کند تماشاگر شخصيت ها را بپذيرد و با آنها ارتباط برقرار کند، امّا وقتي اين دو گزينه مهم را مي گيرند از سريال ها و اگر هم هست در نازل ترين سطح ممکن اجرا مي شود، خب به سريال، قصه و شخصيت ها ضربه مي خورد. از سوي ديگر وقتي شما شاهد زحمت طاقت فرساي يک گروه در طول تصويربرداري هستيد، خب آدم دلش مي سوزد!! چرا بايد اين اتفاق رخ بدهد! چرا ما بايد آنقدر سرسري به اين ماجرا نگاه کنيم؟! چرا اين مسئله مهم و موثر در کيفيت يک اثر تلويزيوني...؟! براي ما اهميت ندارد اميدوارم از اين به بعد به راحتي از کنار اين فاکتورهاي مهم در توليد يک اثر نمايشي عبور نکنيم. از کنار اين مسائل که طرح آن بسيار مهم هم بودند که بگذريم به خط محوري سريال «همه چيز آنجاست» مي رسيم که انصافاً تا حدود زيادي به خطوط قرمز مرسوم نزديک شده است. ـ بله همين طور است. ما در اين سالها کمتر شاهد اين بوديم که به روابط اعضاي خانواده پدر و مادر، مادر و دختر، پدر و دختر، زن و شوهرهاي جوان تا اين حد بي محابا پرداخته شود؟ به نظرم فارغ از هر گونه نگاه کيفي که حتماً جاي بحث دارد سريال در حال پخش نگاهي واقعي به اجتماع به خصوص روابط خانوادگي دارد؟ ـ بله براي من هم اين نکات بسيار جذاب و قطعاً يکي از معيارهاي انتخاب اين کار بود. البته من احاطه کافي روي همه سريال هاي تلويزيوني مثل شما ندارم که ببينم آنها تا چه حد و چگونه موضوعات را مطرح مي کنند و ما با چه سبک و سياقي. امّا آنچه مهم است، رابطه هاي واقعي بود که بين ما ايجاد شد. روابط عروس و مادر شوهر، دختر و مادر، دختري که سرکشي مي کند، پسري که رويا پرداز است و در خيالات زندگي مي کند، جامعه را نمي شناسد، تجربه ندارد و دل به دريا مي زند تا به روياهايش برسد و در نهايت شکست مي خورد. خانواده اي که پيش از اين زندگي مشترک داشته اند اما به يکباره اين زندگي از هم پاشيده مي شود، رازهايي که ميان اعضاي خانواده وجود دارد و... همه اين گزينه بسيار جذاب بودند که مي توانستند يک قصه پرکشش و جذاب از آب در آيند. اما چرا بايد وقتي شرايط براي يک موفقيت 80 درصدي مهياست دو عامل اين موفقيت را مثلاٌ به چهل درصد کاهش دهد؟ چرا؟ واقعاٌ چرا؟ ما براي اين کار در اوج سرما و گرما زحمت کشيديم، شب کاري بوده، روز کاري بوده، جا به جايي هاي مفصل لوکيشن داشتيم. خب اين جنس کار زحمت زيادي مي برد، بايد بابت آن تلاش کرد، من واقعاٌ دلم مي سوزد... و اما «مادر» سريال (اکرم) «همه چيز آنجاست» که نيازمند يک بازي متفاوت بود، مادري که گاهي با تعاريف تلويزيوني جايگاه مادر فاصله مي گيرد، اما رنگ و لعابي واقعي به خود مي گيرد؟ ـ من اتفاقا اين مادر را خوب مي شناسم و درک مي کنم. شايد از نظر من (مهرانه مهين ترابي) حق نداشته باشد که کينه اي اين چنيني داشته باشد و اتفاقاتي که در گذشته برايش رخ داده را به دل بگيرد. اما اين اتفاق براي اين شخصيت رخ داده، شرايط مساعدي ندارد، زندگي او به لحاظ مالي در شرايط خاصي سپري مي شود. يک جاهايي مي شود به او حق داد و يک جاهايي هم نه ... احساس مي کنم در آينده خواهيم ديد اکرم يک کاراکتر چند وجهي است که مي تواند وجوه ديگر را نيز نشان دهد. ـ بله همين طور است. او يک کاراکتر چند وجهي است که شما شاهد گذشت کردن او خواهيد بود و اگر شرايط مساعدتر بود، اين کاراکتر مي توانست پر و پيمان تر از اين نمايش داده شود. حتي مي توانست از زواياي ديگر نيز در اين قصه مورد توجه قرار گيرد، اما شرايط خاص گريم و لباس در اين سريال دست و بال ما را بست. در واقع فاکتورهايي مثل گريم، لباس، نور، تصوير، دکور و صحنه آرايي و ... همان طور که مي تواند تاثير مثبت بگذارد، ناديده گرفتن آن نيز تاثير منفي غير قابل جبراني خواهد داشت؟ ـ بله همان قدر که اين فاکتورها مي تواند به جولان دادن بازيگر کمک کند جلوي دوربين و لايه هاي بيشتري از شخصيت را به تصوير بکشد و ارائه دهد، همان قدر هم مي تواند دست و پاگير باشد. متاسفانه اين اتفاق در اين سريال رخ داد و من حس مي کنم ما از اين منظر لطمه خورديم. من تنها پنج قسمت از ابتداي داستان اين سريال را خواندم و قرار داد بستم. در واقع با خودم تصوراتي داشتم که تا حدودي آنطور نشد!! اما به هر حال قصه جذابيت هاي خودش را به اندازه کافي دارد. به نظرم نويسنده اين سريال خانم قشقايي خيلي خوب اجتماع را گشته و ديده اند. من با ايشان گپ و گفتي داشتم بسيار خوب محيط هاي مختلف را مي شناسند. جوانان ها و روابط آنها را خوب برانداز و کارشناسانه آن را در قصه طراحي کرده اند. زواياي مختلف روابط ميان جوانان و اتفاقاتي که آنها را سر خورده مي کند را خيلي خوب مي شناسند و در قصه از آن سود برده اند. البته سريال به لحاظ قصه هم ويژگي هايي دارد. مثلاٌ رازي که در دل قصه از روابط خانواده ها وجود دارد و بايد به درستي به آن پرداخته شود و... به هر حال من تمام تلاشم را براي اين شخصيت به خرج دادم، اميدوارم آنچه بايد رخ داده باشد. من به خانم قشقايي گفتم که از نوشته ايشان بسيار راضي هستم و ايشان هم از اتفاق رخ داده راضي به نظر مي رسيدند. حداقل تا اينجايي که پخش شده است. متاسفانه جوانب کار يک مقدار روح آدم را آزرده مي کند. صحبت من فقط مختص اين کار نيست، من هميشه با بحث گريم اين مشکل را داشتم، چون فکر مي کنم جزو مهمي است و بايد خيلي مهم تر از اين با آن بخورد شود. نمي شود که ما هر چه دستمان مي آيد تن بازيگر کنيم. مگر مي شود ما بدون تعريف و تحليل از بازيگر و نقش هر چه مي خواهيم تن بازيگر کنيم، هر نوع گريم که خواستيم داشته باشيم. اين مسئله به نظر من آزار دهنده است. يکي از نکاتي که در جنس بازي مهرانه مهين ترابي به شدت قابل حس است و از سريال «همسران» گرفته «خانه سبز» و «صاحبدلان»، «زاينده رود» و ... قابل بحث و بررسي است، بازي نزديک به زندگي ارتباط گيري درست و قابل باور با پارتنر رو به رو است ... ـ اين لطف شماست. از روابطي که ميان شما با بازيگران اين سريال به خصوص محمد عمراني، امين زندگاني، حسين مهري و ... نيز برقرار شده صحبت کنيد. ـ جالب است بدانيد من در اين خصوص چند تماس داشتم. حتي از من سوال شد که آيا شما پيش از اينکه جلوي دوربين برويد تمرين و هماهنگي داشتيد؟! آيا جلسه اي مي گذاشتيد؟! گفتم نه! ما فقط زندگي خودمان را داشته ايم، خداراشکر گويا آنقدر اين زندگي جاري و نقش ها زندگي شده است که مخاطب اين روابط را باور کرده و خوب از آب در آمده است. به اين روابط مستقيماٌ در فيلمنامه پرداخته شده يا اينکه سر صحنه... ـ بله دقيقاٌ در دل فيلمنامه وجود داشت. و شهرام شاه حسيني در مقام کارگردان را چگونه ديديد؟ او چقدر در هدايت تيم بازيگري مقابل دوربين و درآمدن روابط موثر عمل کرده است؟ ـ آقاي شاه حسيني کارگردان بسيار منعطفي هستند. ايشان خيلي با تعامل و دوستانه کارشان را پيش بردند. همه چيز با آرامش در اين سريال برگزار شد. من از ايشان بسيار تشکر مي کنم. رفتار و انعطاف شان بسيار به کار کمک کرده است. به نظرم دکوپاژ، زاويه و حرکت دوربين شان بسيار هنرمندانه و معقول است. چند سالي است که به شخصيت هاي زن در سريال هاي مختلف سيما نگاه ويژه تري مي شود و ما داستان هاي زن محور بيشتري را نسبت به قبل مي بينيم. به عنوان يک بازيگر خانم که اصولاٌ در انتخاب نقش، به تاثير شخصيت در قصه فکر مي کند در اين باره چه نظري داريد؟ ـ من احاطه کاملي به آثار تلويزيوني ندارم و اميدوارم اين نگاه محوري به خانم ها در آثار مختلف سيما مستمر باشد. چون حداقل تعداد خانم ها نسبت به آقايان پنجاه ـ پنجاه که هست، پس بديهي است که ما بايد در آثارمان نگاه ويژه اي را به خانم ها داشته باشيم در ميان اعضاي يک خانواده هم، زن و مرد وجود دارند، پس بهتر است سهم خانم ها در نظر گرفته شود. به جز قصه هايي که مثل آثار جنگي به اجبار مردها را مي طلبد ... به هر حال نمي توان تاثير روحي، رواني و عاطفي خانم ها در آثار نمايشي را ناديده گرفت. از سوي ديگر نياز است خانم ها هم خودشان را در آيينه سينما و تلويزيون ببينيد، رفتارهاي درست و غلط بررسي و حتي به چالش کشيده شود که قطعاٌ مفيد فايده خواهد بود. به عنوان يک بازيگر با سابقه سينما ـ تئاتر و تلويزيون از تغيير و تحولات تلويزيون و در رأس مديريت چه توقعي داريد؟ ـ به عنوان يک بازيگر توقع دارم آقاي سرافراز يک بار من را صدا کند در دفترش و سه چهار ساعت هم به من وقت بدهد تا حرف هايم را بزنم. (مي خندد) آن بخشي که مي تواند انعکاس رسانه اي داشته باشد را مطرح کنيد. ـ اين قصه سر دراز دارد. احتمالاٌ ايشان هم همه نظرات من را قبول نخواهد کرد. من حرف براي گفتن زياد دارم. احساس مي کنم صدا و سيما زياد هم صدا و سيماي جامعه نيست... واضح تر توضيح دهيد. ـ اميدوارم تلويزيون ما به آن تعريف که صدا و سيما آيينه جامعه است برسد. تا آنجا که حساب و کتاب ها به ما اجازه دهد واقعيت هاي جامعه را منعکس کنيم. شک نکنيد هر چقدر واقعي تر شويم مخاطب با ما همدلي بيشتري خواهد داشت و بيشتر حرف ما را مي پذيرد. در اين شرايط زحمات ما هم مورد توجه مخاطب قرار گيرد و ملت به رغم زحمات چندين ماهه ما، سراغ اثار تلويزيون هاي آن سوي آبي نمي رود. در حالي که خودشان هم مدام مي گويند علاقه ندارند مخاطب اين آثار سخيف باشند چون حتماٌ کاري که در داخل توليد مي شود حرف ماست و با فرهنگ ما مطابقت دارد. منبع: بانی فیلم