سردارسلیمانی حامل پیام تاریخی رهبر انقلاب به نصرالله/ نظر رهبری درباره تاکتیک دشمن و نتیجه جنگ+متن‌‌پیام

روزنامه السفیر لبنان در شماره امروز خود متن پیام شفاهی از امام خامنه ای را منتشر کرد که در آغاز جنگ ۳۳ روزه از طریق سردار قاسم سلیمانی در اختیار سیدحسن نصرالله قرار گرفته است.

کد خبر : 379032
سرویس سیاسی «فردا»؛ روزنامه السفیر لبنان در شماره امروز خود متن پیام شفاهی از امام خامنه ای را منتشر کرد که در آغاز جنگ ۳۳ روزه از طریق سردار قاسم سلیمانی در اختیار سیدحسن نصرالله قرار گرفته است. روزنامه السفیر لبنان در شماره امروز خود بخش‌هایی از کتاب حزب الله و دولت لبنان نوشته حسن فضل‌الله از نمایندگان پارلمان وابسته به حزب‌الله را منتشر کرد که در آن، متن پیام ارسال شده از سوی رهبر معظم انقلاب اسلامی به دبیرکل حزب‌الله لبنان آمده است.

سردار قاسم سلیمانی این پیام شفاهی و فوری را حدود روز دهم جنگ به مقامات حزب‌الله منتقل کرد، در این نامه آمده است: از خداوند متعال می‌خواهد که شما را حفظ و موفق بدارد و دست شما را بگیرد و ان‌شاءالله شما را پیروز گرداند. بر خداوند متعال توکل کنید و ان ‌شاءالله در دنیا هم پیروزی و هم رضایت ذات مقدس الهی را خواهید چشید. من همیشه شما را به پیروزی دعوت می‌کنم.

این پیام می افزاید: سلام مرا به تک تک برادران برسانید. این جنگ سخت خواهد بود، اما بر خدا توکل کنید و پایداری نمایید. ما به پیروزی مقاومت یقین کامل و حتی بیش از یقین داریم. مقاومت پیروز شده و به یک قدرت منطقه‌ای تبدیل می‌شود. از اطلاعات موجود (در طول جنگ) چنین بر می‌آید که دشمن خود را آماده کرده بود که در آغاز پاییز حمله‌ای را بر ضد شما انجام دهد ، اسرائیلی‌ها با توافق آمریکا بدون دلیل یا با به دست آوردن یک بهانه با استفاده از عنصر غافلگیری می‌خواستند این جنگ را آغاز کنند.

ایشان در این پیام تاکید کردند: اسرائیل تصمیم به حمله به مقاومت در لبنان داشت و خود را برای آن آماده کرده بود. اسرائیل می‌خواست شما را غافلگیر کند. برنامه آنها این بود که نیروی هوایی اسرائیل در طول چند ساعت به هدف‌های متعددی در لبنان حمله هوایی کند و بعد از آن عملیات زمینی را آغاز کرده و بخشی از جنوب لبنان را اشغال کند و در شهرهای مختلف به شما حمله کرده و روند از بین بردن حزب‌الله را کامل نماید.

این جنگ به دنبال آن نبود که در مرزها متوقف شود ، بلکه به دنبال تغییر منطقه بود، اما اتفاقی که در جریان عملیات اسارت نظامیان اسرائیلی از سوی حزب‌الله افتاد ، دانسته یا ندانسته طرح اسرائیل در تکیه بر عنصر غافلگیری را از بین برد و پروژه جنگی که در اوایل پاییز برای لبنان آماده شده بود را ناکام گذاشت. این شما بودید که زمان را (به اسرائیل و آمریکا) تحمیل ‌کردید و به‌ این ‌ترتیب آنها اقدامی را که برای آن زمان بندی کرده بودند را الان انجام دادند. این موضوع عنصر غافلگیری را از دست دشمن گرفت. این یکی از الطاف خفیه خداوند متعال در مورد شما بود.

جنگ به علت اسارت دو نظامی انجام نشد ، بلکه بخشی از یک پروژه آماده شده بود، اما وقتی شما دو نظامی را گرفتید آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها پیش از اینکه از لحاظ نیرو و تجهیزات برای این جنگ آماده باشند ، آن را آغاز کردند. آنها خود را در میدان مبارزه دیدند و عنصر غافلگیری را از دست دادند و به ‌این ‌ترتیب خداوند متعال طرحی که بسیار بزرگ‌تر از اوضاع کنونی بود، را از شما و از لبنان و کل منطقه دور کرد.

حزب‌الله تاکنون ( زمان ارسال نامه) 10 روز مقاومت کرده است ، این در حالی است که دولت‌های عربی در سه روز شکست خوردند. این یک پیروزی خوب است. اما باید تلاش خود را ادامه دهید. اسرائیل می‌خواهد مقاومت را از بین ببرد که البته به خواست خداوند هرگز محقق نخواهد شد . دشمن نگران است و مشکلات زیادی دارد. مشکلاتی که کمتر از مشکلات شما نیست، بلکه بزرگ‌تر است. شما در دنیا اسطوره شدید، باید بایستید و به دنیا ثابت کنید که محاسبات آمریکا و اسرائیل اشتباه بود.

جنگ شما جنگ سرنوشت‌ساز است، جنگی که شبیه جنگ خندق است ، در آن زمان هم جنگ سخت و مشکل بود و جان‌ها به لب آمده بود. منافقان می‌گفتند بیایید به خانه‌هایمان برگردیم، پیروزی الهی که محمد(ص) به ما وعده داده کجاست؟ اما خداوند متعال بعد از پایداری و صبر مؤمنان آنها را پیروز کرد.

به نوشته السفیر، رهبر معظم انقلاب در پایان پیام خود خطاب به سیدحسن نصرالله تاکید کردند: ما با شما هستیم و در همه حال از شما حمایت خواهیم کرد ، نگران نباشید . مهم این است که صبر کنید و در برابر این دشمن بایستید. توجه زیادی به مردم داشته باشید، چرا که آنها می‌خواهند مردم را از شما دور کنند. اگر خداوند شما را پیروز گرداند به قدرتی تبدیل خواهید شد که هیچ نیرویی نمی‌تواند در برابر آن بایستد.

برای مشاهده متن کامل این پیام به زبان عربی اینجا کلیک کنید.

تاكتيك‌هاى مبارزاتى حزب الله در جنگ سى و سه روزه

در جولاي سال 2006 ميلادي، ارتش اسراييل به بهانه آزادي دو نظامي خود، حملات همه جانبه و گسترده‌اي را از زمين، هوا و دريا به خاك لبنان آغاز نمود كه به جنگ سي و سه روزه معروف شد. اين حمله كه ظاهراً به بهانه ياد شده صورت گرفت، بنابر ادله مشهور در گزارش مرتبط معروف به «وينوگراد»، از ماهها قبل توسط اسراييل، طراحي و برنامه‌ريزي شده بود. ارتش اسراييل كه به برتري تاكتيكي و نظامي خود اذعان دارد، اين جنگ را با اهداف نظامي و امنيتي با اميد به پيروزي آغاز كرد. اين در حالي بود كه پذيرش آتش بس از جانب رهبران اسراييل به منزله يك شكست حقيقي و شكنندگي اسطوره شكست ناپذيري اسراييل، مورد تاييد قرار گرفت.

اعتماد بيش از حد اسراييل به فناوري نظامي خود كه همواره به كمكهاي مالي و تسليحاتي غرب و به ويژه آمريكا متكي بوده، اين بار نتوانست اين رژيم را ياري كند. راهبرد بمباران هوايي، نابودي زير ساخت‌هاي لبنان و نيروهاي نظامي حزب الله، از ابتدا، مد نظر اسراييل بود كه البته هيچگاه عملي نگرديد.

