مکتب تورم
خیلی دوست داشتم در این باره یادداشتی بنویسم! به تازگی جسی ایزینگر از مرکز پروپابلیکا در وبلاگ نشریه تایمز مطلبی نوشت درباره مقایسه افرادی که مدام تورم در حال تغییر را پیشبینی میکنند، با افرادی که «قویا اعتقاد دارند وضعیتی که پیشبینی کردهاند وجود دارد، حتی اگر پیشبینیشان هرگز عینیت نیافته باشد.» بیشتر وقتها پیشبینیهای اقتصادی اشتباه هستند. پیشبینیهای من هم همینطور! اگر اقتصاددانی هرگز غلط پیشبینی نکند، به معنای آن است که به اندازه کافی ریسک نمیکند. اما در مورد برخی متخصصان چندان متداول نیست که یک اشتباه را هر سال تکرار کنند و هرگز اشتباهات گذشته خود را نپذیرند یا درصدد توضیحشان بر نیایند. نکته جالب اینکه این افراد دائما دچار اشتباه، که هرگز در مورد پیشبینیهایشان تردید هم نمیکنند، همیشه تاثیر زیادی بر جامعه و سیاست بر جای میگذارند. این اتفاقی است که اکنون هم در حال وقوع است. علتش خیلی روشن نیست اما خوانندگان یادداشتهای من میدانند که مدتی است سعی میکنم علت این موضوع را بفهمم چون بهنظر من فهم تفکرات تورمی موجود اهمیت زیادی دارد. ما درباره چه کسانی صحبت میکنیم؟ منظور ما فقط تحلیلگران شبکه سیانبیسی نیستند، البته بیتردید آنها هم جزئی از این گروهند. ریک سانتلی که بهخاطر سخنرانیاش در تیپارتی سال 2009 مشهور شده است، در همان سال وقت زیادی را صرف این موضوع کرد که بگوید تورم لجامگسیخته در راه است. البته اینطور نبود ولی خط فکری او هرگز تغییر نکرد. درست دو ماه پیش، او به مخاطبان تلویزیونی گفت که فدرال رزرو در حال «آماده شدن در برابر تورم شدید» است. شاید خیلیها بگویند که این جذابیت فعالیت اقتصادی است. اما خیلی از سرمایهگذاران اینطور فکر نمیکنند. من با مدیران پولی آشنا شدهام که سرمایهگذاران حرفهای هستند و به من میگویند که ثبات تورم آنها را غافلگیر کرده است چون «همه کارشناسان» پیشبینی کرده بودند که تورم افزایش مییابد. شناسایی پدیده اصرار بر یک دکترین اقتصادی شکست خورده در میان مهرههای مهم سیاسی کار آسانی نیست. در سال 2009 یک نماینده کنگره به نام پل رایان درباره «سایه سنگین تورم» هشدار داد اما آیا وقتی معلوم شد که تورم در سطح پایینی باقی مانده است، او در تفکرات خود تجدید نظر کرد؟ نه! او هر سال به هشدارهای خود درباره «کاهش ارزش دلار» ادامه داد. وقتی به بیانیههای رسمی اقتصاددانهای مشهور هم دقت کنید متوجه میشوید که همین داستان تکرار میشود. در ماه مه 2009، آلن ملتزر، یک اقتصاددان مشهور در مسائل پولی و تاریخدان فدرال رزرو مقالهای را برای نشریه تایمز نوشت که هشدار میداد یک جهش شدید تورمی در راه است مگر آنکه فدرال رزرو مسیر سیاستهای خود را تغییر دهد. طی پنج سال بعد از آن، معیار قیمتهایی که ملتزر بر آن تاکید داشت با نرخ سالانه فقط 6/1 درصد رشد کرد. پاسخ او به این وضعیت مقالهای بود که این بار برای نشریه وال استریت ژورنال نوشته بود. حدس میزنید عنوان آن مقاله چه بود؟ «چگونه فدرال رزرو تورم آینده را تقویت میکند.» به راستی چه اتفاقی میافتد؟ من قبلا درباره تمایل ثروتمندان به مخالفت با تسهیل پولی نوشته بودم. آنها این اقدام را مغایر با منافعشان میدانند. اما این توجیهکننده اشتباهات کارشناسانی نیست که مدام اشتباه پیشبینی میکنند. بخشی از این پیشبینیهای غلط کاملا سیاسی است. دلیلی وجود دارد برای اینکه چرا سانتلی هم درباره تورم اغراق میکند و هم درباره سیاست تسهیل پولی اوباما و هشدار رایان درباره کاهش ارزش دلار و دولتی که به توزیع مجدد ثروت از «تولیدکنندگان» به «دریافتکنندگان» اقدام میکند، نیزبی دلیل نیست. طرفداران تفکر تورمی تقریبا همیشه سیاستهای فدرال رزرو را به شکایت از هزینههای دولت ربط میدهند. آنها درباره جزئیات کاملا در اشتباه هستند. فدرال رزرو برای جبران کسری بودجه پول چاپ نمیکند. اما این درست است که دولتهایی که بدهی شان در قالب پولی است که میتوانند آن را چاپ کنند، انعطافپذیری مالی بیشتری دارند و بنابراین توانایی بیشتری در کمک رسانی به بخشهای نیازمند دارند. سایر دولتها از چنین قابلیتی برخوردار نیستند و خشم علیه «دریافتکنندگان»- خشمی که ارتباط زیادی با تقسیمبندیهای قومی و فرهنگی دارد- رو به فزونی است. بسیاری از افراد به آنانی که مدام از تورم شدید نگرانند، احساس نزدیکی میکنند. سانتلی از این دسته افراد است. به عقیده من وجود تفکرات تورمی مثالی است از «تقلب در احساس نزدیکی» که گام نخست برای بسیاری از تقلبها است. در این نوع تقلب، سرمایهگذار به یک فرد متقلب اطمینان میکند فقط به این دلیل که حس میکند او یکی از افراد هم تبارش است و به او احساس نزدیکی میکند. در این موارد افراد متقلب خودشان و رهروانشان را فریب میدهند و این برایشان مهم نیست. این تفسیر قرابت در تفکرات تورمی به شما کمک میکند که بفهمید چرا وقتی میگویید تورم خیلی شدید در راه نیست با خشم شدید برخی افراد روبهرو میشوید. این مانند همان واکنشی است که وقتی میگویید طرح بهداشت و درمان اوباما موسوم به اوباماکر موثر واقع شده است، با آن مواجه میشوید. احتمالا ریشههای این واکنشها یکی است.اما در مورد اقتصاددانانی که با یک تفکر تورمی ثابت زندگی میکنند چه باید گفت؟ همه آنها محافظه کارند. اما در عین حال حرفهایهایی نیستند که شواهد موجود را بالاتر از آسودگی سیاسی بدانند. بنابراین وجود تفکرات تورمی نشاندهنده این است که جامعه ما تا چه حد دوقطبی شده و تا چه حد همه چیز در آن سیاسی است، تا جایی که حتی در میان افرادی که انتظار میرود بلند نظرتر از اینها باشند شایع شده است و این حقیقت برخلاف خطر فرضی تورم شدید، همان چیزی است که به واقع باید از آن ترسید. منبع: دنیای اقتصاد