تندروها بر سراصولگرایان کلاه گذاشته‌اند

کد خبر : 349172
سرویس سیاسی « فردا »:

به نظر سید رحیم ابوالحسنی بسیاری از انتقادها به دولت در این یک سالی که از عمر آن می گذرد وارد نیست. با گذشت يک سال از انتخابات و بر سر کار آمدن دولت يازدهم برخي از جريانات سياسي کشور انتقاداتي را به عملکرد اين دولت وارد مي دانند. سيد رحيم ابوالحسني استاد علوم سياسي و عضو هيات علمي دانشگاه تهران است. او که سابقه فعاليت سياسي و حزبي هم دارد بسياري از انتقاداتي که به دولت وارد مي شود را صحيح نمي داند. ابولحسني در بحث مذاکرات هسته اي که بخشي از انتقادات از دولت را شامل مي شود مي گويد که از آنجايي که اين مذاکرات محرمانه است امکان پاسخگويي به انتقادات را از بين مي برد. اين استاد دانشگاه همچنين بر اين باور است که بايد جريان راديکالي که دولت را در مسئله هسته متهم به سازشکاري مي کنند،را از بدنه اصولگرايان جدا دانست چراکه اين جريان بر سر اصولگرايي کلاه گذاشته اند.

آقاي دکتر عملکرد دولت در يک سال گذشته را چگونه ارزيابي مي کنيد؟

ما بايد عملکرد را از کارکرد جدا کنيم. عملکرد ، محموعه فعاليت هايي است که يک شخص یا سازمان انجام مي دهد اما کارکرد پيامدي است که مجموعه عملکردهاي يک ساختار بر جاي مي گذارد. از آنجايي که من در دولت نيستم ، نمي توانم از عملکردش بگويم. طبيعتا در حوزه اقتصاد، فرهنگ، اجتماع و سياست بايد برويم مطالعه کنيم و ببينيم که وزارت خانه ها چه کاري انجام داده اند. اما مي توان کارکرد را احساس و احصا کرد. بنده معتقدم که بزرگترين کارکرد دولت ، ايجاد آرامش در جامعه است.

اين آرامش به چه معناست؟

من معتقدم که دولت قبلي متخصص ومنشا ايجاد ناآرامي در جامعه بود. متخصص ايجاد اختلال رواني و شک وشبهه در جامعه بود. همچنين باعث ايجاد اضطراب و نوسان و نا آرامي در جامعه بود. حد اقل در روحيات جامعه. يعني منش شخصي رئيس جمهور قبلي و شخصيت آقاي احمدي نژاد يک شخصيت نا آرام بود. وعده هاي ناممکني که مي داد وهمه حکمرانان قبل ازخود را متهم می نمود و مدعی تشکیل اولین دولت اسلامی شد و نوسانات قيمت هايي که در جامعه ايجاد مي کرد، باعث ايجاد نا آرامي در جامعه مي شد. به نظر من شخصيت رئيس جمهور يازدهم جناب آقاي روحاني و نيروهايي که جمع کرده است، نيروهايي هستند که آرامش بخش هستند. همين که شعار اعتدال را مطرح کرد، اين گفتمان ايجاد آرامش مي کند. اين بزرگترين نعمت در جامعه است. اگر رهبران مملکت بتوانند در جامعه ايجاد آرامش ، آسايش و تعادل روحي بکنند ، بزرگترين نعمت است. ما يک کشور در حال توسعه هستيم. انقلاب کرده ايم و بايد بدانيم که انقلابات در جامعه موجب نا آرامي مي شوند. جنگ کرده ايم، جنگ هم موجب نا آرامي در جامعه مي شود. بايد دولت هايي که پس از انقلاب و جنگ روي کار می آیند ، آرام بخش باشند تا آن نا آرامي هايي که در جامعه به وجود آمده ، دوباره به حالت آرامش بازگردد. اساسا ما در نظريات جامعه شناسي داريم که نظام اجتماعي، سياسي و اقتصادي يک جامعه در وهله اول نياز به آرامش دارد. اين آرامش که در تئوري کارکردگرايي روی آن خيلي تاکيد مي کنند، بايد در جامعه وجود داشته باشد. هم انقلاب و هم جنگ موجب نا آرامي در جامعه مي شود. طبيعي است که اخبار جنگ ، اخبار مهيجي است. شکست ها و پيروزي ها هر دو مهيج هستند و طبيعتا جامعه در حالت نا آرامي قرار می گیرد. ما پس از جنگ در دوره آقاي هاشمي يک رئيس جمهور آرام و آرامش بخشي داشتيم. اما مشکلات سازندگی و سياست هاي اقتصادي که شايد اقتضاي آن زمان بود، موجب عدم تعادل هاي اقتصادي شد و اين يک مقدار نا آرامي ايجاد کرد. در دوره آقاي خاتمي ، متاسفانه موضعگيري افراطيون فرهنگي و سياسي موجب اختلال در جامعه شده بود. يعني اگر يک سخنراني در جايي بود عده اي جمع مي شدند و دعوا و درگيري رخ مي داد. با نوشته ساده ای در مجله اي عده اي کفن می پوشيد ند و شعار مي دادند. اين ها از جاهايي هم حمايت مي شدند. البته در درون خود اصلاح طلبان نيز نيروهاي افراطي وجود داشت. اين موجب عدم تعادل و نا آرامي مي شد.

منبع: خبرآنلاین

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: