ناراحتی شما از چیست؟
کد خبر :
355661
مهدی ذاکری: شهردار تهران چند روزی است که از سوی رسانه های فارسی زبان بیگانه و برخی رسانه های داخلی مورد ملامت قرار گرفته است و بهانه آن هم دفاع تمام قد ایشان از موضوع حفظ حرمت بانوان کارمند است که در ادبیات منتقدین به تفکیک جنسیتی و دیوارکشی بین زن و مرد شهره یافته است. تعبير تفكيك جنسيتي و ديواركشي به اين موضوع از آن جهت بيراه است كه دستور تفكيك جنسيتي در محيط كار يعني جداسازي مطلق مردان از زنان تحت هر شرايطي و در اين حالت يعني تمامي حدود 60 هزار شاغلين در شهرداري بايد كاملا از نظر جنسيتي تفكيك شده و زنان و مردان در محيط جداگانه و ديواركشي شده به فعاليت روزمره
اشتغال داشته باشند كه هرگز در سخنان شهردار چنين بياني وجود ندارد. شايد براي عده اي از انتشار چنين شايعه اي و قلب و وارونه جلوه دادن منظور شهردار ناني در بيايد و نفع سياسي نفهته باشد اما به يقين شهروندان منصف تاييد ميكنند كه ميان تصميم اتخاذشده در شهرداري تهران با موضوع تفكيك جنسيتي مطلق فاصله بسيار است. اما حالا بررسي كنيم كه شهردار تهران چه گفته است:"حرف ما اين است كه تاجايي كه امكان دارد نبايد اجازه دهيم يك خانم در طول زمان معاشرت بيشتري با نامحرمان داشته باشد تا با محرمان خود و شوهر و فرزندش، زيرا اين موضوع كانون خانواده را تحت تاثير منفي قرار مي
دهد.... حرفي كه در شهرداري تهران زدهايم اين بوده است كه اگر در يك اتاق، يك مجموعه كاري كه با هم همكاري مي كنند و سه يا چهار نفر آنها آقا و سه چهار نفر ديگر خانم هستند و... همه در يك رابطه مثلا در رابطه با بودجه فعاليت مي كنند، ميتوان كاري كرد كه آن چهار خانم در يك اتاق و چهار آقا در اتاق ديگري كار كنند" از كدام بخش اين سخنان برداشت ميشود كه منظور قاليباف ديواركشي بوده است؟ اولا موضوع سخن در مواردي است كه چنين امكاني وجود دارد بنابراين اگر اقتضاي كار افراد براي چنين تصميمي امكان پذير نباشد اين موضوع منتفي است. ثانيا چه كسي ناراحت ميشود از اينكه خانمها و
آقايان درمحيط راحتتر و با آرامش بيشتري كار كنند؟ اگر از كاركنان خانم و آقا و خانوادههاي ايشان نظرسنجي شود به نظر شما چند درصد با اين تصميم مخالفت ميورزند و اصرار ميكنند كه نه حتما بايد بنده و يا همسربنده در تعامل مستقيم با جنس مخالف كار كنيم؟! آيا كرامت و حقوق زن صرفا با مهيا نمودن بستر فعاليت شغلي در كنار نامحرم حفظ ميشود؟! به نظر ميرسد اين هياهوي رسانهاي بيش از آنكه در جهت حمايت از حقوق شاغلين باشد بيشتر بوي تسويه حسابهاي سياسي را به مشام ميرساند.