والدين بايد بدانند که کودک آن ها عادي است؛ فقط لازم است در تربيت و نگهداري او صبر و حوصله بيشتري به خرج دهند و بدانند چنانچه شرايط مناسبي را براي او فراهم نکنند، با مشکلات ديگري مواجه مي شوند...
کد خبر :
351061
فرزند دوماهه اي دارم. خيلي گريه و بداخلاقي مي کند، نمي دانم بايد با او چگونه رفتار کنم؛ ضمن اين که نگران هستم در آينده هم فرد بداخلاقي شود، چه کنم که اين گونه نشود؟ زهرا حسين زاده ملکي- روان شناس: مادران به ويژه آن هايي که براي نخستين بار صاحب اولاد مي شوند، اغلب از اين که مي بينند نوزادشان رفتاري متفاوت از ديگر نوزادان دارد، تعجب مي کنند. در حالي که معمولا نوزادان از بدو تولد تفاوت هاي محسوسي با يکديگر دارند. نوزادي زياد گريه مي کند و ديگري کمتر، يکي بدون ناراحتي استحمام يا عوض کردن پوشک را تحمل مي کند و
نوزاد ديگر لگد مي زند و ناآرام است. يکي در برابر هر صدايي واکنش نشان مي دهد و ديگري به همه صداها، به جز بلندترين آن ها بي اعتناست. نوزادان حتي از لحاظ تمايل به در آغوش گرفته شدن نيز متفاوت هستند؛ برخي از اينکه بغل شوند لذت مي برند و بدن خود را با وضعيت بدني فردي که او را بغل کرده است شکل مي دهند، در حالي که بعضي ديگر بدن خود را سفت مي کنند و پيچ و تاب مي خورند. اين خصوصيات شخصيتي وابسته به خلق را "خلق و خو" مي نامند. تا کنون پژوهش هاي بسياري درباره ويژگي ها و خلق و خوي نوزادان انجام شده است. با اين حال نمي توان به طور دقيق بيان کرد که چه ميزان از خلق و خوي اوايل
کودکي، اساس شخصيت آينده فرد را تشکيل مي دهد. خيلي خودتان را سرزنش نکنيد بسياري از مادراني که نوزادي بدخلق يا آشفته دارند، در وهله اول خود را به خاطر اين موضوع سرزنش مي کنند ولي با توجه به شواهدي که از تفاوت نوزادان از همان بدو تولد به دست آمده است، نمي توان تمام رفتارهاي نوزاد را به نحوه برخورد والدين به ويژه مادر با او مرتبط دانست. در حقيقت پژوهش ها نشان مي دهد که بسياري از تفاوت هاي خلق و خو، فطري است.حتي گاهي اوقات به دليل اين که بين والدين و نوزاد ارتباط متقابلي برقرار است، رفتار کودک يا نوزاد منجر به ايجاد رفتاري خاص در والدين مي شود. به عنوان مثال وقتي
نوزادي در آغوش مادر قرار مي گيرد، آرام مي شود و ديگر گريه نمي کند، احساس کفايت و دلبستگي در والدين ايجاد مي کند و بر عکس کودکي که بدنش را سفت نگه مي دارد و با وجود تلاش براي آرام کردنش به گريه کردن ادامه مي دهد مسلماً احساس عدم کفايت و طرد شدگي در والدينش ايجاد مي کند. هر اندازه کودک نسبت به محرک هايي که والدين برايش فراهم مي کنند، واکنش مناسب تري نشان دهد، برقراري پيوند محبت آميز بين والدين و کودک آسان تر صورت مي گيرد. اين رفتارها ادامه مي يابد يا نه؟! نتايج پژوهش ها، شواهد دو گانه اي را درباره تداوم خلق و خوي اوليه نوزادان مطرح مي کنند. از يک سو مشخص شده است که طي
5 سال اول زندگي، همبستگي زيادي بين خلق و خوي اوليه و رفتارهاي بعدي کودک وجود دارد. در واقع طي سال هاي آتي اين دسته از کودکان که در اصطلاح عاميانه به آن ها نق نقو، بداخلاق، بدغذا، بهانه گير و در اصطلاح روان شناسي به آن ها «کودکان دشوار» مي گويند، بيشتر از ساير کودکان در مدرسه و محيط اجتماع دچار مشکل مي شوند. اما در بسياري از موارد رفتارهاي کودک در سال هاي اول تولد، تداوم پيدا نمي کند. همچنين بررسي هاي ديگر نشان مي دهد که اين پيوستگي و ناپيوستگي درباره خلق و خو تابع تعامل ميان خصوصيات ارثي و محيطي است که والدين و خانواده کودک براي او فراهم مي کنند. اين کارها را
انجام دهيد بنابراين با آن که خلق و خوي نوزاد، امري فطري است اما مد نظر قرار دادن برخي از نکات، مي تواند براي کمک به تغيير رفتارهاي فرد در آينده کمک کننده باشد. در ادامه به اختصار به برخي از اين موارد اشاره مي شود: 1) شکيبايي در مقابل آشفتگي هاي کودک و پرهيز از نشان دادن واکنش هاي شديد در برابر رفتارهاي او. 2) ثبات داشتن والدين به ويژه مادر در تمام رفتارها و واکنش هايي که به نوزاد نشان مي دهد. در واقع پايبندي به يک سبک رفتاري باعث مي شود که کم کم ذهن و رفتار کودک نيز منظم شود. 3) تلاش براي همراهي و همدلي با نوزاد به جاي طرد کردن يا مراقبت افراطي از او. 4) آزاد گذاشتن
نوزاد در برخي مواقع و دخالت نکردن در برنامه روزمره او. به عنوان مثال وقتي گرسنه نيست او را وادار به نوشيدن شير نکنيد. 5) تغيير ديدگاه نسبت به رفتارهاي کودک بسيار اهميت دارد. والدين بايد بدانند که کودک عمداً و به منظور آزار دادن آنها، چنين واکنش هايي را نشان نمي دهد بلکه صرفاً با چنين ويژگي هايي متولد شده است. 6) حمايت پدر از مادر و فراهم کردن محيطي براي او که از استرس هاي روزمره به دور باشد تا مادر بتواند با تحمل و بردباري بيشتري به کودک رسيدگي کند، اين امر از اهميت ويژه اي برخوردار است. 7) استراحت کافي والدين به ويژه مادر براي تجديد قوا. اين امر براي تحمل راحت تر
شرايط پرورش يک نوزاد دشوار هم بسيار مهم است. 8) همچنين والدين بايد بدانند که کودک آن ها عادي است؛ فقط لازم است در تربيت و نگهداري او صبر و حوصله بيشتري به خرج دهند و بدانند چنانچه شرايط مناسبي را براي او فراهم نکنند، با مشکلات ديگري مواجه مي شوند. بنابراين داشتن آرامش شرط اول است. بدترين حالت اين است که خود والدين کج خلق باشند و حوصله سر به سر گذاشتن با کودک خود را نداشته باشند. کنترل دما، دسترسي به اشيايي که کودک با آن ها آرام مي گيرد، کم شدن محرک هاي محيطي که او را آزار مي دهد، استفاده از روش هاي آرام بخش، محبت و مهر عميق و ابراز آن به کودک، پيشگيري از اين که کودک
به خود آسيب برساند، سخن گفتن با کودک به هنگام تعويض پوشک، لباس يا خوراندن غذا و... تا حد زيادي از مشکلات بعدي پيشگيري مي کند. منبع:خراسان