آیا توافق هستهای با غرب متضمن حقوق هستهای ایران است / تکالیف طرف غربی در قبال الزامات ایران چیست؟
کارشناسان غربی وقتی درباره مذاکرات هستهای صحبت میکنند اصطلاح توافق بر سر محدود کردن برنامه هستهای ایران را به کار میبرند حال با توجه به میزان این محدودیت و امتیازاتی که قرار است غربیها در قبال این اقدام ایران انجام دهند میتوان سطوح توافق را طبقهبندی کرد و سوالاتی را از طرف غربی مطرح کرد.
سرویس سیاسی «فردا»: توافق بر سر پرونده هستهای ایران مراحل دشوار و بسیار پیچیده ای را طی کرده است و طبق ادعای طرفهای مذاکره کننده تا 95 درصد مسائل میان دوطرف حل شده است اما آنچه باقی مانده آن بخشی از موضوع برنامه هسته ای است که میتواند تمام 95 درصد دیگر را با چالش روبهرو کند.
با پاسخ به سه سوال اساسی میتوان به این نتیجه رسید که آیا واقعا توافقی بین ایران و 1+5 حاصل خواهد شد یا خیر
سوال اول: آیا دو ماه برای رسیدن به توافق بین دو طرف کافی است؟
وبسایت انگلیسی زبان میتنیوز در پاسخ به این سوال به سراغ "جیم والش" متخصص و فعال در گسترش سلاحهای هستهای رفته است. وی در پاسخ به این سوال میگوید اقدام ایران در اکسید کردن ذخایر اورانیوم خود گام بسیار خوبی بوده است که تا حدود زیادی حسن نیت این کشور برای رسیدن به توافق را اثبات کرده است علاوه بر این به نظر میرسد مذاکره کنندگان درخصوص برخی از مسائل بسیار دشوار به توافق رسیدهاند اما برخی موضوعات درخصوص اقدامات ایران در فاصله سالهای 1998 تا 2003 همچنان باقی است.
یک موضوع بسیار اساسی باقی مانده توافق بر سر تعداد سانتریفیوژهای فعال در ایران است. آمریکاییها معتقدند که تعداد 1500 سانتیفیوژ میتواند در ایران باقی بماند اما طرف ایرانی معتقد است که به 1000 سانتریفیوژ برای هر نیروگاه و در مجموع بیست هزار سانتریفیوژ نیاز دارد لذا اخلافات بر سر تعداد سانتریفیوژها آنقدر چشمگیر است که بعید به نظر میرسد توافقی بر سر آن صورت گیرد. تنها راهحل بر سر این موضوع انعطافپذیری دو طرف و رسیدن به یک حد میانی است.
سوال دوم: اگر به توافق نرسیم چه می شود؟
والش درخصوص لزوم توافق بر سر تعدا سانتریفیوژها موضوعی جالبی را مطرح میکند. میگوید اگر فرض کنیم که دو طرف بر سر تعداد به توافق نرسد نتیجه چه خواهد شد. در گام اول مذاکرات شکست میخورد بعد از آن ایران به توسعه برنامه هستهای خود ادامه میدهد تحریمهای غرب تشدید شده و دو طرف دائما نسبت اقدامات یکدیگر واکنش نشان میدهند و نتیجه این روند چیزی به جز جنگ نخواهد بود.
پس ضرورت دارد که طرفین تاحدودی نسبت به یکدیگر انعطاف به خرج دهند تا شاهد یک بحران جدید در خاورمیانه جلوگیری کنند البته باید این نکته را هم در نظر داشت جون ایران یک قدرت منطقهای به شمار میرود احتمالا چنین جنگی ابعاد بینالمللی پیدا خواهد کرد.
سوال سوم: در قبال توافق با غرب چه چیزی نصیب ایران میشود؟
چند روز پیش آلن ایر سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا سوال جالبی را از ایرانیها مطرح کرد که معنای عبارت " وسط دعوا نرخ تعیین کردن " چیست؟ نکته ظریف مطرح شده در این عبارت این است که اگر ایران طی یک دوره اعتمادسازی با غرب با هر مدت زمانی قرار بگیرد و آمریکاییها بر سر موضوعات دیگری بهانه تراشی کنند تکلیف چیست؟
درواقع چه تضمینی وجود دارد که توافق احتمالی بین دو طرف پایدار باقی بماند و هر از چندگاهی تحت تاثیر اختلافات منطقهای بین ایران و غرب قرار نگیرد. از سوی دیگر علاوه بر موضوع رفع تحریمها از جانب غرب که تکلیف خاصی را برای ایشان تعریف نمیکند چه چیزی از این توافق عاید ایران خواهد شد.
ما به غربیها تضمین میدهیم که تا حجم مشخصی غنیسازی انجام دهیم و غربیها در قبال آن تحریمهای اعمال بر سر پرونده هستهای را برخواهند داشت اما آیا تحریمها بر سر موضوعات و اختلافات بیشمار دیگر باز خواهند گشت.
از سوی دیگر تغییر دولتها در کشورهای موثر بر توافق چه تاثیری بر آینده برنامه هستهای ایران و وعدههای طرف غربی خواهد داشت؟
اینها مسائلی است که باید در مدت باقی مانده از مذاکرات پاسخ داده شود و این موضوعات پیچیدگی خاصی به موضوع توافق بخشیده است که به اراده دو طرف برای اعتماد به طرف مقابل و انعطافپذیری در مذاکرات وابسته است. نباید تصور کرد که حتی با انجام توافق در طول چند ماه آینده پرونده هستهای ایران و حواشی آن پایان یافته است بلکه باید چشماندازی درخصوص آینده مذاکراتهستهای ترسیم کرد تا مطابق با آن منافع ملی کشور تامین گردد.