درباره «حاج قاسم سلیمانی»؛ آن مرد خدا
کد خبر :
364612
دکتر یدالله جوانی: میخواهم یادداشتی بنویسم متفاوت با تمامی نوشتههای پیشین. موضوع این یادداشت، در واقع وصف یک بنده خداست که از مردان بنام روزگار است؛ یعنی برادر پاسدار سرلشکر حاجقاسم سلیمانی. این نوشته وصفگونه، نه از برای برادر سلیمانی که او نهتنها نیاز به توصیف قلمی چون من ندارد، بلکه شاید این نوشتار خاطرش را نیز بیازارد که از پیش عذر تقصیر طلب میکنم. مینویسم چون من و دیگر برادران از خیل عظیم پاسداران و بهویژه پاسداران جوان، به چنین نوشتههایی سخت نیازمندیم. انگیزه برای نوشتن در این باره را، اتفاقاً سوال یکی از همین پاسداران جوان در من ایجاد کرد. چندی پیش توفیق حضور در جمع تعدادی از برادران پاسدار نیروی زمینی سپاه در آموزشگاه امام رضا(ع) مشهد مقدس را با موضوع تحولات منطقه داشتم. پس از پایان برنامه به رسم همیشه، چند نفر از پاسداران برای طرح سوالات فراجلسهای اطرافم حلقه زدند و در این میان، یکی از برادران پاسدار جوان که به قول معروف در دهه اول خدمت بود، سوالی کرد با صدایی رسا، اما متفاوت از سوالات دیگران. او سوال کرد؛ این سرلشکر سلیمانی کیست و چه کار کرده و چگونه کار میکند که اینهمه موفق است و
معروف شده؟ با دقت در لحن سوال و چهره زیبای پاسداریاش، در همان لحظه اینگونه به ذهنم خطور کرد که این سوال را از باب کشف الگو میکند و در واقع دوست دارد حاجقاسم را بیشتر بشناسد و او را الگوی پاسداریاش در این زمانه قرار دهد. به طور قطع این سوال با انگیزههای متفاوت، سوال بسیاری از پاسداران، بسیجیان و مردم عادی هم است. وقتی رسانهها و شبکههای مختلف بهویژه در فضای سایبر، مطالبی در وصف حاجقاسم از زبان دوستان و بهویژه دشمنان میپردازند، طبیعی است که افرادی چون این برادر پاسدار، علاقهمند گردند با انگیزه پیشگفته، حاجقاسم را بهتر بشناسند. وقتی در رسانهها مطلبی از قول «بیزنس اینسایدر» مأمور سابق سیا منتشر میشود که میگوید: «قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران، قدرتمندترین فرد خاورمیانه است»، همه دوست دارند این مرد قدرتمند را بشناسند. وقتی در پی انتشار نامه معروف و بهنگام سرلشکر سلیمانی به سران گروههای مقاومت در خلال جنگ اخیر غزه «عبدالباری عطوان» نویسنده عرب طی مقالهای در ارزیابی این نامه مینویسد: «این نامه باعث هراس اسرائیل و سردرگم شدن سران عرب شده است»، خیلیها دوست دارند با نویسنده این نامه
بیشتر آشنا شوند. وقتی یک فرمانده نظامی عراقی به آسوشیتدپرس میگوید: «اگر مشورتهای نظامی ایران و سرلشکر سلیمانی نبود ما سامرا را در مقابل تروریستها از دست میدادیم» و در بخش دیگری از این گفتوگو همین مقام عراقی میگوید: «سلیمانی میخواهد همانطور که دمشق را برای اسد نگه داشت، بغداد و سامرا را هم حفظ کند.» خیلی علاقهمند میشوند این پاسدار شجاع انقلاب اسلامی را که در این زمانه، نجاتبخش سوریه و عراق از شر گروههای تروریستی و حامیان منطقهای و بینالمللی آنها شده، بهتر و بیشتر بشناسند. آری وقتی ارزیابی بسیاری از راهبردسازان و تحلیلگران بنام در جهان و منطقهای که سرلشکر سلیمانی در یک دهه اخیر، نقش مهمی را در به شکست رساندن تمام نقشههای غرب و بهویژه آمریکا در منطقه غرب آسیا و خصوصاً در دو کشور عراق و سوریه داشته و نقش مهم او در پیروزیهای حزبالله لبنان در جنگ ۳۳ روزه و گروههای مقاومت فلسطین در جنگهای ۲۲ روزه، هشتروزه و ۵۱ روزه اخیر غزه بیبدیل است. همه میخواهند با چهره این استکبارستیز واقعی دوران که بیشتر آشنا شوند. آری وقتی همه میشنوند که یک سناتور آمریکایی در مجلس آمریکا از روی عصبانیت و از سر
استیصال برخلاف عرف و سیاست فریاد میزند: «سرلشکر سلیمانی را باید ترور کرد»، همه میخواهند با این سرلشکر سپاه اسلام که اینگونه، آمریکاییهای مغرور، ظالم و آدمکش را به ستوه آورده، بیشتر آشنا شوند. من در پاسخ به آن برادر پاسدار، بهاجمال در وصف سرلشکر سلیمانی، نکاتی را گفتم که در اینجا با نکاتی اضافه و شرحی بیشتر بازگو میکنم. سردار سلیمانی، از یادگاران دوران دفاع مقدس و یادآور حماسهآفرینان همرزمش سرداران شهید خرازی، همت، باکری، زینالدین، کاظمی و... است. حاج قاسم کسی است که آنچه را از دوران دفاع مقدس در پرتو مجاهدت به دست آورد، حفظ کرد و ارتقا بخشید. حاج قاسم یک پاسدار است که از پاسداری خود، براساس فرموده حضرت امام خمینی(ره) خوب پاسداری کرد و اکنون از تمام شاخصهای یک پاسدار مطلوب در تراز انقلاب اسلامی برخوردار است. او پاسدار است به همان معنایی که در اساسنامه سپاه آمده: «پاسدار فردی است که برای جهاد همهجانبه در راه خدا و نگهبانی از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن بهعنوان وظیفه شرعی به عضویت سپاه درآمده باشد.» آری وقتی حاجقاسم پس از دفاع مقدس، بر حفظ روحیه جهادیاش پای فشرد و با تمام توان به جهاد با
دشمنان اسلام و بشریت پرداخت و در این مسیر، صدق و صفای خود را برای جانبازی و شهادت تحت امر ولایت الهی ولیفقیه زمان، حضرت امام خامنهای (مدظلهالعالی) به اثبات رساند، مصداق بارز کسانی شد که حضرت علی(ع) در وصف آنها فرمود: «ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحهالله لخاصه اولیائه» حاج قاسم بهخوبی میداند که کار دین و دنیا جز با جهاد درست نمیشود؛ از این رو در نظرش جهاد بزرگ و ارزشمند است. برادران پاسدار و عزیزان بسیجی و همه کسانی که دوست دارند حاجقاسم را بهتر و بیشتر بشناسند، باید بدانند که او پاسداری است که روح و حقیقت پاسداری را آنگونه که رهبر عزیزش خواسته، درک کرده و همواره مورد توجه قرار میدهد. حاج قاسم سلیمانی کسی است که پاسداری در نظام مقدس جمهوری اسلامی را برای خود یک توفیق بزرگ میداند، همانطور که رهبر عزیزش، امام خامنهای خطاب به پاسداران فرمودند: «این توفیق و افتخار بزرگی برای شما برادران است... پاسدار عنوان بسیار والایی است؛ این عنوان را با خصوصیاتش، در وجود و در دل و روح و ذهنتان حفظ کنید. این برای انقلاب ضروری است.» کسانی که با حاجقاسم سلیمانی کار کردهاند و از نزدیک او را میشناسند، شهادت
میدهند که ایشان پاسداری است با تمام آن ویژگیهایی که برای یک پاسدار، موردنظر حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری است. باخدا بودن، تقوا پیشه کردن، اخلاص، خودسازی، راز و نیاز با خدا، معرفت دینی و بصیرت سیاسی، عقلانیت و تدبیر، استقامت در راه خدا، خستگیناپذیری، سختکوشی، پرهیز از دنیاطلبی، تلاش برای جلب رضایت الهی، انضباط انقلابی، رعایت حقوق مردم، توجه به خانواده، مجموعهای از ویژگیهای مورد نظر مقام معظم رهبری برای یک پاسدار است و این ویژگیها در این مرد خدا در حد اعلی دیده میشود. حاج قاسم با این ویژگیها همان پاسداری است که حضرت امام(ره) در موردش فرمودند: «ای کاش من هم یک پاسدار بودم.» آری حاج قاسم با این ویژگیهایش، پشت دشمنان را به لرزه درآورده، آمریکاییها و صهیونیستها را در پیشبرد مقاصدشان در منطقه ناکام ساخته و تنها نامش روحیهبخش برای تکتک مجاهدان در محور مقاومت است. اما همین حاجقاسم، خود را سرباز ولایت میداند و به رهبر عزیزش عشق میورزد. او برای شهادت لحظهشماری میکند و از دیگران خواسته تا برای شهید شدنش دعا کنند. آری این مرد خدایی، بهعنوان یک پاسدار تربیتشده در مکتب ولایت، الگوی
شایستهای برای همه آزادیخواهان جهان و بهویژه برای پاسداران جهان است. آری در یک کلام، حاج قاسم مرد خداست و خدا با اوست که فرمودند: «من کان لله کان الله له»