با اسرائیل همان کنید که با آفریقای جنوبی کردید/ الان وقت بایکوت و تحریم است

این یک حساب کتاب خشک بود که شبیه حساب کتابی بود که باعث شد خیلی از شرکت‌ها از آفریقای جنوبی بیرون بروند. و دقیقاً حساب کتابی است که واقعی‌ترین امید ما است که عدالتی را که سال‌هاست از فلسطین گرفته شده است را برگردانیم.

کد خبر : 356626

سرویس بین الملل «فردا»: نااومی کلین نویسنده مشهور کانادایی در مقاله در روزنامه گاردین ایده های بسیار جالبی را برای کنترل اسرائیل و بایکوت آن مطرح کرده است. بدون توضیح اضافه متن کامل این مقاله از نظرتان می گذرد

بهترین راه خاتمه دادن به اشغال خونین غزه، هدف قرار دادن رژیم صهیونیستی است؛ مانند جنبشی که به آپارتاید آفریقای جنوبی خاتمه داد.

زمانش رسیده است. از زمانش هم گذشته است. بهترین استراتژی برای خاتمه دادن به اشغال خونین روزافزون در فلسطین این است که رژیم صهیونیستی، هدف جنبشی جهانی مشابه جنبشی که به آپارتاید در آفریقای جنوبی خاتمه داد، بشود. در جولای 2005 ائتلاف بزرگی از گروه‌های فلسطینی به منظور چنین کاری برنامه چیدند. آنها انسان‌های با وجدان سراسر دنیا را مخاطب قرار دادند تا بایکوت، سلب و کاهش سرمایه‌گذاری و تحریم‌های گسترده‌ای علیه اسرائیل، مشابه آنچه علیه آپارتاید انجام شد، را اجرا کنند. جنبش بایکوت، سلب و کاهش سرمایه‌گذاری و تحریم در آن زمان به‌وجود آمد.

هر روزی که صهیونیست‌ها غزه را می‌کوبند تعداد بیشتری به این جنبش ( BDS ) می‌پیوندند که حتی در بین آنها جهودهای اسرائیلی نیز وجود دارد. در وسط این حملات حدود 500 اسرائیلی که در بین آنها هنرمند و استاد دانشگاه هم وجود دارد نامه‌ای به سفرای خارجی در سرزمین‌های اشغالی فرستادند. در این نامه تقاضا شده است که بلافاصله اقدامات محدودکننده و تحریم‌ها اجرا شود. این نامه هم‌چنین تشابه بسیار روشنی از این جنبش و جنبش ضد آپارتاید را ترسیم می‌کند و می‌گوید که بایکوت آفریقای جنوبی مؤثر بود اما دنیا با رژیم صهیونیستی با ملایمت رفتار می‌کند. این حمایت بین‌المللی باید خاتمه یابد.

اما با وجود این درخواست‌های روشن، بسیاری از ما هنوز نمی‌توانیم این کار را انجام دهیم. تحریم‌های اقتصادی مؤثرترین ابزار غیر نظامی است که در دست داریم. در اینجا می‌خواهم به چهار اعتراض اصلی که به جنبش BDS وارد می‌شود پاسخ دهم.

اقدامات تنبیهی اسرائیلی‌ها را بیشتر دور و منزوی می کند تا اینکه متقاعد کند که دست از اعمالشان بکشند

دنیا آنچه به آن تعامل سازنده گفته‌اند را بارها امتحان کرده و در این امتحان‌ها به سختی شکست خورده است. از سال 2006 رژیم صهیونیستی جرم‌هایش را متناوباً افزایش داده است: گسترش ساخت شهرک‌های صهیونیستی، جنگ شرم‌آور و ظالمانه علیه لبنان، تنبیه جمعی غزه از طریق محاصره وحشتناک و کشنده. سلاح‌ها و کمک مالی 3 میلیارد دلاری که آمریکا سالانه به رژیم صهیونیستی می‌فرستد تنها آغاز کار است. در این دوران کلیدی، رژیم صهیونیستی پیشرفت قابل ملاحظه‌ای در ارتباطات تجاری، فرهنگی و دیپلماتیک با طیف مختلفی از متحدینش داشته است. مثلا در سال 2007 رژیم اشغالگر قدس اولین کشور خارج از آمریکای لاتین شد که قرارداد تجارت آزاد با بلوک مرکوسور امضا کرد. در نه ماه اول 2008، صادرات این رژیم به کانادا 45% افزایش یافت. قرارداد جدید با اتحادیه اروپا قرار است صادرات غذاهای فرآوری شده این رژیم به اتحادیه اروپا را دو برابر کند، و در دسامبر نیز وزرای اروپا توافقنامه سازمان اروپایی-اسرائیلی را ارتقا داد؛ این پاداشی بود که رژیم صهیونیستی مدت‌ها به دنبال آن بود.

در این وضعیت است که رهبران صهیونیستی آخرین جنگ خود را آغاز کردند. آن هم با اطمینان خاطر که با هزینه قابل توجهی روبرو نخواهند شد. شگفت‌انگیز است که پس از 7 روز تجارت در زمان جنگ، شاخص بورس تل آویو 7/10% افزایش داشته است. زمانی که هویج کار نمی‌کند، به چوب نیاز است.

اسرائیل، آفریقای جنوبی نیست

ارتباط مدل آفریقای جنوبی این است که تاکتیک‌های BDS در زمانی که اقدامات ضعیف‌تر (تظاهرات، طومار و لابی) شکست می‌خورند، می‌تواند کارایی داشته باشد. پژواک عمیق و غم‌انگیزی از آپارتاید در سرزمین‌های اشغالی وجود دارد: کارت شناسایی‌هایی که با رنگ متفاوت نشانه‌گذاری شده‌اند و اجازه سفر، تخریب خانه‌ها و کوچ اجباری، جاده‌هایی که تنها برای عبور و مرور شهرک‌نشین‌ها است. رانی کسرلز، سیاست‌مدار مشهور آفریقای جنوبی گفته است که معماری جداسازی که او در کرانه باختری و غزه دیده است، مطمئناً بسیار بدتر از آپارتاید است. این سخن در سال 2007 بود و پیش از آنکه رژیم صهیونیستی شروع به جنگ گسترده‌اش علیه زندان در هوای آزاد غزه کرد.

چرا باید زمانی که آمریکا، انگلستان و دیگر کشورهای غربی همین کارها را در عراق و افغانستان انجام می‌دهند، رژیم صهیونیستی را جدا کرد؟

بایکوت یک اصل اعتقادی نیست، یک تاکتیک است. دلیل امتحان این استراتژی این است که عملی است: در کشوری که اینقدر کوچک است که به تجارت وابسته است، این استراتژی می‌تواند واقعاً عملی باشد.

بایکوت‌ها ارتباطات را قطع می کند، ما به گفتگوی بیشتر احتیاج داریم نه کمتر

این مورد را با یک تجربه شخصی پاسخ می‌دهم. در طول هشت سال، کتاب‌های من توسط یک انتشاراتی در سرزمین اشغالی به نام بابل چاپ می‌شد. زمانی که کتاب دکترین شک را چاپ کردم می‌خواستم که به بایکوت احترام بگذارم. به پیشنهاد فعالین BDS با یک انتشاراتی کوچک به نام آندالوس تماس گرفتم. این انتشارات عمیقاً درگیر جنبش‌های ضد اشغالگری است و تنها انتشاراتی در سرزمین اشغالی است که کاملاً وقف ترجمه نوشته‌های عربی به عبری است. ما یک قراردادی را پیش‌نویس کردیم که تمام سود انتشار کتاب به فعالیت‌های آندلوس برسد و چیزی به من نرسد. من در حال بایکوت کردن اقتصاد اسرائیل هستم.

برنامه انتشاراتی ساده من احتیاج به ده‌ها تماس تلفنی، ایمیل و پیامک از تل آویو گرفته تا رام‌الله، پاریس، تورنتو و غزه داشت. نکته حرف من اینجاست: از زمانی که یک استراتژی بایکوت را پیش می‌گیرید، گفتگو به طور قابل توجهی افزایش می‌یابد.

همین الآن بسیاری از صهیونیست‌های متکبر شروع به گفتن این امر کرده‌اند که مگر نمی‌دانید که بسیاری از این اسباب بازی‌های پیشرفته که استفاده می‌کنید در پارک‌های تحقیقاتی رژیم صهیونیستی و رهبران اینفوتک ساخته شده‌اند. درست است ولی همه آنها نه. چند روز بعد از آغاز حمله صهیونیست‌ها به غزه، ریچارد رمزی مدیر عامل شرکت مخابراتی انگلیسی که در ویپ و خدمات تلفنی اینترنتی تخصص دارد، ایمیلی به شرکت فناوری اسرائیلی موبایل ماکس زد و گفت: در نتیجه اعمال چند روز گذشته رژیم صهیونیستی، ما دیگر در موقعیتی نیستیم که با شرکت شما یا هر شرکت اسرائیلی دیگری کار کنیم.

رمزی گفت که تصمیمش سیاسی نبود، او نمی‌خواست که مشتریانش را از دست دهد. وی افزود که ما نمی‌توانیم هیچ یک از مشتریان‌مان را از دست بدهیم، بنابراین این تصمیم کاملاً تجاری دفاعی بود.

این یک حساب کتاب خشک بود که شبیه حساب کتابی بود که باعث شد خیلی از شرکت‌ها از آفریقای جنوبی بیرون بروند. و دقیقاً حساب کتابی است که واقعی‌ترین امید ما است که عدالتی را که سال‌هاست از فلسطین گرفته شده است را برگردانیم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: