به مذاکرات بدبین نیستیم/نامه میدهند و طور دیگری عمل میکنند/ جنگ نفت نیز به صحنه درگیریهای منطقه افزوده شده/ آمرلی دو روزه آزاد شد/ واکنش غرب به هدیه نظامی ایران به لبنان
چگونه عين العرب (کوباني) را بمباران مي کنند درحالي که آن را نمي شناسند، و هنوز جنگ وجود دارد در حالي که آمرلي در مدت دو روز آزاد شد و حمرين در يک روز و جرف الصخر در دو روز آزاد شدند. چه سناريويي پشت اين تبليغات نهفته است؟ زماني هست که رفتاري متناقض را مي بينيم مثلا با وجود همه اين اقدامات يکباره در منطقه جلولا در پنج نوبت 9 محموله توسط ائتلاف براي چه کساني ارسال مي شود. در جايي که هيچ کسي جز داعش وجود ندارد. آيا اين يک اشتباه است؟
کد خبر :
380287
سرویس سیاسی «فردا»؛ در آستانه مذاکرات نهایی وین، علی شمعخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی کشورمان در گفتگویی با شبکه میادین به تبیین سیاست خارجی ایران در بحث هستهای و مسائل پیرامون این مبحث پرداخته است. شبکه المیادین به سبب اینکه یکی از شبکههای خبری است که بیشتر به بطن تحولات خاورمیانه می پردازد به عنوان یک شبکه بومی در منطقه مباحث جالب توجهی را مورد کنکاش قرار داده است.
در ادامه میتوانید خواننده این مصاحبه باشید: سوالات خود را با داغترين مسئله مربوط به ايران که مسئله هستهاي است آغاز ميکنم، مسئله
هسته اي پس از گفتگوهاي مسقط به کجا رسيد؟ عمان نقش بزرگي دارد که شما همواره از روابط خود با عمان تمجيد مي کنيد و عمان از گفتگوهايي طولاني که در سالهاي اخير انجام شده است پرده برداشت که شايد همه آنها علني نبوده است ، آيا با همه اين مسائل درحال حاضر اوضاع به توافق نزديک شده است؟ شمخاني :«همان طور که اشاره کرديد ما اصرار داريم که روابط ما با کشورهاي منطقه روابطي مبتني بر منافع ملتهاي منطقه و بدون تاثير از دستورات و برنامه هاي قدرتهاي بزرگ باشد. ما توانستيم اين را با برخي از کشورهاي منطقه به عنوان مثال عمان که اين چارچوب را پذيرفتند محقق کنيم و به شکلي مناسب نمونه
سازي کنيم. البته اين محدود به عمان نيست و مي توان آن را توسعه داد. اين الگويي تجربه شده است و در برخي مناطق و در برخي زمانها با برخي از کشورهاي منطقه آن را تجربه کرده ايم. به عنوان مثال با عراق ، سوريه ، عمان و کويت و با شکلهاي ديگر با قطر. حتي اين رابطه مي تواند با عربستان سعودي نيز توسعه پيدا کند. اين چيزي است که ما همواره خواستيم و خواهيم خواست چرا که جزئي از اصول اساسي در سياست خارجي ماست. لذا مناسب بود به جاي انتخاب پايتختهاي غير اسلامي و اروپايي براي مذاکرات ، پايتختهاي اسلامي انتخاب شود تا در صدر اخبار جهاني و در صدر تحرکات ديپلماتيک قرار بگيرند. براي همين
و بر اين اساس پايتخت عمان يعني مسقط انتخاب شد و همانگونه که اشاره کردم يک روند تقريبا دو سال و نيمه از مذاکرات اعلام نشده را پشت سر گذاشتيم. مي گويم اعلام نشده به اين معنا که محرمانه نيست بلکه در رسانه ها اعلام نشده است تا اينکه به گفتگوهاي آشکار و شفافي که همچنان ادامه دارد رسيديم. الان که با شما صحبت مي کنم هنوز پايان مذاکرات مشخص نيست. اميدواريم مذاکره کننده اصلي يعني آمريکا به اين مذاکرات نظر بيندازد چرا که دليل اصلي مشارکت جمهوري اسلامي در مذاکرات هسته اي فشارها و تحريمها نيست چرا که فشارها و تحريمها به شکل طبيعي به لجبازي و پافشاري و حتي به مقاومت منتهي
مي شود بلکه آنها در جمع بنديهايشان به اين نتيجه رسيدند. زماني که آنها تصميم گرفتند جديتر باشند و از رفتار فيزيکي دست بردارند به اين نتيجه رسيدند که اقدام نظامي بر ضد جمهوري اسلامي ايران ممکن نيست و اين در ادبيات آنها مشخص است ، علاوه بر اين ، اين اقدام هزينه زياد و نتيجه کمي دارد. همچنين ادامه فشارها وجود دارد و به توقف برنامه هسته اي ايران منجر نشده است بلکه ابعاد مختلفي از برنامه هسته اي ايران زماني که آنها تصميم گرفتند مذاکره کنند درحال گسترش بود. راه کنترل برنامه هسته اي ايران بر اساس ادبيات آنها و جلوگيري از رشد جهشي آن که در ذات دانشمندان هسته اي
کشور ما است ، تحريمها نيست بلکه مذاکرات است. طبعا تحريمها بدون تاثير نيست و بر مردم ايران فشار وارد مي کند اما تحريم بر روي اقدامات برنامه ريزي شده در برنامه صنعت صلح آميز توسعه يافته هسته اي جمهوري اسلامي ايران تاثير ندارد. براي همين آنها بر ميز مذاکرات نشستند و درباره مسائل گفتگو کردند و دو طرف مسيري را طي کردند و حتي جمهوري اسلامي ملاحظاتي درباره اين توافق داشت اما تا اين لحظه در چارچوب آن به آن پايبند بوده است و اين مسير منتقداني در داخل نيز دارد که آدمهاي کم قدرتي هم نيستند. اين مسير ادامه پيدا کرد تا تبديل به يک موضوع پايدار و يک توافق جامع بشود. طبيعتا
ما اهدافي داريم و آنها نيز اهدافي دارند و هر دو طرف براي دستيابي به اهداف خود تلاش مي کنند. اهداف ما روشن است چرا که پادماني وجود دارد که ما در چارچوب آن اهدافمان را بيان کرده ايم و به آن عمل کرديم و فراتر از آن نه چيزي را مي خواهيم و نه مي پذيريم که آن را تحميل کنند. لذا اين مذاکره ادامه پيدا کرد اما ما خودمان بوديم که تصميم گرفتيم يعني جمهوري اسلامي ايران با همه جريان هاي سياسي بود ، که اين تصميم را گرفت. اما متاسفانه طرف مقابل تحت تاثير بعضي روابط قدرت در داخل خودش و همچنين برخي فشارهاي منطقه اي مانند رژيم صهيونيستي است و مي بينيد که واکنش نتانياهو پيرامون
مذاکرات عمان و مسقط چه چيزي است. آنها تحت تاثير تمامي اينها و برخي از کشورهاي منطقه اي قادر به تصميم گيري جدي نيستند ، يعني باور دارند در مذاکرات که اين حق، حقي طبيعي است و اين موضوع از نظر فني موضوع دشواري نيست. اراک يک معماي پيچيده فني نيست که قابل حل نباشد. تحقيق و توسعه موضوع پيچيده اي نيست ، حيات صنعت هسته اي ايران منوط به داشتن تحقيق و توسعه است.» مجري: بر اساس خبرها به نظر مي رسد اين مسائل به طور کلي توافقاتي در خصوص آنها صورت گرفته است ، آيا اين گونه است و درحال حاضر اختلافات به طور مشخص درباره لغو تحريمها و ميزان غني سازي اورانيوم است؟ شمخاني :« اين دو
مسئله هم درحال حاضر به عنوان محور يا درگاه اصلي مذاکرات مطرح است و بقيه مسائل نيز هنوز مطرح است ، مسائل را نمي توان تنها به اين دو موضوع محدود کرد. تحريم يک تحريم ظالمانه است ، تحريمهاي يک جانبه يا تحريمهاي شوراي امنيت سازمان ملل مبناي حقوقي ندارد و تحريمها به طور قطع بايد لغو شود در غير اين صورت مذاکره اي که به اين مسئله ختم نشود مشخص است که مذاکره باطل و بي نتيجه اي خواهد بود و نمي تواند خواسته هاي کشور ما را برآورده کند و حتي تعهدات و قولهايي که غربيها در آغاز مذاکرات داده بودند به شکل پيام يا در همان مذاکراتي که گفتم علني نبود ، بر اساس لغو تحريمها بود. اين
تناقض دارد چرا که اگر تحريمها لغو نشود آن چه گفتند با آنچه انجام مي دهند مغايرت خواهد داشت و به طور قطع صداقت آنها را زير سوال مي برد. اميدوار هستيم که اين مسير ، مسير منطقي باشد و عاقبت خوش خيمي پيدا بکند.» مجري : آيا اين تفاوت يا اختلاف بين آنچه در گذشته در گفتگوهاي غيرعلني گفته اند و آنچه که امروز مي گويند ميزان خوش بيني شما را براي دستيابي به توافق کاهش مي دهد؟ شمخاني :« نه من هنوز بدبين نيستم. آنچه ثابت مي کند برنامه هسته اي ايران صلح آميز است اين واقعيت است که جمهوري اسلامي ايران در راهبرد ديني خود که با پشتوانه محکمي مثل فتواي مقام معظم رهبري در حرام بودن
اين سلاح بيان فرمودند ، راهبرد دفاعي ايران جايي براي سلاح غير متعارف ندارد و واقعيت منطقه اي و بازرسيهاي مداوم ، وسيع ، گسترده و قانوني و نامشروع آنها نيز اين مسئله را ثابت مي کند. در دوازده سال گذشته ما به اشکال مختلف تحت بازرسي قرار گرفته ايم ، بازرسان آژانس بر همه سايتها حتي سايتهاي نظامي ما نظارت داشتند و نامشروع اينکه شما مرتب در نطنز پهپاد مي بينيد يا پهپاد ساقط مي شود و هنوز هم متاسفانه ادامه مي دهند و به اشکال مختلف سايتهاي هسته اي ما کنترل مي شود. واقعيت اين است که اين سه موضوع يعني باورهاي ديني ما ، راهبرد دفاعي ما ، بازرسيهاي آشکار آژانس و غيرعلني
قدرتهاي بزرگ اين را به وضوح روشن مي کند که برنامه هسته اي ما برنامه صلح آميزي است. براي همين دستيابي به توافق درباره برنامه هسته اي ايران کار سختي نيست و نمونه هاي زيادي در جهان وجود دارد و اين مسئله اي عملي است البته اگر برنامه هسته اي ايران به بهانه اي براي رقابت در درون قدرتهاي داخلي آمريکا يا تحت تاثير لابي اسرائيلي قرار نگيرد يا اهدافي فراتر از موضوع هسته اي در اذهان دولتمردان آمريکايي نباشد به راحتي قابل وصول است.» مجري: به طور کلي برنامه هسته اي ايران ادامه دارد ، علي اکبر صالحي رئيس سازمان انرژي اتمي ايران اخيرا توافقي با روسيه براي ساخت رآکتورهاي
بيشتر در بوشهر امضا کرد و همواره شما و ديگر مسئولان ايراني تاکيد مي کنيد همه فعاليتهاي هسته اي از چرخه سوخت هسته اي تا همه فعاليتهاي ديگر ادامه پيدا خواهد کرد و هيچ تاسيسات هسته اي متوقف يا بسته نخواهد شد اما سوالي که مطرح مي شود در خلال توافق هسته اي با روسيه است ، روسيه سوخت هسته اي لازم براي اين رآکتورها را که احداث خواهد شد تامين خواهد کرد؟ آيا ايران نمي خواهد سوخت توليد کند؟ شمخاني: نه اصلا چنين چيزي نيست. ما اصرار داريم و روي اين اصرار خود ايستاده ايم. حتي سوخت نيروگاه هسته اي بوشهر را ما بايد تامين کنيم. يکي از نيازهاي ما در ارتباط با طي همه مراحل غني
سازي از سنگ معدن تا غني سازي اورانيوم سه و نيم يا پنج درصدي و تبديل آنها به سوخت همين است. اين روند و فن آوري آن را در اختيار داريم و طبيعي است که بابت اين مسئله هزينه اضافي نمي پردازيم. لذا اگر ما در چرخه تجارت جهاني مواد هسته اي قرار بگيريم اين موضوع به شکلهاي مختلف قابل حل است. اما اين توانمندي براي اين فراهم شده است که ما بتوانيم نياز داخلي خود از جمله نيروگاه بوشهر را تامين کنيم. اينکه چگونه تقسيم کار مي شود اين بحث ديگري است اما همه بايد بدانند ما نيازمند فن آوري هسته اي هستيم. مجري : شما از موضع آمريکا درباره مذاکرات و فشارهايي که برخي لابي هاي داخل آمريکا
وارد مي کنند اشاره کرديد اما ملاحظه مي کنيم رئيس جمهور آمريکا نامه اي براي رهبر معظم ايران ارسال کرد و برخي از بخشهاي آن در رسانه هاي آمريکايي و خارجي به طور کلي درز پيدا کرد، آيا اين نامه به مسئله هسته اي پرداخت و به طور کلي چه چيزي در آن آمده بود؟ شمخانی: بله درون نامه بحثهاي سه يا چهارگانه اي وجود دارد اما بيشتر آنها درباره برنامه هسته اي است. پاسخ شفافي هم به اين نامه داده شد. واقعيت اين است که اين مسئله را جمهوري اسلامي به اشکال مختلف بيان کرده و در عمل نيز ثابت کرده است ، ما به دنبال يک صنعت هسته اي کاريکاتوري يا يک صنعت هسته اي نمايشي نيستيم. ما به دنبال
آبرو و يک حيات نباتي در صنعت هسته اي نيستيم چون صاحب فن آوري آن هستيم. لذا به گونه اي به اين نامه پاسخ داده شد که بر اين قدرت ايران تاکيد مي کند. اگر بر اساس آنچه در نامه آمده آنها به دنبال هدفي براي تاثير فرصت طلبانه در فضاي داخل ايران نباشند و اهداف ادعايي نداشته باشند به طور قطع بر اساس کلمات مکتوب و پاسخ روشن ما حتما مي توان به توافق رسيد. اما اگر در نامه مطلبي بيان شود ، در مذاکرات خصوصي مطالب ديگري بيان شود و در مذاکرات رسمي و يا در سمينار آيپک ، در مصاحبه با يک رسانه رژيم صهيونيستي مطالب ديگري گفته شود و همه اينها در تدوين شماره بندهاي يک توافق با هم
هماهنگي نداشته باشند اين مسئله اي نامناسب است. يا مثلا زماني که نامه ارسال مي شود ، هواپيمايي بدون سرنشين ارسال شود يا در خريد فن آوري پيشرفته از خارج به صورتي فني کارشکني حساب شده مي شود يا ويروس ارسال مي شود ، اينها فايده اي ندارد. اگر بيانات نسبتا غير آشکار و برخي کلمات اين نامه و پاسخ ما مبناي تصميم گيري باشد و تحليل بدي از ايران وجود نداشته باشد که مثلا ايران تحت فشار است درحالي که ايران به هيچ وجه تحت فشار قرار ندارد و تاثير بدي از طرف ديگران وجود نداشته باشد مي توان به نتيجه رسيد. مجري : در هر حال اين اولين نامه نبوده است؟ شمخاني: بله ، اين اولين نامه
نبوده است ، اوباما نامه نگاريهاي متعددي انجام داده است که برخي از آنها را پاسخ گرفته و برخي را پاسخ نگرفته است. اين بار پاسخ ارسال شد و همانگونه که گفتم بيشتر اين نامه مربوط به مسئله هسته اي بود اما جمهوري اسلامي ايران به صورت شفاف گفته است که اينها پشتوانه اي قويتر از اين صحبتها و ضامن همه اقدامات ما در خفا و آشکار است. همچنين بازرسيهايي که صورت گرفته و نياتي که اعلام کرده ايم ، ضمن اينکه دوري جستيم از اتهامات براي دستيابي به سلاح هسته اي اينها مواضع ايران را مشخص مي کند. اما مي خواهيم صنعت صلح آميز هسته اي پيشرفته ، غير کاريکاتوري ، غير نمايشي و غير صنعت هسته
اي با حيات نباتي داشته باشيم و در کشور داريم و از آن حمايت مي کنيم. انشا الله با قبول اين واقعيت که مسئله اي در چارچوب پادمان است مشکل هسته اي قابل حل خواهد بود و تحريمها به صورت جهشي قابل لغو خواهد بود و اگر از اين مرحله عبور کنيم روشن خواهد شد که جمهوري اسلامي ايران با قدرت صنعتي و با موقعيت خاص ژئوپليتيک ، توانايي تاثيرگذاري و بازيگري قوي در مسائل حاد منطقه اي را دارد و مي تواند رفاه بهتري براي منطقه تامين کند. مجري: در سال دو هزار شما به عربستان سعودي سفر کرديد و گفتيد من عرب هستم همه تعجب کردند و پشت سر شما پلي براي نزديکي بيشتر با سعوديها ايجاد شد. همچنين
شما مدال افتخار عبدالعزيز السعود را از طرف ملک عبدالله بن عبدالعزيز که در آن زمان وليعهد بود دريافت کرديد ، به طور مشخص در اين زمان به روابط با عربستان سعودي چگونه نگاه مي کنيد؟ شمخاني: برخلاف نيتها و اهداف ، وضع روابط ما با دولت موثر و داراي تاريخ غني عربستان سعودي از سطح و وزني که مي خواهيم برخوردار نيست و علت آن ناشي از تلخي حوادثي است که اگر به ريشه هاي آن بازگرديم مي شود اثبات کرد که بخش سنگيني از اين مسئوليت به خاطر اقدامات طرف مقابل بوده است. خيلي تمايل داشتيم که دوستان از چارچوب ذهني غيرواقع بينانه درباره منطقه خارج بشوند و در کنار هم بتوانيم از مسائلي
که متاسفانه اکثرا در مناطق عربي و مناطق سني که دولت سعودي مدعي دفاع از آنها است رخ داده است جلوگيري کنيم. اما واقعيت اين است که امروز در برآوردهاي سازمان ملل متحد گفته مي شود که براي بازسازي منطقه اي که در آن قرار داريم يعني عراق ، سوريه و غزه مبلغي معادل هفتصد ميليارد دلار هزينه مورد نياز است. نگاه کنيد در غزه که ما مدافع آن بوديم ، هستيم و خواهيم بود که سني هم هستند تروريسم دولتي صهيونيسم دوست دارد اين خرابي وجود داشته باشد. در عراق منطقه اي که منهدم شده است منطقه سنيها است توسط چه کساني؟ توسط داعش که مورد حمايت برخي دولتها است. در سوريه نيز همين طور است ،
مناطقي که منهدم شده است مناطق سني نشين است آن نيز توسط کساني منهدم شده است که روزي برخي از آنها به اسم معارضين معتدل شرط بسته بودند که در يک ماه نظام سوريه سقوط خواهد کرد ، امروز داعش آنجا بيشترين سرزمين را در اختيار دارد. واقعيت اين است که تلاش و کوشش منفي که در منطقه صورت گرفته است به نام دفاع اما به کام هزينه کردن دلارهاي نفتي به نفع غرب است. مجری : علت اين حوادث در منطقه چيست و آيا دو خط موازي همينگونه وجود خواهد داشت و همديگر را قطع نخواهند کرد؟ شمخوانی: نه ما دو خط موازي نيستيم ،اصولا ما مي توانيم منطبق بر هم قرار بگيريم اگر همانگونه که در ابتداي صحبتهايم
گفتم ما مجري دستورات و برنامه قدرتهاي غربي و خارجي نباشيم و مسائل منطقه را به شکل صحيح حل کنيم. نگاه کنيد ما درحال حاضر پيامهاي زيادي از طرف برخي کشورهاي عربي داريم که مي گويند مي خواهند روابط خود را با ايران نزديک کنند و سياست هايشان در گذشته اشتباه بوده است. مجری: اين کشورها کدام هستند؟ شمخوانی: بحث اين نيست و نمي خواهم آنها را نام ببرم اما به آنها گفتيم درست است که دير کرديد اما سخن شما خوب است ، کند نباشيد در مسائل ساده توقف نکنيد ، منطقه رو به تغيير است. حقيقت جمهوري اسلامي ايران حقيقتي واضح و مانند خورشيد روشن است. اولا اقتدار دارد ، دوم اينکه ثباتي بي
نظير دارد و سوم اينکه هيچ چشم داشت توسعه طلبانه به هيچ کشوري در منطقه ندارد چرا که نيازي به آن ندارد. درحال حاضر متاسفانه در صحنه هاي درگيري جنگ نفت نيز اضافه شده است. ملتهاي منطقه ما در بيداري اسلامي ثابت کردند که از استبداد ، ظلم ، تحقير ، اهانت و قدرت طلبي رژيم صهيونيستي و سرکوب منزجر هستند. آنها براي مقابله با آن حرکت کردند و گفتند ما به تلاش خود براي دوري از آنها ادامه مي دهيم. مجري : کشورهاي برجسته اي که شايد سياست ايران در آنها با سياست ايران نسبت به کشورهاي ديگر در منطقه متفاوت است ، سوريه ، عراق و مصر است ، مشخصا از نظر شما اوضاع در سوريه چگونه است؟ به
ويژه اينکه دميستورا به عنوان فرستاده بين المللي در سوريه به تهران و همچنين سوريه سفر کرد و درحال حاضر طرحي پيشنهاد کرده است که بشار اسد رئيس جمهور سوريه گفت اين طرح قابل بررسي است. اوضاع در سوريه را چگونه مي بينيد به ويژه با رويکرد شما به ديگر کشورهاي منطقه و نقش آنها در سوريه؟ شمخاني : وزنها در اين روند سه و نيم ساله خيلي فرق کرده است ، من به ياد دارم که يکي از روساي کشورهاي منطقه در ضيافت شامي به کسي گفته بود که نظام سوريه در مدت يک يا دو ماه سقوط خواهد کرد. اما بعد از سه سال و نيم نظام سوريه هنوز وجود دارد. داعش آمد که بغداد و اربيل را بگيرد ، مردم عراق خطري را
که در آن قرار گرفتند درک کردند و پوشيده نيست که جمهوري اسلامي ايران از سقوط بغداد پايتخت عراق جلوگيري کرد و همچنين از سقوط شهر اربيل جلوگيري کرد. مرجعيت ، بسيج مردمي و آمادگي مردم براي دادن قرباني همه اينها اوضاع را به تغيير اين نقشه سوق داد. هيچ محل پيشروي ديگري براي کسي باقي نمانده است که بخواهد مخالف خواست ملتها عمل کند. لذا اصولا صنعا ، بيروت و دمشق و بغداد متفاوت از گذشته شده است. در خصوص سوريه ، آنچه دميستورا امروز به صورت علني مي گويد پيش از اين در ديدار با ما به من گفته بود که راه حل بحران سوريه سياسي است و نه نظامي. اين آن چيزي است که جمهوري اسلامي ايران
سه سال و نيم پيش گفته بود ، پيش از همه اين خرابي ها و پيش از همه اين کشتارها و خرابي زيربناها. متاسفانه درحال حاضر پس از تجربه سه سال و نيمه به اين مسئله رسيده اند. او مي گويد مرحله اول آتش بس است. اين درست است و به نظر من آتش بس از طريق قطع حمايت مالي از اين گروههاي مسلح و تروريستي در سوريه امکان پذير است. مطمئنا درحال حاضر در سوريه سه بازيگر وجود دارد. دولت و بازيگر دومي تحت مخالفان ميانه رو که غرب و برخي کشورهاي منطقه بر آنها پافشاري مي کنند. اينها همان مخالفان ميانه رو بودند که روزي داعش ، جبهه النصره و احرار الشام شدند. اما بازيگر سوم داعش تروريستي است. در واقع
بازيگر ميانه رو همانگونه که آنها آن را نامگذاري مي کنند چيزي در زمين ندارد چرا که بخش اصلي اشغال شده از خاک سوريه به دست تروريست ها است. آنها از کجا دستور مي گيرند ، در گذشته به صورت علني يا مخفيانه دستورات خود را از برخي کشورهاي منطقه مي گرفتند اما به نظر مي رسد از اطاعت آنها خارج شده اند چرا که احساس کردند مي توانند پايتختهاي برخي کشورهاي حامي خودشان را بگيرند. براي همين خلافت اسلامي اعلام کردند چرا که بستر اجتماعي فراواني در برخي از اين کشورها دارند. اصولا نيروهاي تشکيل دهنده اين تروريسم از کشورهايي هستند که بيشترين ميزان استبداد ، بيشترين ميزان عدم نگاه
به راي مردم و بيشترين محل اعتراض را براي محدود کردن زنان دارند. براي جلوگيري از غليان اين مسئله در داخل اين کشورها آن را به بيرون هدايت کردند اما يک يا دو سال جواب خواهد داد همانگونه که القاعده در افغانستان همين وضع را داشت، اما در سال سوم به کشورهاي خودشان باز مي گردند. همانگونه که يکي از رهبران کشورهاي منطقه گفته است اگر با اين گروههاي تروريستي به سرعت برخورد نشود ماه آينده در اروپا خواهند بود و پس از سه ماه در آمريکا حضور خواهند داشت. معتقدم اگر مي خواست جمله خود را کامل کند بايد مي گفت ممکن است ماه بعد نيز در کشور ما باشند. اين واقعيتي تلخ است براي همين بايد
بپذيريم بوي باروت بايد در اين منطقه تعطيل شود و نسيم توسعه و رفاه جاي آن را بگيرد. در پنجاه سال گذشته هيچگاه چنين وضعي در منطقه وجود نداشته است و به گونه اي پيشرفته و پيچيده شده و بدون هيچ دليلي امنيت از بين رفته است و به جاي اينکه ملت اسلام عليه اشغالگر رژيم صهيونيستي باشد متاسفانه منازعه اي مذهبي به وجود آمده است اما الحمدلله توطئه شکست خورده است و آن را پشت سر گذاشتيم. بايد ببينيم کجا چه خطايي صورت گرفته اما عبور کنيم. مجري: راه حل مقابله با داعش را در چه چيزي مي بينيد و سياست آمريکا را در ائتلاف و همپيمانان آن چگونه ارزيابي مي کنيد؟ شمخاني: ما انتقاد نمي
کنيم ، رفتار ائتلاف اذهان روشن و منطقي را به فکر وا مي دارد که آنها صادق نيستند و هر کسي به صداقت اهداف آنها شک مي کند. آيا هدف آنها از اين همه تبليغات سياسي ائتلاف شامل چهل و دو کشور يا شصت کشور ، داعش است يا نه براي مهندسي سياسي جديدي در منطقه تلاش مي کنند. چگونه عين العرب (کوباني) را بمباران مي کنند درحالي که آن را نمي شناسند، و هنوز جنگ وجود دارد در حالي که آمرلي در مدت دو روز آزاد شد و حمرين در يک روز و جرف الصخر در دو روز آزاد شدند. چه سناريويي پشت اين تبليغات نهفته است؟ زماني هست که رفتاري متناقض را مي بينيم مثلا با وجود همه اين اقدامات يکباره در منطقه جلولا
در پنج نوبت 9 محموله توسط ائتلاف براي چه کساني ارسال مي شود. در جايي که هيچ کسي جز داعش وجود ندارد. آيا اين يک اشتباه است؟ يک بار يا دوبار يا در شب ممکن است رخ دهد اما شب و روز درحالي که با ليزر مي توانند نقطه ارسال محموله ها را مشخص کنند چنين اشتباهي قابل باور است؟ ارتباطي بين ائتلاف و تروريستها در منطقه اي نزديک به مرز ما وجود دارد ، اين چيزي است که سوال برانگيز است. مجري : بين اقدام هوايي ائتلاف و حضور ايران در زمين در سوريه و عراق از طريق ارائه مشاوره هاي نظامي و حضور نيروهاي سردار قاسم سليماني فرمانده سپاه قدس که در رسانه ها نمايان شد و ايران آن را تکذيب نکرد و
گفت که به همپيمانان خود براي مبارزه با تروريسم مشورت مي دهد ، کدام راه را ترجيح مي دهيد؟ يعني برخي کشورهاي غربي شما را به ائتلاف دعوت کردند. شمخاني: کدام ائتلاف؟ طرفي که اين ائتلاف را ايجاد مي کند چه کسي است؟ چه کسي اينها را ساخته است؟ اولا ما پيش از اينکه چيزي به نام ائتلاف وجود داشته باشد با تروريسم درگير شديم. يکي از دغدغه هاي مردم منطقه ما اين است که کساني که مي فهمند يک ملت از يک موضوعي به نام تروريسم دارد آسيب مي بيند آنها زماني اقدام مي کنند که برخي منافع آنها در معرض خطر قرار بگيرد يا در پوشش اين بهانه به دنبال برخي اهداف خودشان هستند. وگرنه روزي که داعش
به موصل رسيد و حمله کرد به طرف بغداد و تا نزديک سامرا آمد چرا عکس العملي توسط هيچ کس صورت نگرفت. در حالي که پيمان امنيتي داشتند ، زماني که داعش آمد به طرف اربيل ، اربيل با برخي کشورهاي منطقه پيمان امنيتي داشت. دنبال استقلال اقليم بود و برخي کشورها تشويقش مي کردند اما کسي عکس العمل نشان نداد اما به صورت قاطع مي گويم اگر اراده جمهوري اسلامي ايران نبود آنها به اهداف خود رسيده بودند. پس موضوع پيچيده اي نيست آنها اهداف ديگري را دنبال مي کنند. ما پيش از اينکه بخواهند شروع کنند و ما را از وجود تروريسم آگاه کنند و با آن مبارزه کنند ما با آن مبارزه کرديم و مبارزه ما بدون
آنها نيز ادامه پيدا خواهد کرد. مجری: مبارزه شما با تروريسم براي حمايت از همپيمانانتان و به صورت مشخص محور مقاومت است يا شايد احساس خطر است؟ شمخانی: همانگونه که گفتم ايران از امن ترين ، با ثبات ترين و مقتدرترين کشورهاي منطقه است و اين ناشي از تجربه تاريخي ما ، نوع حکومت ما و نوع تعامل ما با مردم و تعامل مردم با ما است. اين دستاوردي نيست که کسي بتواند به آن آسيب بزند. ما تنها مقاومت را پشتيباني نکرديم. مثلا در لبنان و مشخصا در منطقه بقاع و به طور مشخص تر در عرسال ديديم که مي تواند محل نمايش قدرت برخي گروههاي مسلح و گروههاي تروريستي باشد ، اين گروهها تمايل دارند
جبهه را توسعه بدهند براي هدف غلطي که دارند. ما در ايران گفتيم براي تجهيز ارتش لبنان به گونه اي که با اين چالشها مناسب باشد آمادگي داريم ، پول هم نمي خواهيم ، هديه مي کنيم. ارتش لبنان براي دفاع از مردم لبنان است و ما اين پيام تاريخي را به شکل مناسبي ارسال کرديم. اما آنها مخالفت مي کنند ، غربيها و آمريکاييها مخالفت مي کنند. چرا؟ مشخص است که يک استاندارد دوگانه دارند. هدف و اصل اين است که ارتش لبنان بر تماميت اراضي خودشان مسلط باشد و از آزار و اذيت ديگران جلوگيري شود ، چنين کاري را خودشان هم نمي کنند. همزمان با آن تاکيد مي کنند که قرار است پانزده هزار نفر را آموزش
بدهند ، از کجا مي خواهند اين نيروها را جذب کنند؟ از مهاجران سوري که بدون سرپناه زندگي مي کنند. من با آنها ابراز همدردي مي کنم. واقعيت اين است که من هر خيمه و چادري را که مي بينم ، تصوير کودکي يا زني يا کهنسالي است که به دنبال يک غذاي ساده است و من با ديدن اين تصاوير واقعا اشک مي ريزم. آنها مردم ما هستند آنها مسلمان هستند. چرا اجازه نمي دهند اين پشتيباني صورت بگيرد؟ چرا مخالفت مي کنند؟ مجري : علاوه بر اوضاع منطقه ، اوضاعي نيز در سرزمينهاي اشغالي و در فلسطين وجود دارد؟ جنگ و حمله اخير به غزه که پنجاه و يک روز طول کشيد. ايران همواره مواضع خود را در اين خصوص و حمايت خود
را از مقاومت از جمله مقاومت فلسطيني اعلام کرده است و رهبر معظم ايران موضوع مسلح کردن کرانه باختري رود اردن را مطرح کرد. چگونه به مقاومت نگاه مي کنيد به ويژه در اين روزها که اعتراض مردم را بر ضد اوضاع و سياستهايي که در آنجا وجود دارد شاهد هستيم؟ سياست شما در اين خصوص چيست؟ شمخاني: مردم آمريکا به اين نقطه رسيده اند که هزينه هاي حيثيتي و سياسي و اقتصادي فراواني بايد به خاطر دفاع از توسعه طلبي رژيم صهيونيستي قرباني کنند اما برخلاف مردم آمريکا متاسفانه دولتمردان آمريکا از چپ و راست آنها اين حساسيت مردم آمريکا را مورد توجه قرار نمي دهند. هر چند از طرف کشورهاي
اروپايي حرکتهايي درحال شکل گرفتن است و ملاحظه مي کنيم که برخي دولتهاي اروپايي کشور فلسطيني را به نحوي به رسميت شناخته اند اگرچه برخي از آنها در مرحله اوليه هستند. مردم فلسطين در اين شرايط گرفتار رژيمي شده اند که احساسش اين است که در منطقه ما خود مشعول سازي توسط طرفهاي مختلف و بازيگران اصلي موجب شده است که نگاه مخالف با توسعه طلبي اين رژيم کاهش پيدا کرده است. به همين علت هر روز نبش قبري مي کند ، يک روز توسعه شهرک سازي مي دهد ، يک روز بهانه مي آورد و طرح صلحي را که خود غربي ها به آن اعتقاد دارند رد مي کند و روزي در بيت المقدس دست به اقدامات باستان شناسي مي زند و
مسجد الاقصي را مورد هتک حرمت قرار مي دهد ، روز ديگر هم سرزمينها را مصادره و فلسطينيها را به مهاجرت مجبور مي کند ، به اين دليل که احساس مي کند مرزهاي امني ندارد. اما غزه ثابت کرد اوضاع اين گونه نيست ، جنگ پنجاه و دو روزه ثابت کرد مردم فلسطين مستقل از حوادثي که رخ مي دهد قدرت موشکي خود را تقويت مي کنند و اتحاد خود را در دفاع از مقاومت بيشتر مي کنند. آنها به اين نقطه رسيده اند که در رابطه با اين مسئله با احدي مذاکره نکنند چرا که تجربه پنجاه ساله ثابت کرده است حق مردم فلسطين از پاي ميز مذاکره به دست نمي آيد. معتقدم فضاي انتفاضه موجود در فلسطين ايجاب مي کند همه کشورهاي
عربي و همه کشورهاي اسلامي فارغ از قطعنامه و بيانيه و کميته دفاع از قدس و از دالانهايي که جز ادامه داشتن هيچ نتيجه اي نداشته است ، به اين سمت يعني مقاومت تمايل پيدا کنند. ما با مقاومت هستيم و اين را حقي تاريخي و طبيعي و ديني براي مردم فلسطين مي دانيم . رژيم صهيونيستي را رژيمي اشغالگر مي دانيم. عمق و ريشه مشکلات منطقه ناشي از سياستهايي است که توسط غربيها در دفاع از رژيم صهيونيستي صورت مي گيرد و همه دخالتهاي غربيها براي تضمين امنيت و حيات غيرطبيعي رژيم صهيونيستي و برتري آن بر يک ملت است. من فکر مي کنم اگر اين جريان عوض شود ثبات هم به منطقه ما برمي گردد. مجري : سوال
آخر که درخواست مي کنم به عربي پاسخ دهيد ، ايران به همسايگان عرب خود به ويژه کشورهاي خليج (فارس) چگونه نگاه مي کند؟ شمخاني: کشورهاي خليج فارس ، کشورهاي همسايه از نظر ايران از اول انقلاب تا امروز و تا فردا و آينده دور ، فراتر از موضوع همزيستي است ، غير موضوع مواضع مثبت و دفع منفيها است. ما با خوشحالي آنها يا رشد آنها خوشحال مي شويم. اگر ما به نگرانيهاي خود و بحراني که با هم در آن به سر مي بريم ، تاثيري که در منطقه وجود دارد نگاه کنيم خواهيم ديد که خروج منطقه از هر بحراني ابتدا با گفتگو بين ما و آنها آغاز مي شود و دوم با دور کردن اثر خارجيها به ويژه غربيها و به ويژه
آمريکا از منطقه است. بين ملتهاي عرب منطقه و ملت ايران محبت و برادري وجود دارد که از طرف هيچ کشوري به وجود نيامده و تحت تاثير هيچ کشور ديگري قرار ندارد. مثلا حجاج زماني که به عربستان سعودي مي روند همبستگي بين ايرانيها و بقيه حجاج وجود دارد. ممکن است بين رويکرد دولتها با رويکرد ملتها اختلافي وجود داشته باشد که انشا الله دولتها نظر ملتها را انتخاب کنند.