روزهای غمانگیز چهار بازیگر زن
ثریا حکمت در گفتوگویی اعلام کرد سال قبل سه روز در چادر زندگی کرده و امسال هم مجبور است چنین کاری کند، چون پولی برای تامین خانه ندارد.
راهاندازی صندوق حمایت از هنرمندان طرحی بود که هیچگاه آن طور که باید مورد حمایت قرار نگرفت. نمای زیبای چهره بازیگران در کنار اندوه روزهای غمگین آنان، غصه را چندین برابر میکند؛ بازیگرانی که سالها تصویرشان روی پرده سینما و قاب تلویزیون تحسین بسیاری را برمیانگیخت، به مرور از دوران اوج فاصله گرفتند و وارد مقطعی شدند که گذران امور و زندگی دشوار و دشوارتر شد تا جایی که ثریا حکمت در گفتوگویی اعلام کرد سال قبل سه روز در چادر زندگی کرده و امسال هم مجبور است چنین کاری کند، چون پولی برای تامین خانه ندارد. گفتههای حکمت اقدام سریع خانه سینما و سازمان سینمایی را به همراه داشت، با این حال خواندن خبر مربوط به ثریا حکمت که روز دوشنبه 13 مرداد در خبرگزاری «ایسنا» منتشر شد، در میان دوستداران این بازیگر نیز واکنشهایی را به همراه داشت به گونهای که بسیاری شماره حسابی از این هنرمند خواستند تا به او کمک کنند، اما به نظر میرسد بیش از هر چیز این روزها سینمای ایران با خلا آنچه که در این سالها برای راهاندازیاش باید تلاش میکرد و نکرده، مواجه شده است؛ صندوق حمایت از هنرمندان.
زمانی که جواد شمقدری معاون امور سینمایی دولت دهم، خانه سینما را تعطیل کرد، یکی از طرحهایی که به صورت جدی در این خانه پیگیری میشد، صندوق حمایت از هنرمندان بود، آن طرح به دلیل شوک تعطیلی خانه سینما همچنان به نتیجهای مشخص نرسیده است.
ماجرای غمانگیز این روزهای ثریا حکمت، خاطره تصویر فریماه فرجامی را در قاب تلویزیون که واکنش بسیاری را به همراه داشت به خاطر آورد. ستاره سینمای دهه 60 با چشمان براقش، وقتی پای مصاحبه برنامه «هفت» نشسته بود دیگر برقی در چشم نداشت. آن تصویر هرچند رنگ و زیبایی ثبت شده از چهره فریماه فرجامی را ذهن دوستدارانش، کدر کرد، اما بسیاری را به این فکر انداخت که سراغی از بازیگر باسابقه سینما بگیرند، مدتی بعد بود که مسعود کیمیایی در کنار فرجامی نشست و عکسی گرفت و تصویر آنان در صحفه اول یکی از روزنامههای صبح نقش بست. آنچه در مورد فرجامی به شکل حسرتی بر دل دوستدارانش درآمد بر باد رفتن آن زیبایی و شکوه بازیگر بود.
حضور این بازیگران و فرصتی که همچنان برای مدیران و دوستدارانشان فراهم است تا به یاریشان بشتابند، در جای خود ارزشمند است، اما برخی از بازیگران مطرح سینما زمانی از میان دوستدارانشان رفتند که کسی همراه آنان بود؛ تنهایی غمانگیز ستارههای دیروز.
مهری مهرنیا، که سالها نقش مادر را در سینما بازی کرده بود، در سالهای پایانی عمرش همواره از تنهایی گلایه داشت. او اواخر عمرش را در آسایشگاه معلولین و سالمندان کهریزک گذراند. او از اینکه هیچیک از بازیگران و مسئولان سراغی از او نمیگرفتند، گلهمند بود و در مصاحبهای با خبرگزاری ایسنا در آستانه روز مادر در سال ۱۳۸۶ اظهار داشت: «تا سر پایی و میتوانی کاری انجام بدهی، همه مریدت هستند و همه تو را میخواهند، اما وقتی از دست و پا افتادی، دیگر هیچکس نگاهت هم نمیکند.»
روحانگیز سامینژاد، نخستین بازیگر زن سینمای ایران، بازیگر فیلم سینمایی «دختر لر» فرزندي نداشت و حدود 30 سال پايانی عمر خود را در تنهایی گذراند. او روز دهم ارديبهشت سال ١٣٧۶ در سن ٨١ سالگي در شرايطي كه بسياري از مورخان سينمايي تصور ميكردند سالهاست درگذشته است، چشم از جهان فرو بست.
به نظر میرسد در شرایطی که خانه سینمای ایران فعالیت خود را از سر گرفته است، میتواند پناهی برای هنرمندان پیشکسوت باشد، جایی که نه در نقش تامینکننده نیاز مالی بلکه واسطهای برای رساندن حمایتها به هنرمندان باشد. علاوه بر ضرورتی که جهت راهاندازی صندوق حمایت از هنرمندان در خانه سینما احساس میشود، به نظر میرسد نهادهای مسئول نسبت به هنرمندان میتوانند به واسطه خانه سینما کمکهای خود را به دست آنان برسانند، به این ترتیب شان و جایگاه هنرمندان نیز بیش از پیش حفظ خواهد شد.
اینکه شهرداری تهران با امکاناتی که در اختیار دارد، خانهای را به هنرمندانی که دیگر توانی برای کار ندارند، اختصاص دهد، میتواند راهکاری برای تامین مسکن این گروه باشد.