جعبه سیاه بیکاری تک رقمی

کد خبر : 372984
سرویس اقتصادی « فردا »:‌

اعلام نرخ بیکاری 5/9 درصدی از سوی مرکز آمار ایران به‌رغم از بین رفتن 670 هزار فرصت شغلی در تابستان گذشته، پرسش‌هاي زيادي را در ذهن‌ها ايجاد كرد. در گفت‌وگو با صاحب‌نظران این موضوع را مورد بحث و بررسی قرار دادیم که چگونه ممکن است به‌طور همزمان صدها هزار فرصت شغلی از بین برود و همزمان نیز نرخ بیکاری پایین بیاید و تک‌رقمی شود. از نظر این صاحب‌نظران، آمار منتشرشده حاوی سیگنال‌های هشداردهنده‌ای است که نشان می‌دهد جمعیت جویای کار به جاي رفتن به بازار كار به سمت تحصيل در مقاطع لیسانس و بالاتر رفته‌اند و سال‌های آینده روانه بازار کار خواهند شد. مرکز آمار ایران در روزهای پایانی هفته گذشته، جدیدترین گزارش خود را از وضعیت نیروی کار در ایران منتشر کرد که نشان داد به‌رغم کاهش 670 هزار شغل در سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات، در تابستان سال 93 نسبت به مدت مشابه سال قبل، نرخ بیکاری به حدود 5/9 درصد رسیده است. شاید نگاه اول به آمار منتشر شده این پرسش را به وجود بیاورد که چگونه است به رغم از بین رفتن صدها هزار شغل، نرخ بیکاری کاهش یافته است؟ بررسی‌های «دنیای اقتصاد» نشان می‌دهد اگرچه تعداد شاغلان سه بخش صنعت، کشاورزی و خدمات از 22 میلیون و 170 هزار نفر در تابستان 92 به حدود 21 میلیون و 500 هزار نفر رسیده و 670 هزار شغل در این سه بخش از بین رفته است. در عوض فعالیت اقتصادی (به لحاظ تعدادی) که جویندگان کار را در بر می‌گیرد از 24 میلیون و 755 هزار نفر سال 92 به 23 میلیون و 757 هزار نفر کاهش یافته که نشان می‌دهد در ازای 670 هزار نفری که شغل خود را از دست داده‌اند، حدود یک میلیون نفر از جویندگان کار نیز کم شده است. از این رو نرخ بیکاری (نسبت جمعیت فعال به جمعیت بیکار) که در تابستان سال گذشته، 4/10 بوده با توجه به کاهش فعالیت اقتصادی به 5/9 درصد در تابستان امسال رسیده است. در حقیقت پایان شهریور ماه امسال با پدیده‌ای روبه‌رو بوده‌ایم که هم عرضه کار کم شده و هم تقاضا برای آن کاهش یافته است. در این میان البته برخی اقتصاددانان نسبت به آمار اعلام شده درخصوص نرخ بیکاری انتقاداتی وارد کرده‌اند. زهرا کریمی، عضو هیات علمی دانشگاه مازندران به «دنیای اقتصاد» می‌گوید: «نرخ بیکاری شاخص خوبی برای تجزیه و تحلیل آنچه در بازار کار می‌گذرد نیست و نمی‌تواند بیانگر واقعیت‌های بازار کار کشور باشد.» این اقتصاددان می‌افزاید: «از شکاف بین عرضه و تقاضای کار می‌توان دو نتیجه گرفت. اگر این شکاف در جهت افزایش فرصت‌های شغلی باشد، می‌توانیم بگوییم وضعیت بسیار عالی است اما اگر این شکاف در راستای کاهش جمعیت فعال صورت گرفته باشد، سیگنال خوبی برای اقتصاد کشور نیست.» کریمی می‌گوید: «از گزارش مرکز آمار ایران می‌توان نتیجه گرفت که با توجه به کاهش یک میلیون نفری مشارکت اقتصادی در کشور، جوانان از بازار کار دور مانده‌اند و به سمت ادامه تحصیل در مقاطع بالاتر از لیسانس رفته‌اند. بنابراین این جوانان چون فرصت شغلی مناسبی نیافته‌اند ترجیح داده‌اند وارد دانشگاه شوند و با ارتقای علمی خود در سال‌های آینده شغل مناسبی داشته باشند.» این اقتصاددان می‌افزاید: «پس کاهش رشد اقتصادی یا به زبان عامیانه تر کاهش جویندگان کار سیگنال بسیار بدی است که نشان می‌دهد تعداد قابل توجهی از جوانان بیرون بازار کار قرار گرفته‌اند و با تجهیز خود به دانش در سال‌های آینده وارد بازار کار شوند.» کریمی می‌گوید: «بررسی جمعیت فعال در سال 85 نسبت به سال 93 نشان می‌دهد در آن سال 23 میلیون نفر جمعیت فعال داشته‌ایم و هشت سال بعد هم این نرخ ثابت مانده است. از طرفی هم تعداد جمعیت شاغل در سال 85 حدود 21 میلیون نفر بوده که این تعداد در سال 93 هم حفظ شده و نشان می‌دهد در هشت سال گذشته تنها 300 هزار فرصت شغلی (نزدیک به صفر) ایجاد شده است. در همین زمینه حسین راغفر، عضو هیات علمی دانشگاه الزهرا، در این باره به فرارو گفت: «به نظر من گزارش منتشر شده از سوی مرکز آمار گزارشی ناقص است. به این معنا که توضیحی کافی درخصوص نرخ بیکاری و ابعاد مختلف آن داده نشده است.» وی افزود: «به عنوان مثال یکی از این ابعاد مساله نرخ مشارکت اقتصادی است. ظاهرا در آمار اعلام شده از سوی مرکز آمار کشور، نرخ مشارکت در کشور کاهش یافته است. در صورتی که ما انتظار نداشتیم با توجه به شرایط کنونی و بافت جمعیتی کشور این آمار با کاهش همراه باشد. نرخ مشارکت اقتصادی آن دسته از افراد جویای کار در کشور را نشان می‌دهد که می‌توانند صاحب شغلی باشند. با توجه به بافت جمعیتی باید جمعیت بیشتری به جمعیت متقاضیان کار در کشور اضافه شده باشد. در صورتی که با توجه به نرخ‌های اعلام شده موجود، نرخ مشارکت در سال جاری نسبت به سال گذشته حدود 2 درصد کاهش یافته است.» او تاکید کرد: «به نظر من این گزارش منتشر شده از سوی مرکز آمار گزارشی کامل نیست. به این معنا که باید در کنار این نرخ‌های منتشر شده توضیح‌های مناسبی هم ارائه شود. توضیح در این باره که چرا نرخ مشارکت کاهش یافته به‌رغم آنکه روزبه‌روز به جمعیت جویای کار در کشور اضافه می‌شود یا اینکه چرا با کاهش 670 هزاری مشاغل در سال گذشته نرخ بیکاری کاهش پیدا کرده است؟» راغفر با انتقاد از شیوه بررسی نرخ بیکاری در کشور گفت: «بنا به بررسی‌های مرکز آمار، شاغل به کسی در کشور اطلاق می‌شود که یک ساعت در هفته به کاری مشغول باشد؛ تعریفی نادرست که بسیاری از ابعاد بیکاری را نادیده می‌گیرد. لازم است گزارش‌هایی در زمینه بیکاری منتشر شود که با ارزیابی‌های بهتر و توجه به ابعاد دیگر این مساله همراه باشد تا ناگفته‌هایی در این زمینه باقی نماند و تمام ابهامات آن روشن شود.» وی با تاکید بر اهمیت گزارش‌های مربوط به بیکاری در کشور گفت: «ما با مشکلی جدی در زمینه این گزارش‌ها روبه‌رو هستیم. گزارش‌های اشتغال و بیکاری در کشور ما توضیحی برای چرایی نوسانات موجود در این حوزه نمی‌دهند. نرخ منتشر شده در زمینه بیکاری و بررسی اشتغال یک ساعته در هفته تعریف بیکاری مطلق است و بیکاری ناقص که بُعد دیگری از بیکاری است در این آمار مورد بررسی قرار نمی‌گیرد.» نرخ بیکاری واقعی بالای 30درصد است این استاد دانشگاه افزود: «اگر ما آمار اشتغال ناقص را در کنار آمار اشتغال مطلق قرار دهیم، نرخ بیکاری ما به بالای 30 درصد خواهد رسید. رقمی که هیچ‌گونه نسبتی با رقم منتشر شده از سوی مرکز آمار ندارد. انتشار چنین گزارش‌هایی می‌تواند مشکلات فراوانی را برای کشور به دنبال داشته باشد زیرا انتشار این آمارهای ناقص حساسیت مسوولان در مورد این موضوع و اعتماد مردم نسبت به آمارهای رسمی را کاهش می‌دهد. علاوه بر آن انتشار چنین آمارهایی این شائبه را به وجود می‌آورد که این داده‌ها، داده‌هایی سیاسی هستند؛ اتفاقی که می‌تواند خطر بزرگی را برای کشور داشته باشد.» راغفر درخصوص عملکرد دولت در زمینه اشتغال‌زایی گفت: «متاسفانه دولت در حوزه اقتصادی هیچ‌گونه اقدام عملی‌ای انجام نداده است و قدری منفعل عمل کرده است. با توجه به آنکه همواره از اشتغال به عنوان مهم‌ترین معضل اقتصادی کشور یاد شده اما مسوولان هیچ اقدام عملی تاثیرگذاری در این زمینه انجام نداده‌اند. این انفعال در شرایط کنونی می‌تواند برای کشور بسیار پر هزینه باشد.» او با اشاره به ریزش 670 هزاری مشاغل در سال گذشته افزود: «مهم‌ترین مساله‌ای که کشور را با این بحران مواجه کرده است درگیری کشور با رکود است. همان‌طور که در آمارها دیده می‌شود شهرهای صنعتی‌ای همچون اصفهان بیشتر درگیر این معضل بوده‌اند یا شهرهایی مانند یزد که پایین‌ترین نرخ تورم را داشته‌اند. همین امر نشان می‌دهد که صنعت و به‌خصوص بخش‌های صنعتی بیشتر از همه لطمه خورده و اشتغال در آنان کاهش یافته است.» همچنین «مشاور اقتصادی رئیس‌جمهور در سخنرانی‌های اخیر خود از سه موضوع «اشتغال»، «رشد اقتصادی» و «تورم» به عنوان سه چالش اصلی اقتصاد ایران، با محوریت اشتغال نام برده و هشدار می‌دهد که سال‌های باقیمانده دهه 90 برای کشورمان بسیار تعیین‌کننده و سرنوشت‌ساز هستند. چون متولدان دهه شصت عنقریب به آستانه چهل سالگی نزدیک می‌شوند و دیرترین زمان برای ایجاد شغل برای این گروه، سال‌های باقیمانده از دهه حاضر است. از نظر مسعود نیلی با توجه به اینکه کشور در شرایط رکود تورمی به سر می‌برد، در خوش‌بینانه‌ترین حالت، کشور در اواسط سال 95 به سطح تولید ناخالص داخلی سال 90 خواهد رسید. اما محمدمهدی بهکیش آمارهای منتشر‌شده از سوی مرکز آمار ایران را از زاویه دیگری مورد بررسی قرار می‌دهد. از نظر این اقتصاددان اگرچه دولت توانسته از سه چالش تورم، رشد اقتصادی و اشتغال، بر دو گزینه اول فائق آید، اما بهبود وضعیت اشتغال در شرایط کنونی اقتصاد ایران، کاری بسیار مشکل است. او می‌گوید: «دولت برای ایجاد اشتغال سه راه پیش روی خود دارد: نخست اینکه از ظرفیت خالی واحدهای تولیدی استفاده کند و به تبع آن نیز تقاضای کل (مصرف) را افزایش دهد یا بازارهای صادراتی جدیدی بیابد که به نظر می‌رسد با توجه به سیاست‌های بانک مرکزی درخصوص مهار تورم و کنترل تقاضای کل، به‌سختی بتواند چنین کاری را انجام دهد. همچنین با توجه به تنش‌های منطقه‌ای، بهتر است به جای بازارهایی نظیر عراق به فکر بازارهای صادراتی از جنوب شرق آسیا مانند هند باشیم و صادرات کالا به این کشور را افزایش دهیم.» بهکیش می‌گوید: «راه دیگر برای اشتغال‌زایی این است که سرمایه‌گذاری‌های جدیدی در عرصه اقتصاد به وجود بیاید. البته این را باید در نظر داشت که شکوفاشدن سرمایه‌گذاری‌ها زمان‌بر است و در فاصله زمانی کوتاهی نمی‌تواند در اقتصاد تاثیرگذار باشد. از طرفی با توجه به وضعیت کسب و کار در کشور و همچنین پابرجا بودن برخی تحریم‌ها، نمی‌توان به جذب سرمایه‌گذاری‌های جدید دلخوش بود.» این اقتصاددان توسعه ترانزیت کالا را راه سوم برای اشتغالزایی می‌داند و می‌افزاید: «با توجه به اینکه نمی‌توان ظرفیت‌ها را افزایش داد و سرمایه جدیدی جذب کرد، بهتر است از توسعه ترانزیت برای اشتغالزایی در بخش خدمات استفاده کرد.» بهکیش در ادامه به کاهش تولید نفت در شهریور ماه اشاره می‌کند و می‌گوید: «کاهش درآمدهای نفتی این پیام را می‌دهد که بودجه در ماه‌های آینده انقباضی خواهد شد و به تبع آن نیز بودجه عمرانی انقباضی می‌شود.» منبع: دنیای اقتصاد

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: