اقتصاد با نفت مقاومتی نمیشود
با گذشت حدود 5 ماه از سال و یک سال از عمر دولت یازدهم، اقتصاد مقاومتی که سیاست کلی کشور در حوزه اقتصاد برای سال 93 ابلاغ شده، هنوز راهکارهای خود را برای تحقق پیدا نکرده است. در این باره نشست تخصصی با حضور دکتر دینی ترکمانی و دکتر شقاقی از اساتید و کارشناسان حوزه اقتصاد برگزار کرده ایم که مشروح آن در ادامه می آید.
به عنوان سوال اول، بحث را از تعریف اقتصاد مقاومتی شروع می کنم.آقای دکتر دینی شما اقتصاد مقاومتی را چگونه تعریف می کنید؟
دینی: اصطلاح یا مفهوم اقتصاد مقاومتی در ادبیات اقتصادی وجود دارد که متناسب با موقعیت خاص اقتصاد موضوعیت پیدا می کند. این موضوعیت خاص یا در شرایط جنگ مانند جنگ جهانی اول و دوم و یا درشرایط شبه جنگی و یا موقعیت خاصی که اقتصاد با فشارهای خارجی و قیود جدیدی مواجه میشود. در این فضا نوع مدیریت اقتصادی نسبت به شرایطی که اقتصاد در صلح و آرامش به سر می برد و با این مسائل برخورد ندارد قطعا متفاوت است.لذا نوع مدیریت اقتصاد کشور در هر دو شرایط اقتصادی متفاوت است در نتیجه در ادبیات اقتصادی مابه ازای عینی اقتصاد مقاومتی وجود دارد.
*دینی: اقتصاد مقاومتی برای شرایط خاص تعریف شده است
منظور شما از ادبیات اقتصادی، اقتصاد مرسوم است؟ آیا اقتصاد مقاومتی به صورت یک گرایش در اقتصاد مرسوم تدریس می شود؟
دینی: نه. در واقع اقتصاد مقاومتی مختص شرایطی است که عرض کردم. یعنی هر اقتصادی که در شرایط خاص به طور مثال جنگ قرار می گیرد با قیود جدیدی مواجه میشود که نباید اقتصاد را دیگر با روشهای معمول در شرایط عادی اداره کرد. به طور مثال در شرایط عادی، اقتصاد در تخصیص ارز به گردشگری مشکلی ندارید ولی در شرایطی که غیرعادی است، محدودیت ایجاد میشود. چون محدودیت ایجاد میشود بنابراین باید ارز اولویت بندی شود. بنابراین ارز باید در نیازهای اساسی مثل دارو و غذا تخصیص پیدا کند و در نهایت اگر ارز اضافی باقی ماند در جاهای دیگر تخصیص داد.
بنابراین در شرایط عادی کالا به راحتی وارد کشور میشود. چون هم درآمد ارزی وجود دارد، هم محدودیتهای دیگری وجود ندارد و از طرف دیگر گشایش ارزی به راحتی صورت می گیرد. ولی در شرایط جنگی و شبه جنگی و یا در شرایط خاص همانند اقتصاد ایران که مورد تهاجم نیروها و فشارهای خارجی قرار گرفته است، هم مصرف و هم تقاضای کل باید مدیریت شود. در چنین شرایطی باید در حدتوان تولیدات داخلی را جایگزین تولیدات خارجی قرار دهیم تا تعادل بازارها بر هم نخورد.
بنابراین در مورد اصطلاح اقتصاد مقاومتی میتوان گفت که در تاریخ اسلام و متاخر دنیا و هم در ادبیات اقتصادی، ما به ازای عینی آن وجود دارد. به نظر من بهترین تعریف در خصوص اقتصاد مقاومتی عبارت است از مدیریت اقتصادی کشور در دوران گذاری که اقتصاد با تنگناها مواجه است. به بیان دیگر نحوه به حداقل رساندن تاثیرات تنگناهای اقتصادی در شرایط خاص است.
مقام معظم رهبری بارها در تبیین اقتصاد مقاومتی تاکید کرده اند که اقتصاد مقاومتی صرفا مختص تحریمها نیست بلکه یک راهبرد بلندمدت برای تمام دوران ها است.
دینی: وقتی شرایط عادی باشد خیلی از تصمیمات که در حال حاضر اتخاذ می شود منتفی می گردد. منظور من این است که اقتصاد مقاومتی، مدیریت اقتصاد در دوره گذار است. هم اکنون اگر شرایط به دهه هفتاد و هشتاد یعنی قبل از تشدید تحریمها برگردد محدودیتها ارزی که الان وجود دارد قطعا کنار میرود و اگر درآمدهای ارزی محقق شود، محدودیتهای ارزی کنار رفته و از طرفی وارد کننده ها به راحتی میتوانند کالا وارد کشور کنند. بخشی قابل توجهی از این مسائل به علت محدودیتهائی است که پیش آمده است. نکته ای که در این زمینه وجود دارد این است که ما چگونه باید از این شرایط استفاده کنیم تا یک تحریم را تبدیل به فرصت و استراتژی بلند مدت کنیم. ولی اگر در مذاکرات هسته ای به توافق برسیم که طی آن تحریم ها برداشته شود و صادرات نفت که 50 درصد کاهش پیدا کرده است دوباره به سطح قبلی خود برسد و از طرفی شبکه بانکی از تحریم ها بیرون آید، خیلی از تصمیماتی که در دو سال گذشته گرفته ایم مثل اولویت بندی کالاها بین ده گروه و تخصیص ارزبه تناسب اولویت ها و ... منتفی می شود.
*دینی: اینکه اقتصاد مقاومتی یک راهبرد همیشگی است، تا حدی درست است
آقای دکتر دینی تلقی من این است که اقتصاد مقاومتی مدل و الگوی درست اقتصادی متناسب با نیاز کشور است. تحریمهای اقتصادی نیز سبب شده تا علاوه بر شناخت بهتر نقاط قوت و ضعف اقتصاد کشور خلا چنین الگویی روزافزون نمایان شود. مسلما یکی از آثار مثبت تحقق اقتصاد مقاومتی مبارزه با تاثیرات تحریم ها است. لذا اقتصاد مقاومتی یک راهبرد درست و همیشگی است.
دینی: گفته شما تا حدی درست است. می توان به اقتصاد مقاومتی به عنوان یک راهبرد و استراتژی بلند مدت نگاه کرد تا تهدید را به فرصت تبدیل کنیم اما ما ناچاریم برخی از تصمیمات گرفته را به خاطر قیدهائی که با آن مواجه هستم اتخاذ کنیم. اگر برخی از این قیدها، برداشته شود بعضی از تصمیمات به جای خود برمیگردد. اگر شما یکی دو سال گذشته را در نظر بگیرد رشد سرمایه گذاری و تولید ناخالص داخلی منفی بوده است و بخشی از این موارد تحت تاثیر وارداتی است که برای خطای تولید لازم است که به آن نرسیده است. وقتی درآمد سرانه نیز پائین می آید می تواند یک چرخه دومینو را شکل دهد لذا مصرف می تواند در بعضی مواقع منجر به رونق اقتصاد گردد و مصرف همیشه چیز بدی نیست.ترکیب کالاهای مصرفی مهم است که چقدر آن به تولیدات داخلی و چقدر آن به واردات خارجی تمایل پیدا کند و ما حتی در شرایط عادی به خصوص از درآمدهای نفتی باید درست مصرف کنیم که فرآیند توسعه به یک فرآیند پایدار تبدیل شود. در این هیچ تردیدی نیست. ولی باید این را هم بپذیریم که در شرایطی که قرار داریم اساسا انباشت سرمایه دچار محدودیتهای و انقباضات جدی شده است.
نرخ رشد اقتصادی ما در سال 91، پنج و یکدهم درصد منفی بوده است. نرخ سرمایه گذاری ما 15 یا 16 درصد بوده است یعنی خیلی بیشتر بوده است و بسیاری از پروژهای سرمایه گذاری به خاطر نیاز ارزی متوقف شده اند که درآمد ارزی کاهش پیدا کرده است. خطای تولید ما کاهش قابل توجهی داشته است و کارخانه ها دچار مشکل شده اند بنابراین ما نمیتوانیم این را بگوئیم. شرایطی که در حال حاضر با آن مواجهیم با شرایط دو سال پیش هیچ فرقی نمیکند. ما باید این را بپذیرم که این شرایط تحمیلی است. منتهی سوال این است که آثار و تنگناهای موجود را باید به حداقل برسانیم. در مرحله بعد نیز باید تلاش کنیم در مقابل اثرات منفی که بر اقتصاد کشور وارد شده به فرصت تبدیل کنیم. به نظر من این نگاه واقع بینانه است و منجر به تصمیمات درست میشود.
*شقاقی: اقتصاد مقاومتی برای کاهش شکنندگی اقتصاد در برابر تکانههاست
آقای دکتر شقاقی شما نظر خودتان را بیان بفرمائید؟
شقاقی: بسم الله الرحمن الرحیم، اقتصاد مقاومتی از دید من این گونه تعریف میشود: مجموعه ای از تدابیر مدیریتی است که آسیب پذیری اقتصاد ملی را در مقابل تهدیدها کاهش می دهد. مقام معظم رهبری در 29 بهمن 92 طی ابلاغیه ای ویژگیهای اقتصاد مقاومتی را بیان نمودند که بسیار مهم است. مثلا ایشان فرمودند: اقتصاد مقاومتی، یک اقتصاد پویا و پیشرو، اقتصاد عدالت بنیان و اقتصاد دانش بنیان متکی بر علم و فناوری، اقتصاد درونزا و برونگرا است. ایشان ویژگیهائی نیز برای این اقتصاد شمرده اند که به نظر من در شرایط تحریم بر اقتصاد کشور تحمیل شده است. از طرف بحث اقتصاد مقاومتی در کشور ما مطرح شده است که دنیا نیز با مشکلات اقتصادی عدیده ای مواجه است. بعد از بحرانی مالی که در اقتصاد آمریکا به وجود آمد اقتصادانان مطرح آمریکایی به این بحث اشاره میکنند که این بحران، تنها شکست مالی نیست بلکه شکست اقتصادی است. کتابی تحت عنوان سقوط آزاد نیز در همین باره نوشته شده است. محتوای این کتاب بر این موضوع اشاره دارد که اقتصاد سقوط کرده است و نیاز به یک علم اقتصاد با مبانی دیگری است تا این آشفتگی ها را ساماندهی کند. بعد از آن بحران اقتصادی که در آمریکا پیش آمد بیشترین ضربه را کشورهای وابسته خوردند که اتکای آنها به سیستم اقتصادی جهان بود. به نظر من کشور ما کمترین آسیب را از بحران مالی دید. نه این که اقتصاد ما خیلی مقاوم بود بلکه به دلیل وابستگی اقتصاد ایران به نفت بود. نفت هم مسیر خود را طی میکرد.
بعد از ابلاغیه اقتصاد مقاومتی متاسفانه برداشتهای خطرناکی در خصوص محتوای افتصاد مقاومتی مطرح شد. تعابیری از جمله اقتصاد ریاضتی و اقتصاد بسته و .... برخی نیز به اقتصاد تک بعدی نگاه کردند و گفتند منظور از اقتصاد مقاومتی صرفا اصلاح الگوی مصرف است. در حالی که ما باید این ابلاغیه را تحت عنوان یک بسته ببینم.
به نظر من مفهوم اقتصاد مقاومتی کاهش آسیب پذیری اقتصاد ملی با اتکا به ظرفیت درونی و بهره گیری از فرصتهای بیرونی است. برای تحقق اقتصاد مقاومتی باید آسیبهای اقتصاد را شناسایی کرد. یکی از آسیبها ما اتکا به نفت است. بیشترین آسیب اقتصاد ایران ناشی از وابستگی به نفت است. طبق آمار بیش از 50 درصد بودجه های سنواتی کشور بعد از جنگ طبق از منابع نفتی تامین شده است. این یعنی اقتصاد شکننده. با هر نوسان قیمت نفت اقتصاد کشور نیز با نوسان مواجه میگردد. در تمام برنامه های توسعه از برنامه اول تا برنامه پنجم کاهش وابستگی بودجه به نفت هدف گذاری شده است. ولی در طول این سال ها غیر از سال 1391 همیشه میزان وابستگی در حدود 50 درصد بود در سال 1391 هم که میزان وابستگی به حدود 40 درصد کاهش یافت تعمدی نبود. بلکه به علت کاهش 50 درصدی فروش نفت از 2 میلیون بشکه به 1 میلیون بشکه در روز بود. گذر و عبور از نفت نیاز به عظم ملی و تحولات بنیادی و ساختاری دارد. فلسفه وجود اقتصاد مقاومتی همین است.
آمارها نشان میدهد که نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید حدود 6 الی 8 درصد و نسبت به کل درآمدها حدود 30 درصد است. در کشورهای پیشروی صنعتی که مبنا تولید ملی است، نسبت درآمدهای مالیاتی به تولید 20 درصد به بالا و نسبت درآمدهای مالیاتی به کل درآمدها بالای 80 درصد است. این اقتصاد دارای یک ساختار و سیستم پایدار است. اقتصاد ما یک اقتصاد شکننده وابسته به نفت است که هم در افزایش قیمتهای نفتی و هم در کاهش آن ما متضرر شدیم. یعنی هر وقت قیمت نفت بالا رفت نقدیگی و تقاضا زیاد شد و عرضه کشش نداشت بنابراین واردات زیاد شد. واردات کشور در حدود 70 تا 80 میلیارد دلار است. و قبل از تحریمها با در نظر گرفتن صادرات 70 تا 80 میلیارد دلاری نفت تراز تجاری ما را پوشش می داد ولی با افت صادرات نفت تراز ما منفی شد. اقتصاد ما با این شیوه نمیتواند جلو رود. دنیا به این نتیجه رسیده است که باید ساختار خود را هم بیرونی و هم درونی مقاوم کند.
* شقاقی: قبول ندارم که اقتصاد مقاومتی برای گذر از شرایط است
آقای دکتر شقاقی طبق گفته آقای دکتر دینی، راهبرد اقتصاد مقاومتی یک رویکرد برای گذر از شرایط است. آیا شما با این حرف موافقید؟
شقاقی: من اعتقادی به گذرا بودن راهبرد اقتصاد مقاومتی ندارم زیرا ما همیشه درگیر این مسئله بودیم. برای مثال در دولت اصلاحات قیمت نفت 7 دلار شد و به شدت درگیر شدیم. در دولت نهم و دهم قیمت نفت باز هم بالا رفت و درپی آن باز درگیری بیشتر به وجود آمد و نتیجه نقدینگی حدود 500 هزار میلیارد تومانی شد. مسیر نفت به طرف بازارهای غیر مولد رفت. یعنی هر وقت قیمت نفت در کشور ما بالا رفت پولی که دست مردم رسیده بیشتر به بخش غیر مولد سوق یافته است.
منظور شما این است بالا رفتن قیمت نفت سبب شد که با استفاده از درآمدهای حاصل از صادرات نفت، خلاهای اقتصاد کشور را جبران کنیم و همچنان ساختار معیوب اقتصادی کشور پابرجا ماند. در واقع بایستی اقتصاد مقاومتی را در دهه 60 در پیش میگرفتیم.
شقاقی: بله، همه این مسائل به هم وصل بوده است. ما نمی توانیم اقتصاد کشور را وصله ای کنیم. بلکه اقتصاد ما باید یک اقتصاد سالم باشد. اقتصاد سالم مانند انسان سالم است. انسان وصله ای با گرم و سرد شدن هوا مشکل پیدا میکند ولی انسان سالم پایدار است. کشورهایی که اقتصاد سالم داشتند در مقابل تحریمها و بحرانها پایدار بودند لذا ما باید پایداری و انعطاف پذیری ملی خود را بیشتر کنیم تا اقتصاد سالم داشته باشیم و اقتصاد سالم یعنی اقتصاد تولید محور باشد. در حالی که اقتصاد ما، اقتصاد پول مبنا است یعنی تولید پول از پول است. مردم ما یاد گرفته اند از پول، پول بسازند که این یک آفت و خطر است. یکی از مشکلات اصلی ما همین است.
* دینی: قطع یکباره اقتصاد از نفت صلاح نیست
آقای دکتر دینی بحث این است که اقتصاد کشور باید از این اقتصاد سست گذر کند و به طرف اقتصاد مقاومتی قدم گذارد. دکتر شقاقی براین عقیده است که اتکای سنواتی ما به نفت عمده ترین آسیب ما است. از نظر شما اصلیترین آسیبهای اقتصادی ما همین نفت است یا مسئله دیگری است؟
دینی: وابستگی ما به نفت مانند وابستگی فرد معتاد به مواد مخدر است و رهائی از مواد و اعتیاد چیز خوبی است ولی یکباره نمیتوان مواد مخدر را قطع کنید زیرا این شوک وارد میکند. باید طی فرآیندی عمل ترک اعتیاد صورت گیرد. منظور من از این مثال این است که الان یک شوک جدی به اقتصاد کشورمان وارد شده و این شوک جدی مانند فرد معتادی است که مواد یکباره از او قطع شود و در عین حال جایگزینی هم جای آن ندارد. مسلما این فرد دچار مسئله میشود. در اینجا سوال این است که چگونه میتوانیم شرایط را تا جائی که ممکن است کنترل و مهار کنیم؟
به تعبیر دیگر مانند فردی است که به دلیل شوکی وزنش از 100 کیلو به 70 رسیده است و این را ما نفی نمیتوانیم کنیم بنابراین وقتی ما میگوئیم نرخ رشد اقتصادی8/5 دهم درصد پایین آمده یعنی وزن پایین آمده حال سوال این است که چگونه رو پای خود بایستیم و در طی زمان مقداری از این کاهش وزن را بتوانیم جبران کنیم و اگر ما این را به عنوان یک واقعیت عینی نپذیرم اتفاقی که برای ما میافتد این است که با خود میگوئیم این شرایط، شرایط خوبی است و ما برای چه دنبال گشایش در بحث هسته ای و رفع تحریمها برویم لذا نگاه ما باید درست باشد و ما باید بپذیرم استمرار این موقعیت خطرناک است و اگر نفت ما همین گونه بماند و شبکه بانکی ما مشکل پیدا کند این موضوع وضعیت را خطرناکتر میکند.
به شرط این که در مقابل آن منفعل باشیم.
دینی: نه مانند مثالی که زدم فرد معتاد تحت یک دوره درمانی آرام، جایگزین پیدا میکند و هیچ پزشکی به فرد معتاد نمیگوید اگر میزان مصرف خود را 50 درصد کاهش بدهید. چون فرد معتاد صدمه میبیند. ما باید طی سالهای گذشته این پروسه را انجام میدادیم ولی نکردیم و هم اکنون هم وابسته به نفت هستیم ولی باید ما کاری انجام دهیم که آثار تحریمها را به حداقل برسانیم کما اینکه دو سال است این روند را پیش گرفتیم منتهی واقعیت عینی این است که اگر رشد اقتصادی ما دو تا سه سال 1 یا 5/1 درصد باشد منجر به بیکاری بیشتر میشود یعنی آن درصد کاری که متقاضیان کار وارد بازار میشوند این پتانسیل را اقتصاد ما نخواهد داشت و فاصله ما در مقایسه با رقبای ما، که رشد بیش از 5 درصد قبل از دوره تحریمها دارند بیشتر خواهد شد بنابراین از این هدف که قدرت اول منطقه شویم باید مطمئن باشیم به آن هدف نمیرسیم.
*دینی: قبول دارم که علت همه مشکلات تحریم نیست
من حرف شما را قبول دارم ولی بسیاری بر این عقیده اند که اشتباه محض است که علت تمامی مشکلات اقتصادی کشور را تحریم ها بدانیم.
دینی: بله من نیز این را قبول دارم. در نظر بگیرد تحریمها برداشته شود ما به 5 سال پیش برمیگردیم که مشکلات همه حل نمیشود چون ضمن اینکه ما تلاش میکنیم تحریمها برداشته شود باید مدیریت اقتصادی بنابر ظرفیت سرمایه ارتقاء پیدا کند.
مستقل از بحث تحریم؟
دینی: بله، چون مادامی که جذب سرمایه پایین است امکانات در دست را ما تلف میکنیم و ما نمیتوانیم در حداقل زمان با کارائی قابل قبول آن را تبدیل به ظرفیتهای مولد کنیم. بنابراین منجر به بیکاری و تورم میشود. شما فرض کنید فردا اعلام شود تحریمها لغو گردیده است. هر چند که در بازارهای مختلف از جمله ارز تاثیر میگذارد که این پدیده خوبی است اما آیا با این وجود میتوانیم تورم را در کوتاه مدت به حدود 15 درصد و در یک افق 5 ساله به زیر 10 درصد برسانیم. قطعا نمیتوانیم مگر مدیریت اقتصادی خود را بهتر کنیم که از این منظر به عنوان استراتژی بلند مدت و درست میتوان استفاده کرد.
البته نکته مهمی در اینجا وجود دارد. ما باید ساز و کارهای درونی خود را که در اقتصاد سیاسی ایران وجود دارد بهینه کنیم. باید ببینیم که این سازوکارها چگونه عمل میکند که اجازه نمیدهد اهداف و آرمانهای ما آن گونه که ترسیم میشود در عمل محقق شود. تصور من این است که ما درگیر یک وضعیت تو در توی نهادی هستیم که ما آن را نهاد در نهاد و ارگان در ارگان شکل دادیم که این موضوع منجر به موازی کاری زیاد میشود. کافی است منابع زیاد باشد پاسخگوئی خیلی پایین میشود. این امر منجر به بیثباتی بالای سازمانی میشود و همه اینها باعث آن میگردد که آن سازگاری که اجزای سازمانی باید با هم داشته باشند خیلی کم شود. همه اینها باعث شکست در هماهنگسازی سیاستی میگردد و به عنوان یک ساز و کار دینامیک در درون اقتصاد کشور ایران کار میکند و خارج از بحث تحریمها اجازه نمیدهد برنامه های توسعه که روی کاغذ تعریف میشود در عمل اجراء و سند چشمانداز محقق شود.
شما الان این موضوع را اصلی ترین مانع میدانید؟
دینی: بله، زیرا ظرفیت جذب را خیلی پایین می آورد حال ظرفیت جذب یعنی چه؟ برای مثال شما فرض کنید یک مرد آهنین و بدنساز اگر بیست پرس چلو کباب هم بخورد هیچ عارضه ای برایش پیش نمی آید ولی من اگر بیست پرس غذا بخورم برای من عارضه ایجاد میکند. سوال این است که چرا او میتواند بیست پرس غذا را بخورد بدون اینکه عارضه ای برایش پیش آید؟ چون او در دوره زمانی گذشته خوب عمل کرده و زحمت کشیده است. ولی من این کار را نکردم. در حال حاضر اقتصاد کشور توان این را که منابع موجود ارزی و ریالی و نیروی انسانی را جذب و تبدیل به ارزش دانش بنیان و ارزش افزوده بالا کند را در حد بالا ندارد. مشکل ما اینجا است. دشمن دنبال زمینگیر کردن ما است و این یک واقعیت است. ما میتوانیم بگوئیم وزن ما پایین آمده است و میتوانیم بایستیم. اگر تحریمها برداشته شود و این کارهم انجام شود می توان با سرعتی که مدنظر است جلو میرویم.
* اقتصاد مقاومتی بدون اصلاح سازوکارهای داخلی کشور قابل تحقق نیست
به بیان دیگر تا زمانی که سازوکارهای داخلی کشور اصلاح نشود، اقتصاد مقاومتی قابل تحقق نیست؟
دینی: دقیقا، شما به چند سال گذشته برگردید دولت و مجلس و برخی از نهادها چقدر برسر و کله هم زدند. این میزان تنشها مختص به اقتصاد ما است یعنی بینظمی بین حاکمیت ماست.
همانطور که دکتر شقاقی به بحث تولید اشاره کردند، تولید در اقتصاد ایران تابع دو متغیر است. تولید بدون انباشت سرمایه امکان ندارد بنابراین ما اول باید سرمایه گذاری و فرآیند سرمایه گذاری را اصلاح کنیم، سرمایه گذاری یک نیاز ارزی دارد و یک نیاز دیگری دارد که در داخل امکان تامین آن است.
برای اینکه انباشت سرمایه صورت گیرد باید ارز داشته باشیم زیرا یک بخش از داده های مورد استفاده در سرمایه گذاری از واردات خارجی است و هیچ اقتصادی در هیچ جا از دنیا همه چیز را خودش تولید نمیکند. پس یک بخش از دادهها باید از خارج وارد شود. برای واردات نیازهای مصرفی نیاز به ارز خارجی است. مثلا ما گندم، برنج، روغن و مواد خوراکی دیگر وارد می کنیم. پس برای این اقلام باید ارز وجود داشته باشد. بخشی از نیازها توسط شبکه بانکی تامین می شود. یعنی از طریق سپرده های ما. یک بخشی دیگری هم که نیروی کار است. ما با مازاد نیروی کار مواجهیم. مسـئله این است که الان تحریم ها باعث شده که مسئـله کمبود ارز سبب شود برخی از محصولات ناتمام بماند و نتوان آن را به بازار عرضه کرد. یعنی به یک گلوگاه تبدیل می شود. ما این را باید بپذیریم که شکاف ارزی به وجود آمده ناشی از تحریمها است.
اگر ما در سال های گذشته درست عمل می کردیم الان آثار تحریم ها باید کمتر می بود. به هرحال عمل نکردیم الان هم که این تحریم ها پیش اومده از محل تنگناهای های ارزی به وجود امده، درآمد های ارزی کاهش پیدا کرده است. مسلما در شرایط کنونی ابتدا ارز باید برای تامین نیازهای مصرفی تخصیص یابد. بنابراین از میزان ارز تخصیصی به پروژه های سرمایه گذاری کاسته شده است. لذا سرمایه گذاری دچار مشکل میشود. از طرف دیگر دولت 50 درصد بودجه اش متکی به همین درامد های ارزی و نفتی است. وقتی میزان درآمد نفتی کاهش مییابد. دولت برای تامین مقدار ریالی معادل ارزی که قبلا پیش بینی کرده بود، بایستی ارز را دربازار با قیمت بالاتری بفروشد یعنی افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی.
اگر اشتباه نکنم برای امسال حدود 65 میلیارد دلار در بودجه امسال پیش بینی شده اگر تحریم ها حل نشود و شش ماه دیگر تمدید بشود و به حالت قبل برگردد، درآمدهای نفتی امسال هم مثل قبل حدود 35 میلیارد دلار خواهیم شد. لذا دولت باید کسری خود را از محل درآمدی دیگری تامین کند و یا هزینه هایش را کاهش دهد که این موضوع تاثیر رکودی خواهد داشت. خب همه این مسائل بر روی تولید سرریز می شود. یعنی به بیان کلی تحریمها بر بسیاری از مسائل تاثیر گذار است: تولید، بودجه دولت، سرمایه گذاری و ...
مشخصا اگه بخواهیم اقتصاد مقاومتی محقق شود چه کار باید کرد؟
* دینی: افزایش یکباره مالیات عوارض منفی دارد
دینی: مسلما باید وابستگی به نفت کاهش پیدا کند ولی همان طور که اشاره کردم طی یک برنامه منطقی و کارشناسی نه در چارچوب شرایطی که به ما تحمیل می شود. یعنی ما باید این را بپذیریم که الان به نوعی در تنگنا هستیم. برای مثال خود من به اینکه بتوانیم صادرات دانش بنیان داشته باشیم اصلا فکر نمی کنم برای اینکه باید ببینیم که ایا اساسا استمرار این شرایط اجازه خواهد داد که ارزی وجود داشته باشد که جهت این کار تخصیص یابد یا نه.
در حال حاضر بخشی از مصارف ارزی کشور واردات کالاهای سرمایه ای است. در حالی که اگر اقتصاد دانش بنیان جهش قابل ملاحظه ای یابد می توان نیاز داخلی را تامین کرد و دیگر نیازی به واردات کالاهای سرمایه ای نیست. درست است که این کار زمان بر است ولی باید از یک نقطه آغاز شود. به طور کل تلقی در کشور وجود دارد که منفعلانه با مسئله تحریم برخورد می کند. مسائل داخلی مختلفی در کشور وجود دارد که اگر به آنان پرداخته شود می تواند راه های جایگزینی برای مقابله با آثار تحریم باشد. به طور مثال حدود 100 میلیارد دلار معوقات بانکی در کشور که اهتمام چندانی در خصوص بازگردان آنان وجود ندارد. مسلما اگر این معوقات بازپرداخت شود، تاثیر بسزایی در اقتصاد خواهد گذاشت. و یا در حال حاضر درصد قابل توجهی در اقتصاد کشور فرار مالیاتی وجود دارد. اگر واقعا دولت مصمم به کاهش تبعات ناشی از تحریم ها باشد، می تواند در این عرصه ها گام های خوبی بردارد. درست است که شرایط کنونی کشور عادی نیست ولی این وضعیت، به معنای وابستگی به تحریمها نیست. این تلقی غلط است که برای حل مشکلات اقتصادی کشور اول باید تحریم ها لغو شود.
دینی: اینکه مسلم است حل مشکلات اقتصادی کشور صرفا منوط به تحریم ها نیست. به هر حال میتوان اقتصاد را بهتر مدیریت کرد. ولی این راهم باید در نظر داشته باشیم که برای مثال روی اوردن به اخذ یکباره مالیات ها، عوارض منفی به همراه دارد. یعنی همه این مسائل بایستی در یک برنامه ریزی زمان بندی شده و به قول معروف پایدار محقق شود و ساختارها را اصلاح کرد. مساله این است که ما الان در شرایط کنونی که بر ما تحمیل شده بخواهیم ضربتی عمل کنیم، نمی توان نتیجه مطلوب را گرفته و ممکن است به ضد خودش تبدیل شود. ممکن است به تولید ضربه بزند به رکود ضربه بزند فرار سرمایه را تشدید کند. بنابراین قید هایی وجود دارد که اقصاد کشور با آن مواجه است. لذا ضمن اینکه تایید می کنم که بایستی حداکثر تلاش را کرد که این تهدید تا جایی ممکن است که به فرصت تبدیل شود، ولی این را هم باید بپذیریم که به هر حال استمرار شرایط کنونی که در چارچوب تحریم ها بر اقتصاد ما تحمیل شده است در بلند مدت می تواند تاثیرات منفی بیشتری بگذارد.
* شقاقی: اقتصاد مردمی، بدون نفت و درونزا مولفههای اصلی اقتصاد مقاومتی است
آقای دکتر شقاقی به نظر شما برای تحقق اقتصاد مقاومتی چه باید کرد؟
شقاقی: اگر بخواهم به چند مولفه اصلی اشاره کنم، می توانم از اقتصاد مردمی،اقتصاد دانش بنیان، کاهش اتکا به نفت یا همان درون زا ساختن اقتصاد اشاره کنم. این ها مولفه های اساسی اقتصاد مقاومتی است. به طور مثال در حال حاضر وابستگی وارداتی به خصوص واردات کالاهای اساسی در کشور خیلی زیاد است. عقل سلیم میگوید که حداقل بخشی از کالاهای اساسی را نباید به واردات منوط و وصل کرد. حدود 65 درصد واردات کشور از 5 کشور مانند آلمان، چین، امارات و ... صورت می گیرد. این یعنی پاشنه آشیل اقتصاد کشور. یعنی هر کدام از این کشور ها بخواهند شیطنت کنند و کالاهای اساسی کشور را تامین نکنند، کل اقتصاد به هم می ریزد. پس باید در عرصه واردات کالای اساسی اولا تا جایی که ممکن است در داخل تولید کنیم و ثانیا در واردات تنوع بخشی نماییم.
یکی دیگر از اقدامات هدایت نقدینگی حدود 600 هزار میلیارد تومانی به سمت تولید است. این نقدینگی در حال حاضر در اختیار مردم است. این نقدینگی باید به سمت تولید هدایت شود. این امر مستلزم یک تیم مدیریتی قوی است. نمیدونم ایا واقعا اصلا در کشور ما چنین تیم مدیریتی وجود دارد یا نه. آقای دکتر دینی گفتند. دولت که تصمیم سازی، تصمیم گیری و سیاستگذاری میکند آیا واقعا نهاد های تصمیم گیری ما کارآمد هستند؟ ما بر سر چیزهای جزیی به تنش میخوریم.
دولت حدود 3 سال زمان دارد که در عرصه اقتصادی اقدامات موثری صورت دهد. البته اگر عمر دولت در حد یک دوره باشد. اگر انتخابات دوره دوم هم رای بیاورد، در مجموع 7 سال مفید زمان دارد. از این مدت 11 ماه گذشته است. دولت در 11 ماه اخیر چند کار انجام داد که برون داد داشت و دیده شد. ممکن است دولت برنامه قوی نوشته باشد و ما ندانیم ولی آنچه که در عمل دیده شد همین چند اتفاق بود. به طور مثال یکی افزایش نرخ بهره بود که به یک دفعه بالا رفت. چون ادامه این وضعیت میسر نبود دوباره به حالت اول برگرداندند. این موضوع شوک اقتصادی بود. دیگری عمیت توزیع سبد کالا بود. دیگری انصراف از یارانه بود. در توزیع سبد کالا ببینید چه مشکلاتی به وجود آمد. یا در بحث یارانه نمی خواستیم اتفاق خاصی بیفتد می خواستیم به مردم بگوییم انصراف بدهید. در عمل دیدیم که چه اتفاقی افتاد. این مسائل مثال های ساده ای است که نشان می دهد تیم مدیریتی قوی وجود ندارد.
نکته مهم دیگر ساماندهی تولید ملی است. تا زمانی که تولید بهبود نیابد، بیکاری کاهش نخواهد یافت؛ تا زمانی که تولید رونق نیابد، بازار های غیر مولد دلالی داریم؛ سفته بازی داریم؛ اگر تولید راه بیفتد همه چیز راه میفتد. آیا اصلا در دولت توان رونق تولید ملی وجود دارد؟ اگر تولید راه بیفتد هواقعا این اقتصاد، مقاوم و سالم خواهد شد.
یک نکته ای را هم در خصوص رشد اقتصادی بگویم که دکتر دینی گفتند. مشاهده میشود بر روی عدد رشد اقتصادی منفی 8/5 خیلی ها تاکید می کنند. دولت 2 میلیون و 200 بشکه در روز قبلا نفت می فروخت. به یک باره به یک 1 میلیون بشکه در روز کاهش می باید. این کاهش یعنی منفی 6درصد رشد اقتصادی. من وقتی که آمار بانک مرکزی را نگاه کردم متوجه شدم بعد از سال 91 یعنی همون موقع که رشد ما منفی شد رشد بخش کشاورزی مثبت بود. رشد صنعت ما منفی 9 درصد و یا منفی 13درصد بود رشد نفت ما حدود منفی 30 درصد بود. رشد خدمات نیز صفر بود. به اعتقاد من اگر دولت در سال جاری هیچ اقدامی نکند درصورتی من به شما میگم دولت این دولت امسال هیچ کاری نکنه فقط نفت را روی 1 میلیون بشکه نگه دارد رشد اقتصادی 1 درصد خواهد شد. اگر شاخص ها خوب و درست توضیح داده نشود، بازی با امار خواهد شد و ما را به مسیر اشتباه خواهد برد. ما یک اقتصادی داشتیم که سالی 2/2 میلیون بشکه نفت صادر می کرد. این میزان از صادرات نفت در سال 91 به 1 میلیون بشکه در روز کاهش یافت. این یعنی 6 درصد رشد اقتصادی منفی. یعنی اگر دولت همین وضعیت را ثابت نگه دارد رشد اقتصادی صفر یا 1 درصد خواهد شد. اگر اقتصاد ما برگرد به صادرات 2 میلیون بشکه در روز نفت، رشد اقتصادی حدود 6درصد خواهد شد. اگر اعداد را نتوانیم خوب بشکافیم گمراه کننده خواهد شد.
آقای دکتر دینی حرف آخر و جمع بندی تان را بفرمایید.
دینی: ببینید ما یک سری مشکلات ساختاری داریم که در دوره زمانی بلند مدت شکل گرفته و خوب موجب بروز ناتوانی ساختاری شده است. پیامد آن هم رکود تورمی است. همین طور که عرض کردم به نظر من ظرفیت جذب اقتصاد کشور پایین است که ناشی از مهارت های مدیریتی ضعیف، عدم توجه کافی به تخصص گرایی است. این یعنی همان اصلاح سازکارهای درونی.
آقای دکتر شقاقی شما هم جمع بندی بفرمایید.
شقاقی: اصل اقتصاد مقاومتی، تولید ملی است. رونق تولید ملی نیز نیازمند یک برنامه ریزی منسجم و مدون است. در خصوص این برنامه نیز باید اجماع صورت گیرد. مجری این برنامه هم یا دولت است و یا شاید هم نیاز به یک نهاد فراقوه ای باشد. لذا به یک اجماع باید برسیم.
منبع: تسنیم