چرا استقلال بیشتر در کورس قهرمانی است؟
آیا همه مدیران پرسپولیس خطا می کنند و مدیران استقلال نه؟ اگر چنین نیست پس چرا استقلال در دهه اخیر در اکثر سالها در کورس قهرمانی بوده اما پرسپولیسیها کمتردر کورس بوده اند؟
کد خبر :
365972
مهر: استقلال و پرسپولیس به عنوان پرطرفدارترین تیم های فوتبال ایران در سالهای اخیر شرایط متفاوتی داشته اند. یکی مدام در کورس قهرمانی بوده و افتخارات قابل توجهی را کسب کرده و یکی درگیر تغییرات در مدیریت و روی نیمکت خود بوده است. شاید به همین خاطر است که استقلال در همه این سالها بیشتر از رقیب سنتی اش در کورس قهرمانی بوده و عملکرد موفق تری داشته است. پرسپولیس نوسان دارد، زیاد هم نوسان دارد، شده مثل نمودار های درسی، شده نموداری سینوسی، بالا و پایین می رود؛ یکسال بالا چند سال پایین! استقلال اما نمودارش سینوسی نیست یا اگر هست دامنه اش کوتاه تر است و نوسانش کمتر. این دومی تقریبا هر سال در کورس قهرمانی است یا قهرمان حذفی یا لیگ و در سالی که قهرمان ایران نمی شود هم به چهار تیم برتر قاره می رسد! در این مقال سعی داریم بررسی کنیم که چرا؟ آیا همه مدیران پرسپولیس خطا می کنند و مدیران استقلال نه؟ اگر چنین نیست پس چرا استقلال در دهه اخیر در اکثر سالها در کورس قهرمانی بوده اما پرسپولیسیها کمتردر کورس بوده اند؟ البته استقلال هم روزهای بد داشته مثل آن سیزدهمی در لیگ اما در همان سال قهرمان جام حذفی می شود! اما پرسپولیس با
قطبی (لیگ) دایی(حذفی)جام گرفته اند و درباقی مواقع منهای پارسال رده دوازده و هفت و ...را تجربه کرده اند! اول: تغییرات مدیریتی دلیل اول این است که استقلال در مدیریت ثبات داشته است طی 10 سال گذشته منهای سه سال در بقیه سالها فتح الله زاده مدیر این باشگاه بوده و دو سال واعظ و یک سال نجف نژاد. در پرسپولیس اما اینها مدیر بوده اند: رویانیان، کاشانی، محمد حسن انصاریفرد، غمخوار، عباس انصاریفرد، علی پروین، مصطفوی و...! در مورد ثبات مدیریت و فوائد آن مطلب زیاد نوشته شده پس ما بخش اول را به همینجا بسنده می کنیم! دوم: استفاده از تولیدات خودی و داخلی استقلال طی 10 سال گذشته همیشه از مربیان داخلی و ساخت خودش استفاده کرده است. پورحیدری و حجازی و مظلومی و قلعه نویی و مرفاوی به تناوب روی نیمکت استقلال نشسته اند تا ثابت کنند که استقلال مربی می سازد و از آنها استفاده می کند. ساختن امیر قلعه نویی از فرستادن او به لورکوزان شروع شد، ساختن مرفاوی هم از تیم امید استقلال، حجازی و پورحیدری هم شاگردان غیر مستقیم و مستقیم موسیو رایکوف بودند. این یعنی مربیانی ارزان تر(بدهی کمتر) و البته واقف به فضای استقلال از سکو تا میدان. اما در این
زمینه پرسپولیس عملکردش خوب نبوده، تیم بزرگ پایتخت از خوزه مانوئل، آری هان، دنیزلی، دایی، وینگادا، یحیی گل محمدی و استیلی استفاده کرده که دنیزلی دوبار روی نیمکت بزرگ این تیم نشسته و گل محمدی و استیلی و مانوئل هر کدام تنها شش ماه سرمربی بوده اند! پرطرفدارترین تیم ایران علاوه بر سوزاندن استیلی و گل محمدی و درخشان و پیوس و خیلی های دیگر در مربیگری پول هنگفتی از دست داده اند و مربی سازی هم نکرده اند و پای هیچ مربی نایستادند! هر مربی خارجی آمد بازیکنان بیشتری را عوض کرد و با پول دستیارانش بدهی روی بدهی باشگاه گذاشت و به دلیل تغییرات دیدگاهی زیاد مربیان بازیکن سازی هم کمتر صورت گرفت (بازیکنی که در پرسپولیس رشد کند و به سطح تیم ملی برسد). استقلال از 10 سال قبل که آکادمی اش را از روی الگوی لورکوزان تاسیس کرد تاکنون بیش از بیست بازیکن به تیم ملی بزرگسالان رسانده که معروف ترین آنها خسرو حیدری، جباری، تیموریان، صادقی، قربانی، طالب لو، یعقوب کریمی و غیره بوده اندکه هم به تیم ملی رسیده اند و هم سالها برای استقلال بازی کرده اند و البته استقلال به همین تعداد بازیکن هم در رده امید و جوانان بازیکن ملی تحویل داده! پرسپولیس
اما به تولید چندان اهمیت نداده است و کمتر بازیکنی را سراغ داریم که از پرسپولیس شروع کرده باشد، به تیم ملی رسیده باشد و البته برای خود پرسپولیس هم بازی کرده باشد! محسن خلیلی، هادی عقیلی، میلاد نوری و ... از این دست بازیکنان هستند که عقیلی پس از رشد حتی یک دقیقه هم برای پرسپولیس به میدان نرفته است. این سیاست استفاده از بازیکنان غیر خودی هزینه زیادی برای پرسپولیس در برداشته که خلعتبری و سید جلالی که پارسال خریداری شد از این دست بودند اما استقلال به عنوان مثال از صادقی و طالب لو استفاده کرده که به دلیل ساخت خودش ارزانتر و با دوام تر برایش تمام شده اند! حتی همین خسرو حیدری که فوتبال را از جوانان پرسپولیس شروع کرد توسط امید های استقلال خریداری شد و تاکنون برای استقلال بارها به میدان رفته و عملکرد مطلوبی هم داشته است! به طور کلی در استقلال اعتقاد به ماندگاری بسیار بیشتر از پرسپولیس است که هر سال تغییرات عمده ای در این تیم رخ می دهند و حتی از داشته هایی مثل علی کریمی هم استفاده نمی کنند اما در استقلال با وجود اختلاف امیر قلعه نوعی با مجیدی این بازیکن را پس از آشتی دادن با سرمربی، کاپیتان استقلال هم می کنند چرا
که حتی سابقه و تجربه اش هم سرمایه باشگاه محسوب می شود! سوم: ساخت و ساز عمرانی استقلال در بعد عمرانی هم کمپ ناصر حجازی را با مجادله های فراوان می سازد تا تمام تیمهای پایه و بزرگسالش آنجا تمرین کنند و با اجاره دادن برخی بخشهایش درآمد زایی هم داشته باشد و اجاره چمن هم نداشته باشد اگرچه این سازه هم برای استقلال کم بوده و این تیم و البته پرسپولیس باید سازه ها و داشته های بیشتری داشته باشند اما حتی همین کار را هم پرسپولیس انجام نداده است! در واقع تصور می کنیم آنها که به این باشگاه آمده اند همگی می توانستند کار را یاد بگیرند و بهتر از این عمل کنند اما در این باشگاه انگار هر کس ماند و کار را یاد گرفت باید به سرعت برود و کار را برای تلمذ به دیگری واگذار کند! تو گویی این تیم بزرگ و مردمی جایی است برای آموزش یا ساخت مدیر فوتبال! وگرنه امثال عابدینی یا دادکان همه موارد بالا را می توانستند رعایت کنند و این همه هزینه و بدهیهای عجیب و غریب روی دست این باشگاه باقی نگذارند کما اینکه اولی در پرسپولیس و دومی در فدراسیون چنین کرده بودند و نه تنها مدیران هزینه نبوده اند بلکه درآمد زایی هم داشتند و کارنامه بهتری هم داشتند
اماکار به جایی رسیده که بدهی باشگاه پرسپولیس با آنهمه سرمایه سوزی بیش از دوبرابر باشگاه استقلال است!