لاجوردی اعضای گروهک‌ها را مثل رگ‌های بدن می‌شناخت

کد خبر : 363028
سرویس اجتماعی « فردا »:

معاون امنیتی دادستان کل کشور با بیان اینکه امام خمینی از لاجوردی حمایت قاطع می‌کرد، گفت: موضع‌گیری افراد علیه لاجوردی ناشی از توصیه‌ناپذیری او بود. اول شهریور مصادف است با سالروز شهادت سیداسدالله لاجوردی، مرد پولادین و دیدبان انقلاب اسلامی که در سال 77 به دست منافقین کوردل در بازار تهران به شهادت رسید.

به همین منظور با تعدادی از یاران و همراهان شهید لاجوردی در راستای شناساندن بیشتر ابعاد شخصیتی و عقیدتی این شهید گفت‌وگوهایی انجام شده است که در ذیل متن گفت‌وگو با سیدمرتضی بختیاری دادستان اسبق خراسان بزرگ و اولین رئیس سازمان زندان‌ها پس از شهید لاجوردی را می‌خوانید.

در ابتدا درباره آغاز آشنایی خود با شهید لاجوردی بفرمایید.

بختیاری: شهید لاجوردی به لحاظ ابعاد مختلف یکی از چهره‌های کم‌نظیر در نظام انقلاب اسلامی بود . قبل از انقلاب که مرحوم عسگراولادی و شهید لاجوردی در مشهد زندانی بودند از طریق برخی دوستان که جلساتی مشترک داشتیم و بازداشت شده بودند، با شهید لاجوردی آشنا شد. در جریانات مربوط به منافقان، که در داخل زندان رویه‌های مارکسیست‌ها را انجام می‌دادند، شهید لاجوردی و مرحوم عسگراولادی در زندان مشهد، چند نفر از زندانیان را از منافقین جدا کرده بودند.

یکی از دلایلشان هم این بود که منافقین می‌گفتند چون مارکسیست‌ها و ما در مبارزه با امپریالیسم موضع مشترک داریم با آنها ارتباط داشتند و هم غذا می‌شدند. شهید لاجوردی و مرحوم عسگراولادی در پاسخ به این اظهارات می‌گفتند اگر هم موضع مشترک در مبارزه داریم ولی در عقیده، ما موضع مشترکی با آنها نداریم. اما منافقین چون نجسی وپاکی را رعایت نمی‌کردند این بزرگواران خط‌شان را جدا کردند که هم به دلیل رعایت نجسی و پاکی و هم به دلیل التقاط افکار آنها بود.

لاجوردی به خاطر اشراف اطلاعاتی و شناخت دقیق از خطوط انحرافی هیچ‌وقت کلاه سرش نرفت

یکی از ویژگی‌های شهید لاجوردی این بود که خطوط سیاسی و انحرافی را خوب می‌شناخت. مو را از ماست بیرون می‌کشید. اطلاعات وافری نسبت به جریان‌های انحرافی و اسلام ناب داشت و به همین دلیل هیچ‌وقت کلاه سرش نمی‌رفت. یکی از مبارران به نام بود.سخت‌ترین شکنجه‌های ساواک را به خاطر دفاع از اسلام و روحانیت تحمل کرد. اسلام مدنظر او هم اسلام ناب و همان اسلامی بود که پرچمدارش شخصیتی مثل امام خمینی بود.

من از همانجا شیفته رفتار این دو بزرگوار شدم اما خب ارتباط نزدیکی با آنها نداشتم تا اینکه پس از پیروزی انقلاب اسلامی شهید لاجوردی دادستان انقلاب شد و من هم کار قضایی را در دادستانی تربت‌حیدریه آغاز کرده بودم.چند قرار ملاقات با ایشان گذاشتم که به تهران بیایم تا روی باندهای نفاق کار می‌کردیم. از آنجا با لاجوردی در اوین بیشتر آشنا شدم.چندبار هم این شهید به مشهد آمدند از بخش‌های مختلف مثل زندان وکیل‌آباد و بند گروهک‌ها و زندان قوچان بازدید کردند. نشست‌ها و گفت‌وگوهایی که با گروهک‌ها و اعضای آنها داشت بعضا 5 ساعت طول می‌کشید.

لاجوردی اعضای گروهک‌ها و وابستگی‌ آنها را مثل رگ‌های بدن معرفی می‌کرد

تبیین مواضع اسلام و تلاش برای هدایت فریب‌خوردگان از سوی شهید لاجوردی محدود به زندانیان زندان اوین نبود؛ با توجه به اشرافی که نسبت به جریان نفاق داشت در بازدید از زندان‌های مختلف با زندانیان این گروهک‌ها گفت‌وگو می‌کرد تا بتواند آنها را به راه حق بازگرداند. درخصوص منافقان، یک دسته سمپات بودند، دسته دیگر هوادار بودند و بعد از آن عضو بودند.شهید لاجوردی اعضا را خیلی خوب می‌شناخت و حدود 80 درصد طیف منافقان جزو هواداران بودند و اصلا عضو نبودند. به دلیل پیچیدگی‌های شرایطشان خیلی عضو نداشتند.

به محض اینکه اسم یکی از اعضای منافقان در خراسان بزرگ را می‌بردیم شهید لاجوردی روی تابلو مثل رگ‌های بدن مشخصات افراد و نحوه ارتباط آنها را باهم می‌گفت و مشخص می‌کرد چه فرد یا افرادی به چه گروهکی وصل هستند. در نشست‌هایی که با آنها داشت حتی بزرگان آنها هم حرفی برای گفتن نداشتند. به زندانیان می‌گفت شما به هرحال محکوم شده‌اید، بیایید بنشینید تا باهم بحث کنیم که این مباحث بعضا 4 یا 5 ساعت طول می‌کشید.

ارتباط‌مان کم‌وبیش همین‌طور ادامه داشت تا اینکه لاجوردی به عنوان رئیس سازمان زندان‌ها منصوب شد و از آن موقع ارتباط ما باهم بیشتر شد. آن موقع من دادستان مشهد بودم و در نوبت‌های مختلف که لاجوردی هم برای زیارت و هم بازدید به مشهد می‌آمدم بیشتر باهم دیدار و ملاقات داشتیم. وقتی خودم رئیس سازمان زندان‌ها شدم حقیقتا آنجا خیلی بیشتر شخصیت لاجوردی را شناختم.عطوفت و مهربانی لاجوردی را باید در مدیریت زندانبانی و ارتباط او با زندانیان فهمید هرچند زمانی که دادستان تهران بود رسانه‌های معاند و بیگانه با تعابیر مختلف موج‌آفرینی زیادی علیه او به راه انداختند.

«سید مظلوم لاجوردی»؛ تعبیر آیت‌الله محمدی‌گیلانی درباره لاجوردی

3 بار از زبان مرحوم آیت‌الله محمدی‌گیلانی تعابیر زیبایی درباره شهید لاجوردی شنیدم. یک بار وقتی بود که به مشهد تشریف آورده بودند و من به همراه تعدادی از قضات خدمتشان رسیدیم و 2 بار هم در تهران بود که ایشان درباره شهید لاجوردی از عبارت «سید مظلوم لاجوردی» استفاده کرد که خدا کند اینها ضبط شده باشد و اگر ضبط شده حتما باید منعکس شود. تعبیر ملیح و پرمعنای دیگر که استفاده می‌کردند «سید مظلوم حاج سیداسدالله» بود و این به دلیل بود که ایشان شهید لاجوردی را خیلی قبول داشت.

منشور زندانبانی، شاهدی بر نبوغ فکری و باورهای درونی لاجوردی است

وقتی من رئیس سازمان زندان‌ها شدم، دستورالعمل‌هایی که با نبوغ فکری ایشان برای اداره زندان‌ها، رفتار با زندانیان،‌منشور زندانبانی،‌طبقه‌بندی و اصلاح رفتار زندانیان تدوین شده بود را خواندم، آنجا آدم متوجه می‌شود که اینها اگر باور درونی نباشد، چنین تراوشاتی امکان ندارد به وجود آید. کسی که باور درونی داشته باشد چنین تراوشاتی از ذهنش بیرون می‌آید و اثرگذار هم خواهد بود. بعد از حضور در سازمان زندان‌ها رابطه ما بیشتر شد ولی خب عمر لاجوردی خیلی دوام نیاورد ولی در همان مدت که با نحوه کار و مدیریت او در زندان‌ها آشنا شدم، ارادتم به لاجوردی بیشتر شد.

شما اساس مدیریت خود در سازمان زندان‌ها را تداوم راه شهید لاجوردی اعلام کرده بودید، اساس رفتار لاجوردی با زندانیان و به طور کلی مدیریت او در زندانبانی چگونه بود؟

بختیاری: یکی از مبانی مدیریت‌های موفق به باورها برمی‌گردد. او نسبت به زندانی باورش این بود که باید با اینها با نگاه پدرانه رفتار کرد و خودش هم همین‌طور رفتار می‌کرد. زیرا هم خودش زندانی بود و چندین سال سختی زندان را کشیده بود و شکنجه ساواک را تحمل کرده بود و هم زندانی بودن و انتظارات یک زندانی از مدیر زندان را لمس کرده بود. شما از منشور زندانبانی و بخشنامه‌هایی که صادر کرده بود یا سخنرانی‌هایی که در جمع مدیران زندان‌ها داشت ( جدای از شخصیتی که نسبت به گروهک‌ها داشت) می‌توانید بفهمید که لاجوردی چارچوب‌دار و با برنامه نسبت به مسائل زندان و زندانبانی رفتار می‌کرد.

در ادامه فشارهایی که در زمان دادستانی لاجوردی به او وارد می‌شد، زمان حضور در سازمان زندان‌ها نیز کم‌وبیش این فشارها بود؛ آیا حمایت شما از لاجوردی باعث نشد این فشارها به سمت شما منتقل شود؟

بختیاری: من از منظری دیگر می‌خواهم این موضوع را توضیح دهم. بخشی از این فشارها از روی عناد بود؛ بالاخره آن قاطعیت شهید لاجوردی، بی‌رودربایستی بودنش در مدیریت،‌تشخیص دقیق از عدالت و اینکه وقتی به یک تشخیص می‌رسید دیگر کسی نمی‌توانست مانع او بشود، همه این شاخصه‌ها باعث می‌شد با لاجوردی عناد داشته باشند زیرا ضربه خورده و زخمی شده بودند. عده دیگری هم که علیه او موضع می‌گرفتند عناد نداشتند اما تحت تأثیر جو قرار گرفته بودند.

من از این منظر این مسائل را عرض می‌کنم آنهایی که خب دشمن هستند مثل منافقان که انتقامشان را هم گرفتند و آن عزیر بزرگوار را به شهادت رساندند و سایر گروهک‌های ضدانقلاب که جایشان محفوظ است و اگر تعریف می‌کردند باید تعجب می‌کردیم. اما آنهایی که در داخل هستند و عناد ندارند و تحت تأثیر قرار گرفتند، این نکته را عرض می‌کنم که یکی از دلایل قاطعیت شهید لاجوردی در تصمیم‌گیری‌ها اشراف کامل وی در موضوعاتی بود که می‌خواست درباره آنها تصمیم‌گیری کند. لاجوردی خط نفاق را می‌شناخت. پوشش‌هایی که در قالب خط نفاق می‌خواست ورود کند را می‌شناخت. مثلا همین منافقین توبه تاکتیکی، ازدواج تاکتیکی و نفوذ در دستگاه‌های اجرایی و نهادها را جزو شگردهای خود داشتند.

اعتراف اعضای منافقین درباره انفجار حزب جمهوری و نفوذ در مجلس و دفتر امام خمینی

به عنوان مثال وقتی که دفتر حزب جمهوری منفجر شد شد و 72 یار عزیز انقلاب و امام در رأس آنها شهید مظلوم بهشتی به شهادت رسیدند، پس از آن تعدادی از منافقین دستگیر شدند و براساس اطلاعاتی که از آنها به دست آمد و توسط شهید لاجوردی جمع‌آوری شد، آنها اعتراف کرده بودند که روزی که دفتر حزب جمهوری در سرچشمه منفجر شد، ما هم در مجلس شورای اسلامی و هم در دفتر امام خمینی نفوذی داشتیم. یعنی در مجلس و در دفتر امام در جماران هم می‌توانستیم خرابکاری کنیم اما فکر می‌کردیم بعد از اینکه حزب جمهوری منفجر شد دیگر قائله انقلاب تمام است ( با توجه به اینکه قبل از آن مقام معظم رهبری را ترور کرده بودند و قرار بود در جلسه دفتر حزب جمهوری آقای هاشمی و شهید باهنر هم حضور داشته باشند).

خب شهید لاجوردی اشراف اطلاعاتی نسبت به آنها داشت و می‌دانست که اینها به هیچ اصولی پایبند نیستند و برای رسیدن به هدف خود از هر وسیله و جنایتی استفاده می‌کنند. شهید لاجوردی آنها را می‌شناخت و چون می‌شناخت تحت تأثیر هم قرار نمی‌گرفت.

موضع‌گیری بسیاری از افراد علیه لاجوردی، ناشی از توصیه‌ناپذیری او بود

لاجوردی هیچ‌وقت تحت تأثیر توصیه‌ها قرار نمی‌گرفت. یکی از ویژگی‌های مدیریتی لاجوردی همین است و نقطه قوت او بود که ای کاش همه ما این ویژگی را داشته باشیم که توصیه‌پذیر نباشیم. وقتی امام خمینی می‌گفت اگر کسی از طرف من توصیه‌‌ای آورد آن را مثل گوجه به دیوار بکوبید، شهید لاجوردی هم واقعا توصیه‌پذیر نبود. اینکه برخی افراد نسبت به لاجوردی موضع می‌گرفتند و من اسم آن را «ندانم‌کاری» می‌گذارم و نه عداوت، به خاطر این بود که لاجوردی توصیه‌پذیر نبود.

منتظری می‌گفت چرا لاجوردی اجازه نمی‌دهد منافقین زندانی به دانشگاه بروند

آقای منتظری با شهید لاجوردی خیلی بد بود و دلیلش هم همان عدم توصیه‌پذیری لاجوردی بود. حتی یاد دارم درباره یکی از دیدارهایی که با منتظری داشت، خودش (لاجوردی) نقل می‌کرد وقتی که خدمت آقای منتظری در قم رسیدیم آقای منتظری به او «توپیده» بود که چرا منافقین اجازه درس خواندن در دانشگاه‌ها را ندارند. لاجوردی هم گفته بود خب بروند در کنکور شرکت کنند که منتظری گفته بود خب آنها در زندان هستند و شما باید به آنها کمک کنید. لاجوردی در پاسخ به این نظر آقای منتظری گفته بود در شرایطی که بهترین بچه‌های نخبه کشور در حال جنگ هستند و از کنکور و ادامه تحصیل بازمانده‌اند آیا درست است این عزیزان از تحصیل بازمانند اما آنهایی که برخی‌هایشان با عمق وجود نسبت به اصل انقلاب عناد دارند، بروند و ادامه تحصیل بدهند؟

خیلی از منافقین با استدلال‌های لاجوردی از نفاق بریدند نه با حکم دادگاه

اینها برمی‌گردد به شناختی که لاجوردی از جریان نفاق داشت و با همین شناخت خیلی از منافقین براساس استدلال‌های لاجوردی از نفاق بریدند نه براساس حکم دادگاه. استدلال‌های لاجوردی به قدری قوی بودند که بسیاری از آنها بریدند و وقتی بریدند شهید لاجوردی قاطع ایستاد که اینها دیگر نباید در زندان باشند. حتی تعدادی از آنها به جبهه رفتند و شهید شدند. حتی برخی دوستان نقل‌هایی مطرح کردند که من هم خود از لاجوردی سوال کردم و او تأیید کرد که تعدادی از اعضای گروهک فرقان که واقعا بریده بودند، یکی دو نفر از آنها محافظ خود لاجوردی شده بودند. اینجور اعتقاد داشت به رفتارهای مدیریت اطلاعاتی که بتواند از طریق عقیده ورود کند و مباحث عقیدتی را مطرح کند و همه آنها برمی‌گشت به اشراف اطلاعاتی که شهید لاجوردی داشت. به همین دلیل هم تحت تأثیر قرار نمی‌گرفت و هر تصمیمی که می‌گرفت پای آن تصمیم می‌ماند.

در سنگر قضا چهره‌های نفوذناپذیری چون لاجوردی می‌خواهیم

برخی می‌گویند بخشی از کینه منافقین از لاجوردی جدای از موضوع اعدام اعضای گروهک، به خاطر این بود که لاجوردی بسیاری از هواداران و اعضای گروهک را از راه انحراف و نفاق به راه حقیقی اسلام بازگردانده بود.

بختیاری: بله و این افراد زیاد هم بودند. همانطور که قاطع بود در برابر کسانی که حاضر نبودند از عناد و اعتقادشان دست بردارند، به همان میزان هم نسبت به آنهایی که بریده بودند قاطع بود و می‌گفت باید از زندان بیرون بیایند و عمل هم می‌کرد. لاجوردی ویژگی‌هایی واقعا استثنایی داشت و در سنگر قضا، واقعا ما چنین چهره‌های نفوذناپذیر می‌خواهیم. چهرهایی که بصیرت داشته باشند و البته این بصیرت جدای از اشراف اطلاعاتی است و باید باور درونی داشته باشند. شهید لاجوردی هم چنین فردی بود. کسانی که خاطرات فراوانی از توصیه‌ناپذیری‌های لاجوردی دارند باید این خاطرات را بازگو کنند و ای‌کاش این کار را در زمان حیاتش انجام می‌دادند. اینها جزو شیوه‌های مدیریتی است که منطبق با مدیریتی است که از بزرگان دینی خود گرفته‌ایم.

امام خمینی از لاجوردی حمایت قاطع می‌کرد

اینکه گفته می‌شود امام خمینی مدیریت شهید لاجوردی را قبول نداشت، صحت دارد؟

بختیاری: امام خمینی نسبت به شهید لاجوردی خیلی قاطع حمایت می‌کرد و خیلی به او علاقه داشت و این موضوع حتی چند بار از زبان مرحوم حاج سیداحمدآقا مطرح شده بود. اینکه گفته می‌شود امام مدیریت شهید لاجوردی را قبول نداشت صحت ندارد و اصل ماجرا عکس این ادعاهاست.

شما پس از انتصاب به عنوان رئیس سازمان زندان‌ها با مقام معظم رهبری دیدار داشتید؛ در خصوص این جلسه توضیحاتی بفرمایید.

بختیاری: توفیقی شد و درخواست وقت ملاقات کردیم تا با مدیران زندان‌های سراسر کشور به صورت اختصاصی با مقام معظم رهبری دیدار کنیم.قبلا به صورت عمومی مدیران قضایی با ایشان دیدار کرده بودند ولی این اولین دیدار اختصاصی بود. شهید لاجوردی را هم برده بودیم. در آنجا خدمت مقام معظم رهبری عرض کردم در مدتی که در سازمان زندان‌ها حضور دارم از حدود 12 استان بازدید داشتم و ثمرات کار آقای لاجوردی را از نزدیک دیده‌ام و مشاهده کردم که واقعا چه زحماتی کشیده است. صحبت‌های من که تمام شد مقام معظم رهبری صحبت‌هایی با این مضمون که معمولا مدیر جدید از اقدامات مدیر قبلی تعریف و تمجید نمی‌کند مطرح کردند. شهید لاجوردی به خاطر ناراحتی و درد پا مجبور بود هنگام نشستن پایش را دراز کند و به همین دلیل در انتهای جمعیت در آن دیدار نشسته بود و به همین دلیل مقام معظم رهبری ابتدا تصور کردند لاجوردی در جلسه حضور ندارد و وقتی ماجرا را برایشان توضیح دادیم ایشان فرمودند بگویید بیاید جلو بنشیند. مقام معظم رهبری در آن جلسه مطالب خوبی درباره شهید لاجوردی و زحماتی که در مدیریت زندان‌ها کشیده بود مطرح کردند مخصوصا نوع تفکری که در زندانبانی داشت. اما به نظرم بهترین تعبیر مقام معظم رهبری درباره لاجوردی همان است که در پیامی که به مناسبت شهادت او صادر کردند.

اندیشه‌های عقیدتی و مدیریتی لاجوردی برای جامعه تبیین نشد

نظام و مسئولان نظام بعد از شهادت لاجوردی، آیا آن‌طور که باید و شاید اندیشه‌های او را تبیین کردند؟

فکر نمی کنم؛ آن‌طور که انتظار می‌رفت در رابطه با روشن کردن ابعاد فکری و شخصیتی شهید لاجوردی کمتر کار شد؛ ابعاد فکری شهید لاجوردی چه از لحاظ مدیریتی و چه از لحاظ اندیشه‌های او در جامعه به خوبی تببین نشد و درباره او کم‌کاری شد.

منبع: تسنیم

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: