حرف‌های هاشمی‌طبا درباره حزب کارگزاران

کد خبر : 352742
سرویس سیاسی « فردا »:

رئیس سازمان تربیت بدنی دردولت سازندگی گفت:شاید چشم انداز فعلی حزب کارگزاران، اصلاح طلب به نظر بیاید،اما با شاخصه های اصلاح طلبی تطابق چندانی ندارد.

سید مصطفی هاشمی طباء در برنامه تلویزیونی شناسنامه در مورد حضور تعدادی از اعضای کابینه آیت الله هاشمی رفسنجانی در دولت اصلاحات گفت:«در آن زمان آقای خاتمی افراد را به خوبی بررسی کردند و اصلاً به این فکر نبودند که ادامه دهنده راه آقای هاشمی رفسنجانی باشند. آقای خاتمی در آن زمان با فکر و روحی جدید آمده بودند و شاید در آن موقع زیاد به فکر ادامه راه آقای هاشمی نبودند. افرادی که از کابینه آقای هاشمی انتخاب کردند هم به دلیل تدام سیاست های آقای هاشمی نبود و آقای خاتمی به این فکر کرده بودند که این افراد می توانند مستقل هستند و می توانند خدمت کنند.»

چرا حزب کارگزاران تاسیس شد؟

هاشمی طباء که یکی از موسسین حزب کارگزاران نیز هست در مورد این حزب و عملکردش گفت:«احساس می شد که انتخابات مجلس با استقبال عمومی مواجه نمی شود. به همین دلیل بنا بر این شد که یک عده از وزرا حرکتی ایجاد کنند که مردم را برای حضور در انتخابات ترغیب نماید و این شد که حزب کارگزاران تاسیس شود. من هیچ وقت عضو حزبی نبودم اما بنا بر دلیلی که گفتم همراه با تعداد دیگری از وزراء عضو حزب کارگزاران شدم. اما بعد که مقام معظم رهبری با حضور وزرا در حزب مخالفت کردند، این افراد از حزب خارج شدند و فقط معاونین رئیس جمهور در حزب باقی ماندند.»

مهاجرانی می گفت در کارگزاران نباید حرف آقای هاشمی را گوش کنیم !

وی افزود:«بعد از برگزاری انتخابات مجلس کم کم این حزب به هویت مستقلی دست پیدا کرد. آقای مهاجرانی علی رغم پیشنهادی که در مورد باز نگه داشتن دوره های ریاست جمهوری آقای هاشمی مطرح کرده بود، در حزب معتقد بود ما نباید حرف آقای هاشمی رفسنجانی را گوش کنیم. جالب اینجاست که همان موقع حزب کارگزاران به دو گروه تقسیم شده بود! بعضی ها می گفتند هرچه آقای رفسنجانی می گوید را باید انجام دهیم و برخی دیگر معتقد بودند ما هرچه آقای هاشمی می گوید را نباید انجام دهیم. این اختلاف ها باعث شد دیگر من در حزب حضور پیدا نکنم. در واقع موضع آقای مهاجرانی در درون کارگزاران، مخالفت با آقای هاشمی رفسنجانی بود.»

هاشمی طباء ادامه داد:«آدم های اصلاح طلب حتماً باید مستقل باشند چون معنای اصلاح طلبی، استقلال است. حزب کارگزاران خودش را به عنوان حزبی که می تواند در کشور مفید باشد معرفی کرده است. بحث اصلاح طلبی که آقای خاتمی مطرح کردند به بحث اصلاح سیاسی- فرهنگی اشاره داشت اما افراد مختلفی که اتفاقاً روحشان با اصلاح طلبی هم سازگار نبود خودشان را وارد این جریان کردند. به نظرم کارگزاران به عنوان یک حزب اصلاح طلب کمتر مورد توجه اعضاء و دیگران بوده است.»

وی همچنین گفت:«در کشور ما کار تشکیلاتی یک مقدار سخت است. شاید چشم انداز فعلی حزب کارگزاران، اصلاح طلب به نظر بیاید اما با شاخصه های اصلاح طلبی که در ذهن آقای خاتمی و بعضی از دوستانشان وجود داشت تطابق چندانی ندارد.»

هاشمی طباء افزود:«اصلاح طلبان و افرادی که منتسب به این جریان سیاسی بودند در انتخابات 76 عناد زیادی به آقای هاشمی می ورزیدند اما بعداً متوجه شدند در این مورد مرتکب اشتباهات اساسی شده اند.»

اتفاق های 88 را بهتر می شد اداره کرد

وی درباره حوادث انتخابات 88 هم اظهار داشت:«هدایت شدن اتفاقات سال 88 از خارج از کشور را بعید نمی دانم اما فکر می کنم می شد بهتر عمل کرد و زودتر از این اتفاقات پیشگیری کرد. ضمن اینکه من فقط یک نفر را در مورد این اتفاقات مقصر نمی دانم. البته کسانی هم بودند که روی این آتش بنزین می ریختند که می شد جلوی این کار را گرفت.»

هاشمی طباء در مورد رابطه حزب کارگزاران با لیبرالیسم نیز گفت:«اگر به معنای فلسفی نگاه کنیم، هر انسان لیبرال ضد دین یا حداقل لائیک است. اما برداشت سطحی تر از لیبرالیسم یعنی می خواهیم دیکتاتوری وجود نداشته باشد،آزادی عمل در کشور وجود داشته باشد و...مهندس بازرگان یکی از این افراد بود.ایشان فردی بود که علاقه قلبی زیادی به دین اسلام داشت اما یک انسان لیبرال بود.»

وی در واکنش به اینکه اگرچه امام با مواضع آقای بازرگان مشکل داشت گفت:«در عین حال ایشان نخست وزیر امام هم بودند. البته ایشان بعداً مواضع دیگری گرفتند و به اشتباه به سمت منافقین حرکت کردند. من مهندس بازرگان را از زمان کودکی می شناختم. ایشان هیچ تناسبی با مجاهدین خلق نداشت و با آن ها به صورت 100 درصد مخالفت داشتند اما در یک مقطعی گفتند این ها فرزندان مملکت هستند. در هر صورت مهندس بازرگان به آزادی اقتصاد، مردم و... اعتقاد داشتند. آقای بازرگان یک انسان لیبرال ِ دین دار بود. قطعاً اگر قرار بود ایشان بین مکتب لیبرالیسم و دین یکی را انتخاب کند، آقای مهندس بازرگان دین را انتخاب می کرد.»

هاشمی طباء ادامه داد:«برای هر کسی با هر بینشی شرایط متفاوت است. خیلی ها بودند که ظاهر حزب الهی داشتند و مقالات حزب الهی می نوشتند اما الان شخصیت دیگری پیدا کرده اند. من فکر می کنم به آدم های معتدل اعتماد بیشتری می توان داشت تا آدم های تندرو.»

وی همچنین در مورد عطاء الله مهاجرانی هم گفت:«از ایشان اطلاعی ندارم. من خیلی اوقات به شخصیت افراد فکر می کنم نه به عملکردشان. به نظرم بعضی از ویژگی های شخصیتی ایشان مثبت و قابل توجه نبود و به همین دلیل هم شاید بنده خاطره خوشی از ایشان نداشته باشم.»

هاشمی طباء درباره موضع گیری حزب کارگزاران در مورد حوادث سال 88 نیز اظهار داشت:«من در این مورد اطلاعی ندارم.»

سال 88 برای موسوس سخنرانی کردم

وی در مورد حضورش در ستاد مهندس موسوی هم گفت:«من برای ایشان سخنرانی کردم و گاهی هم به ستادشان می رفتم. اما بعد از انتخابات هیچ ارتباطی با ایشان و ستادشان نداشتم. اگرچه برخورد آقای موسوی چندان خوب و درست نبود اما فکر می کنم ایشان تا حدی به این سمت کشیده شد. شخصیت قبلی که از ایشان می شناختم طوری بود که نباید به این سمت و سو کشیده می شد. به نظرم در آن مقطع سکوت بیشتر به نفع کشور بود. هرچند که من احمدی نژاد، اقدامات و مصاحبه هایش را قبول نداشتم اما فکر می کنم در آن زمان آقای موسوی باید بد را از بدتر تشخیص می داد و سکوت می کرد.»

مهندس هاشمی طباء در مورد حضور در دولت شهید باهنر و ماجرای وزیر شدنش گفت:«انتخاب وزرا همین الان هم حساب- کتاب چندانی ندارد. من هم بی حساب- کتاب وزیر شدم. آقای باهنر به دلیل رفت و آمدی که به دانشگاه پلی تکنیک داشتند مرا از قبل انقلاب می شناختند. یک روز سردار رضا افشار آمد و گفت با آقای باهنر مشغول بحث در مورد وزارت صنایع بودیم، من گفتم هاشمی طباء به درد این کار می خورد، برو و با ایشان دیداری داشته باش. من هم به دیدار آقای باهنر رفتم و بعد از صحبت مختصری که باهم داشتیم کار تمام شد و من وزیر صنایع شدم.»

از نظر سیاسی و لابی کردن ضعیف هستم

وی در مورد کاندید شدن در انتخابات هشتم ریاست جمهوری در سال 80 نیز اینطور توضیح داد:«من می دانستم که در انتخابات پیروز نمی شوم اما با خودم فکر کردم بهتر است کاندید شوم تا بعدها با خودم نگویم ای کاش این کار را انجام داده بودم! من وظیفه ای درخودم احساس می کردم و تصورم این بود که کشور ما از جنبه سیاسی پیش نمی رود. هنوز هم فکر می کنم ما وظیفه داریم کشور را از نظر اقتصادی و توسعه رشد دهیم. به همین دلیل و با همین انگیزه وارد میدان انتخابات شدم.»

هاشمی طباء افزود:« وقتی خودم را با افراد دیگر مقایسه می کردم به این نتیجه می رسیدم که شاخص هایم کمتر از آن ها نیست. البته از نظر بُعد سیاسی و لابی کردن خیلی ضعیف هستم اما از جهت تلاش، کار، برنامه ریزی و... می توانستم از پس این کار بر بیایم.»

وی ادامه داد:«آقای خاتمی که خیلی هم به ایشان علاقه دارم و او را انسانی فرهیخته و خالصی می دانم اما معتقدم ایشان در زمینه های اجرایی به صورت شخصی مولف نبودند.اگر کسی کار خوب انجام می داد، او را تشویق می کردند اما خودشان در زمینه توسعه ای مولف نبودند. من این ادعا را دارم که در زمینه توسعه ای مولف هستم و فکر می کنم این موضوع برای کشور ما یک امر ضروری است.»

هاشمی طباء در مورد اعتدال هم اظهار داشت:«سیاست همه ائمه ما اعتدال بوده است. این بزرگواران حتی در موضع قدرت هم اعتدال داشتند.اصلاً دین ما دین اعتدال است. آقای روحانی گفتمان اعتدال را در برابر گفتمان های دیگری مثل گفتمان حرف های بی اساس و تند و... که در برابر ایشان بود مطرح کرد و گفت ما معتدل و معقول هستیم.»

سیاسیون برای شهرت و مسافرت به ورزش می آیند

وی در مورد جاذبه ورزش برای سیاسیون هم گفت:«به نظرم در درجه اول شهرت و در درجه دوم مسافرت است که باعث علاقه سیاسیون به ورزش می شود. متاسفم که این را می گویم اما این را دیده ام که آدم ها تحقیر می شوند اما با 2-3 مسافرت خوشحال می شوند!»

وی افزود:«ما آدم هایی داریم که از سیاست وارد ورزش شدند و خوب کار کردند و نتایج خوبی در ورزش کسب کردند و در مقابل هم افرادی را داشتیم که وقتی وارد ورزش شدند، نه تنها عملکرد خوبی از خود به جای نگذاشتند بلکه روی ورزش تاثیر منفی نیزبرجای نهاده اند.»

هاشمی طباء در مورد حضورش در سازمان تربیت بدنی نیز گفت:«من از گذشته های دور زمینه ورزشی داشتم و اساساً آدم ورزشی بودم و از ابتدای تشکیل جمهوری اسلامی دوست داشتم وارد عرصه ورزش شوم. سال 65 آقای درگاهی با توجه به شناختی که از من داشتند مرا برای ریاست کمیته ملی المپیک به آقای موسوی پیشنهاد دادند. در هر صورت مجمع برگزار شد و من برای ریاست کمیته ملی المپیک رای آوردم و آقای موسوی به عنوان نخست وزیر حکم مرا صادر کردند. بعد از دوره سه ساله ریاستم در کمیته ملی المپیک، رئیس مرکز توسعه صادرات شدم. آقای هاشمی علاوه بر اینکه از قبل من را می شناختند به مرکز توسعه صادرات زیاد رفت و آمد داشتند و از طرف دیگر فائزه خانم هم با ایشان در ارتباط بود. در نهایت نتیجه مذاکرات ایشان با افراد مختلف از جمله خانم فائزه هاشمی این شد که من را برای مدیریت سازمان تربیت بدنی صدا کردند و این شد که من در سال 72 وارد سازمان تربیت بدنی شدم.»

وی افزود:«وقتی آقای خاتمی رئیس جمهور شدند برای سازمان تربیت بدنی با افراد زیادی مذاکره کردند اما در نهایت من را انتخاب کردند. در دوره دوم ریاست جمهوری آقای خاتمی هم ایشان به من گفتند کارت را ادامه بده. اما من در پاسخ گفتم شما رئیس جمهور جدید هستید وبا توجه به اینکه حکم قبلی من برای حضور در سازمان تربیت بدنی باطل شده، به شرطی کارم را ادامه می دهم که شما حکم جدیدی برایم صادر کنید. در هر صورت نمی دانم در نهاد ریاست جمهوری چه گذشت که در نهایت تصمیم گرفتند من نباشم.»

هاشمی طباء در بخش دیگری از این گفت وگو درباره اینکه آیا قبول دارید در حال حاضر یکی از افراد تاثیر گذار بر وزارت ورزش هستید یا خیر گفت:«اصلاً اینطور نیست. البته با برخی افراد ارتباطاتی دارم اما تصمیمات توسط وزارت ورزش گرفته می شود و من در این میان تاثیری ندارم.»

وی ادامه داد:«با من صحبت هایی برای حضور در وزارت ورزش به عنوان وزیر شده بود اما من معتقدم نیروهای جوان باید جایگزین نیروهای پیشکسوت شوند. من در سن 32 سالگی وزیرصنایع شدم و به همین دلیل هم یقین دارم نیروهای جوان می توانند به خوبی در خدمت کشور باشند. البته نیرهای جوان باید از افراد باتجربه هم استفاده کنند.»

هاشمی طباء در واکنش به این صحبت که البته آقای گودرزی چندان جوان هم نیستند اظهار داشت:«حرف من باعث تصمیم گیری افراد نمی شود و من فقط نظرم را بیان می کنم و دوستان در تصمیم گیری مختار هستند. ضمن اینکه در شرایط فعلی باید تصمیماتی قاطع گرفته شود و این در شرایطی است که وقتی سن افزایش پیدا می کند این قاطعیت کاهش پیدا می کند.»

دیگر اظهارات هاشمی طبا در این گفت وگو به شرح زیر است:

*در حال حاضر تاثیر گذاری من روی امور مربوط به ورزش بیشتر از طریق مطبوعات است و گاهی هم مشورت هایی به صورت خصوصی به برخی از دوستان می دهم. در مورد آقای گودرزی هم در هر موردی که ایشان بخواهند در خدمت ایشان هستم ولی اینطور نیست که به طور یک نیروی تمام وقت در وزارتخانه حضور داشته باشم.

*راستش من در وزارت ورزش برنامه ای نمی بینم که در حال اجرا باشد. زمانی که ما در سازمان تربیت بدنی بودیم برنامه های خودمان را به صورت دقیق مشخص کردیم و بر مبنای آن پیش رفتیم. فکر می کنم الان هم باید برنامه ها مشخص باشد و آن ها را پیگیری کرد.

*یکی از برنامه های ما مستقل شدن فدراسیون ها از دولت بود که متاسفانه می بینیم که آن هم امروز عملی نیست. من نمی گویم وزارت ورزش هیچ برنامه ای ندارد اما برای انجام یک کار مشخص باید هم برنامه ریزی وجود داشته باشد و هم ابزار لازم برای رسیدن به اهداف مد نظر در اختیار باشد تا به نتیجه مطلوبی دست پیدا کنیم.

تلفیق سازمان ملی جوانان و سازمان تربیت بدنی

*من از ابتدا با این موضوع موافق نبود چون فکر می کنم جوانان موضوعات خاص خودشان را دارند و ورزش هم مسائل مربوط به خود را دارد. هیچ کس الان نمی داند که ورزش و جوانان در وزارتخانه در عرض یکدیگر هستند یا در طول هم هستند؟ وزارت ورزش چه اقدامی در جهت تسهیل امور جوانان می تواند انجام دهد؟»

انحلال تیم های استقلال و پرسپولیس

*هر دو باشگاه مشمول ماده 141 قانون تجارت هستند و به همین دلیل برای واگذاری آن مشکلات زیادی وجود دارد. به نظرم هر کسی که این دو باشگاه را خریداری کند با مشکلات بعدی مواجه خواهد شد. این دو باشگاه ابتدا باید با مراجع دولتی از جمله وزارت اقتصاد و دارایی تسویه حساب مالی داشته باشند و فکرمی کنم به دلیل بدهی های بالقوه ای که دارند، وزارت اقتصاد و دارایی مجاب می شود که نتواند تسویه حساب مالی این دو باشگاه را صادر نماید.

* حل این مشکل نیاز به ماده- واحده ی مجلس دارد .راه حل این است که این دو باشگاه منحل شود و دو باشگاه با همین نام تاسیس شود و در ادامه از مردم پذیره نویسی شود تا دو باشگاه مردمی پیش بیاد.

*اگر قرار است در کشور ما محدودیت سرمایه گذاری وجود نداشته باشد، در مورد این دو باشگاه هم نباید شاهد محدودیت سرمایه گذاری باشیم و باید اجازه دهیم هر کس، هر مقدار که تمایل داشت سهام این دو باشگاه را خریداری کند. به نظرم در این مورد دوستان یک مقدار گیج هستند، نمی دانند باید چه کار کنند و در این موارد فاقد تجربه برای تصمیم گیری هستند و می ترسند هر تصمیمی که بگیرند مورد انتقاد قرار بگیرد!

*اینکه چرا در زمان هشت ساله مسولیت در ورزش این کار را انجام ندادم به این دلیل بود که در آن زمان باشگاه پیروزی در اختیار سازمان تربیت بدنی نبود.بحث واگذاری باشگاه استقلال هم مطرح نبود. البته ما (سازمان تربیت بدنی) هیچ پولی به این دو باشگاه پرداخت نمی کردیم و خودشان به صورت خودکفا کارشان را پیش می بردند.»

نقطه ضعف اصلی این روزهای ورزش کشور

*مهم ترین مشکل ورزش کشور در آموزشگاه هاست. مفهوم ورزش و تربیت بدنی عبارت است از ابزاری برای تربیت انسان ها! متاسفانه این مفهوم مغفول باقی مانده است. ما که به تزکیه معتقدیم در این سال ها هیچ وقت به دنبال روش تربیتی نبوده ایم. مهم ترین و شاید منحصرترین عامل ملکه کردن تربیت در انسان ها، ورزش های قاعده مندی است که انسان باید انجام دهد. در دنیا یک سوم ساعات تحصیل به ورزش و تربیت بدنی اختصاص دارد این در شرایطی است که در کشور ما به این شکل نیست و همه چیز به شکل ناقص انجام می شود و متاسفانه معلم های ورزش، نمی توانند در امور تربیتی هم کارآیی لازم را داشته باشند. به همین دلیل فکر می کنم نیاز به یک تحول در آموزش پرورش وجود دارد که اولاً معلم های ورزش، معلم های تربیتی هم باشند، ثانیاً امکانات لازم برای ورزش دانش آموزان در مدارش مهیا باشد و در آخرهم ساعات لازم برای ورزش و تربیت بدنی در برنامه درسی بچه ها گنجانده شود.

تفاوت نظام فعلی ورزش کشور با دوران مدیریت خود

*نظام ورزش کشور در شاخصه های اصلی تفاوتی نکرده! در زمان من روسای فدراسیون ها و برکناری آن ها از طریق مجمع عمومی انجام می شد اما بعداً این موضوع تغییر پیدا کرد و برکناری رئیسان فدراسیون به وزیرسپرده شد. اما در کل می توانم بگویم شاکله اصلی نظام ورزش کشور در این سال ها تغییری نداشته است.»

*علت اینکه ما در ورزش های جمعی مشکل داریم به عدم آمادگی هایی است که باید در سنین طفولیت کسب شود. به طور مثال یک ورزشکار باید در زمینه تنفس، شرایط خوبی داشته باشد. تمریناتی که تیم ملی ایران برای بازی های جام جهانی انجام داد بازیکنان را برای انجام بازی هایی پرفشار آماده کرد اما تمرینات پرفشار و بازی های پرفشار باعث می شود فیزیولوژی بدن بهم بریزد و به همین دلیل هم در بازی سوم شاهد افت شدید بازیکنان تیم ملی بودیم.

تصمیمات وزارت ورزش برای تیم فوتبال و والیبال کشورمان

*از طریق روزنامه ها متوجه شدم که برای والیبالیست ها پاداشی در نظر گرفته شده است. طبیعی است که فیفا هم برای بازیکنان سهمی قائل می شود که ممکن است از 8 میلیون دلاری که به فدراسیون رسیده، سهمی هم برای بازیکنان در نظر گرفته شود.

*وزارت ورزش در شرایط مالی خیلی بدی به سر می برد و هزینه هایی که امروز در ورزش کشور وجود دارد با بودجه موجود تطبیق ندارد.

نظر هاشمی طبا درباره مساله تمدید قرارداد با کارلوس کی روش

*مشکل ما، ارتباط آقای کی روش و فدراسیون فوتبال است.یقین دارم اگرشخصی مثل آقای صفایی فراهانی در فدراسیون حضور داشت این ارتباط خیلی منطقی و معقول بود. الان همه قبول دارند که آقای کی روش روی فدراسیون فشار دارد. من نمی گویم هرچه آقای کی روش می گوید درست است اما اینطور به نظر می رسد که مربی تیم ملی فوتبال، فدراسیون ما را تحت تاثیر قرار داده است. ما در 3 بازی که در جام جهانی بازی قابل قبولی داشتیم اما آقای کی روش در چند بازی آخر مرحله مقدماتی حضور در جام جهانی مدیریت خوبی از خود نشان دادند و تیم را به خوبی جمع کردند. من در همین تیم ملی مربیانی دیده ام که جرات نمی کردند با بازیکنان صحبت کنند. آقای کی روش در این زمینه عملکرد خوبی داشته اند اما واقعیت این است که تیم ملی ما تغییر نکرده و نسبت به گذشته تفاوتی ندارد.

*اینکه ما تیم ملی را به عنوان یک جریان تقویت کنیم با پیش بردن مقطعی تیم ملی تفاوت دارد. ما در والیبال به صورت پایه ای کار کردیم و با استعداد یابی که در زمان آقای یزدانی خرم انجام شد تیم های پایه تا تیم بزرگسالان تشکیل شد و همبستگی کار حفظ می شد. این اتفاقی است که باید در فوتبال هم بیفتد و برای آینده این ورزش بسیار مفید خواهد بود.

*به شخصه معتقدم علی رغم مدیریت خوبی که از طرف کی روش در تیم ملی وجود داشت اما حضور او در ادامه راه در تیم ملی کشور ما به صلاح نیست.

آینده فدراسیون فوتبال

*مجمع باید در این زمینه تصمیم بگیرد و راهنمایی های وزارت ورزش هم در این زمینه می تواند راهگشا و تاثیر گذار باشد. آقای کی روش مثل آقای مصطفی دنیزلی با مدیریت، مردم، جراید و مسائل دیگری کشور ما با حقارت برخورد می کند. مثلاً ایشان الان می گوید شما مثل اروپایی ها نیستید و اروپایی ها چنین و چنان هستند و به قول معروف اروپا را بر سر ما می زند! این در شرایطی است که واقعیت چیز دیگری است و اگر یک مقدار به خودمان بیاییم می توانیم موفق تر از این عمل کنیم.به نظر من ما باید کارمان را با شعار درون زایی و برونگری ادامه دهیم.

دلیل عدم حضور در انتخابات کمیته ملی المپیک

*من نامزد شدم اما متاسفانه در این زمینه اخلاقیات خیلی نزول کرده بود و از طرف کسانی که در کمیته ملی المپیک بودند تمهیدات بدی اتفاق افتاد. این افراد به ما رودست زدند و زیرپای ما را خالی کردند و کسی هم حرفی به این ها نزد. حتی دفتر حقوقی رئیس جمهور آئین نامه اجرایی تدوین شده توسط این افراد را محکوم و آن را به آقای وزیر ابلاغ کرد اما آقای وزیر گفتند این موضوع به من ارتباطی ندارد و دخالت نمی کنم. من به ایشان (گودرزی) گفتم این کار شما دخالت نیست، بلکه نامش راهنمایی است و به ایشان عرض کردم که شما به جای برخورد با خلاف های این افراد، آن ها را تایید کرده اید! من از شما چنین انتظاری نداشتم. اگر انسان حق گرایی را کنار بگذارد، هیچ ارزش وجودی دیگری ندارد.

رئیس سازمان تربیت بدنی دولت سازندگی و اصلاحات در پایان گفت و گوی تلویزیونی خود در مورد اسامی و کلمات زیر هم اینطور نظر داد:

حسن غفوری فرد:باران بهاری

مصطفی هاشمی طباء: فکر می کنم با مبنا کار میکنم

محسن مهرعلیزاده: از بیان معذورم

محمد علی آبادی: غیرمفید

علی سعیدلو: سیاسی تر تا ورزشی تر

محمد عباسی: بهتر از دو جانشینی قبلی خود

محمود گودرزی: ایشان می گوید من شاه سلطان حسین ام

فوتبال ایران: گسترده اما بی درخشش

والیبال ایران: کار مبنایی و روبه جلو

کشتی ایران: کشتی هم سنتی است، هم سنتی کار می کند و گسترشی هم نخواهد داشت

ورزشی ترین رئیس جمهور ایران: هیچ کدام

منبع: خبرآنلاین

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: