فلسفه قربانی و اقسام آن در اسلام

امام صادق(ع) درباره فلسفه قربانی کردن فرمود: «همانا قربانی گناهان صاحبش را می‌ریزد و باعث آمرزش آن‌ها می‌شود، هنگامی که اولین قطره خونش بر زمین می‌ریزد، همانا خداوند از غیب می‌داند، چه کسی از او می‌ترسد و تقوا را رعایت می‌کند».

کد خبر : 371743

فارس: قربانی یک عبادت و از شعائر اسلام است و در مقابل دیگر عبادت‌ها از جایگاه و اهمیت خاصی برخوردار است، از نظر معنی لغوی هر آن چیزی است که وسیله تقرب و نزدیکی به خداوند متعال باشد، خواه آن چیز ذبح حیوان باشد یا دیگر صدقات، در عرف عام به آن حیوان خاص قربانی گفته می‌شود که به خاطر رضای خداوند در روزهای عید قربان مسلمانان آن را ذبح می‌کنند. ذبح قربانی جهت تقرب پروردگار از زمان آدم ابوالبشر(ع) شروع شد، وقتی که دو فرزندش هابی و قابیل به ترتیب یک قوچ و مقداری گندم را به عنوان قربانی به بارگاه خداوندی تقدیم کردند، به دستور و روال آن زمان صاعقه‌ای از آسمان قربانی هابیل را سوزاند که این علامت قبولی بود و قربانی قابیل به حال خود باقی ماند. در قرآن مجید این واقعه تاریخی چنین آمده است: «إِذْ قَرَّبَا قُرْبَانًا فَتُقُبِّلَ مِن أَحَدِهِمَا وَلَمْ یُتَقَبَّلْ مِنَ الآخَرِ»(1). وقتی که (هابیل و قابیل پسران آدم) قربانی تقدیم کردند، از یکی (هابیل) پذیرفته شد و از دیگری (قابیل) پذیرفته نشد. قربانی به عنوان شعار دین و آیین و مشروعیت آن به زمان حضرت آدم(ع) بر می‌گردد، اما وقتی که واقعه بی‌نظیر و شگفت‌انگیز حضرت ابراهیم(ع) پیش آمد که در آن واقعه ایشان برای ذبح و قربانی کردن یکتا فرزندش اسماعیل(ع) اقدام فرمود و از این امتحان الهی سربلند بیرون آمد، قربانی جایگاه و اهمیت ویژه‌ای را در ادیان سماوی کسب کرد. داستان مذکور در سوره صافات قرآن مجید آمده است، در این آیات آمده است: «ققَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْیا إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ إِنَّ هذا لَهُوَ الْبَلاءُ الْمُبینُ وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظیمٍ»(2)، او را ندا دادیم که ای ابراهیم! رؤیای خود را حقیقت بخشیدی و ما نیکوکاران را چنین پاداش می‌دهیم، راستی که این همان آزمایش آشکار بود و او را در ازای قربانی بزرگی باز رهانیدیم، برای اینکه برنامه ابراهیم(ع) ناتمام نماند، خداوند قوچی بزرگ فرستاد تا قربانی کند و سنتی برای آیندگان در مراسم حج و سرزمین منا از خود بگذارد. مرکز مطالعات و پاسخ گویی به شبهات حوزه علمیه قم درباره فسلفه قربانی کردن این چنین می‌گوید: ریشه قربانی کردن از زمان آدم ابوالبشر بوده و پیامبران بعد از او نیز این کار را انجام می‌داده‌اند، اما زمانی که پیامبر(ص) به پیامبری مبعوث شد، این سنت پیامبران به آئین خرافاتی و غلط آمیخته شده بود، شیوه مردم در زمان جاهلیت چنان بود که پس از ذبح یا نحر، کعبه را به خون قربانی می‌آلودند و قسمتی از گوشت آن را بر خانه کعبه می‌آویختند تا خداوند آن را قبول کند.(3) اما اسلام حرمت خاصی برای قربانی قرار داد که به آن در این آیه اشاره شده است: «لاَ تُحِلُّواْ شَعَآئِرَ اللّهِ وَلاَ الشَّهْرَ الْحَرَامَ وَلاَ الْهَدْیَ وَلاَ القلائد»(4)، شعائر خدا را حلال مشمارید و نیز چهار ماه حرام را حلال مشمارید و نیز کشتن و خوردن قربانی‌های بی‌نشان مردم و قربانی‌های نشان‌دار آنان را حلال ندانید. منظور آیه این است که به شعائر، یعنی نشانه‌های حج و مناسک آن بی‌احترامی نکنید و حرمت ماه‌های حرام را نگه دارید و قربانی‌هایی که دیگران برای ذبح می‌برند و احیاناً گم می‌شوند را نکشید و نخورید، چرا که این بی‌موالاتی و بی‌احترامی به مقام و منزلت پروردگار است.(5) و سپس خداوند در طرد آن سنت زشت جاهلی و برای بیان تقربی که حاصل قربانی است و چه بسا به همین جهت به قربانی موسوم شده می فرماید: «لَن یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَکن یَنَالُهُ التَّقْوَی مِنکمْ»، گوشت و خون قربانی به خداوند نمی‌رسد، بلکه این تقوا و صفای دل شماست که به خدا می‌رسد،(6) زیرا آیه شریفه کعبه را از سنن جاهلی مزبور پیراسته می‌دارد و از طرفی در دفع این پندار که چون خداوند از جهانیان بی‌نیاز است، پس نحر و ذبح بر حج گزار واجب نیست، این نکته را اظهار می‌دارد که اصل قربانی لازم است اگر چه خداوند از آن بی نیاز است و آنچه از این قربانی به خدای سبحان می‌رسد، گوشت یا خون نیست بلکه روح کردار و جان عمل، که همان تقواست به حضرتش می‌رسد.(7) در اسلام قربانی به چند جهت انجام می‌شود: نوع اول قربانی که در مراسم حج واجب می‌شود و هر حاجی باید با شرایط خاص گوسفند یا شتر یا گاوی را قربانی کند.(8) نوع دوم مربوط به کفارات حج است که برای کفاره برخی از اعمال که در حال احرام انجام داده‌اند، باید قربانی کنند.(9) نوع سوم قربانی که بر اساس نذر واجب می‌شود یعنی نذر می‌کند که اگر بیمار شفا یافت، گوسفند یا گاو یا شتری را قربانی کند. اما نوعی از قربانی نیز وجود دارد و آن نوع مستحبی آن است، توضیح اینکه در روز عید قربان هر سال چه برای حاجی و چه غیر حاجی چه در منی و چه در شهرها، مستحب است گوسفند قربانی کنند که آن را در کلام عرب اضحیه می‌گویند و بر استحباب آن در شرع مقدس تأکید شده، به طوری که بعضی از فقها آن را واجب دانسته و خداوند آن قرض را یقیناً ادا می‌کند و شرایط آن هم همان شرایط قربانی واجب است. روزهای اضحیه برای کسی که در منا باشد، چهار روز که اول آن عید قربان است و برای کسی که در شهرها باشد سه روز است.(10) نوعی از قربانی مستحب نیز برای کودکی که تازه به دنیا آمده انجام می‌شود که عقیقه نام دارد و بر آن تأکید فراوان شده است، در آیه 107 سوره صافّات آمده است «وَفَدَیْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» که منظور از فدیناه این است که چیزی به عنوان بلاگردان و دفع ضرر از شخص یا از چیز دیگر قرار داده شود و لذا کفاره‌ای را که بعضی از بیماران، به جای روزه می‌دهند، فدیه نامیده می‌شود.(11) بنابراین می‌توان این گونه برای انواع قربانی‌ها توجیه کرد که: اولاً برای شخصی که قربانی می‌کند، رفع بلا و دفع ضرر از مال و جانش است. ثانیاً این قربانی‌ها همان طور که از نامش پیداست، انسان را به خدا نزدیک می‌کند، چنان چه در آیه 37 سوره حج آمده که گوشت و خون قربانی به خدا نمی‌رسد، اما تقوای شما به خدا می‌رسد و این همان تقرّبی است که از قربانی نزد خداوند متعال نصیب شخص می‌شود. ثالثاً روایتی آمده است که: ابی‌بصیر از امام صادق(ع) نقل می‌کند که از حضرت پرسیدم: علت قربانی کردن چیست؟ فرمود همانا قربانی گناهان صاحبش را می‌ریزد و باعث آمرزش آن‌ها می‌شود، هنگامی که اولین قطره خونش بر زمین می‌ریزد، همانا خداوند از غیب می‌داند، چه کسی از او می‌ترسد و تقوا را رعایت می‌کند.(12) رابعاً در حدیثی از امام باقر(ع) می خوانیم: «إِنَّ الله عَزَّ وَجَلَّ یُحِبُّ إِطْعَامَ الطَّعَامِ وَإِرَاقَةَ الدِّمَاءِ»، خداوند عزوجل قربانی کردن و طعام دادن را دوست دارد.(13) یعنی علاوه بر خواصی که برای صاحب قربانی دارد، دیگران نیز از گوشت قربانی بهره می‌برند و از گوشت قربانی فقرا و مساکین و کسانی که تمکن مالی برای خرید گوشت را ندارند، از آن بهره‌مند می‌شوند، ضمن اینکه اگر کسی از مال خود توانست بگذرد، شاید بتواند و آمادگی پیدا کند که از بدن و جان هم مایه بگذارد. پی‌نوشت‌ها: 1. مائده: 27. 2. صافات: 105 ـ 106 ـ 107. 3. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 67، ص 275. 4. مائده: 2. 5. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه موسوی همدانی، سید محمد باقر، ذیل آیه 2 سوره مائده. ج 5، ص 264. 6. حج: 37. 7. جوادی آملی، عبدالله، صهبای حج، نشر اسرا، چاپ ششم، 1384، ص 454. 8. ر.ک: خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، کتاب حج، قم، مؤسسه نشر الاسلامی، ج 1، ص 409. 9. همان، ص 411. 10. قاروی تبریزی، حسن، شرح لمعه دمشقیه، قم، انتشارات داوری، ج 7، ص 106. 11. جمعی از نویسندگان زیر نظر استاد آیت الله مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، نشر دارالکتب الاسلامیه، ج 19، ص 116. 12. شیخ حر عاملی، محمد وسائل الشیعه، چاپ بیروت، ج 10، ص 174. 13. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، چاپ بیروت، ج 16، ص 374.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: