کتابچهای محرمانه که دروغ را میآموزد/ یک صهیونیست چگونه «سخنگو» میشود ؟
این تحقیق اعتراف میکند که رژیم صهیونیستی واقعاً نمیخواهد به راه حل دو کشوری برسد، ولی میگوید که این باید پنهان بماند چرا که 78% آمریکاییها این را میخواهند. امید برای وضعیت اقتصادی بهتر فلسطینیان باید مورد تأکید قرار گیرد.
سرویس بین الملل «فردا»: این روزها که صهیونیستها مشغول جنگ و کشتار در غزه هستند و باعث کشته شدن تعداد زیادی از فلسطینیان، که اکثریت آنها غیر نظامی هستند میشوند، سخنگویان این رژیم مجبورند مدام توضیح دهند و توجیه کنند که چگونه توانستهاند اینگونه فلسطینیها را به خاک و خون بکشند. اما در رادیو، تلویزیون و روزنامه سخنگویان رژیم صهیونیستی، مانند مارک رگو، به نظر از همکاران پیشین خود زرنگتر میآید و خشونت کمتری از خود نشان میدهد؛ همکاران قبلی او کاملاً در مورد کشتار فلسطینیان بیتفاوت بودند و این را بروز میدادند.
به نوشته روزنامه انگلیسی ایندیپندنت، این پیشرفت در روابط عمومی سخنگویان صهیونیست دلیل دارد. آنها از مطالعه محققانه، پیشرفته و محرمانه در مورد چگونگی اثرگذاری بر رسانهها و نظر عمومی در آمریکا و اروپا استفاده میکنند. این مطالعه و پژوهش توسط دکتر فرانک لونتز متخصص نظرسنجی و استراتژیست سیاسی جمهوریخواه نوشته شده است و پنج سال پیش توسط گروهی به نام پروژه اسرائیل که در آمریکا و فلسطین اشغالی دفتر دارد، سفارش داده شد.
سخنگوهای مختلف صهیونیست مداوماً در تلاشند تا وجهه این رژیم را اصلاح کنند و به نوعی اعمالشان را توجیه کنند.
تمام 112 صفحه این کتابچه با مهر «این نوشته برای چاپ یا توزیع نیست» ممهور شده است که دلیلش ساده است. این راهنما را همه، مخصوصاً خبرنگارانی که به مطالعه باید و نبایدها برای یک سخنگوی اسرائیلی در مورد جوانب سیاست
در این کتابچه توصیههای فراوانی در مورد چگونگی آمادهسازی پاسخ برای مخاطبان مختلف وجود دارد. مثلاً این تحقیق میگوید که «آمریکاییها موافقند که اسرائیل حق دفاع از مرزهایش را دارد. ولی خوب و به صلاح نیست که تعریف درستی از اینکه مرزها کجا و چه باید باشد بدهید. از اینکه در مورد مرزها به شکل قبل یا بعد از 1967 حرف بزنید امتناع و اجتناب کنید، برای اینکه تنها به آمریکاییان تاریخ نظامی اسرائیل را یادآوری میکند. مخصوصاً در مورد مرزهای قبل از 1967 این پاسخ به شما ضرر میرساند. میتوان گفت هنگامی که در مورد 1967 حرف میزنید، حمایت از حق اسرائیل در دفاع از مرزهایش از 89% به زیر 60% میرسد».
در مورد حق بازگشت پناهندگان فلسطینی که در سال 1948 و سالهای بعد از آن از سرزمینشان اخراج شدند یا آنجا را ترک کردند و اجازه ندارند که به خانهشان برگردند چه؟ اینجا لونتز توصیه مکارانهای برای سخنگویان دارد و میگوید: «حق بازگشت مسأله دشواری برای اسرائیلیان است که در مورد آن حرف بزنند چرا که زبان اسرائیلی در این مورد و گفتن «جدا ولی مساوی» بسیار شبیه حرفهای طرفداران تبعیض نژادی دهه 1950 و آپارتاید است. واقعیت این است که آمریکاییها مفهوم «جدا ولی مساوی» را دوست ندارند، قبول ندارند و به آن باور ندارند».
پس چگونه باید یک سخنگو با این موضوعی که این کتابچه اعتراف میکند دشوار است برخورد کند؟ آنها باید بگویند که این یک «خواسته» است چرا که آمریکاییها از آدمهایی که خواسته دارند و دائماً درخواست میکنند خوششان نمیآید. «بعد بگویید که فلسطینیان به اندازه کشورشان راضی نیستند و اکنون میخواهند که در اسرائیل نیز زمین داشته باشند». پیشنهادهای دیگر برای یک پاسخ مؤثر شامل این میشود که بگویند حق بازگشت ممکن است قسمتی از توافق نهایی باشد، «یک زمانی در آینده».
لونتز مینویسد که آمریکاییها بهطور عموم از مهاجرتهای گسترده به داخل آمریکا هراسانند برای همین «مهاجرت گسترده فلسطینیان» به اسرائیل را مطرح کنید و این باعث ناخرسندی آنها می شود. اگر هیچ تلاشی کارساز نبود بگویید که بازگشت فلسطینیان تلاش برای رسیدن به صلح را از ریل خارج میکند.
گزارش لونتز پس از عملیات دسامبر 2008 و ژانویه 2009 که طی آن 1387 فلسطینی و 9 صهیونیست کشته شدند نوشته شد.
یک فصل کامل در این کتاب در مورد «منزوی کردن حماس تحت حمایت ایران به عنوان مانعی برای صلح» نوشته شده است. برای صهیونیستها در این حمله اخیر که ششم جولای آغاز شد، مشکلی پدید آمد؛ چرا که حماس با ایران در جنگ سوریه به اختلاف خوردند و رابطهای با تهران نداشتند. روابط دوستانه در روزهای اخیر به خاطر اشغال صهیونیستها بازسازی شده است.
بسیاری از پیشنهادهای لونتز در مورد لحن توضیح مواضع صهیونیستها است. او میگوید که کاملاً حیاتی است که همدردی با فلسطینیان از سخنانتان تراوش کند: «عوام تا زمانی که ندانند چقدر برایتان چیزی اهمیت دارد برایشان مهم نیست که چقدر میدانید. با هر دو طرف همدردی کنید»! این روشن میکند که چرا برخی از سخنگویان صهیونست در مورد سرنوشت فلسطینیان که با بمب و توپ صهیونیستها کوبیده میشوند، غمگین و اشکبارند!
در جملهای که درشت نوشته شده و زیر آن خط کشیده شد لونتز میگوید که سخنگویان یا سیاستمداران صهیونیست هیچوقت نباید کشتار عامدانه زن و کودکان بیگناه را توجیه کنند و باید به جد کسانی که اسرائیل را به چنین جنایتی متهم میکنند را به چالش بکشند و تکذیب کنند. سخنگویان صهیونیست تلاش کردند زمانی که 16 فلسطینی در پناهگاه سازمان ملل در غزه کشته شدند این کار را انجام بدهند.
در این کتابچه لیستی از کلمات و عباراتی است که باید استفاده شوند و آنهایی که باید از آنان اجتناب کرد. احساسات به حد بالا میرسد: «بهترین و تنها راه برای رسیدن به صلح پایدار، رسیدن به احترام متقابل است»! بالاتر از همه چیز تمایل اسرائیل به صلح با فلسطینیان باید دائماً تاکید شود برای اینکه این چیزی است که بیشتر آمریکاییها میخواهند اتفاق بیفتد! ولی هر گونه فشار بر اسرائیل برای اینکه واقعاً صلح کند میتواند با گفتن «قدم به قدم» که روشی مورد قبول و متداول برای رسیدن به معادله زمین برای صلح است، کم اثر شود.
لونتز به یک مثال در صحبت مؤثر اسراییلی اشاره میکند که میگوید: «من می خواهم به طور خاص با مادران فلسطینی که کودکشان را از دست دادهاند صحبت کنم. هیچ مادری نباید مجبور شود فرزندش را خاک کند».
این تحقیق اعتراف میکند که رژیم صهیونیستی واقعاً نمیخواهد به راه حل دو کشوری برسد، ولی میگوید که این باید پنهان بماند چرا که 78% آمریکاییها این را میخواهند. امید برای وضعیت اقتصادی بهتر فلسطینیان باید مورد تأکید قرار گیرد.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی، نتانیاهو، گفته است که زمان آن رسیده که کسی از حماس سؤال کند: «شما دقیقاً برای اینکه برای مردمتان سعادت بیاورید چه کردهاید؟» نفاق در این سخن باعث میشود که باور شود که محاصره اقتصادی هفتساله صهیونیستها باعث شده است غزه در فقر فرو رود.
در هر فرصتی، توضیح وقایع توسط سخنگویان صهیونیست به این سمت است که به آمریکاییها و اروپاییها بباوراند که اسرائیل میخواهد با فلسطینیان صلح کند و حاضر است برای رسیدن به آن از مواضعش کوتاه بیاید، در صورتی که تمام شواهد نشان میدهد که این را نمیخواهد. با اینکه این نوشته هدفش این نبود، مطالعات بسیار معدودی به روشنگری این نوشته در مورد جنگ و صلح اسرائیل نوشته شده است.