بهانه‌های بنی‌اسرائیلی برای حمله به غزه

کد خبر : 364306

سرویس سیاسی « فردا »: یهودا شائول، فعال اسرائیلی و یکی از بنیانگذاران موسسه «شکستن سکوت» به شمار می‌رود که یک سازمان غیردولتی متشکل از سربازان سابق ارتش عبری است و سعی در تبیین واقعیت‌های موجود در اراضی اشغالی فلسطین برای افکار عمومی جامعه صهیونیستی دارد.

پایگاه اینترنتی قنطره طی گفت وگویی با یهودا شائول به بررسی حوادث جنگ اخیر علیه باریکه غزه و پیامدهای ناشی از ادامه اشغالگری های رژیم صهیونیستی در فلسطین پرداخته است که در ادامه، متن کامل این مصاحبه را می خوانید.

جنگ اخیر رژیم صهیونیستی علیه باریکه غزه نقطه اوج اقدامات خشونت بار این رژیم علیه مردم غزه است. آیا شما این مساله را تائید می کنید؟

برای پاسخ به این سوال نیازمند مطالعات و پژوهش های بیشتری هستیم، اما واقعیت این است که اسرائیل در جریان این عملیات از راهبردهای جدیدی استفاده کرده است که در گذشته مورد استفاده قرار نگرفته بود. به عنوان مثال، یکی از سربازان ارتش که در جنگ «سرب گداخته» علیه غزه در سال 2009 حضور داشت، در شهادت خود در برابر سازمان «شکستن سکوت» داستانی را که در نخستین روزهای آن جنگ اتفاق افتاده بود، این طور تعریف کرده است که وی در جریان انجام ماموریت، دو یا سه فلسطینی را دیده بود که از منزلشان در فاصله 200 متری او خارج شده و پس از مدت کوتاهی دوباره به این منزل بازگشته بودند. این نظامی اسرائیلی از طریق گوشی بی سیم خود جزئیات این حادثه را به فرماندهان ارتش صهیونیستی اطلاع داده بود و آنها بلافاصله یک جنگنده را مامور بمباران منزل فلسطینیان می کنند. نظامی مذکور از این ماجرا بشدت متعجب می شود و اعتراض خود را نسبت به وقوع چنین حادثه ای اعلام می کند. وی گفته بود این افراد فلسطینی غیرمسلح بودند و هیچ تهدید مستقیمی را متوجه ارتش اسرائیل نمی کردند، اما ماموران سازمان اطلاعات «شاباک» مدعی شده بودند صاحب این منزل عضو فعال جنبش حماس بوده و ما چاره ای جز بمباران آن نداشتیم.

ارتش صهیونیستی عملا منزل این شهروند فلسطینی را هدف قرار داد و با خاک یکسان کرد. این در حالی بود که چند زن و کودک در داخل آن سکونت داشتند. چنین اقداماتی در جریان عملیات «سرب گداخته» ارتش اسرائیل علیه نوار غزه بندرت اتفاق می افتاد، اما در جریان جنگ اخیر رژیم صهیونیستی علیه غزه که به عملیات «صخره سخت» شهرت یافته است، این گونه حوادث به استراتژی کلی ارتش اسرائیل تبدیل شده است و ارتش با وجود اطلاع از حضور خانواده های فلسطینی در داخل منازلشان، آنها را بمباران و خانه هایشان را تخریب می کند.

این تحولات صورت گرفته در عرصه فرماندهی جنگ و گرایش فرماندهان ارتش عبری به سمت اقدامات خشونت بار را ناشی از چه مساله ای می دانید؟

اوضاع ارتش اسرائیل در جریان هر یک از جنگ هایی که به مرور زمان روی می دهد روز به روز بدتر می شود و ما به عنوان اتباع اسرائیل می دانیم این نهایت تنزل اخلاقی است که در جریان یک جنگ به آن رسیده ایم. این نقطه آغاز عملیات بعدی خواهد بود و اوضاع به همین روال ادامه پیدا خواهد کرد. در همین راستا، عملیات صخره سخت ارتش اسرائیل از آنجایی شروع شد که عملیات سرب گداخته سال 2009 در آنجا متوقف شده بود؛ با این تفاوت که در جریان جنگ اخیر دلایل و بهانه های احمقانه و جنون آمیزی برای تجاوز به غزه مطرح می شود؛ به گونه ای که ارتش اسرائیل بی پروا اقدام به ریختن بمب های هشداردهنده کوچک روی بام منازل می کند تا به قول خودش فرصت کمی به اهالی یک منزل برای ترک آن قبل از تخریب داده باشد. لکن ما می دانیم حتی در صورتی که ارتش از حضور خانواده های فلسطینی در داخل منازل اطلاع داشته باشد، باز اقدام به بمباران آنها می کند و تمام اعضای یک خانواده را به خاک و خون می کشد.

آیا در جریان جنگ اخیر، نگاه صهیونیست ها نسبت به فلسطینیان تغییر کرده است؟

برای فهم انگیزه عملیات نظامی ارتش اسرائیل باید واقعیت این رژیم را به صورت دقیق مورد تحلیل و بررسی قرار دهیم. واقعیت این است که هیچ کدام از سربازان ارتش اسرائیل نیازی به شست وشوی مغزی برای شرکت در جنگ ها علیه فلسطینیان ندارند؛ زیرا اوضاع در داخل اسرائیل بشدت پیچیده بوده و باور آنها این است که یا باید ما اینجا باشیم یا فلسطینی ها. آنها اعتقاد دارند که تمام کارهایشان درست است و در مقابل، تمام اقدامات فلسطینیان نادرست. جامعه اسرائیل در کل در شرایط بسیار بدی به سر می برد. ما بیش از 67 سال است در شرایط اشغالگری به سر می بریم. افکار عمومی جامعه اسرائیل احساسات و عواطف خود را از دست داده است و دیگر نمی تواند به فلسطینی ها به چشم «انسان» نگاه کند. آنها هیچ توجه و اهمیتی به درد و رنج و مصیبت های طرف مقابل ندارند و امروزه همبستگی با فلسطینیان در اسرائیل تقریبا نوعی جرم و جنایت محسوب می شود، حتی اگر این مساله از زبان کودکان بیان شود.

این شرایط چه بازتاب و تاثیری بر نظامیان صهیونیست دارد؟

بی شک یک نظامی اسرائیلی در حال خدمت به دقت درباره کارها و اقدامات خود فکر می کند و درصدد تکرار آنچه درست می پندارد و ترک آنچه اشتباه تلقی می کند، برمی آید. آنها در برخی مواقع اقدام خاصی را در ذهنشان مجسم می کنند و با خود می گویند هیچ کس نمی تواند چنین کاری انجام دهد، اما یک هفته بعد ناگهان همین کاری که از نظر وی نشدنی بود، از خود او سر می زند. به این ترتیب، افراد به صورت آهسته و پیوسته تمام خطوط قرمز را زیرپا می گذارند و پس از عبور از خطوط قرمز متعدد متوجه می شوند که دیگر از اصولشان تخطی کرده اند.

به عنوان مثال، وقتی یک نظامی در آغاز خدمت نظامی اش نیمه های شب به منزل یک فلسطینی حمله و تمام اعضای خانواده را بی خواب می کند، با مشاهده صحنه های گریه کودکان در درون خود احساس می کند کار درستی نکرده است، اما پس از مدت کوتاهی در اثر تکرار به این کار عادت می کند و به تدریج این مساله را فراموش می کند که با عملش یک خانواده را آزار داده و زندگی شان را منقلب کرده است.

آیا وقتی دوران خدمت نظامی را سپری می کردید تجارب مشابهی داشتید؟

اجازه بدهید داستانی درباره تجارب کاری خودم در اسرائیل نقل کنم. سال 2002 من به همراه یگان نظامی محل خدمتم به ماموریتی در اردوگاه آوارگان جنین در نزدیکی شهر رام الله اعزام شدم. ما به مدت یک هفته اقدام به تفتیش خانه به خانه منازل فلسطینیان می کردیم و این عملیات با مسابقات جام جهانی همزمان شده بود. قرار بود مبارزه مهمی میان تیم برزیل و یک تیم دیگر برگزار شود که همه ما دوست داشتیم آن شب آن را تماشا کنیم. فرمانده یگان ما از طرفداران تیم برزیل بود و به همین دلیل ما عملیات را نیم ساعت قبل از آغاز مسابقه متوقف کردیم. سعی کردیم منزلی را پیدا کنیم که ماهواره داشته باشد و بتوانیم مسابقه را در آن منزل تماشا کنیم. بالاخره یک منزل را پیدا کردیم و به صورت سرزده وارد آن شدیم و تمام اعضای خانواده را در زیرزمین خانه حبس کردیم و خود به تماشای مسابقه نشستیم. چنین کاری برای ما کاملا عادی و رضایتبخش بود و هیچ کسی از ما به درست بودن یا نبودن این مساله فکر نکرد یا درباره آن شک و تردیدی به خود راه نداد.

چرا در داخل اسرائیل هیچ گونه اعتراضی نسبت به حمله این رژیم به غزه صورت نمی گیرد؟

فضای عمومی حاکم بر اسرائیل بسیار ناگوار و نامساعد است و حتی می توان گفت به مراتب بدتر از فضای حاکم بر جامعه اسرائیل در زمان جنگ سال 2012 ارتش علیه غزه است. فضا به هیچ وجه برای اعتراض نسبت به عملیات نظامی ارتش در غزه فراهم نیست، البته منظورم رسانه های گروهی نیست، بلکه شمار زیادی از تظاهرات کنندگان مخالف جنگ در شهرهای تل آویو و حیفا از سوی برخی گروهک های اسرائیلی مورد ضرب و شتم قرار گرفتند. حتی برخی از این افراد به بیمارستان منتقل شدند، اما پلیس در قبال این شرایط هیچ کار خاصی نمی کند.

در عین حال، برخی سیاستمداران و مسئولان برجسته در اظهارات مطبوعاتی شان خواستار تخریب و انهدام کامل برخی محله ها و مناطق در نوار غزه هستند. یک استاد دانشگاه «بار ایلان» هم در جریان گفت وگو با یک شبکه رادیویی، خواستار اعمال قدرت بر مبارزان مقاومت از طریق تجاوز به نوامیس شان شده بود! متاسفانه میدان مانور تندروها در داخل اسرائیل خیلی گسترده است و در مقابل، هیچ تریبونی برای مخالفان و منتقدان وجود ندارد و نمی توانند صدایشان را به جایی برسانند.

اما این شرایط باعث تخریب وجهه رژیم صهیونیستی در غرب شده است. با مشاهده واکنش های تند و انتقاد آمیز در سراسر جهان چه احساسی به این تندروها دست می دهد؟

درست است که وجهه اسرائیل تخریب می شود، اما همچنان به اشغالگری و شهرک سازی های خود ادامه و به این ترتیب، دامنه حکومت نظامی خود علیه فلسطینیان را بسط و گسترش می دهد. اسرائیل درصدد فرار از میدان این جنگ نیست، بلکه برعکس، سعی در اعمال سلطه بیش از پیش در این منازعه دارد. ما برای ادامه اشغالگری مان در فلسطین دست به هر کاری می زنیم، اما من به عنوان یک شهروند اسرائیلی احساس می کنم اظهارات ضداسرائیلی برخی تظاهرکنندگان در اروپا بشدت نگران کننده شده است. این اظهارات موجب می شود اسرائیل احساس کند «همه جهانیان با ما مخالف هستند.»

شما به عنوان یک فعال صلح چه احساسی در قبال این اوضاع دارید؟

من فعال ضدجنگ یا طرفدار صلح نیستم، اما با خشونتی که از سوی ارتش اسرائیل اعمال می شود، مخالف هستم. علاوه بر این، من مخالف کشتار انسان ها به دلیل بی توجهی به خواسته های ما هستم. آیا کسی در جهان وجود دارد که چنین منطقی را قبول کند؟ بی شک بسیاری از اسرائیلی ها به فعالان سازمان شکستن سکوت به چشم خیانتکار نگاه می کنند. اگر شما ده سال قبل به من می گفتی روزی نزدیک به هزار نظامی اسرائیلی به کمپین شکستن سکوت خواهند پیوست، حتما به این حرف شما می خندیدم، اما واقعیت این است که امروز بیش از هزار سرباز اسرائیلی نظراتشان را تغییر داده اند و روایت های آنها درباره ماهیت واقعی اسرائیل براحتی به اطلاع افکار عمومی جامعه اسرائیل می رسد.

برخی ناظران سیاسی معتقدند تهدید بزرگ متوجه امنیت رژیم صهیونیستی در وجود جنبش حماس خلاصه نمی شود، بلکه این تهدید بزرگ همان ادامه اشغال سرزمین فلسطین است. نظر شما در این باره چیست؟

من این مساله را قبول دارم و در عین حال، تنها راه برخورداری یهودیان از حق تعیین سرنوشت خود در داخل اسرائیل را توقف روند محروم کردن فلسطینیان از همین حق می دانم. در واقع، نحوه تعامل با فلسطینیان بزرگ ترین تهدید برای اسرائیل به شمار می رود و باعث تضعیف مشروعیت بین المللی این رژیم می شود. من به منطق «یا ما یا آنها» اعتقاد ندارم و حتی بهتر است بگویم به عکس این منطق اعتقاد دارم. در همین راستا باید حقوق و کرامت فلسطینیان به رسمیت شناخته شود. ما در اسرائیل با نبردی بزرگ تر به منظور تغییر نگرش جامعه و فضای حاکم بر آن مواجه هستیم. سوالاتی که در این شرایط مطرح می شود این است که ما به عنوان یک جامعه چه برداشت و تصوری از خودمان داریم؟ ویژگی های کشوری که ما در آینده می خواهیم در آن زندگی کنیم چه باید باشد؟ آیا ما واقعا قصد داریم تمام خانواده های بی گناه فلسطینی را بمباران و نابود کنیم؟!

منبع: جام جم آنلاین

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: