قاتلی در جیب!
اسمش که میآید، یک جورهایی هول به دل آدم میافتد؛ خصوصاً اگر از نوع ضامن دارش باشد. چه کسی میتواند فکرش را بکند که این چاقوی خوش دست کوچک، چه جنایتهایی را رقم زده و چه جانهایی را به باد داده است. گوشهای آرام مینشیند تا وقتش فرا برسد و آنگاه ضربه کاری را میزند و رد خون را برای همیشه روی دستهای صاحبش باقی میگذارد. نمونه این داستان تلخ آنقدر زیاد است که شمردن تک تک شان در مجال این بحث نمیگنجد. از قتل قویترین مرد ایران گرفته تا قاتل شدن دختر 19 ساله. بهنود شجاعی را شاید خیلیها یادشان باشد؛ نوجوانی که در یک نزاع خیابانی پسری همسن و سال خودش را با ضربه چاقو به کام مرگ برد و تلاش مردم و هنرمندان هم برای نجات جانش نتیجهای نداد و عاقبت به خواست خانواده مقتول اعدام شد و به همین راحتی زندگی 2 خانواده رنگ تیرگی گرفت. شاید اگر بهنود آن روز و هیچ روز دیگری آن چاقو را در جیبش نمیگذاشت، نهایت بحث و دعوا با چند مشت و لگد خاتمه مییافت و نتیجهاش میشد چند روزی کبودی زیر چشم و مختصری کوفتگی بدن. به هر حال جواناند و بیتجربه! اما این تجربه، تجربه خون و چاقو؛ شاید آخرین تجربه زندگی باشد. مهدی 18 ساله، اهل کتاب و درس به نظر میرسد. میگوید: «دعوایی نیستم. هیچ وقت هم چاقو در جیبم نداشتهام، البته به هر حال در دوران دبیرستان بحث و دعواهایی بین بچهها پیش آمده اما نهایت با چند تا فحش، مشت و لگد تمام شده است!» امید، دوست مهدی که همسن و سال خودش به نظر میرسد، گویی که میخواهد به نکته مهمی اشاره کند، در ادامه حرفهای مهدی میگوید: «همین فحش باعث میشود که آدم قاطی کند و آن وقت نفهمد که چه کار دارد میکند. موقع دعوا همه دهانشان را باز میکنند و هرچه قدر که میتوانند از خجالت هم درمی آیند. بالاخره آدم عصبانی میشود و ممکن است کار به جاهای باریک بکشد، البته من خودم هم هیچ وقت چاقو در جیبم نمیگذارم اما در هر دعوایی هستند کسانی که چاقو دارند و باید مراقب شان بود خصوصاً غریبهها که بچه محل نیستند.» شهرام 24 ساله، به تیپ و ظاهرش نمیخورد که اهل دعوا باشد، با این حال به گفته خودش معمولاً چاقو در جیبش دارد، میگوید: «برای احتیاط است! به هرحال شبی نصف شبی ممکن است آدم گیر زورگیرها بیفتد و ناچار شود از خودش دفاع کند! من که خودم شر نیستم اما اگر ناچار شوم باید از چاقو استفاده کنم، البته تا به حال موردی پیش نیامده که مجبور به استفاده از چاقو باشم. » با خنده ادامه میدهد: « به درد میوه پوست کندن که میخورد!» عماد 22 ساله اما با لحن خیلی جدی میگوید: «من جانم را مدیون همین چاقوی کوچکی هستم که در کیفم دارم. یک بار دو تا بچه هفده هجده ساله تا دم در خانه تعقیبم کردند. احتمالاً به خاطر کیفم بود. آخر سر چاقو را درآوردم و آنها هم راهشان را کشیدند و رفتند. البته خودم هم حسابی ترسیده بودم و دستم میلرزید اما نمیدانم چه شد که دست از سرم برداشتند، احتمالاً خودشان چاقو نداشتند!» شهرام با تمسخر میگوید: «زورگیر بدون چاقو؟! حتماً اشتباه کردهای! آن بیچارهها هم لابد خیال کردهاند که تو زورگیر هستی و برای همین فرار کردهاند!» از شهرام میخواهم تا چاقوی داخل جیبش را نشانم دهد. تیغه چاقوی خوش نقش و نگار مقابل چشمانم برق میزند، میگوید: «ساخت زنجان است، از آن حسابیها!» اراذل و اوباش چاقوی اسم و رسم دار نمیخرند برق راسته چاقو فروشهای بازار زنجان، بیاختیار چشم را درگیر میکند. چاقوها در انواع و اقسام مختلف خودنمایی میکنند و تبحر استادکاران این دیار را به رخ میکشند. چاقوهای زنجان را شاید بتوان در زمره کاربردیترین صنایع دستی جای داد چرا که عموماً مصرفی دارند و کمتر کسی را میتوان یافت که این محصول را تنها برای زیبایی و جنبه تزئیناتی آن خریداری کند. چاقوهای زنجان عمدتاً در انواع ضامندار معمولی، ضامندار مغزی، ضامندار فشاری، متری یا قلمتراش، انواع کاردهای شکاری و صحرایی، کاردهای آشپزخانه، انواع قمه، چاقوهای قصابی، سلاخی، قصابی، باغبانی و پیوندزنی، انواع ساتور و کارد کبابپزی در بازار به چشم میخورند و به خریداران عرضه میشوند. قیمتها بسیار متنوع است و بالا و پایین زیادی دارد. عبدالله رابط که 60 سال است در بازار زنجان به فروش چاقو اشتغال دارد در گفتوگو با ایران میگوید: «چاقو انواع گوناگون دارد و هر کس بنا بر استفاده خود، چاقوی مورد نیازش را تهیه میکند. این چاقوها مصارف مختلف دارند و قیمتها هم از 7 هزار تومان تا یک میلیون تومان متغیر است. » آیا منعی در مورد فروش چاقوهای ضامن دار و چاقوهای کوچک جیبی وجود ندارد؟ رابط در پاسخ به این سؤال میگوید: «چاقو استفادههای زیادی دارد و ما نمیدانیم که هر کس به چه منظور آن را تهیه میکند.» تصور اینکه کسی چاقویی را خریداری کند و فروشنده هنگام گرفتن پول به او بگوید: خیرش را ببینی و بعد چاقو میان سینه یا روی شاهرگ گردن کسی جا خوش کند و بعد هم پای چوبه دار و هزار درد بیدرمان، به ماجرا باز شود، آزار دهنده و ناخوشایند به نظر میرسد. البته محمدرضا فرجیان، استاد چاقوسازی زنجان در این باره نظر دیگری دارد. او میگوید: «اراذل و اوباش و کسانی که میخواهند زورگیری کنند، معمولاً سراغ این نوع محصولات که اکثراً قیمتی هستند، نمیآیند بلکه ترجیح میدهند دنبال چاقویی باشند که ارزان است و اسم و رسم خاصی ندارد تا وقتی پلیس آنها را تعقیب میکند بتوانند آن را دور بیندازند و فرار کنند. کارهایی که ما تولید میکنیم همه مهر مخصوص دارند و شکل و ظاهرشان متفاوت است.» او ادامه میدهد: « در کارگاه ما حداقل قیمتی که برای چاقوی کار دست گذاشته شده ۳۰۰ هزارتومان است با وجود این هیچ سارق و زورگیری نمیآید این کار را بخرد که اگر بعدها از دستش داد ضرر کند. به هرحال محصولات چینی هم در بازار هست که هم ارزان است و هم اسم و رسم خاصی ندارد تا قابل شناسایی باشد. » این استاد چاقوساز میگوید: «در حال حاضر نیروی انتظامی مبارزه با سلاح سرد را در دستور کار دارد و به همین دلیل خیلیها دیگر علاقهای به آموختن این حرفه ندارند زیرا عقیده دارند که خرج و مخارج شان را تأمین نمیکند و همیشه باید پاسخگوی نیروی انتظامی باشند. باید توجه داشت که ما قمه و چاقو را برای اراذل و اوباش تولید نمیکنیم و کارمان زیرشاخهای از صنایع دستی است. » لایحهای که همچنان روی زمین مانده هفت سال از ارائه لایحه «ممنوعیت استفاده از سلاح سرد» به مجلس میگذرد و صدها نفر در این مدت در جریان درگیریهای خیابانی با سلاح سرد کشته شدهاند، با این همه هنوز اما و اگرهای زیادی در این رابطه وجود دارد و به نظر میرسد که مجلسیها آنقدرها هم باید، بررسی این لایحه را در اولویت کار خود نمیدانند. نیروی انتظامی سال 89 و 90 چند طرح برخورد با حاملان سلاح سرد را اجرایی کرد که البته نتیجه کافی نداشت چراکه حاملان سلاح سرد پس از انتقال به دادسرا با دستور بازپرس آزاد شدند. سردار محمد زارعی معاون حقوقی نیروی انتظامی وعده میدهد که لایحه تشدید مجازات استفاده از سلاح سرد قطعاً تصویب میشود. به گفته او، لایحه تشدید مجازات استفاده از سلاح سرد یکی از مطالبات مردم است، زیرا بسیاری از جرائم کشور از جمله قتل، زورگیری و سرقت با استفاده از این سلاح رخ میدهد. سردار زارعی میگوید: «در حال حاضر لایحه تشدید مجازات استفاده از سلاح سرد به دلیل ابهامات نمایندگان برای بررسی بیشتر به کارگروه تخصصی ارجاع داده شد تا بار دیگر با کار کارشناسی، ابهامات نمایندگان رفع شود که در صورت تصویب و اجرای این لایحه میتوان جلوی وقوع بسیاری از جرائم را گرفت و در این صورت ممکن است امکان فروش و استفاده از سلاحهای سرد را بطور کامل غیر قابل امکان کرد. » موسی غضنفرآبادی، عضو کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی البته در این باره نظر دیگری دارد. او میگوید: «در مورد ممنوعیت حمل سلاح سرد و اینکه اصولاً کارد آشپزخانه یا چاقوی ضامندار را باید در زمره سلاح سرد قرار دهیم، جای تأمل و بررسیهای بیشتر وجود دارد چراکه نگهداری و حمل سلاح سرد غیرجنگی مانند کارد آشپزخانه و انواع چاقوهای ساده جرم تلقی نمیشود و مجازاتی برای آن در نظر گرفته نشده است، مگر اینکه شخص نگهدارنده یا حملکننده سلاح، از آن استفاده مجرمانه کند. » آیتالله لاریجانی رئیس قوه قضائیه البته حجت را در این باره تمام کرده، وقتی که صراحتاً تأکید میکند: « سلاح سرد در قانون همانند سلاح گرم است و اگر کسی با سلاح سرد موجب ترس مردم شود به عنوان محارب یا مفسد فی الارض شناخته شده و حکمش اعدام است و هیچ تردیدی در اجرای این حکم وجود ندارد. نفس عمل کشیدن چاقو و ترساندن مردم مصداق محاربه است که طبق قانون مجازات این فرد اعدام است به همین دلیل به اشرار اخطار میکنیم تا خود را جمع و جور کنند.» محمد خلیل صالحی، استاد حقوق کیفری نیز در این باره میگوید: «بر اساس ماده 617 قانون مجازات اسلامی هرکس به وسیله چاقو یا هر نوع اسلحه دیگر تظاهر یا قدرتنمایی کند یا آن را وسیله مزاحمت اشخاص یا اخاذی یا تهدید قرار دهد یا با کسی گلاویز شود، در صورتی که از مصادیق محارب نباشد به حبس از 6 ماه تا دو سال و تا 74 ضربه شلاق محکوم خواهد شد. » وی در خصوص اینکه آیا کارد آشپزخانه از انواع سلاحهای سرد است، ادامه میدهد: «در طرح مبارزه با جرایم خشونت بار، هر وسیلهای که به دیگری صدمه میزند و نوعاً برای ضرب و جرح به کار برده میشود، از انواع سلاح سرد خواهد بود و با توجه به اینکه کارد آشپزخانه نوعاً برای ضرب و جرح استفاده نمیشود، از انواع سلاح سرد نیست. » البته با وجود اینکه کارد آشپزخانه در زمره سلاحهای سرد محسوب نمیشود، قتلهای زیادی را رقم زده که قابل تأمل است. نوجوانانی که نمیدانند چه میکنند بیشتر افرادی که با چاقو مرتکب قتل میشوند، ممکن است هیچ گاه فکرش را هم نمیکردند که روزی این وسیله که آن را به گفته خودشان برای دلگرمی و راحت بودن خیالشان در جیب گذاشتهاند، روزی اینچنین بلای جانشان شود و آنها را تا پای چوبه دار بکشاند که البته در صورت بخشش و رهایی از مجازات اعدام هم بیشک سایه سنگین قتل همیشه بر سرشان خواهد بود. در نگاه اول، شخص حملکننده چاقو، از آن به عنوان یک سپر دفاعی و وسیله تأمین امنیت در مقابل دیگران استفاده میکند. در واقع چاقو برای او یک پشتوانه محسوب میشود. البته هستند افرادی که یک چاقوی دستساز زنجانی را به عنوان یک اثر هنری یا یک سوغات و یادگاری نگهداری میکنند اما باید توجه داشت که همین سوغات ارزشمند ممکن است در هنگام عصبانیت و بروز خشم، به ابزاری خطرناک بدل شود و نتیجهاش جز پشیمانی بیحاصل نباشد. بر اساس آمارها اغلب حاملان سلاح سرد را جوانان با میانگین سنی کمتر از 18 سال تشکیل میدهند و این در حالی است که شاید تاکنون فرهنگسازی لازم در رابطه با این موضوع صورت نگرفته است. دکتر سعید معدنی، جامعه شناس در این باره میگوید: «تحقیقات نشان داده است که ترساندن مردم و تهدید آنها در مورد موضوعی خاص، مؤثرتر از تنبیه کردن است و مسئولان میتوانند با در نظر گرفتن این تئوری و تبلیغات وسیع مردم را از استفاده سلاح سرد بر حذر دارند. » او ادامه میدهد: « اگر استفاده نکردن از سلاح سرد و خطرات ناشی از آن برای مردم فرهنگسازی نشود، برخورد قانونی و تصویب قانونهای متعدد راهگشا نیست چون اگر افراد مشکلات و خطرات سلاح سرد را درک نکنند، در صورت دسترسی نداشتن به این سلاح ممکن است، از هر نوع وسیله و ابزاری برای ارتکاب جرم استفاده کنند. » دکتر مجید ابهری، آسیب شناس اجتماعی نیز معتقد است که افراد به خاطرکمبود توجه و تزلزل شخصیت، این گونه سلاحها را با خود حمل میکنند، چرا که حمل این سلاحها نوعی حس اعتماد به نفس و شجاعت کاذب به آنها میدهد و از آنجایی که مدیریت احساسات به بسیاری از جوانان و نوجوانان آموزش داده نشده است، جوانان در هنگام خشم سلاح را از جیب خارج کرده و به کار میگیرند. او میگوید: «از آنجایی که جوانان در استفاده از سلاح سرد مهارت کافی ندارند ، اغلب این چاقوکشیها منجر به قتل یا نقص عضو میشود و همین مسأله سبب زندانی شدن نوجوانان شده و از آنجایی که زندانها، کانون مبادله تجارب بزهکارانه است، نوجوانی که به جرم سهلانگاری از سلاح سرد استفاده کرده پس از خروج از زندان با کلکسیونی از جرایم بزهکارانه به جامعه باز میگردد. » به راه افتادن موج بخششها که البته بسیار پسندیده است، با وجود اینکه به زعم بسیاری از منتقدان ممکن است بدعتی نه چندان مطلوب باشد چرا که ممکن است خیال خیلی از مجرمان را راحت کرده و افراد هم ترس کمتری از حمل و استفاده چاقو داشته باشند، اما بدون شک تابلویی است دردناک و تأثر برانگیز. حس مادری که فرزندش را به دلیلی واهی با ضربه چاقو از دست داده و حالا جوان دیگری قرار است در مقابل دیدگانش جان دهد را چه کسی میتواند به درستی درک کند؛ جوانی که مادری دارد و تلختر از این چه میتواند باشد که مرگ عزیزت را گرچه گناهکارترین باشد، به چشم ببینی و کاری از دستت برنیاید. مادر جوان از دست داده، میبخشد؛ مادر جوان به دست آورده، در آغوش او اشک میریزد. برق چشمان هر دو اما گویی دیگر رفته؛ کاش آن روز، آن روز شوم، آن چاقوی کوچک هرگز در هوا برق نمیزد. کاش اصلاً چاقویی در جیب جوان قاتل نبود تا بهانهای نمیشد برای خالی کردن عصبانیتش که دلیل موجهی هم نداشت و میشد ماجرا جور دیگری هم به پایان برسد؛ با همان چند مشت و لگد ساده و شاید یک لعنت بر شیطان و چند نفس عمیق... منبع: روزنامه ایران