همچنان تشنه بازیگری هستم
آقای بازیگر جمعه نود ساله شد. عزت ا... انتظامی در طول فعالیت پر بار هنری اش به جایگاهی دست یافته که تعبیری جز قله نمی توان از آن داشت. او قله بازیگری در سینمای ایران است. با پیشینه ای درخشان در عرصه تئاتر و حضوری موثر در شکل گیری سینمای متفاوت ایران با بازی در فیلم «گاو»، انتظامی از همان اواخر دهه چهل به یکی از شمایل های فرهنگ و هنر مبدل شد.
در طول نزدیک به نیم قرن، آقای بازیگر همواره کوشید تا حضورش در هر فیلمی یک اتفاق مهم باشد و نتیجه اش کارنامه ای با بیش از 50 فیلم است. کارنامه ای غبطه برانگیز! هنرمند برجسته سینمای ایران در نود سالگی همچنان تشنه بازی کردن در نقش های خوب است. از آنجا که عزت ا... انتظامی چند سالی است در سینما حضور نداشته گفت و گو با او را از همین نقطه شروع کردیم.
*****
*در سال های اخیر فعالیتی در زمینه بازیگری نداشته اید. یادم هست زمان فیلمبرداری «حکم» که یکی از آخرین نقش های شما در سینماست صحبت می کردیم می گفتید همچنان تشنه نقش های خوب هستید. علت کار نکردنتان در این سال ها نداشتن پیشنهاد خوب بوده یا این یک تصمیم شخصی است؟ ـ از همین «حکم» که با کیمیایی کار کردم و اولین همکاری من با او بود خیلی می ترسیدم.
*از چه چیزی می ترسیدید؟ ـ می گفتم این کیمیایی است. کارگردان بزرگی در سینماست و کلی سابقه و اعتبار دارد الان من چه کار تازه ای می توانم در فیلمش انجام بدهم. حتی فیلم که تمام شده بود جرات نمی کردم بروم ببینم. یک شب رفته بودم تئاتر ببینم آقای کیمیایی هم آنجا بود. با هم رفتیم به منزلش. گفت فیلم را می گذارم ببینی. «حکم» را دیدم. کیمیایی گفت عزت فیلم چطور بود؟ گفتم عالی بود. واقعاً خیلی خوشم آمد. من فقط یک بار با کیمیایی کار کردم و واقعاً از این همکاری راضی بودم. من نقش هایم را انتخاب می کنم و نقش رضا معروفی را خیلی دوست داشتم. ضمن اینکه دلم می خواست با کیمیایی هم کار کنم. آن هم در نقشی که امکان تازه ای را برای من فراهم کند. دوست ندارم خودم را تکرار کنم. آخرین کاری که در سینما انجام دادم بازی در فیلم «چهل سالگی» بود. کار علیرضا رئیسیان. بعد از «چهل سالگی» پیشنهاد زیاد داشتم اما هیچ کدام را نپسندیدم. همین اواخر سناریویی برای من آوردند. قصه درباره کاراکترهایی بود که مرده اند و بعد از قاب بیرون می آیند. از کارگردان پرسیدم این ها که مرده اند چه جوری حرف می زنند. گفتم در فیلم های «گاوخونی» و «روز فرشته» من مرده بودم ولی در روایت حضور داشتم جوری که تماشاگر هم آن را باور می کرد. این سناریو اصلاً باورپذیر نیست و وقتی خودم آن را باور نمی کنم فکر می کنم بعداً تماشاگر هم آن را نمی پذیرد. باز کارگردان جوان دیگری پیش من آمد و گفت نقشی در فیلمم هست که اگر آن را بازی کنید برای من خیلی باارزش است. گفتم خب این نقش چه ارزش و اعتباری برای من دارد؟ به من چه چیزی اضافه می کند؟ یا امکان تبلور چه قابلیت تازه ای را فراهم می کند؟ نقش پیشنهادی این فیلمساز هم خوب نبود و به دلم نچسبید.
*در واقع اعتبارتان را نمی خواهید خرج هر کاری کنید. ـ من در طول زندگی ام نخواسته ام تن به هر کار و نقشی بدهم. سریال و تلویزیون که اصلاً اهلش نیستم. در مورد فیلم سینمایی هم من باید به توقع و انتظار تماشاگری که همه این سال ها کارهایم را دنبال کرده احترام بگذارم. الان با وجود سن و سال و بیماری و گرفتاری های موجود، خیلی دلم می خواهد که مقابل دوربین بروم. خیلی تشنه بازی کردن هستم منتها در فیلمی که آن را بپسندم. اینکه بازی کنم صرف اینکه بازیگری کرده باشم اصلاً در مرام من نیست. دوست ندارم تجربه ای که این سال ها اندوخته ام را پای یک کار بی ارزش یا کم ارزش حرام کنم. صریح بگویم آشغال بازی نمی کنم. چند وقت پیش قصه ای به ذهنم رسید که به نظرم قشنگ بود آن را برای علی اکبر قاضی نظام تعریف کردم قرار شده سناریویش را بنویسد و بیاورد. شرایط مناسبی فراهم باشد این سناریو را بازی می کنم. البته باید ببینم کارگردانش چه کسی است و چطور می خواهد از من استفاده کند.
*در صحبت هایتان چند باری به انتظار تماشاگر اشاره کردید. خیلی به مخاطب اهمیت می دهید و مخاطبتان را هم سخت گیر می دانید. ـ تماشاگر من را می شناسد. از زمان «گاو» تا الان حدود نیم قرن می گذرد و من 52 فیلم بازی کرده ام که هیچ کدام را برای پول و دستمزد انتخاب نکرده ام. همیشه به تماشاگری که در سینما دارد مرا تماشا می کند فکر می کنم. اینکه او که سال ها مرا دنبال کرده ناراضی از سالن بیرون نرود. نگوید انتظامی این چه فیلمی بود که رفتی بازی کردی!
*فیلم های این چند سال را دنبال کرده اید؟ ـ در جشنواره اغلب فیلم ها را می دیدم که البته پارسال نتوانستم بروم. براساس آنچه که من دیده ام می توانم بگویم سینمای ما نسبت به گذشته حرکت رو به جلویی نداشته. می شود گفت در جا زده ایم و حتی عقب گرد داشته ایم. شنیده ام چند فیلمساز جوان خوب کار کرده اند که متاسفانه نتوانستم فیلم هایشان را ببینم. در کل اما حرکت سینمای ایران در چند سال اخیر امیدوارکننده نبوده. در تئاتر به نظرم پویایی بیشتری داشته ایم. من تئاترهای جوان هایی را دیده ام که واقعاً درجه یک و درخشان بودند. این تحرک و درخشش را در سینمای سال های اخیر ندیده ام.
*به هر حال در این سال ها در سينما هم چهره های موفقی هم داشته ایم مثل اصغر فرهادی. ـ فرهادی واقعاً فوق العاده است ولی او یک استثناست. قاعده این سینما که فیلم های فرهادی نیست. تازه هیچ موفقیتی هم به معنی توفیق تضمین شده برای کارهای بعدی نیست. نسل امروز توقعش بالاست. شما الان با مخاطب باسوادی مواجه هستی که فیلم های سینمای جهان را می بیند. دانشش به روز است. این نسلی که با ابزارهای مدرن سر و کار دارد، دائم در اینترنت است و باسواد است را نمی شود به راحتی راضی کرد. اگر فضای سینما خوب نباشد. اگر فیلم خوب ساخته نشود اصراری ندارم که بازی کنم. من به مردم مدیون هستم و در هیچ شرایطی نخواسته ام اعتمادشان را مخدوش کنم.
*به نسل تازه مخاطبان سینما اشاره کردید. نسلی که با اینترنت سر و کار دارد، فیلم های روز دنیا را می بیند و انتظارش از سینما بالاست، این مخاطب قاعدتاً نسبت به تماشاگر 30 سال پیش توقع بیشتری دارد. ـ تماشاگر ما فردا بیشتر از امروز می فهمد و انتظارش هم بالاتر می رود. فیلم یک سند است. آبروی آدم است و می ماند و هیچ جوری هم نمی شود پاکش کرد. تلاش کرده ام در 52 فیلمی که بازی کرده ام آبرویم را به خطر نیندازم. این دغدغه و وسواس من اصلاً به این معنی نیست که حتماً باید نقش اول به من بدهند. یک رل کوچک هم اگر جای کار داشته باشد بازی می کنم. بهمن فرمان آرا سر فیلم «خانه ای روی آب» به من نقش کوتاهی داد گفتم همین خوب است. می دانستم که در همین نقش کوتاه می شود درخشید. برایم مشهود بود که تماشاگر با دیدن من در این نقش سر ذوق می آید و به لحاظ حسی با آن درگیر می شود.
*مردم را خیلی دوست دارید. ـ من عاشق این مردم هستم. برای آحاد ملت احترام قائلم. همیشه در مواجهه با مردم در سلام کردن پیش قدم می شوم. مهم این نیست که من هنرپیشه ام، مهم انسان بودن و انسانیت است.
*هنرمند باید از خودش مراقبت کند و شما خیلی خوب این کار را در دوران طولانی فعالیت حرفه ای تان انجام داده اید. ـ تماشاگر از زمانی که پیش پرده در لاله زار می خواندم مرا می شناسد. من را بزرگ کرده و آورده جلو. تماشاگر من را مجبور کرده که درست انتخاب کنم. باید کاری بکنم که او می پسندد. چیزی را ارائه بدهم که ندیده. نه اینکه بیایم فیلمی بازی کنم که برای تماشاگر حرفی برای گفتن ندارد. خیلی ها هستند که فیلم های من را کنار هم دیده اند و من خجالت نمی کشم که این ها را بازی کرده ام. فیلمی را که با کیمیایی کار کردم از همه بیشتر دوست دارم. رضا معروفی همانی بود که باید باشد.
*من سناریو اولیه «حکم» را خوانده بودم. بعد از اینکه قرار شد شما نقش رضا معروفی را بازی کنید کیمیایی تغییراتی در نقش داد و نکاتی را به آن اضافه کرد که به نقش ابعاد جالبی داد. مثل آن نقل قولی که در فیلم از هدایت می آورید در نسخه اولیه سناریو نبود. ـ خیلی دوستش داشتم. در عین اینکه نگران بودم که البته همیشه و در همه فیلم هایم نگرانم، انگار که دارم اولین فیلمم را بازی می کنم، شیفته کاراکتر رضا معروفی شده بودم. تا حالا چنین نقشی را بازی نکرده بودم.
*برگردیم به وضعیت کلی سینما. با تغییر دولت آن اختلافات و دعواهای میان سینمایی ها و مدیران ارشاد به پایان رسید. خانه سینما هم با حضور خود شما بازگشایی شد. فکر می کنید در یک سال اخیر و با آرام شدن فضای سینما، بستر برای فیلمسازی فراهم تر از قبل شده است؟ ـ امیدوارم حالا که دولت حسن نیت نشان داده این اتفاق بیفتد. ولی واقعیت این است که هنوز هیچ کاری انجام نشده. فعلاً فقط خانه سینما باز شده.
*مشکل را در چه می بینید؟ ـ الان بخش خصوصی حاضر به سرمایه گذاری در سینما نیست. حالا یا توانش را ندارد یا دغدغه از دست دادن سرمایه اش را که حق هم دارد. غیبت بخش خصوصی نگران کننده است. فیلم ها اغلب دولتی اند و این جریانی است که از چند سال پیش شروع شده و هنوز هم ادامه دارد. سینما هنر پرهزینه ای است و کسی که سرمایه می گذارد باید نسبت به بازگشتش اطمینان خاطر داشته باشد. این وظیفه دولت است که بستر را برای سرمایه گذاری بخش خصوصی فراهم کند. با ایجاد اطمینان می شود امیدوار بود که فیلم های خوبی توسط بخش خصوصی ساخته شود. الان تماشاگر ما با سینما قهر است. باید ریشه یابی کرد که دلیل این قهر چیست؟ آیا سانسور نمی گذارد فیلم خوب ساخته شود؟ ورود به سینما زیادی آسان شده و کسانی که هنوز تجربه و توانایی کافی ندارند به فیلمسازی رو آورده اند؟ این ها باید بررسی شوند. کارگردان شدن این نیست که یک جوان 4 سال در دانشگاه درس بخواند و شروع به فیلمسازی کند. این جوان باید دستیار بهرام بیضایی، مسعود کیمیایی و کلاً بزرگان سینما شود، فن و تجربه بیندوزد و بعد کم کم خودش وارد عرصه شود. با دانشکده رفتن کسی کارگردان نمی شود. تحصیلات خیلی خوب است ولی کافی نیست. من که از سیزده سالگی فعالیت هنری کرده ام هنوز به خودم جرات نداده ام کارگردانی کنم. هر بار هم که از من خواسته شده گفته ام نه! امکان ندارد! این جایگاه و تخصص من نیست! من بازیگرم.
*این سینما خیلی بازیگر داشته ولی فقط لقب یک نفر آقای بازیگر است! ـ من عاشق این کارم. این خانه که الان موزه شده، هر گوشه اش برای من خاطره است. شب هایی که این جا مثلاً «هالو» را تمرین می کردم که مال چهل و چند سال پیش است. اینجا پر از درخت بود. می آمدم تمرین می کردم. دیالوگ ها را حفظ می کردم و اینکه باید با چه لحنی بیان شان کنم. یادداشت بر می داشتم و الان اگر سناریوهایی که کار کردم را نگاه کنید پر از یادداشت هایم است. حتی توسل می کردم. پشت سناریو می نوشتم پروردگارا کمکم کن.
*سال گذشته آلودگی هوا آزارتان داده بود و حتی در مقطعی از تهران خارج شدید. خوشبختانه الان سر حال به نظر می رسید. ـ پارسال آلودگی هوا مریضم کرد. ریه هایم مشکل پیدا کرد و قدری طول کشید تا حالم بهتر شد. خوشبختانه هوای تهران عوض شده و دیگر مثل سال گذشته آلوده نیست. ولی به خاطر سن و سالم باید مراعات کنم.
*پاینده باشید استاد. ـ ممنون، شما هم همین طور.
منبع: بانی فیلم