خودنمایی با حربه دروغِ تفکیک جنسیتی/ پیوند لیبرالیسم و پوپولیسم با چاشنی عوام فریبی/ زنده باد جاهلیت مدرن!

راکعی تمام هم و غم خود را معطوف به القای این مطلب کرده است که جداسازی بد است چون زنان از اجتماع دور می افتند درحالی که اشتغال و تحصیل زنان به نوعی هم راستا با حضور فعال آنان در اجتماع است و از این جهت بایستی نسبت به تکریم زنان بیشتر توجه کرد تا حضور آنان معطوف به استعدادها و رشد انسانی و اخلاقی‌شان شود.

کد خبر : 358131

سرویس سیاسی «فردا»؛ بعد از اینکه شهردار تهران پشت تریبون نماز جمعه حاضر شد و درباره تکریم زنان در ادارات و محل کار سخن گفت؛ عده‌ای که این سخنان به مذاق‌شان خوش نیامده بود به آن واکنش منفی نشان دادند و با ع ینک سیاسی‌ به مساله نگاه و هجمه‌ها علیه باقر قالیباف را شروع کردند. موضوع قابل توجه در این واکنش‌ها برداشت‌های قابل تامل و البته غرض ورزانه‌ و جایگزینی کلمات با یکدیگر است. شیوه ای که پیش از این نیز در میان لیبرال ها برای تخریب طرف مقابل مرسوم بوده اینجا نیز به کار بسته شد. وقتی شهردار تهران از تکریم بانوان در ادارات و هر چه سالم سازی فضای اشتغال آنان سخن گفت عده‌ای آن را «تفکیک جنسیتی» تعبیر کردند و علیه آن سخن‌ها راندند و قلم فرسایی‌ کردند.

شیوه ای که اگر فراموش نکنیم در انتخابات سال 76 علیه حجت الاسلام ناطق نوری به کار بسته شد و در یک فضای القا شده آزادی فکر مردم سلب گردید و به تعبیر حجت الاسلام ناطق نوری در کتاب خاطراتش اینگونه القا شد که وی نماینده «طالبانیسم» است و دوره دیگر در مورد برخی از نامزدها اینگونه مطرح کردند که اگر این افراد بیایند در خیابان‌ها پرده می‌کشند و زنان و مردان را در جامعه جدا می کنند! حال نیز به نظر می‌رسد به گونه‌ای دیگر تاریخ در حال تکرار است.

گرچه در علم ارتباطات مرسوم است که « معنی درون افراد است»‌ و این اصطلاح ناظر بر دانش و بینش افراد است اما به نظر می‌رسد این عده سعی دارند با تعابیر دیگری که بیشتر به مغلطه می ماند تا واقعیت، با سیاسی کاری در مقابل این سخنان به هر دلیلی از جمله خودنمایی سیاسی و یا تخریب شهردار تهران بایستند.

جالب اینجاست که افرادی در این زمینه خودنمایی کرده‌اند که خود در مراکزی تحصیل و فعالیت کرده‌اند که این مباحث در آنجا چندان غریب نیست. من جمله خانم فاطمه راکعی که سوابقش نشان می‌دهد که علاوه بر نمایندگی در مجلس ششم، در دانشگاه الزهرا که یک دانشگاه دخترانه است و بر اساس ایده جداسازی زنان و مردان در محیط آموزشی سامان یافته در سمت معاون پژوهشی مشغول به کار بوده است.

وی در سخنانی متناقض که مشخص نیست در ساحت دین از چه منبعی سرچشمه می‌گیرد اظهار داشته است:‌ « در مورد اظهاراتی مانند «نباید اجازه دهیم یک خانم در طول زمان، معاشرت بیشتری با نامحرمان داشته باشد تا محرمان خود و شوهر و فرزندش»! باید روشن شود که اولا «ما» که هستیم که نباید اجازه دهیم یک خانم...؟ اگر هم قرار باشد کسی در این زمینه از غیرت دینی یا غیر دینی حرف بزند، طبعا باید خانواده این خانم باشد نه آقای قالیباف ! »

این بدیهی است که خانواده اساس جامعه است و غیرت دینی در آن مهم است و افراد باید در روابط‌شان اخلاقیات را رعایت کنند اما این نافی آن نیست که جامعه و مسئولان در این زمینه احساس مسئولیت نکنند. در این باب پس اصل هشتم قانون اساسی که بر امر به معروف و نهی از منکر و بر نظارت اجتماعی تاکید دارد، چه می‌شود؟ اینگونه اشتباهات از فردی که یک دوره نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی بوده است و با مسئولیت اجتماعی که اساس قانونگذاری است باید به خوبی آشنا باشد، بسیار جای تعجب و تامل دارد.

از سوی دیگر دین اسلام یک دین فردی نیست که هر کسی در جامعه اسلامی تنها مسئول اعمال خودش باشد گو اینکه این تفکر چه در جامعه اسلامی بلکه در جوامع دیگر نیز منسوخ شده و پوسیده است و تنها از ذهن لیبرال‌هایی تراوش می کند که از آزادی تعریفی منفی و خودخواهانه دارند و آن را فقدان قید و بند در انجام خواسته‌های فرد تعریف می‌کنند .

نگاه تک بعدی که در کل این یادداشت آشکار است نیز اصل آنرا نقض می‌کند. به عنوان مثال راکعی در نکته و انتقاد دومی که به سخنان شهردار تهران مطرح می کند می گوید:‌‌« آیا از نظر ایشان یک آقا منعی ندارد در طول زمان، معاشرت بیشتری با نامحرمان داشته باشد تا با محرمان خود و همسر و فرزندش؟ ! اگر جواب «منفی» است، پس چرا ایشان فقط در جمله خود خانم ها را قید می کنند و اگر «مثبت» است، باید بگویند کجای شرع یا قانون چنین اجازه ای را به آقایان داده است . »

واقع امر این است که مطرح کردن چنین بدیهیاتی و چنین برداشتی جای تعجب دارد و بیشترین تعجب از این برداشت نیز یکطرفه نشان دادن موضوع علیه زنان است. این مساله از یک طرف نگاه منفی این سخنان به این موضوع را می رساند که موجب شده نویسنده با عجله و یکطرفه به قاضی برود و از سوی دیگر التقاط مفهوم تکریم زنان با جدا سازی سلولی زنان و مردان منجر به چنین برداشت سطحی و غیر واقعی شده است.

نویسنده تمام هم و غم خود را معطوف به القای این مطلب کرده است که جداسازی بد است چون زنان از اجتماع دور می افتند درحالی که اشتغال و تحصیل زنان به نوعی هم راستا با حضور فعال آنان در اجتماع است و از این جهت بایستی نسبت به تکریم زنان بیشتر توجه کرد تا حضور آنان معطوف به استعدادها و رشد انسانی و اخلاقی شود و این موضوع مثبتی است که راکعی نسبت به آن با توجه به غضب و هاله سیاسی که دور افکارش در گردش است، دچار غفلت شده است.

به هر جهت به نظر می‌رسد که این نامه یک رویه پوپولیستی نیز در نهاد خود دارد. مجیز گویی و استفاده از امیال خاص برخی افراد جامعه و کشیدن نقاب غلط بر صورت مضامین درست و تخریب آن برای کسب محبوبیت کار شایسته‌ای نیست. نباید شرایطی خلق کرد که مشوق عرامفریبی شود و با توسل به غرایز برخی افراد به جاهلیت مدرن رسید؛ چراکه این موضوع منافی دموکراسی واقعی است و جامعه را به مسیر غلطی هدایت می کند.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: