جوانان‌غرب‌تهران‌شیفته‌شاگردآیت‌الله‌بهجت

شاید ما حتی نمی‌دانستیم که غرب تهران از یک سال پیش امام جمعه مستقل و نماینده ولی‌فقیه دارد اما مردم غرب تهران از سعادت آباد گرفته تا دهکده المپیک، شهرک راه‌آهن، آزادی، کن، شهران، شهر زیبا، شهرک قدس و غیره به خوبی نماینده جوان حضرت آقا را می‌شناسند.

کد خبر : 368727
الف: وضعیت فرهنگی غرب تهران که شاید بتوان گفت وضعیت حادتری را نسبت به دیگر مناطق دارد باعث شده تا یک سال قبل رهبر معظم انقلاب نماینده‌ و امام جمعه دائم برای این قسمت از تهران بزرگ منصوب نمایند. امام جمعه‌ای در غرب تهران که در سوابق کاری وی تالیف بیش از ۴۰ عنوان کتاب فکری، فلسفی و حقوقی، تدریس درس مکاسب در سن ۲۵ سالگی آن هم در مدرسه حضرت آیت‌الله گلپایگانی، آغاز درس خارج از سال ۱۳۸۷ و صدها مقاله علمی و پژوهشی دیده می‌شود دارای دکترای فلسفه و کلام است. گذراندن دروس مقدمات و سطح در نصف زمان باعث شده تا مورد توجه حضرت آیت‌الله بهجت رحمه الله علیه، حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی، حضرت آیت الله جعفر سبحانی و دیگر مراجع و آیات عظام قرار گیرد و سال‌های پای درس این بزرگواران بنشیند تا به درجه اجتهاد در دوران جوانی نایل شود. حجت الاسلام یحیی صالح‌نیا از همین‌ جهت است که در خطبه‌های سیاسی، عبادی خود دائم یادی از اساتید بزرگوارش می‌کند و در توصیه‌های اخلاقی خطبه اول خاطرات نابی از عارف به‌الله، آیت‌الله بهجت رحمه‌الله علیه نقل می‌کند که تاکنون در هیچ جایی منتشر و گفته نشده است. حالا جوان‌های غرب تهران نه تنها به خوبی او را می‌شناسند بلکه می‌گویند: دکتر ما را با آیت‌الله بهجت آشنا کرد. تاکید جوان‌های غرب تهران بر روی"دکتر" امام جمعه‌شان جالب توجه است. این را می‌شود از حضور سرزده وی که نمایندگی حضرت آقا را دارد فهمید، زمانی که در ردای امام جمعه دائم غرب تهران به نمایشگاه در حال احداث دفاع مقدس شهران رفت و جوانانی با چهره‌ها و تیپ‌های مختلف دورش حلقه زدند. یکی از جوان‌هایی که ظاهری به ظاهر! غیر مذهبی داشت و تیپ امروزی، گفت: آقای دکتر ما را با این فضاها آشنا کرد، ایشان خیلی روی مقوله شهید و شهادت تاکید دارد برای همین همه ما را جذب خودش کرده، واقعا دمش گرم! امام جمعه که در کنار جوان‌ها روی خاک‌های نمایشگاه و پای درد و دل جوان‌ها می‌نشیند در برابر تمام گله‌هایی که از شهرداری و سازمان‌ها به خاطر ندادن امکانات دارند، می‌گوید: حلم و بردباری در برابر مشکلات بالاترین اجر را دارد، همین که با دست خالی کار می‌کنید ارزشمند است چرا که امثال شما جوانان در بدترین شرایط از این مملکت دفاع کردند و نمایش غیرت‌مندی یک مرد ایرانی را اجرا کردند. من این حرف را که می‌گویند دیگر باکری‌ها و همت‌ها و خرازی‌ها تمام شدند را قبول ندارم چرا که به تعبیر حضرت آقا جوانانی در همین عصر کنونی زندگی می‌کنند که گوی سبقت را از خیلی‌ها ربوده‌اند... . هنوز تا برگزاری نمازجمعه دقایقی وقت هست و حجت الاسلام صالح‌نیا می‌خواهد از یک پروژه عمرانی در کن بازدید کند تا گزارش کار آن را به مردم بدهد. به نماز جمعه می‌رسیم، با تک تک جوان‌های اطراف مسجد دست می‌دهد و حتی برخی را با اسم کوچک صدا می‌کند. تازه می‌فهمم که چرا حسینیه نور که زمانی محل رفت و آمد بزرگان بوده و اساتید اخلاقی چون حضرت آیت‌الله مهدوی کنی و حضرت آیت‌الله باقری کنی در آن به تدریس مشغول بوده‌اند امروز هم همان شور و نشاط و شلوغی گذشته را دارد. مردم می‌گویند این حسینیه چند صد سال سابقه دارد و خود حضرت آیت‌الله باقری هم از وقتی که نماز جمعه در غرب تهران برگزار می‌شود هر هفته به نماز می‌آیند. صفوف و جمعیت را که نگاه می‌کنم مشتاق می‌شوم برای نوشتن گزارشی از نماز جمعه غرب تهران، اینکه در غرب تهران، بدون سر و صدا چه می‌گذرد و امام جمعه جوان آن که با درایت حضرت آقا منصوب شده چگونه جوانان را جذب کرده است. حجت‌الاسلام دکتر یحیی صالح‌نیا می‌رود پشت تریبون نماز جمعه و در اولین خطبه خود مردم را توصیه به حلم و بردباری در برابر مشکلات می‌کند. او می‌گوید اگر حلیم نیستیم چه کنیم؟ راهکار چیست؟ و ادامه می‌دهد: در روایات شیعه داریم که اگر حلیم نیستیم خودمان را به حلم بزنیم، حتی با زحمت و تکلف این کار را بکنیم و خودمان را حلیم نشان بدهیم و تمرین حلم کنیم تا به آن دست پیدا کنیم. نه تنها درباره حلم بلکه در برابر خیلی از مسائل اخلاقی باید تمرین کرد تا به آن رسید. دکتر صالح‌نیا تصریح کرد: حتی اگر بخشنده هم نیستیم و یکی آمد درب خانه را زد او را رد نکنیم، بلکه درب را باز کنیم، تکریمش کنیم و متناسب با بضاعت خودمان کمکش کنیم، یعنی تمرین سخی بودن داشته باشیم. آقای صالح‌نیا اشاره به استاد بزرگوارش کرد و بدون آن‌که نامی از وی ببرد، گفت: استاد بزرگوار ما معمولا در جیبشان ۵ تومانی داشتند و هر فقیری که به ایشان می‌رسید دست خالی برنمی‌گشت. یکی از شاگردان به حضرت استاد گفت این ۵ تومانی که دردی از این بندگان خدا دوا نمی‌کند که ایشان فرمودند: رد کردن سائل مکروه است. جوانی که کنار دستم نشسته بود گفت منظورش از استاد، آیت‌الله بهجت است! صالح‌نیا ادامه داد: خداوند متعال برکت را خودش به پول می‌دهد، بنابراین به کم یا زیادی پول نیست. حسنعلی نخودکی رحمه الله علیه در مکاشفه‌ای پولی را از دست حضرت حجت(عج) دریافت کرد و شنید که نباید آن را شمارش کند و تا مدت‌ها از آن استفاده می‌کرد بدون آن‌که تمام شود، یکبار وسوسه شد و وجه را شمارش کرد و آن تمام شد. برکت در دست خداست. وی به موضوع حلم و بردباری برگشت و افزود: روایت داریم که در یک دعوا فرشتگان دور آدم حلیم حلقه می‌زنند و او را تشویق می‌کنند و برایش از خداوند متعال طلب مغرفت می‌کنند. همچنین روایت داریم در دعوای بین زن و شوهر شیاطین اتاق را پر می‌کنند و کف و سوت می‌زنند! نماینده ولی فقیه در غرب تهران به روایتی از امام کاظم علیه السلام اشاره کرد که می‌فرمایند: اگر تمام مردم جواهر در دست شما را گردو بخوانند آن گردو نخواهد شد و اگر تمام مردم گردوی در دست شما را جواهر بخوانند آن جواهر نخواهد شد، ادامه داد: رضایت خدا در تمام امور مهم است نه خلق خدا، باید برای خدا کار کرد نه بنده‌اش چرا که همین بنده روزی درب خانه شیخ فضل‌الله جمع شدند و او را در اوج قرار داده بودند و روزی هم به دارش کشاندند و اگر شیخ فضل‌الله می‌خواست برای خوشایند و رضایت این جماعت عمل کند به عزت ابدی دست پیدا نمی‌کرد. دکتر صالح‌نیا اشاره دوباره‌ای به استادش(حضرت آیت‌الله بهجت رحمه الله علیه) داشت و گفت: ایشان خاطره‌ای از استاد خود، مرجع بزرگ شیعه، مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی نقل می‌کردند و می‌فرمودند: سید دستمالی داشتند که هر روز با خود می‌بردند و در آب دجله خالی می‌کردند! برای ما جای سوال بود تا اینکه بعدا فهمیدیم ایشان نامه‌های ناسزا و فحشی که برایشان می‌نویسند را با خود می‌برند و در آب خالی می‌کنند و جایی برای کینه در دل خود باز نمی‌گذارند. وی اظهار داشت: هیچ کس با صبر و سکوت و حلم ذلیل نشده و هیچ کس هم با فحاشی و غوغاسالاری عزیز نشده است. خطبه اول که تمام می‌شود مردم با شور و حرارتی که در مسجد دانشگاه تهران بارها شاهد آن بوده‌ام تکبیر می‌گویند. دکتر خطبه دوم را با شکرگزاری خدا به خاطر سلامتی"مولامان و آقاجانمان" شروع می‌کند و می‌گوید: دشمن آرزوی خم شدن قامت رهبری را به گور خواهد برد و ان‌شاالله به لطف حضرت حق پرچم این انقلاب توسط سید خراسانی تحویل حضرت حجت(عج) خواهد شد. تکبیر مردم ستون‌های حسینیه را می‌لرزاند و آدم را به وجد می‌آورد. وی در ادامه به تعبیر شیخ مفید اشاره کرد که دشمنان ما به حمدالله بهره کافی از حماقت دارند و تصور می‌کنند خیمه انقلاب با جراحی نیم ساعته حضرت آقا فرو می‌ریزد در حالی که این مملکت از آن حضرت حجت(عج) است. نماینده ولی‌فقیه در غرب تهران تصریح کرد: از اینکه ایران به خیمه‌شب بازی آمریکا که در خصوص داعش راه انداخته‌ ورود پیدا نکرد خوشحالیم و خوشحالیم که با مستکبرین عالم همکاری نمی‌کنیم. البته مدت‌هاست جمهوری اسلامی در کنار مردم سوریه و عراق قرار داشته و با تروریست‌های کودک‌کش و خون‌خوار مقابله می‌کند. وی با بیان اینکه اگر دلارهای عربستان و قطر و امارات نبود تاکنون شر این تروریست‌ها کم شده بود، تصریح کرد: آمریکا با کمک عواملش در منطقه دعوایی راه انداخته و حالا می‌خواهد واسطه‌گری کند و به دفاع از مظلوم بپردازد، این واقعا باعث تفریح و خنده است. دکتر صالح‌نیا همچنین به امر واجب"امر به معروف و نهی از منکر" اشاره کرد و گفت: به دستگاه‌های دولتی و وزیر کشور یادآور می‌شویم که امر به معروف و نهی از منکر نیاز به مجوز و مصوبه ندارد چرا که شخص رسول‌الله مجوز این واجب را صادر کرده است. وی گفت: وقتی دستگاه‌های دولتی و نهادهای فرهنگی در کار خودشان کوتاهی می‌کنند و هنوز که هنوز است چادر بانوان کشورما از ژاپن و کره با قیمت‌های گزاف وارد شده و به دست مصرف کننده می‌رسد ولی دیگر لباس‌ها که نماد و مظهر بی‌حجابی هستند با کمترین قیمت در فروشگاه‌ها و مغازه‌ها به فروش می‌رسند، مردم شریف با تمام قوت خودشان وارد صحنه می‌شوند و از دین خدا دفاع می‌کنند. ایشان ادامه داد: مشکل فرهنگی زمانی به وجود می‌آید که ولایی حرف بزنیم ولی سکولار عمل کنیم. اطاعت از رهبری باید در عمل باشد. پایان خطبه‌هاست. دکتر به قولی که به جوان‌های نمایشگاه دفاع مقدس داده بود عمل می‌کند و مردم را تشویق و ترغیب به دیدن از آن می‌کند و می‌گوید: در هفته دفاع مقدس بیشتر یاد شهدا باشیم، وصیت نامه آنان را بخوانیم و ببینیم که وقتی امام به برخی فرمودند راهی که شما ۷۰ سال طول کشید تا بروید ولی نوجوانان و جوانان این مملکت در چند سال رفتند، یعنی چه و چه معنای دارد. دعای خاص برای آیت‌الله مهدوی کنی جمله پایانی دکتر است. صدای دکتر از همان ابتدا که دیدمش برایم آشناست. مخصوصا وقتی حرف از شهدا و جنگ زده در این چند ساعت. بعد از نماز مردم دورش را می‌گیرند و هر کس نامه‌ای یا مشکلی دارد عنوان می‌کند، با سعه صدر ساعتی را کنار مسجد می‌نشیند تا کار تمام مراجعان را انجام دهد. پشت تریبون اعلام می‌شود که سخنران پیش از خطبه‌های هفته بعد مهندس مهدی چمران است. به سمت درب خروجی می‌رود جوان‌ها دوشادوش او هستند و چسبیده به عبایش. برنامه هنوز تمام نشده، عیادت از امام جماعت یکی از مساجد غرب تهران که مدتی است در بستر بیماری افتاده ساعت را به ۴ عصر نزدیک می‌کند. امام جمعه هنوز نهار نخورده و ما را دعوت می‌کند به نان و ماست طلبگی! باید برگردم تا گزارش را در غیبت همیشگی صدا و سیما به بهترین شکل بنویسم، بنابراین قبول نمی‌کنم و تنها بازدیدی از دفتر دارم، دفتری بسیار کوچک و محقر، دلم می‌سوزد برای این همه مظلومیت فرهنگ، نماینده ولی فقیه و امام جمعه مهمترین منطقه تهران بدون کم‌ترین امکانات. هنگام خداحافظی بر دودلی غلبه می‌کنم و می‌پرسم ارتباط شما با حاج عبدالله ضابط چیست؟ می‌پرسد چه طور؟ می‌گویم که خیلی صدایتان من را یاد روایت‌های حاج عبدالله در مناطق می‌اندازد. درست فهمیده بودم، از شاگردان حاج عبدالله بوده، شاگرد خلف ضابط، سید راویان جنگ. خداحافظی می‌کنم و به یکی از اطرافیان حاج آقا می‌گویم که روز تعطیل اینقدر برنامه دارید پس روزهای غیر تعطیل چقدر کار می‌کنید که می‌گوید: تقریبا دوبرابر امروز!
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: