زیاده خواهی آمریکا در مسقط چه بر سر مذاکرات می‌آورد؟/ آیا اروپا مستقل عمل خواهد کرد؟

با این حال، برای عملیاتی شدن این برنامه‌ها و خروجی‌های مذاکرات دوجانبه اقتصادی، خروج مذاکرات هسته‌ای از بن‌بست فعلی ضروری است. به‌واقع، این تعاملات در صورتی میسر می‌شود که قفل مذاکرات باز شود و محدودیت‌هایی که اساساً خاستگاه آمریکایی دارند، برداشته شوند.

کد خبر : 380848
سرویس سیاسی «فردا»: مذاکرات وین10 در حالی در جریان است که سلطه سیاست‌ها و خطوط فکری آمریکا بر این دور از مذاکرات به‌صورتی برجسته‌تر از دورهای پیش نمود یافته است. دولت‌های اروپایی دخیل در مذاکرات، با اینکه تمایلات ویژه‌ای برای از سرگیری روابط اقتصادی و تقویت روابط سیاسی با ایران در فضایی خارج از محدودیت‌ها و تحریم‌های گذشته دارند، اما به‌دلیل تمرکز خط‌مشی آمریکا بر ادامه فشار سیاسی و اقتصادی، هنوز نتوانسته‌اند خروجی مذاکرات را بر اساس تمایلات واقعی خود شکل دهند.

این در حالی است که دولت‌های اروپایی از جانب شرکت‌ها و بازرگانان خود برای ایجاد زمینه‌های حضور مجدد در بازارهای ایران، تحت فشار هستند. طی ماههای گذشته ورود گروه‌های مختلفی از تجار، مؤسسات، شرکت‌ها و صنایع اروپایی به تهران و مذاکره برای توسعه روابط، غالباً با تمهیداتی بوده است که دولت‌های متبوع آنها فراهم کرده بودند. با این حال، برای عملیاتی شدن این برنامه‌ها و خروجی‌های مذاکرات دوجانبه اقتصادی، خروج مذاکرات هسته‌ای از بن‌بست فعلی ضروری است. به‌واقع، این تعاملات در صورتی میسر می‌شود که قفل مذاکرات باز شود و محدودیت‌هایی که اساساً خاستگاه آمریکایی دارند، برداشته شوند.

در این زمینه، مذاکرات رسمی در وین آخر، جدی‌ترین مجالی است که دولت‌های اروپایی باید با استفاده از آن، موارد زیر را که مبتنی بر منافع ملی آنهاست، پیگیری کنند:

جریان دادن جدی افکار و توقعات خود از مذاکرات هسته‌ای و توافق جامع در روند شکل‌گیری و اتمام این توافق جامع به‌گونه‌ای که از دلالت‌ها و خواسته‌های امنیتی آمریکا فاصله گرفته و مطالبات و توقعات خود را در افقی از تمایل ایران ــ اروپا برای توسعه روابط اقتصادی ــ سیاسی جایگزین کنند. اروپایی‌ها باید بدانند مادامی که دنباله‌روی نگرش آمریکا در مسئله هسته‌ای و ایران باشند، آنها منافع ملی خود را وابسته به منافع آمریکا خواهند کرد.

تلاش برای گشایش در روابط اقتصادی و لغو تحریم‌ها

اروپا نهایتاً امروز به این درک رسیده است که بازنده اصلی تحریم‌ها، اروپا بوده است. بر اساس سیاست‌های تحریمی آمریکا که اروپا نیز از آن تبعیت کرده است، نتیجه چندسال تحریم نه‌تنها ایجاد هزینه‌های گزاف ایجاد و اجرای سیاست‌های کنترل مبادلات مالی و بازرگانی با ایران بوده است، بلکه محروم شدن شرکت‌ها و تجار اروپایی از فرصت‌های بی‌نظیر بازارهای ایرانی نیز به آنها ضررهای زیادی را وارد کرده است. همچنین، برخی از بانک‌ها و تجار اروپایی نیز به‌خاطر همین سیاست‌های تحریمی آمریکا، مشمول جریمه‌های مهم قرار گرفته‌اند.

از منظر راهبردی نیز اروپایی‌ها باید به این درک برسند که آمریکا در مناسبات مرتبط با مذاکرات و آنچه به‌عنوان مطالبه مطرح کرده است، منافع اروپا را مدنظر قرار نداده و به‌دنبال منافع خود بوده است. هرچند استفاده از شعارهایی مانند جلوگیری از هسته‌ای شدن ایران به‌منظور ایجاد نوعی همگرایی میان منافع آنها مورد استفاده قرار گرفته است، اما واقعیت این است که آمریکایی‌ها در تعاملاتی که تعقیب می‌کنند، به‌دنبال تأمین منافع اروپا نبوده و بهبود روابط با تهران را تنها برای خود پیگیری می‌کنند. بنابراین، اروپا نیز در مناسبات با تهران تنها بر اساس منافع ملی خود و مستقل از آنچه آمریکا بر مذاکرات دیکته و آن را خواسته مشترک جامعه بین المللی یا دولت‌های 1+5 عنوان می‌کند، باید نظرات خود را ارائه کند.

در هر حال، اروپا اکنون در موقعیتی و فرصتی تاریخی قرار دارد که می‌تواند با نزدیک کردن دیدگاه‌های خود به مواضع تهران، نه‌تنها موانع ناشی از سیاست‌های آمریکا بر روند تحقق توافق جامع را تعدیل کند بلکه برای متعادل شدن آنچه «زیاده خواهی آشکار» آمریکا در مذاکرات مسقط عنوان شده است، گامی مهم بردارد. بدون شک، توافق جامع به‌گونه‌ای که مبتنی بر توازن نگاه ایران ــ اروپا باشد، بهتر از نتایجی از این مذاکرات است که بر اثر فشارهای آمریکا و سوء استفاده این کشور از نام و همراهی اروپا پدید آید.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: