معضل دهه شصتیها را به دهه نود پاس ندهید / لزوم نگاه راهبردی به موضوع جمعیت + نمودار تحلیلی
هنوز وقتی وارد وبلاگها یا صفحات اجتماعی برخی جوانان دهه شصتی میشوید نقدهایی درباره شرایط سخت آن موقع را از زبان آنها میشنوید. شرایط سختی که ناشی از سیاست اجتماعی غیر راهبردی بود که کمتر از یک دهه نقض و دوباره در دو دهه بعد مورد تایید قرار گرفت.
سرویس فرهنگی«فردا »: مبحث جمعیت در زمانی بهعنوان گفتمان اصلی حوزههای اجتماعی مطرح شد که بخش زیادی از بدنه جوان کشور را دهه شصتیها یا همانهایی که اوج مشکلات و بحرانهای حاصل از سیاست غلط جمعیتی دهههای گذشته را تجربه می کنند به سن ازدواج و فرزندآوری رسیدهاند. خاطرات تلخ کمبود امکانات و محدودیتهای دهه شصت و زندگی صفی آن دوران باعث شده تا جوانان تصمیم بگیرند تا با محدود کردن تعداد فرزندان و کاهش موالید زندگی بهتری را برای نسلهای آینده خود ترسیم کنند.
از سوی دیگر دغدغه دولتها درخصوص تامین نیروی انسانی باعث شد تا دوباره مسئله جمعیت بعنوان یکی از دغدغههای نهادهای اجرایی کشور طرح شود. شعار معروف "بچه کمتر، زندگی بهتر" که تا چندی پیش در گوش مادران و پدران زمزمه میشد ناگهان جای خود را به ضرورت نیاز به فرزندآوری داد. سیاست عجولانه، عجیب و غیرمنطقی و گهگاه فصلی در موضوعات اجتماعی در برخی از موارد مشکلات فراوانی را به کشور تحمیل میکند. سیاستهای اجتماعی اگر دارای یک روند و ساختار پایدار و منعطف نباشد قطعا پاسخگو نخواهند بود. اگر رهبر انقلاب ضرورت نیاز و توجه به مبحث جمعیت را برای ارگانهای مختلف در کشور طرح نمیکرد احتمالا هنوز ترغیب خانوادهها برای کاهش فرزندآوری ادامه داشت.
در مباحث معروف به جمعیت شناسی عنوان میشود که تغییر هرم سنی جمعیت مسئلهای نیست که بتوان آن را با سیاستهای کوتاه مدت حل و فصل کرد حتی در صورت اثرگذاری سیاستهای فعلی در حوزه ترمیم جمعیتی با یک دوره کاهش نیروی کار جوان و فعال در کشور مواجه خواهیم بود که مشکلات اجتماعی، فرهنگی و امنیتی را به کشور تحمیل خواهند کرد.
نمودار هرم جمعیتی در سه کشور ایران، یمن و آلمان در سال 2014
جمعیت جوان یمن و جمعیت پیر آلمان هزینههای فراوانی را به این دو کشور تحمیل میکنند لذا بهترین حالت وضعیت میانسالی ایران است
آنچه امروز در حوزه جمعیت در کشور رخ میدهد ناشی از غفلت دهههای گذشته است و اگر این اشتباه مجددا تکرار شود در یک دوره زمانی بیست تا سی ساله دوباره با مشکلات ناشی از جمعیت مواجه خواهیم بود. افزایش میزان موالید تنها در صورتی عاقلانه و درست است که متناسب با رشد امکانات اقتصادی و اجتماعی همراه باشد و الا هزینههای سنگینی را به کشور تحمیل خواهد کرد.
سیاست عجولانه جمعیتی ، سیاستهای عجولانه در حوزههای آموزش، بهداشت و کار را بدنبال خواهد داشت تا جایی که سبک غلط آموزشی، کمبود امکانات بهداشتی و از همه مهمتر بحران اشتغال فعلی کشور تا حدودی ناشی از سیاست غلط جمعیتی در دهههای شصت و هفتاد است.
هجوم همزمان موج عظیم جوانان دهه شصت به مدارس و دانشگاهها باعث شد تا یک توده عظیم ظاهرا متخصص تربیت شود که نه توان اجرایی و فنی قابل قبولی داشت و نه حاضر بود تا شغلهای با درجه اجتماعی پایینتر را بپذیرد چرا که مسئولان اجرایی کشور تلاش میکردند تا در فاز اول با تاسیس فلهای مدارس و دانشگاهها اثرات اجتماعی ناشی از بیکاری، مشکل مسکن، درمان و ازدواج دیرهنگام این توده را به آینده منتقل کنند. ما حصل این سیاست غلط جوانانی بودند که با سرخوردگیهای ناشی از عقبافتادن در زندگی فردی و اجتماعی به یکی از عوامل اصلی ناهنجاری فرهنگی در کشور تبدیل شدند.
بعد از مدتی دولتها برای مقابله با مشکلات موجود خود در تامین مایحتاج تعداد کثیر کودکان، نوجوانان و جوانان تصمیم گرفتند تا سیاستهای تعدیل جمعیتی را در پیش بگیرند؛ نگاه زودگذر، سطحی و غیر راهبردی آن دوران موجب همان معضلی شد که امروز دغدغه اصلی مسئولان کشور در زمینه نیروی انسانی در دو یا سه دهه آینده است.
نرخ بیکاری در کشور در سال 1390، در صورتی که برنامهریزی نیروی انسانی راهبردی انجام نگیرد موضوع جمعیت نهتنها به افزایش بهرهوری کمک نمیکند بلکه معضلات اجتماعی در پی خواهد داشت.
موضوعی که کمتر به آن توجه میشود این است که آیا صرف افزایش نرخ باروری میتواند بعنوان نیاز جامعه برای تامین نیروی انسانی مطرح باشد؟ برای رشد کیفی، افزایش سطح مطلوبیت زندگی و بالا بردن بهرهوری کودکان دهه شصت چه کاری انجام شد که امروز تلاش میکنیم تا دوباره بدون برنامهریزی اساسی به آن روزگار بازگردیم. اگر میزان موالید بالا باشد ولی برنامهریزی مدونی برای افزایش سطحی آگاهی، دانش و مهارتهای اجتماعی و شغلی جوانان وجود نداشته باشد دوباره با معضل توده سردرگم دهه شصت مواجه خواهیم شد.
هرچند شرایط امروز کشور با شرایط جنگی دهه شصت کاملا متفاوت است اما کودکان، نوجوانان و جوانان امروز نیز در شرایط بسیار متفاوتی زندگی میکنند چنانچه جهتدهی در راستای اهداف کشور با توجه به گسترش امکانات ارتباطی و ضعف تکنولوژی و مدیریت فرهنگی در کشور کار بسیار دشواریست.
سیاستهای حمایتی است که چندیست توسط ارگانهای مختلف در تلاش است تا مردم را در جهت فرزندآوری ترغیب کنند در درجه اول دارای کارایی و اثربخشی لازم نیست و در درجه دوم مطابق بسیاری از دیگر برنامههای اجتماعی کشور فاقد نگاه راهبردی است و تنها برای تامین نیازهای روز کشور تدوین میشوند.
مشکل جمعیت در کشور بیش از هر چیز نیازمند یک روند اصولی است که باید در سطح کلان و در نهادهای حاکمیتی برای آن برنامهریزی شود و نه اینکه نهادهای اجرایی با تصویب قوانین مقطعی، زودگذر و گهگاه مضحک تلاش کنند تا تکلیف را از سر خود باز کنند.