گروهکهای تروریستی چگونه در خاورمیانه تکثیر شدند؟/ هرآنچه باید درباره گروههای تکفیری بدانیم+ تصاویر(+18)
هستهی اولیهی داعش به سال 2004 و زمان زرقاوی برمیگردد. ابومصعب الزرقاوی اردنیالاصل که سابقهی حضور در افغانستان و نبرد با نیروهای شوروی را هم داشت، پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2004 یک گروه نظامی به نام جماعت توحید و جهاد در این کشور را تشکیل داد.
کد خبر :
349426
سرویس سیاسی « فردا »- چند هفته ای هست که خبری از سایر گروه های تروریستی منطقه و فعالیت های آنان به گوش نمی رسد و گویا این روزها گروهک تروریستی داعش کار و کاسبی سایر رفقا و هم پیمانانش را نیز بر هم زده است. اما سوالی که در این خصوص در اذهان شکل می گیرد این است که آیا واقعا یکه تازی داعش سبب شده تا آتش افروزی سایر جریان های تروریستی منطقه فروکش کند یا اینکه هم پیمانی و هدف مشترک سران و طراحان برنامه این گروه ها سبب شده تا برنامه های خود را به صورت هماهنگ به اجرا درآورند و در قالب یک گروه و جریان در منطقه ناامنی ایجاد کنند؟ در این بین بی شک آنچه در بین تمام گروه های
تروریستی مشخص بوده و به عنوان فصل مشترک آنها می توان از آن نام برد، عدم تقابل این جریانات با صهیونیست هاست. فعالیت های تروریستی، عقاید منسوخ، سلفی گری و مکتب تکفیری در کنار عدم مقابله با صهیونیست ها سبب شده تا تمام جریان های منطقه در قاب یک تصویر با هدفی مشترک به فعالیت بپردازند که بی شک حامی همه آنها نیز رژیم غاصب اسرائیل است. این گزارش اما قصد دارد به جریان شناسی معروفترین گروهک های تروریستی منطقه که با اقدامات خود در کشورهای مختلف آتش افروزی کرده و ریشه دوانیده اند، بپردازد. سلفی و تکفیری چیست و چه می گوید؟ سلفیه مکتبی است که طرز فکر و عمل پارهای از
صحابه، تابعان و تابعان آنها را حجتی شرعی برای زندگی در عصر حاضر قلمداد میکند. پیروان این عقیده، از یکسو از موازین فقه مذاهب چهارگانه اهل سنت خارج شدهاند و از سوی دیگر با باز کردن راه اجتهاد بر اساس فهم صحابه، باب پیدایش برخی فتاوی افراطی نادرست و سلیقهای را گشودهاند. شکلگیری چنین عقیدهای از سده چهارم هجری قمری آغاز شد، اما بعدها توسط ابنتیمیه و شاگردانش مدون شد و نهایتاً با محمد بن عبدالوهاب و از طریق حاکمان آل سعود در دوران معاصر تجدید حیات یافت. به سلفیها به اعتبار نام محمد بن عبدالوهاب، وهابی نیز اطلاق میشود. در این بین تکفیر عنوانی است
که به فرد یا جریانی اطلاق میشود که غالباً برخاسته از قرائتهای مختلف سلفی وهابی، مسلمانان را بهصرف آنکه با آنان همعقیده نیستند، بر خلاف معیارهای شرعی شناختهشده، متهم به کفر و خروج از دین میکنند. کافر خواندن مسلمانان و یا اصولاً مذاهب اسلامی، پیامدها و واکنشهای عملی مهمی در جوامع اسلامی دارد. چنانکه فتاوی تکفیری در پس بسیاری از اقدامات تروریستی پاکستان و عراق و اخیراً جنایت شهادت شیعیان مصر، قرار دارند. القاعده؛ مادر گروه های تروریستی منطقه سازمان القاعده که بهنوعی مادر تمام گروههای تروریستی مطرح در منطقه است، با حمایت آمریکا در دههی
هشتاد میلادی تشکیل شد. این سازمان در ابتدا تحت عنوان دفتر «مکتب الخدمه» و با هدف آموزش، پشتیبانی و تجهیز مجاهدین عرب برای جنگ با شوروی سابق آغاز به کار کرد. مأموریت این گروه البته خیلی زود به ثمر نشست و ارتش شوروی در اوایل دههی هشتاد مجبور به عقبنشینی از افغانستان شد، اما این پایان راه القاعده نبود. حملهی آمریکا به افغانستان به دنبال حمله به برجهای دوقلوی آمریکا، نه تنها القاعده را از بین نبرد، بلکه این گروه خود را بهعنوان تنها نیروی جهادی در جهان اسلام مطرح ساخت. القاعده با موساد و سیا در انهدام ساختمان تجارت جهانی همکاری نمود تا بهانهای برای
اشغال افغانستان وجود داشته باشد. با آغاز جنگ، القاعده، طالبان را در رویارویی با ناتو تنها گذاشت و این دقیقاً بر خلاف اتفاقات عراق بود. به هنگام اشغال عراق، زمانی که نیروی هوایی آمریکا از پایگاههای خود در کشورهای حوزه خلیج فارس- خاستگاه بیشتر مبارزان القاعده- این کشور را آماج حملات خود قرار میداد، مدتها از حضور القاعده خبری نبود زمانی که آمریکا به بهانهی نابود کردن تسلیحات کشتارجمعی رژیم بعث صدام حسین به عراق لشکرکشی کرد و این کشور را به اشغال درآورد، القاعده با همان ایدئولوژی و دیدگاه در این کشور شکل گرفت که این اتفاق نیز مرحلهی دیگری از تقویت
گروههای تکفیری را رقم زد. در واقع در عراق، القاعده با قویترین ارتش دنیا درگیر شد که این مبارزات موجب شد نگاه چریکی این سازمان دقیقتر شود، تاکتیکهای جنگی آن ارتقا یابد و در کل، آبدیده و قَدَر شود و در نهایت، با استفاده از مقبولیت خود در بخشهایی از جوامع اسلامی، عناصر و نیروهای بیشتری را به خود جذب کند.
النصره؛ پسر شرعی القاعده جبهة النصرة از مهمترین گروهای ضد نظام بشار اسد به شمار آمده که با حمایت های تسلیحاتی آمریکا، غرب و متحدان منطقه ای خود توانسته فجایع بزرگی در این کشور رقم بزند. پدر شرعی این جریان نیز همان القاعده است. آمریکا به دولت اسلامی عراق و به عبارتی جبهه النصرة همچون کالایی نگاه میکند که دارای تاریخ مصرف است.بدین شکل که چون مأموریت آنها تمام شود دوباره به زندان باز میگردند. این مسئله بارها تکرار شده است. نمونه آن مسئله سوریه است چرا که با آغاز این بحران، صدها نفر به شکلی بسیار مشکوک از زندانهای واقع در عراق و لبنان فرار کردند و بیشتر
آنها راهی سوریه شدند. وقتی از جبهه النصرة صحبت میشود، باید از شاخههای آن از جمله جنبش فتح الاسلام که نام جنبش جهاد اسلامی فلسطین( فتح) را یدک می کشد، نیز سخن گفت که عامل اصلی تخریب اردوگاه آوارگان فلسطینی (نهر البارد) در لبنان بود. همین حادثه با اندکی تفاوت در اردوگاه یرموک دمشق اتفاق افتاد و آن اینکه ارتش سوریه بر خلاف ارتش لبنان که وارد اردوگاه نهر البارد در شمال لبنان شد وارد این اردوگاه نشد. "جند الشام نیز همزمان با پیدایش "فتح الاسلام" با همان تفکر القاعده و وهابیت شکل گرفت. باید گفت فتح الاسلام با حمله رژیم صهیونیستی به لبنان، "جند الشام"
با آغاز تلاشها برای حمله به سوریه و خروج آن از لبنان در پی قتل حریری پدر، جنبش"اتحاد و مبارزه در عراق" و "دولت اسلامی عراق" با اشغال این کشور توسط آمریکا و " جبهه النصرة" با آغاز بحران سوریه به وجود آمدند.
جیش العدل، شعبه ای برای فعالیت تروریستی در ایران بعد از سرنگونی گروهک ریگی، گروهکی به نام انصار در استان سیستان و بلوچستان اعلام موجودیت نمود که سرکردهٔ آن گفته یک وهابی فراری از اهالی نیک شهر بود. این گروه بنا داشت اولین جنایت خود را هم با اجیر کردن یک فرد پاکستانی در نمازجمعهٔ چابهارعملیاتی کند که در این ماجرا عامل انتهاری به درک واصل شد. اما طی ماه های گذشته هم گروهک دیگری بنای درگیری با نظام را در این منطقه از کشور آغاز کرد. سرکردگی این جریان را نیز فردی شرور، وهابی و معاند به نام عبدالرحیم ملازاده ساکن شهرستان راسک برعهده دارد که بعد از دستگیری برادر
شرورش عبدالرحیم ملازاده به اتهام مشارکت در شهادت مولوی جنگی زهی به پاکستان متواری شده است. گروهکی که عبدالرحیم ملازاده بنا نهاده نیز جیش العدل نام گرفت تا به زعم خود با اجیر کردن عدهای افراطی در مناطقی چون شهرستان های راسک، نیکشهر، ایرانشهر به تبلیغ افکار و اعتقادات سلفیت بپردازد. هرآنچه باید درباره داعش و حامیانش بدانید هستهی اولیهی داعش به سال 2004 و زمان زرقاوی برمیگردد. ابومصعب الزرقاوی اردنیالاصل که سابقهی حضور در افغانستان و نبرد با نیروهای شوروی را هم داشت، پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2004 یک گروه نظامی به نام جماعت توحید و جهاد در این
کشور را تشکیل داد. دیری نگذشت که اقدامات سختگیرانهی زرقاوی در مناطق سنینشین و کشتار غیرنظامیان موجب اختلاف میان گروههای سنی و القاعده شد. این اختلافات از سال 2005 آشکار شد، اما زرقاوی توانست با تشکیل شورای مجاهدین بهعنوان سازمانی فراگیر و متشکل از القاعده و پنج گروه شورشی دیگر، در آوریل 2006 بر این اختلافات فائق آید. وی اندک مدتی بعد، این شورا را شعبهی القاعده در عراق معرفی کرد و پیامهایی با عنوان امیر القاعده در عراق صادر میکرد. از اینجا به بعد، تقریباً تمام جهادیهای عراق تکفیری شدند و آنهایی را که اعتقادی به گرایش سُنی تندرو نداشتند، کافر
خواندند. به همین ترتیب، الزرقاوی در سال 2006 در پیامی صوتی به تمام شیعیان عراق اعلام جهاد کرد. رهبران اصلی القاعده که آن روزها در پاکستان به سر میبردند، نمیتوانستند چنین تغییر ایدئولوژیکی را که به نام القاعده اعلام شده بود، تاب آورند و به این ترتیب، رسماً اعلام کردند که جریان تحت رهبری الزرقاوی نسبتی با آنها ندارد. اما این اردنی گوشش به رهبران اصلی القاعده بدهکار نبود و کمر همت بسته بود تا شهرهای رمادی، فلوجه و بعقوبه در عراق را که به مثلث سنی مشهور هستند از حکومت مرکزی جدا کند. عملیات جداسازی به دستور الزرقاوی آغاز شد، اما پیش از آنکه آنها بتوانند
مواضعشان در این سه شهر را تحکیم بخشند، هواپیماهای آمریکایی در حملاتی سنگین و در چند نوبت این سه شهر و از جمله مقر الزرقاوی در اطراف بعقوبه را بمباران کردند. یک روز بعد که سربازان ارتش آمریکا وارد بعقوبه شدند، جسد امیر القاعده عراق را پیدا کردند. بعد از مرگ زرقاوی، شورای مجاهدین ابو حمزه المهاجر را به ریاست این گروه انتخاب کرد. در همین حال، در پایان سال 2006 میلادی، دولت اسلامی عراق به رهبری ابو عمر البغدادی تشکیل شد. در سال 2010 نیروهای آمریکایی به منطقهی الثرثار حمله کردند و ابوعمر بغدادی و ابوحمزه المهاجر را کشتند. بعد از این ماجرا، ابوبکر بغدادی به ریاست
دولت اسلامی عراق رسید. با شروع بحران سوریه در سال 2011 جبههی النصره برای جنگ علیه نظام سوریه به ریاست ابومحمد الجولانی تشکیل شد. با توجه به نزدیکی دیدگاههای دو گروه، ابوبکر بغدادی با انتشار فایلی صوتی، جبههی النصره را امتداد دولت اسلامی در عراق معرفی کرد و نام سازمان خود را به دولت اسلامی در عراق و شام (داعش) تغییر داد. به این ترتیب، دولت اسلامی عراق در سال 2013 نام خود را به دولت اسلامی عراق و سوریه داعش تغییر داد تا بتواند عملیات در دو کشور را پوشش بدهد. البغدادی مدعی بود که جبههی النصره باید زیر لوای داعش فعالیت کند که البته نیروهای النصره که بیشتر از
داعشیها سوریالاصلاند، این درخواست را نپذیرفتند. این در حالی بود که الجولانی سرکردهی جبهه النصره تا قبل از بحران سوریه، در عراق و زیر نظر البغدادی فعالیت میکرده است. بدین ترتیب، اختلاف و درگیری بین داعش و النصره همزمان با جنگ علیه بشار اسد شروع شد. قطر کشور دیگری است که بهطور آشکار و مخفی از داعش حمایت میکند. این کشور کوچک اما ثروتمند خلیج فارس، تحولات سه سال اخیر جهان عرب را فرصتی برای بزرگ نشان دادن خود دیده و با دخالتهایی که در سوریه در حمایت از گروههای تروریستی به عمل آورد، عملاً سیاست خود را در مورد تغییرات جهان عرب اعلام کرد. این کشور در
کنار عربستان، با تجهیز مخالفان مسلح در سوریه بیش از 150 هزار نفر را به کام مرگ فرستادهاند و بیش از پنج میلیون نیز آواره شدهاند. ترکیه دیگر کشوری است که برخی از ناظران منطقهای معتقدند که از اقدامات داعش حمات میکند. مسئولان حزب مخالف دولت ترکیه میگویند دولت رجب طیب اردوغان، همچنان به مسلح کردن داعش در سوریه و عراق ادامه میدهد، بیمارستانهای دولتی ترکیه تروریستهای مسلح را درمان میکنند، ورود تروریستها به خاک عراق و سوریه از ترکیه ادامه دارد و در کنار همهی اینها، دولت ترکیه نفت سرقتشده توسط داعش را هم خریداری میکند. کمال قلیچدار اوغلو رهبر
حزب جمهوریخواه خلق اعلام کرده گروهی که نام دولت اسلامی عراق و شام (داعش) را بر خود نهاده، آتش سلاحهای ارسالی نخستوزیر کشورمان را به روی شهروندان خودمان گشوده است. اشارهی این فعال سیاسی ترک، به ربودن کارکنان کنسولگری ترکیه در شهر موصل عراق به دست داعشیهاست. در کنار این سه کشور، برخی آمریکا را نیز مستقیم و غیرمستقیم از جمله حامیان داعش میدانند. حتی برخی از رسانههای خارجی اعلام کردهاند که سفارت آمریکا در بغداد از حمله داعش به موصل خبر داشت، اما در این زمینه به دولت عراق هیچگونه اطلاعاتی نداد. در واقع آمریکا از زمان جنگ علیه شوروی در افغانستان
همواره از گروههای تروریستی استفادهی ابزاری کرده و آنها را در مراحل مختلف پشتیبانی کرده است.