در نوشتار حاضر، تاكتيك‌هاي مبارزاتي حزب الله در قبال حملات همه جانبه رژيم صهيونيستي، ارزيابي شده است. بررسي اين تاكتيك‌ها، ما را به سمت و سوي جايگاه حزب الله در موازنه جديد خاورميانه سوق مي‌دهد. همچنين در طرف ديگر، تاكتيك‌ها به اصطلاح مدرن اسراييل كه تا آخرين روز جنگ بكار برده شد، بررسي خواهند شد. هدف اصلي، نشان دادن جايگاه جديدي است كه حزب الله، در موازنه منطقه‌اي بعد از جنگ سي و سه روزه كسب نموده است. - دو كفه سنگين هزينه‌ها

در جولاي سال 2006، رژيم صهيونيستي به بهانه ربوده شدن دو نظامي ارتش خود، تهاجمي را به جنوب لبنان آغاز كرد كه خسارات جاني و مالي فراواني به دو طرف وارد كرد. با تداوم اين جنگ، تل آويو به اهداف از پيش تعيين شده است نرسيد و نهايتا، كميته تحقيق وينوگراد، نقطه ختم اين نبرد بود.

جنگ لبنان و شكست اسراييل از حزب الله، موج انتقادات از اولمرت، پترنر و هالوتص را در پي داشت تا جايي كه بحث راجع به كناره‌گيري اين افراد از سمت‌هاي خود در ميان سياستمداران اسراييلي بالا گرفت و نهايتاً هالوتص، زمين ستاد مشترك اسراييل استعفا داد و پترنر نيز بعد از مدتي از سمت وزارت جنگ كناره گرفت.

هزينه سنگين كه اسراييل جهت اين ماجراجويي پرداخت تا حدي بود كه الياهو وينوگراد، رئيس كميته تحقيق درباره دلايل اين شكست در گزارش خود، اولمرت را مسئول مستقيم اين شكست دانست و پترنر و هالوتص را مقصران ديگر آن معرفي كرد. وي به صراحت اذغان نمود كه مسئوليت ناكامي‌ها بر گردن نخست وزير است زيرا بدون مشورت با نيروهاي خارج از دستگاه نظامي بويژه درباره مسايل امنيتي و سياسي رفتار كرده است.(1)

در عين حال، كاهش محبوبيت اولمرت به دنبال جنگ اسراييل با حزب الله آغاز شد. در اين جنگ، هواپيماهاي ارتش اسراييل نه تنها واحدهاي مسكوني بلكه زير ساخت‌هاي را نيز مورد هدف قرار دادند. در منطقه مناحيه بيروت، 6 هزار واحد مسكوني، در جنوب رودخانه ليتاني 8 هزار واحد مسكوني، در شمال ليتاني 600، در منطقه بقاح 300 و در ساير مناطق 100 واحد مسكوني تخريب شدند.

كشتار كودكان لبناني در روستاي قانا، تراژدي‌ هولناكي بود كه براي دومين بار بعد از سال 1996، مجدداً تكرار شد. در جنگ سي و سه روزه، اسراييل از صد هزار بمب خوشه‌اي استفاده كرد كه اكثراً از جانب آمريكا دريافت كرده بود. (2). گيلبرت، رئيس مركز هماهنگي براي عمليات جمع آوري مين وابسته به سازمان ملل در اين باره اذعان داشته كه اين بمبهاي كوچك، بعد از توقف درگيريها هم همچنان قرباني مي‌گيرد. (3).

بر اساس اعلام رييس شوراي اتحاديه اتاق بازرگاني و صنايع كشورهاي عربي، خسارات وارده به لبنان، افزوده بر 10 ميليارد برآورد شده است. وي همچنين تصريح كرد، 13000 نفر لبناني در اين جنگ كشته شده‌اند. (4).

ندعيم عاصي، رئيس جمعيت تجار بيروت هم، خسارات وارده به بخش صنايع را، 200 ميليون دلار برآورده كرده است. (5). بخش گردشگري و توريسم بعنوان شالوده اقتصادي لبنان، بيشترين خسارت را متحمل شده است.

جنگ سي و سه روزه، براي اسراييل هم هزينه‌هاي سنگيني داشت. در اين جنگ، 330 هزار اسراييلي بي‌خانمان شدند. بندر حيفا بارها مورد هدف موشك‌هاي لبناني قرار گرفت تا جايي كه 2200 موشك حزب الله به شمال فلسطين اشغالي اصابت كرد و ناوچه‌ةاي ارتش اسراييل در ساحل صور بارها مورد هدف موشكهاي حزب الله قرار گرفت. صرف نظر از هزينه‌هاي مالي و انساني، جنگ سي و سه روزه هزينه‌هاي سنگين ديگري هم خصوصاً به لحاظ ابعاد رواني و تبليغاتي براي اسراييل در پي داشت. تلاش براي كشتن سيد حسن نصرالله و ساير رهبران حزب الله به منظور كاهش اعتماد به نفس نيروهاي لبناني، تلاش براي برتري نهايي فناوري نظامي اسراييل و وارد كردن فشار سياسي، بخشي از تاكتيك‌هايي بود كه اسراييل در كنار راهبرد نظامي از آنها استفاده نمود ولي همگي با شكست مواجه شدند.

اين شكست، بر دكترين دفاعي- امنيتي اسراييل ضربه سنگيني وارد كرد و ضعف‌هاي اين رژيم را آشكار ساخت و نشان داد كه اسراييل بيش از هر زمان ديگري به گفتگو با طرف عربي براي دستيابي به راه حلي متعادل نيازمند است.

در سطح داخلي جنگ، شكاف استراتژيك عميقي در ميان سران صهيونيست ايجاد كرد. نااميدي اسراييلي‌ها از رهبران جديد توان و تخصص آنها و خشم از ايده‌ها و سياستهاي اعمالي‌شان، پاشنه آشيل اين شكاف عميق است. شكست ارتشي كه قبلاً طعم پيروزي بر ارتش عربي را چشيده بود از بزرگترين دستاوردهاي جنگ 33 روزه است كه كارآيي، و كاركردي بودن فناوري‌هاي نظامي ارتش اسراييل را نيز مخدوش ساخت. تداوم اين جنگ، بي‌شك هزينه‌هاي گزاف‌تري را براي تل آويو به بار مي‌آورد كه سرانجام قطعنامه 1701 شوراي امنيت، با اجماع نظر 15 عضو به تصويب رسيد و اسراييل را از باتلاق جنوب لبنان نجات داد. بر اساس اين قطعنامه، نيروهاي لبناني و نيروهاي حافظ صلح سازمان ملل- يونيفل- در جنوب لبنان استقرار يافته و ارتش اسراييل از مناطق اشغالي عقب نشيني كرده و نيروهاي بين‌المللي از 2 هزار به 15 هزار نفر افزايش يافت. از نكات ديگر اين قطعنامه، خلع سلاح حزب الله بر اساس قطعنامه 1559 بود و اينكه ارتش لبنان، مسئوليت كنترل نوار مرزي را عهده‌دار شود. (6).

جنگ سي و سه روزه به واسطه ويژگيهايي كه داشت، جايگاه حزب الله را در موازنه جديد منطقه، بارزتر كرد و نشان داد كه طرح دمكراتيزه سازي خاورميانه در چارچوبي كه آمريكا ترسيم كرده، محلي از اعراب ندارد. اين جايگاه، مديون تاكتيك‌ها و شيوه‌هاي مبارزاتي است كه حزب الله پيش روي گرفت. جنگ در شرايطي آغاز شد كه حزب الله ، 3 تا 5 هزار نيرو در اختيار داشت و از سوي هيچ ارتش عربي حمايت نمي‌شد و اين امر بيش از هر چيز، حاكي از اهميت نقش مقاومت و جايگاه آن در ميان مردم و انسجام دروني مقاومت است. براي تحليل جايگاه حزب الله در اين موازنه جديد، تحليل تاكتيك‌هايي كه مقاومت در سي و سه روز جنگ پيش روي گرفت، مطلوب نوشتار حاضر است. - تاكتيك‌هاى مبارزاتى حزب الله در جنگ سى و سه روزه

1- تاكتيك نظامى تقابل يك گروه چريك در مقابل ارتشي بزرگ و مجهز و تداوم مقاومت به مدت يك ماه، حاكي از يك تاكتيك قدرتمند و ارزشمند است. اسراييل در اين جنگ، 300 فروند هلي كوپتر، 60 سكوي پدافند ضد موشكي، 3900 دستگاه انواع تانكهاي پيشرفته، 5 زير دريايي، 17 ناو جنگي و 613 هزار نفر نيروي نظامي را به خدمت گرفت. (7). در طرف مقابل، حزب الله تركيبي از تاكتيك‌هاي نظامي حرفه‌اي، خلاقيت، تداركات دقيق، استفاده از موشك‌هاي ضد تانك، سازماندهي نيروها و دفاع زير زميني مارپيچي را بعنوان شيوه مبارزاتي پيش روي گرفت. (8)

به اعتقاد برخي تحليلگران، نيروهاي مقاومت، الگوي جنگي ويت كنگها را برگزيدند. پيچيدگي اين الگوي نظامي تا حدي بود كه بين موفاز و پترنر درگيري لفظي ايجاد شد و هر كدام، ديگري را مسبب اين ناكامي معرفي نمود. (9)

تئوري نظامي حزب الله از بدو تاسيس- 1982- تا زمان جنگ سي و سه روزه، مانند ديگر گروههاي پارتيزاني، بر درگيريهاي كوچك و ضربات محدود استوار بود و در كنار آن، عمليات استشهادي از تاكتيك‌هاي منحصر به فرد اين گروه بوده است. نكته جالب توجه آن كه در جريان جنگ مورد بحث، عمليات استشهادي، كاربردي نداشته و حزب الله در برابر نيروي متراكم و پيشرفته زرهي- زميني اسراييل، شيوه جديدي را در پيش رو گرفت.

ارتش اسراييل با توسل به نيروي زميني قدرتمند خود كه تانك‌هاي مركاوا، ستون فقرات آن است و نيز عمليات هلي برن، به دنبال قطع رابطه حزب الله با جنوب لبنان بود. با اين حال، به دليل كندي پيشرفت، نهايتاً مجبور به زمين گيري در «نبت جبيل» شد. (10).

در حقيقت، ارتش اسراييل خود را براي برخورد با يك «جنبش كلاسيك پارتيزاني» آرايش داده بود. اما با شيوه جديد عملياتي حزب الله مواجه و نهايتاً زمين گير شد. اين شيوه جديد، موشك اندازهاي وسيع حزب الله به شهرهاي اسراييل بود. حزب الله به بكارگيري «استراتژي موشك پراني» ، مديريت نبرد را در دست گرفت. صهيونيست‌ها، هرگز نمي‌توانستند باور كنند كه يك جنبش شبه پارتيزاني بتواند از ابزاري مانند موشك، آن هم در حد گسترده عليه يك ارتش كلاسيك و مجهز استفاده كند.

در عين حال، ارتش اسراييل كه همواره با تكيه بر دو عنصر «زمان» و «جنگ برق آسا»، مديريت جنگ را در دست گرفته بود، اين بار نتوانست با ضربات سريع و برق آسا به موفقيت نايل آيد. چنين حالتي، نوعي اعتماد به نفس كاذب براي مردم و سران اسراييل ايجاد كرد كه البته اين بار، درهم شكست و مقاومت لبنان، ضربات و آسيبهاي شديدي بر اين پيكره وارد ساخت. 2- تاكتيك « زمان» زمان عنصر مهمي بود كه حزب الله به واسطه استراتژي موشك باران از آن بهره گرفت. حزب الله با بكارگيري اين استراتژي زمان عمليات را مديريت نمود. اين در حالي بود كه ارتش اسراييل بر اساس دكترين نظامي خود همواره جنگ‌ها را سريع و برق آسا خاتمه بخشيده و هيچ گاه به دنبال جنگ‌هاي گسترده نرفته است. اما اين بار، حزب الله با مديريت عنصر زمان از آن به عنوان ابزاري مناسب بهره جست و ضربه‌هاي نهايي را بر پيكره ارتش اسراييلي وارد كرد. 3- عملكرد سلسله مراتبى بر اساس اولويت بندى طي دو دهه مقاومت، حزب الله، عمليات‌هاي نظامي خود را بر اساس راهبرد مقابله به مثل عليه دشمن و انعطاف و ميانه روي درون گروهي رهبري كرده است. اين اولويت‌ها همواره تكرار شده و مد نظر بوده و هيچ گاه حزب الله به منازعات مسلحانه داخلي و يا منازعات غير مسلحانه كشيده نشده است.

بر اساس اين اولويت بندي، حزب الله توانسته در همه سطوح از حمايت برخوردار باشد و در نتيجه نفوذ گسترده‌اي در مناطق لبنان دارد. حزب الله با پرهيز از فرقه گرايي، هيچ گاه به دنبال تعميق شكافهاي موجود در جامعه لبنان نبوده و از حمايت گسترده‌اي در ميان تمامي اقشار جامعه برخوردار نبوده است. حزب الله بر اين اساس كوشيده رابطه همكاري و هماهنگي خود را با ارتش لبنان حفظ كند و اين امر خود موجب تسهيل برخي از فعاليت‌هاي ميداني مقاومت شده است. در جنگ اخير، اين اولويت بندي از جانب حزب الله رعايت شده تا جايي كه اكثر مبارزان آن را افراد بومي مناطق لبنان تشكيل مي‌دارند كه آنها بالغ بر 18 تا 27 سال بود. 4- تاكتيك تبليغات مقاومت، با اتكاء بر تاكتيك تبليغات توانست بر روحيه تمامي مردمي كه در مناطق مختلف لبنان از آن حمايت مي‌كردند، تاثير بگذارد. تهيه فيلم از عملياتهاي تهاجمي و بخش آن عنصر تعيين كننده‌اي در اين جنگ بود. امروزه نقش تبليغات و جنگ رواني در جنگها و تاثير آن بر روحيه افراد بر كسي پوشيده نيست. حزب الله با بهره‌گيري از عمليات رواني، به موفقيت‌‌هاي بزرگي نايل شد. پخش تصاوير زنده از عمليات تهاجمي موشكي حزب الله عليه مواضع دشمن به تقويت روحيه حاميان حزب الله و تضعيف روحيه دشمن بسيار كمك كرد. موشه اليت از كارشناسان اسراييل در امور لبنان، نصرالله را استاد جنگ رواني و كارشناس در زمينه تشكيلات و يك شخصيت نظامي معرفي كرده است. (11).

5- اسلامى كردن مبارزه مقاومت لبنان با تاكيد بر بعد ديني، جنگ موفق شد جنگ عليه نيروهاي اشغال‌گر را يك وظيفه ديني در كنار وظيفه ملي براي آزاد سازي لبنان، قلمداد كند. ليوني وزير خارجه اسراييل پيش از هشدار داده بود كه اگر مظاهر اسلامي شدن جنگ بيش از پيش بروز پيدا كند. قدرت باز دارنده اسراييل متلاشي شده و خط بزرگي براي اين دولت خواهد بود. (12).

پيروزي حزب الله در حقيقت مرهون اسلام گرايي آن در كنار ملي گرايي و وطن پرستي بوده است.

در كنار اين تاكتيك‌ها، عنصر مهمي چون وجود رهبر كاريزماتيك چون نصرالله موجب شد وي با تسلط و رهبري اركان حزب الله و قدرت روحي بالا، جنگ را به خوبي هدايت كند. اين امر تا جايي پيش رفت كه وي قهرمان محبوب عرب لقب گرفت. پيروزي حزب الله تعريف جديدي از مفهوم موازنه قوا در منطقه ايجاد كرد. طرح دموكراتيزه سازي خاورميانه كه در قالب تعريفي آمريكا تدوين شده با اين پيروزي كاربرد خود را از دست داده است.

جايگاه حزب الله در موازنه جديد منطقه‌اي به گونه‌اي است كه بر مردم و توده‌هاي مسلمان منطقه كه سال‌هاي از شكاف شيعه و سني رنج برده‌اند تاثير عميقي خواهد گذاشت. در تعريف جايگاه حزب الله عنصر تغيير در ساختار كنوني منطقه در آينده نزديك مد نظر خواهد بود. بر اين اساس، رشد حركتهاي اسلامي خودجوش و مردمي، اراده‌هاي پولادين را در مقابل ارتش‌هاي مجهز، تهييج و بسيج مي‌نمايد. در پس لرزه‌هاي جنگ سي و سه روزه تمام منطقه را متاثر ساخت. اما بيش از هر چيز باعث شد حزب الله موقعيت خود را بعد از اين جنگ تثبيت كرد. از سوي ديگر محور قدرتمندي چون حزب الله حماس، ايران و سوريه به عنوان يك محور قدرتمند ظاهر شد كه توانست بين نيروهاي متحد آمريكا و اسراييل شكاف ايجاد كرد.

تقويت موضع حزب الله در منطقه، فعاليتهاي كه در چارچوب كميته چهار بند صورت گرفته و نيز تلاش آمريكا براي تقويت تسليحاتي عربستان و مصر را به عنوان تلاش‌هاي موازي با تقويت جايگاه حزب الله، ضعيف خواهد ساخت.

در نظر كشورهاي عرب، حزب الله به مثابه يك وزنه سنگين سياسي و نظامي قلمداد مي‌شود كه ديگر نمي‌توان آن يك گروه صرفاًٌ چريكي و شبه نظامي تعريف كرد.

فروپاشي چهره شكست ناپذيري كه اسراييل براي خود ترسيم كرده بود را به گونه‌اي سلسله مراتب نزولي درهم شكست. رژيم صهونيستي با هدف حمله به مواضع حزب الله لبنان و خلع سلاح آن به اين منطقه حمله كرد. با گذشت زمان و مواجه با تاكتيكهاي بديع رزمي حزب الله سطوح اهداف خود را به سطح عقب راندن حزب الله تا پشت رودخانه ليتاني تنزل داد.

با مقاومت حزب الله اسراييل عقب نشيني كرده و هدف خويش را حفظ مرزها در مقابل حزب الله اعلام كرد. اما اين هدف اعلامي نيز تداوم نيافت و نهايتاً حفظ امنيت شهرها و شهروندان اسراييلي را هدف اوليه خود عنوان ساخت. در اين نقطه، شكست ناپذيري اسراييل فرو كشيد و كارآِيي و كارآمدي حزب الله اثبات گرديد.

مقاومت حزب الله، آن گروه از سران عرب را كه در بدو امر به سرزنش اين جنبش پرداخته و خواستار آزادي دو سرباز اسراييلي گشتند را به حيرت واداشت.

اين جنگ در شرايطي صورت گرفت كه اسراييل امكانات وسيعي در اختيار داشت و از حمايت كشورهاي غربي و بعضا عربي برخوردار بود و حزب الله تنها به همان امكانات اندك بسند نمود.

افزايش توانمندي حزب الله در سطح رايزني ديپلماتيك، با كشورهاي منطقه، و جهه جديدي براي آن ايجاد كرد. ناكامي‌هايي كه رژيم صهيونيستي در خلاي جنگ و بعد از آن به آنها دچار شد، قدرت حزب الله را بيشتر نمايان كرد. گذشته از هزينه‌هايي كه در سطح مالي و جاني پرداخت و صرف نظر از بي‌اعتمادي افكار عموي، اين رژيم با استعفاي سران خود مواجه شد. ديويد بن معشبت فرمانده نيروي دريايي اسراييل به دليل ناكامي در جنگ و انتقاد و افراز عملكرد او مجبور به استعفا شد. هالوتص و پرتز نيز از ديگر مستعفيان اين جنگ بودند .

پيروزي حزب الله نشان داد كه موازنه منطقه‌اي ديگر در چارچوبي كه آمريكا تعريف مي‌كند، قابل پياده شدن نيست. جنگ سي و سه روزه با ويژگي‌هايي زير، جايگاه حزب الله را در موازنه جديد منطقه خاورميانه، تثبيت كرد.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: