خطر جنگ در یمن
کد خبر :
366055
حسن هانیزاده - کارشناس خاورمیانه: کشور قبیلهای یمن که پس از سرنگونی رژیم دیکتاتوری «علی عبدالله صالح» بهسمت دولتسازی و تشکیل یکنظام پارلمانی حرکت میکرد، بار دیگر؛ گرفتار چالشهای حاکمیت قبیلهای شد و بهسمت جنگقبیلهای در حرکت است. یمن در طول ششدهه گذشته همواره با دو چالش داخلی و برونمرزی درگیر بوده که این دو چالش همواره تقابل جریانهای سیاسی وابسته به قبایل را بههمراه داشته است. بافت اجتماعی یمن بهگونهای است که نقش سران قبایل پرنفوذ، همواره در ساختار حاکمیت نقش پررنگی دارد و معمولا هر دولتی براساس سهمخواهی قبایل شکل میگیرد. نیروهای مسلح و سازمانهای اطلاعاتی یمن براساس شایستگی و توانمندی افراد تشکیل نمیشود بلکه سهم هریک از قبایل در پیکره این نهادها کاملا تعریف شده است. بیشترین سهم در دولت، نیروهای مسلح و نهادهای فرهنگی و اقتصادی در اختیار قبایل «حاشد»، «الاحمر»، «العبیدی»، «البکیلی»، «الجابری»، «العجی»، «العولقی» و «الدهمی» قرار دارد و هرگونه تغییری در این سهمبندی، قطعا تقابل جریانهای سیاسی را بهدنبال خواهد داشت. چالش دیگری که ساختار سیاسی یمن را همواره مورد تهدید قرار میدهد، دخالت
عربستان سعودی در مسایل داخلی یمن است، زیرا این کشور بهعنوان همسایه ثروتمند و قدرتمند یمن در شکلگیری نهادهای دولتی نقش دارد. پس از سرنگونی رژیم صالح، دیکتاتور سابق، انتظار میرفت ساختار قدرت بر اساس شایستگی افراد شکل گیرد. اما انتقال قدرت در یمن براساس نقشه راه عربستان صورت گرفت. عبدربه منصورهادی که پیش از آن معاون علی عبداللهصالح بود، قدرت را در دست گرفت و «حوثی»های شیعه را که سالها خارج از چرخه قدرت بودند بار دیگر به حاشیه راند. دلیل این امر آن است که عربستان سعودی همواره نسبت به ورود «حوثی»های شیعه به چرخه قدرت بهشدت حساس است، بنابراین در تشکیل حکومت جدید سهمی به «حوثی»ها داده نشد. «حوثی»ها طایفهای از بدنه زیدیها هستند که «شیخبدرالدین الحوثی» رهبر معنوی این طایفه در سال 1991 برای مقابله با نفوذ وهابیها یکتشکل سیاسی جدید تحتعنوان «الشباب المومن» تشکیل داد. از سال 2004 میلادی تا سال 2012 رژیم سابق یمن با استفاده از کمکهای نظامی عربستان، ششبار به مناطق «حوثی»ها حمله کرد که طی آن هزاراننفر از افراد «حوثی» کشته و هزاراننفر دیگر مجبور به مهاجرت شدند. در جریان سرنگونی صالح که خود از طایفه
زیدیهای حاشد بود، «حوثی»ها در کنار سایر قبایل نقش پر رنگی ایفا کردند. پس از یکسال از سرنگونی رژیم علی عبداللهصالح و انتخاب هادی بهعنوان رییسجمهوری انتظار میرفت که «حوثی»ها در دولت «محمد سالم باسنده» مشارکت داشته باشند. اما متاسفانه هادی و او تحتفشار عربستان سعودی به «حوثی»ها اجازه مشارکت در دولت جدید را ندادند. این امر و همچنین لغو یارانههای انرژی از سوی دولت به افزایش موج نارضایتیها منجر شد و «حوثی»ها با استفاده از این فضا، از هواداران خود خواستند تا دست به تظاهرات بزنند. این تظاهرات میلیونی از صنعا آغاز شد و بهسرعت به شهرهای «جوف»، «لحج»، «عمران»، «صعده»، «ذمار»، «حدیده »و «مارب» گسترش یافت. از موارد عجیب اتفاقات اخیر یمن این است که طوایف پرنفوذ الاحمر، حاشد، بکیل و العبیدی که بیشترین سهم را در حاکمیت 33ساله علی عبداللهصالح داشتند با «حوثی»ها اعلام همبستگی کردند. برآیند گزارشها نشان میدهد که درحال حاضر بیش از سهمیلیون نفر از مردم یمن، بهویژه زیدیها که 60درصد از جمعیت 29میلیوننفری این کشور را تشکیل میدهند، تهدید کردند که اگر دولت هادی به مطالبات «حوثی»ها پاسخ ندهد، ساختمانهای
دولتی را تصرف خواهند کرد. بنابراین اگر دولت یمن از ابزارهای خشونتآمیز علیه تظاهرکنندگان شهرهای مختلف یمن استفاده کند، بروز یکجنگ طولانی و خونین در انتظار این کشور قبیلهای خواهد بود. براساس گزارش رسانههای یمن، عربستانسعودی درحالحاضر تلاش میکند تا با کمک دوستان خود در شورای امنیت سازمان ملل یکقطعنامه علیه «حوثی»های یمن صادر کند. اگر این قطعنامه صادر شود و یمن تحت بند هفتمنشور سازمان ملل قرارگیرد، دست کشورهای منطقهای و فرامنطقهای برای دخالت نظامی در یمن باز خواهد شد. در آن صورت، یمن وضعیتی مشابه افغانستان، سومالی و عراق پیدا خواهد کرد و با توجه به اینکه تمامی قبایل یمن مسلح هستند، بروز یکجنگ خونین و طولانی محتمل بهنظر میرسد.