جنگ در غزه در آینده نزدیک پایان نمی یابد/ تلاش پشت پرده عربستان برای نابودی حماس
اکنون دیگر تردیدی در این باره باقی نمانده است که فتنه داعش اساسا زمینه سازی برای بازکردن دست صهیونیست ها در ورود مستقیم به درگیری با مقاومت بوده است و همه آنچه طی این سال ها در سوریه و عراق گذشته، با این هدف برنامه ریزی شده است که نهایتا صهیونیست ها میوه آن را بخورند.
یووال دیسکین رییس سابق سرویس اطلاعات نظامی اسراییل یکی از کسانی است که در همان روزهای نخست جنگ، اهداف این جنایت جدید را شفاف کرد. بر اساس مقاله ای که او در روزنامه یدیعوت آحارنوت نوشت، و برخی اطلاعات پراکنده دیگر، می توان نتیجه گرفت که اسراییل در این نبرد یک منظومه پلکانی از اهداف را تعقیب می کند که بنا ندارد جنگ را تا رسیدن به همه آنها متوقف کند و در این راه، هیچ هزینه انسانی، نظامی و سیاسی برای آن اهمیت نخواهد داشت.
این اهداف چنین است:
1- از بین بردن تونل های متصل کننده غزه به سرزمین های اشغالی
2- از بین بردن سکوهای پرتاب موشک
3- از بین بردن ذخیره موشکی حماس و جهاد
4- هدف قراردادن کادرهای کلیدی مقاومت
5- ایجاد هزینه انسانی و نامحبوب سازی مقاومت در غزه
6- علنی سازی ارتباطات پنهان اعراب با اسراییل در خلال این بحران
7- روی میز گذاشتن یک پیشنهاد با مضمون غیر نظامی شدن غزه در ازای لغو محاصره
8- در نهایت باز کردن راهی برای سازش عربی- اسراییلی به طور نهایی، حاکم کردن عباس بر سرنوشت ملت فلسطین و به رسمیت شناخته شدن اسراییل از سوی اعراب برای همیشه
علت اینکه صهیونیست ها در این جنگ حتی درباره مهم ترین نقطه ضعف خود یعنی تلفات انسانی هم کاملا بی تفاوت هستند، دقیقا همین است که تصور می کنند هدف مهمی وجود دارد که برای رسیدن به آن می توان حتی کشته شدن 130 نظامی ظرف بیست و چند روز را هم پذیرفت. آنچه امروز در غزه رخ می دهد خروجی یک پروژه 3-5 ساله در خاورمیانه است که برخی ابعاد آن هنوز هم آشکار نیست.
اولا باید این نکته را در نظر گرفت که ایجاد تلفات انسانی از غیر نظامیان در غزه نه تنها از دید صهیونیست ها یک نگرانی یا نقطه آسیب نیست، بلکه دقیقا بخشی از راهبرد آنها محسوب می شود.
ثانیا، روشن است که صهیونیست ها ابعاد این پروژه را -که از دید آنها در نهایت به تغییر جغرافیای سیاسی منطقه خواهد انجامید- با همه طرف های مرتبط از جمله امریکا، اروپا، سعودی و حتی برخی کشورها مانند ترکیه و قطر -که ادعای حمایت از مقاومت دارند ولی هرگز در بهترین حالت کاری بیش از حرف زدن نکرده اند- در میان گذاشته و آنها را نسبت به هدف نهایی که بناست محقق شود توجیه کرده اند. به همین دلیل است که این بار وجود بی سابقه بودن جنایات صهیونیست ها، کمترین میزان اعتراض و سروصدا از جانب این کشورها شنیده می شود و بلکه برعکس، رسانه های سعودی که بی اجازه حاکمانشان آب نمی خورند این بار ملاحظه کاری را کنار گذاشته و آشکارا خواستار نابودی مقاومت شده اند.
ثالثا، نوع رفتار امریکا به وضوح نشان دهنده آن است که ژست های کری و نتانیاهو درباره نارضایتی از تداوم عملیات در غزه را به هیچ وجه نباید جدی گرفت. جان کری علنا و در یک مصاحبه تلویزیونی اعتراف کرده است که حدی از عملیات با واشینگتن هماهنگ شده بود. دو روز قبل هم در اقدامی کاملا معنادار چاک هگل وزیر دفاع امریکا گفته است که تسلیحاتی جدید در اختیار اسراییل قرار خواهد گرفت. بنابراین، اینجا جایی است که باید توهم هرگونه اختلاف میان امریکا و اسراییل را از سر بیرون کرد. هر دو طرف توافق کرده اند هر میزان از خون کودکان غزه که لازم است باید ریخته شود تا بتوان مشکل را یک بار برای همیشه حل کرد.
و رابعا، موضوعی که کمتر درباره آن سخن گفته شده این است که نقش محور سعودی در منطقه صرفا در همراهی با این جنایت خلاصه نمی شود بلکه برخی اطلاعات به ما می گوید نوعی فشار عربی به اسراییل برای تمام کردن کار مقاومت در فلسطین وجود دارد. سعودی به اتفاقی که در غزه در حال رخ دادن است به عنوان مکمل پروژه خود در عراق و سوریه نگاه می کند و تلاش دارد فتنه ای را که ابتدا در سوریه به راه انداخت و سپس شعله آن دامن عراق را گرفت، به فلسطین بسط بدهد. هدف چیست؟ هدف این است که در کشورهای معارض غرب، ملت های مسلمان تجزیه شده یا در گرداب اختلاف های قومی و مذهبی غرق شوند، دولت های حامی مقاومت ضعیف شوند یا اگر مقدور بود اساسا برکنار شده و حامیان غرب جای آنها را بگیرند، ارتش هاس اسلامی تا سطح پلیس هایی که فقط می توانند ایست و بازرسی اجرا کنند ضعیف شوند و برای مداخله امریکا در منطقه التماس کنند؛ تا نهایتا نظم منطقه ای که در 4 سال گذشته با سرعتی غیر قابل پیش بینی به ضرر غرب در حل تغییر بود، با الگویی جایگزین شود که بیشترین تهدید را برای ایران و کمترین تهدید را برای اسراییل ، سعودی و منافع امریکا در منطقه داشته باشد.
وقتی از این منظر به نبرد غزه نگاه کنیم، فرمایشات رهبر معظم اقلاب اسلامی و پیام حاج قاسم سلیمانی که هر دو رنگ و بوی «شروعی دوبار»« داشت معنادار می شود. تحولات چند ماه گذشته در عراق را هم بهتر می توان فهمید. اکنون دیگر تردیدی در این باره باقی نمانده است که فتنه داعش اساسا زمینه سازی برای بازکردن دست صهیونیست ها در ورود مستقیم به درگیری با مقاومت بوده است و همه آنچه طی این سال ها در سوریه و عراق گذشته، با این هدف برنامه ریزی شده است که نهایتا صهیونیست ها میوه آن را بخورند.
نظم قدیم خاورمیانه از میان رفته و نظم جدید هنوز مستقر نشده است. همه این نزاع ها، بر سر آن است که کدام طرف نظم مطلوب خود را بر منطقه تحمیل خواهد کرد.