انتقام یا انتقاد ؛ مساله این است
یکی از اعضای شورای شهر تهران، اوضاع سازمان فرهنگی هنری شهرداری را بحرانی خوانده و مدعی شده که این سازمان اگر امروز تعطیل شود کسی کمبودش را متوجه نمی شود. وی همچنین ادامه داده که این سازمان جای افراد سیاسی نیست. یاللعجب از این همه هوش و ذکاوت... اظهارات این عضو محترم شورای از چند جهت قابل بررسی است. اول آنکه این اظهارات حکایت آن مردی را به یادمان می آورد که خطایی کرده بود و برای آنکه "رد گم کند"، خودش جلوی جمعیت افتاده بود و همنوا با مردم بلکه با صدایی رساتر از آنها به دنبال آن فرد خطاکار خود ساخته و پرداخته می دوید! برای روشن شدن موضوع اجازه دهید سابقه آقای غلامرضا انصاری عضو شورای شهر تهران را با همین جمله خودشان بسنجیم. ایشان در حالی ناله بر می آورد که حضور افرادی با سابقه کار سیاسی در سازمان فرهنگی هنری مذموم است که بررسی سوابق خودشان نشان می دهد همین مناصب و ارتباطات سیاسی ایشان را بر صندلی شورایی نشانده که اتفاقا سیاست باید پشت درب های جلسات آن بماند! یقیناً سابقه فعالیت به عنوان سفیر، یا عضویت در بنیاد باران، یا عضویت در عالی ترین سطوح ستادهای انتخاباتی افرادی همچون سید محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی و میرحسین موسوی و برخی دیگر از پست های سیاسی ایشان چیزی جز کار سیاسی نیست. هست؟! پس ابتدا باید این سوال را از خودشان بپرسیم شاید ما اشتباه می کنیم. البته کار سیاسی عیب ندارد اما حتماً سیاسی کاری مذموم است. دوم اینکه محض یادآوری به ایشان در خصوص جایگاه و اهمیت سیاست نزد مدیران فرهنگی ایشان را به بازخوانی بیانات رهبر معظم انقلاب در آخرین دیدار اعضای شواری شهر تهران با ایشان دعوت می کنیم که فرمودند: در مراکز فرهنگی باید از افرادی استفاده کرد که واقعاً متدین و انقلابی و معتقد به اسلام سیاسی و مردم سالاری دین باشند. دلیل اینگونه اظهارات آقای انصاری را که نوعی در تعارض با راهبرد تعیین شده رهبری است را باید از خود ایشان پرسید اما آیا اینکه چه شده افراد شاخص یک جریان سیاسی (اصلاح طلبان) بعد از تغییر ریاست شورای شهر تهران و پیش از آن در دیگر عرصه های فرهنگی دست به چنین انتقادهای سیاسی می زنند باید در آن تأمل کرد. سوم اینکه اگر بخواهیم اظهارات آقای انصاری را به صورت مصداقی بررسی کنیم و مشخصاً انتقاد او را از شخصیت سیاسی حجت الاسلام شهاب مرادی بررسی کنیم باید باز هم بگوئیم دچار اشتباه بزرگی شده است که فراتر از یک بی انصافی است. به راستی نزد اذهان عمومی و اهل فن، شخصیت ریاست سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران از نظر سیاسی بودن یا چهره ای فرهنگی و دینی و چگونه است؟! انتظار می رود اعضای شورای شهر تهران یاری گر سازمان فرهنگی باشند که متولی اصلی مسائل فرهنگ و هنر در کلان شهر تهران است، البته نزد اکثر اعضا نیز موضوع این چنین دنبال می شود اما اینکه بگوئیم تعطیلی این سازمان صدای کسی را در نمی آورد اظهار نظر فنی و درستی نیست چرا که همین چندی پیش تعطیلی یکی از دوره های آموزشی فرهنگسراها حتی صدای خارج نشینان را در آورد و تا مدتها محل بحث و توجه رسانه های رنگی بود. یادمان نرود که سالهاست اتهام زنی ها و تخفیف یکدیگر توان ما را مشغول خود ساخته و اصلاح این رویه حداقل پیشرفت در امور فرهنگی محسوب می شود.