تنگناهایآبگیریدریکسد
اهالی روستای «داریان» و «هجیج» اورامانات کرمانشاه باور نمیکردند که روزی برسد که خود هم به سرنوشت تمام روستانشینان و مناطقی که سدها در آنها ساخته شده بود، دچار شوند. مردان این دو روستا و روستای «نودچه» بیشترین تعداد نیروی کار منطقه کرمانشاه را تشکیل میدهند که سالهاست در طرحهای سدسازی کار میکنند و حالا شماری از آنها بازنشسته تأمین اجتماعی همین طرحهایند. آنها آنطور که به روزنامه «ایران» میگویند بارها شاهد برخورد جوامع محلی با طرحها بودند. جوامعی که با آبگیری سدها مجبور بودند خانه و کاشانه و زمین زراعی و باغهای خود را بگذارند و بروند. اما هرگز خواب این ماجرا را هم برای خود نمیدیدند که سد داریانی که روی رودخانه «سیروان» زده شده آن را برای آنها تعبیر کرده است. طرحی که هرچند نزدیک به 2500 نفر را صاحب شغل کرده، اما بخش بسیار زیادی از شغل بومی آنها یعنی باغداری و دامداری را از بین خواهد برد. جوامع محلی و آنچه برای آنها رقم میخورد تنها یکی از پیامدها و دلنگرانیهای سدسازی روی رودخانه «سیروان» است. چشمه «کانی بل» با آن خروشهای توفانیاش هم یکی از دغدغههای افکارعمومی منطقه و کشور است. چشمه کانی بلی که به گفته «عبدالمحمد زاهدی» استاندار کردستان میتواند آب آشامیدنی دو میلیون نفر را تأمین کند. البته مسئولان سد میگویند که برنامهریزی کردهاند تا چشمه را از غرق شدگی برهانند با این وجود استاندار کردستان در نامهای به وزیر نیرو خواسته است تا قطعی شدن نجات چشمه بل، آبگیری سد متوقف شود. پله پله تا هجیج سد داریان تا به امروز بخشی از روستای زیبای «هجیج» را خالی از سکنه کرده است. بخشی از یکی از زیباترین روستاهای پلکانی که میرفت تا در میان روستاهای پلکانی دیگر و در نگاه گردشگران نام و جایگاه ویژهای برای خود پیدا کند. اما سد داریان قصه هجیج را وارد فصل دیگری کرده است. فصلی بین ماندن و رفتن. مردان هجیج بخش بسیار زیادی از زندگی خود را در طرحهای سدسازی گذراندهاند. هماکنون 2500 نفر از ساکنان روستاهای مختلف پشت سد داریان در«طرح» کار میکنند. حالا پیامدهای سدسازی در منطقه، دامان آنها و زندگیشان را گرفته است. هرچند مسئولان طرح بحث ایجاد اشتغال در سد و جادهسازی برای روستاییانی را که پیش میکشند بارها شاهد تصادف در میان راه کورههای روستایی خود بودهاند، اما افکار عمومی میگویند که آیا مگر وظیفه وزارت نیرو یا آب جادهسازی است؟ آنها میگویند که جادهسازی برای سد ساخته شده هرچند برای روستاییان هم یک توفیق اجباری است، اما نمیشود این مسأله را فراموش کرد که ساخت سد داریان هزینههای محیط زیستی و اجتماعی زیادی را به دنبال خواهد داشت؟ هرچند جاده سازیها از سوی طرح داریان هم به تصادفهای منطقه پایان نداد و فرسودگی تایرهای ماشینی که سد در اختیار کارگران خود قرار داده بود در یک حادثه مرگ چهار تن از آنها را رقم زد. اما براساس آمار دهیار روستای هدف گردشگری هجیج سد داریان تا به امروز 75 خانوار روستای هجیج را شهرنشین کرده است، نزدیک به نیمی از جمعیت هزار نفری روستای هجیج با این حرکت داریانیها، پاوهنشین شدند. 75 خانه هم ویران شد که به گفته هجیجیها بخش نوساز روستای سنگی هجیج بود؛ بخش نوساز و زیباترش. وقتی کوچههای سنگ فرش و تمیز هجیج را پشت سر میگذاری، کوچههایی که آب و جاروی زنان روستا به آن بوی تازگی داده، در روستایی که پشت بام هر خانهای، حیاط خانه همسایه شده تا سایه همسایه همچنان گرم و مهربان مدام بر سر همسایه باشد، بسیاری به تو میگویند که باید زودتر از اینها به هجیج میآمدی. هجیج با آن بخشی که از بین رفت دیدنیتر از امروز بود. هجیجی که در صعبالعبورترین بخشهای کوهستان ساخته شده و از آنجایی که آمد و شد با شهرها و روستاهای اطراف آن برای اهلش سخت بود از هر لحاظ خودکفا شده بود. همه چیز را خود تولید و مصرف میکرد. از خوراک بگیر تا پوشاک. حالا باغهای پایین دست خراب شدهاند و خانهها تخریب شده تا بخشی از هجیجیها شهرنشین شوند و مصرف کننده صرف، اما اینجا سرزمین فرهادهای کوهکن است. زندگی روستانشینان این منطقه از راه باغداری میگذرد، باغ انار، گردو، انگور و تا حدودی دامداری. عباس محمدی فعال محیط زیست و مدیر گروه دیدهبان کوهستان نگاهی به هجیج میاندازد و میگوید همین جاست که قبل از اینکه کلنگ طرحی به زمین زده شود باید حساب سود و زیان آن را کرد. حرفهای او این سؤال را در اذهان ایجاد میکند که راستی شهرنشین کردن بخش فعال جامعه که خود تولیدکنندهاند برای یک طرح چقدر میارزد؟ چقدر تمام میشود؟ یکی از اهالی روستا به خبرنگار ایران میگوید با پولی که سد به آنها داده جز حاشیه شهر نمیتوانند به جای دیگری بروند. اما داریانیها با شهرنشین کردن بخش بسیار زیادی از جمعیت هجیج شاهکار کردهاند. هجیج از 1000 نفر جمعیت امروز به 550 نفر رسیده است. هجیجی که خاک هم ندارد اما باغهایی دارد که سرنوشت آنها امروز به یکی از دغدغههای کوچک و بزرگ و پیر و جوان روستا تبدیل شده است. آنها از ذره ذره خاک اینجا در لابهلای چین و شکنهای کوهها و کوهستان استفاده کردهاند و باغهای بسیاری را ایجاد کردهاند. پدربزرگ مهربانی که ما مهمان خانه سنگی، زیبا و پر از مهرش هستیم به کوه شاهو اشاره میکند و میگوید نمیداند بعد از آبگیری سد داریان چه بلایی سر باغهایش میآید. باغهایی که با جان و دل کاشته است. یکی از اهالی میگوید که همسایهای داشته که خانهاش در بخشی از هجیج بود که زیر آب میرود؛ سد خانهاش را خرید اما مسأله آن درخت پرتقالی بود که از ایذه آورده و برای مادرش کاشته بود. از دست دادن درخت برای آن مادر هجیجی آنقدر سخت بود که به یکی از تلخترین خاطرات همسایهای تبدیل شده که حالا رفته و پاوه نشین شده است. رفته است و تمام خاطراتش در چین و شکن هجیج جامانده است بیدرختی که یک روز فرزندش که پشت سد کارون 4 کار میکرد برایش آورده و در همین روستا کاشته بود. حالا پیرمرد مهربان قصه هم نگران باغاش است. به گفته او مجریان سد نه حاضرند باغ او را بخرند و نه حاضرند پلی برای عبور اهالی از روی سد برای رسیدنشان به باغ هایشان در بلندای شاهو بزنند. شاهویی که البته تنها منطقهای است که اهالی این بخش از کشور میتوانند در آن دامداری کنند. بعد میماند قاچاق وسایل آرایشی و پارچه و کارگری در عراق. برای کسانی که در شهرهای اطراف هیچ شغل و کاری انتظارشان را نمیکشد و باید در میان همان خاک آبا و اجدادی زحمت بکارند و تلاش درو کنند. باغهایی که به گفته پیرمرد قصه ما چهار ساعت پیادهروی دارد تا به آن برسی. او نگران از دست رفتن گردشگری در منطقه شاهو است. پیرمردی که 70سال و خردهای زندگی را به تماشای زیباییهای شاهو نشسته و حالا نگران جوانان گردشگری است که نمیتوانند زیباییهای کوه را به تماشا بنشینند. به آنها وعده قایق دادهاند، اما او میگوید که کرایه قایق برای آنها گران است. او که خود بازنشسته همین طرحهاست، میترسد وضعیت اهالی روستاهای پشت سد گتوند در خوزستان را پیدا کند. پشت سد گتوند هم 11 روستا بود که طرح مجبورشان کرد خانه و زمین زراعی خود را بگذارند و بروند. اما کجا؟ هیچ شغل و خانهای انتظار آنها را در بیرون از منطقه آبماهیک نمیکشید بنابراین آنها باوجود زیر آب رفتن خانهها و زمینهایشان برای زراعت در زمینهای بالادستی که از دریاچه سد جان سالم به دربرده بودند برگشتند. روستاییانی که توان مالی برای پرداخت کرایه قایق را ندارند و روی تایرهای پلاستیکی دراز میکشند و تمام وسعت دریاچه را با دستهایشان پارو میزنند. تنها مفرشان برای گذران این زندگی سخت و گران همان زمینهایی است که از دستبرد آبهای سد جان سالم به در برده است. گتوندیهایی که خانه، زمین و باغ آنها پشت سد غرق شده بدون اینکه ریالی از بابت اراضی خود از مجریان سد گرفته باشند. هجیج هم میترسد باغهایش سرنوشت زمینهای کشاورزی گتوند را پیدا کند. روستای «سلین» هم از جمله روستاهایی است که بخشی از خانه و باغ هایش زیر آب میرود. علفچرهای منطقه که بیشتر در منطقه شاهو هستند هم محل مناقشه میان سدیها و بومیهاست. سدیها به مراتع و علفچرهایی که نسل اندر نسل محل چرای دامهای منطقه بوده است به عنوان زمین ملی نگاه میکنند، اما محلیها میگویند که هرچند سندی برای این زمینها نیست، اما تا بوده محلی برای چرای دامهایشان بوده و به گفته خودشان 300 سال است که به آنها به ارث رسیده است. باز هم یک نقطه اشتراک بین روستاهای سد گتوند و داریان. زمینهای سد گتوند هم زمانی که کارشناسی شد مصالح به کار برده شده در ساختمانهای آنها توسط کارشناسان قیمتگذاری نشد. سدیها اعتقاد داشتند که سنگ چینها که معماری بومی 11 روستای آبماهیک بود، قیمتی ندارند و آنها تنها زمین شان را میخرند. این در حالی بود که کشاورزان پشت سد باید با همان پول زمین یک خانه در حاشیه شهر و با قیمت یک منطقه شهری تهیه میکردند. چرای آبا و اجدادی در زمینهای پشت سد داریان هم گرفتار همین نگاه شده تا این سؤال از سوی افکارعمومی پیش بیاید که آیا مجریان طرحها در مقابل شغلهایی که از دست میرود هیچ مسئولیتی ندارند؟ آنها مسأله مالکیت چشمهها را هم پیش میکشند. چشمههایی چون گاهوله، شاهوله، کل هانی، چاله سرا و گاودل... که پشت سد هستند. دلنگرانی که به درختان سقز هم رسیده است. به گفته سلینیها درختان سقز یکی از منابع درآمد مهم مردم منطقه هستند که باز هم پشت سد غرق میشوند. به گفته یکی از آنها به نام «شفیع» خانوارهایی هستند که سالانه تا 10 میلیون تومان از برداشت سقز درآمد دارند که با آبگیری سد از بین میرود. مطالعات نشان میدهد که هزار هکتار جنگل و مرتع درجه یک، روستاهای تاریخی و سرسبز روار، نوین و سلین، تأسیسات آب معدنی و چند استخر پرورش ماهی هم نابود خواهند شد. همچنین، از آنجا که سد در منطقه حفاظت شده کوسالان و شاهو در دست ساخت است، آسیب جدی به یکپارچگی این منطقه، سرزندگی رودخانه، حیات گیاهی کنار رودخانهای، و حیات وحش منطقه وارد خواهد شد. «عباس محمدی» فعال حوزه محیط زیست میگوید: در سال 1388 کمیسیون امور زیربنایی (جایگزین شورای عالی حفاظت محیط زیست در دولت احمدینژاد) این منطقه را به عنوان منطقه حفاظت شده اعلام کرد. او میگوید: «به نظر میرسد که آن هم شبیه به اعلام کانی بل به عنوان اثر ملی، بیشتر در راستای علاقه دولت پیشین به «پیشرفت»های کمیتی و روی کاغذ بوده است، چرا که در همان مصوبه اعلام منطقه به عنوان «حفاظت شده»، بر مجاز بودن اجرای طرحهای مسکن و عملیات معدنی، نظامی، سدسازی و... اختیارات وزارت راه تأکید شده بود!» دولتی که محمدی از آن سخن به میان میآورد در آخرین روزهای عمر خود استخراج در مناطق آزاد را به عنوان یک وظیفه به سازمان محیط زیست که فلسفه وجودیاش حفاظت این مناطق بود دیکته کرد و آه از نهاد همگان برآورد. یکی از اهالی روستای سلین هم میگوید که برای 6 هزار متر زمین به ما 60 میلیون تومان دادند که به هیچ جا نمیرسد. برخی از اهالی روستاهایی که قیمت کارشناسی شده آب نیروی منطقه را نپذیرفتهاند هم به روزنامه ایران میگویند که اعتراضها به جایی نرسید بلکه باعث شده تا قیمتی کمتراز قیمت اولیه اعلام شده به آنها بدهند. به گفته آنها آب نیرو در نهایت، پول برآورده شده را به حساب صاحبان املاک میریزد و مسأله را از سمت خودش تمام شده اعلام میکند اما سلینیها از قیمتهای پیشنهادی ناراضی هستند. یکی از باغداران آنها میگوید که اگر زمینها را به قیمت مناسب بخرند و همچنین امتیاز برق برای پمپاژ آب به آنها بدهند آنها راضی به فروش املاک خود میشوند. آنها پمپاژ آب را برای انتقال باغها به مناطقی بالاتر میخواهند. روستاهای این منطقه در میان درهها واقع شده و همانطور که خانههای پلکانی را به کمرکش کوه کشاندهاند، باغها را هم به همین سبک و سیاق آراستهاند. کوه را بریدهاند، روی آن خاک ریخته و باغ ساختهاند. جوانی که نگران باغ هایشان است خودش را «ادوایی» معرفی میکند و میگوید:« برای خرید خانه پدرش با 400 متر زیربنا دو طبقه 140 متری و 100 متر طویله قیمت 72 میلیون تومان تعیین کردهاند، با این پول حتی توی روستای خودمان هم نمیتوانیم خانه بخریم چه برسد به شهر.» یکی دیگر از آنها میگوید : 7 هزار و 200 متر باغ دارد با هزار درخت، که گفتهاند از آنها 33 میلیون و 600 هزار تومان میخرند، اگر 100 میلیون هم بدهند ما نمیفروشیم چون تمام زندگیمان است. البته آنها میگویند در نهایت کسی نمیداند به هر روستایی چقدر پول میدهند چون سدیها از آنها خواستهاند تا قیمت محرمانه باشد. یکی از آنها میگوید: « 5 سال پیش 10 میلیون تومان وام گرفتیم تا باغ را آباد کنیم حالا که باغ به ثمر نشسته است باید بفروشیم.» او تاکید میکند که هرگز حاضر نیست برای زندگی به پاوه برود. از سوی دیگر زمین در همین روستای سلین به گفته اهلش متری 100 هزار تومان شده است. او میگوید با 33 میلیون تومان چقدر میشود زمین خرید تا هم پدری در آن زندگی و امرار معاش کند و هم چهار برادر! به گفته آنها مصالح ساختمانی در منطقه گرانتر از تهران و حمل و نقل آن هم سختتر است. سلینیها هم اعتقاد دارند که باید آب نیرو در حساب و کتابهایش قیمت چشمهها را حساب کند. دوباره ساختن در این مناطق کوهستانی هم سخت است و هم هزینه مادی زیادی میخواهد. دلایل زیادی دارد یکی همین سد داریانی که ارزش زمینها را بالا برد، اما سوای سد داریان هم زمین و خانه در این منطقه گران تمام میشود. تنها دلیلش هم گرانی مصالح ساختمانی نیست. یک دلیل دیگر هم وجود دارد؛ حمل و نقل مصالح به نقاط صعب العبور. گرانیها در چهارسال گذشته قیمتها در روستاهای منطقه را زیرورو کرده است. به گفته داوود پناه از اهالی سلین، پیشتر قیمت خانه در روستا 4میلیون تومان بود هماکنون همان خانه شده 30 میلیون تومان. بخشی از گرانیها هم به شروع ساخت سد برمیگردد. چشمه کانی بل سد داریان، شش کیلومتر پایینتر از «کانی بل» در دست ساخت است و طول دریاچه آن به 10 کیلومتر خواهد رسید. آبنمای کانی بل 717 متر است و تراز نرمال سد، 826 متر خواهد بود؛ به این ترتیب، با آبگیری سد، چشمه در زیر ستونی از آب به ارتفاع بیش از صد متر غرق خواهد شد. آب فراوان این چشمه بزرگ، با استانداردهای جهانی، دارای بهترین کیفیت برای آشامیدن است و به گفته عبدالمحمد زاهدی استاندار کردستان، میتواند آب آشامیدنی دو میلیون نفر را تأمین کند. استاندار، به این دلیل و به خاطر اهمیت تاریخی، فرهنگی و اجتماعی کانی بل، در نامهای به وزیر نیرو خواستار توقف آبگیری سد داریان تا پیدا شدن راهی برای نجات قطعی چشمه شده است. اما کیاست امیریان مدیر عامل شرکت آب منطقهای کرمانشاه گفته است که با ساخت سد داریان، آب چشمه بل از دسترس خارج نمیشود بلکه با آب رودخانه درهم میآمیزد. اما «عباس محمدی» کارشناس کشاورزی و فعال محیط زیست اعتقاد دارد که این سخن یک مغالطه آشکار است، چرا که درهم آمیختن آب چشمه با آب رودخانه (اگر اصلاً صورت گیرد) به معنای نابودسازی یک حجم بسیار بالای آب با کیفیت و آلوده کردن آن با آب پشت سد است که برای مصرف آشامیدنی باید دوباره تصفیه شود. از سوی دیگر به گفته او هم اینک در بالادست سد داریان، سدهای قشلاق و سلیمان شاه و گاران و تونل انتقال آب گاوشان در دست بهرهبرداری است و سدهای آزاد، هیروی و ژاوه در دست اجرا و سد بلبر و چند طرح انتقال آب دیگر هم در دست مطالعه هستند. با این شمار سد، که با «اثر انباشتی» خود موجب دگرگونی کل سامانه رود میشود. او سد داریان را تیر خلاص این زیست بوم میداند! آب مجازی روستائیان یک مسأله دیگر را هم یادآوری میکنند که به نظر میرسد در جانمایی سد به آن توجه نکردهایم؛ سد در مرز قرار دارد و مرز هماره فرصتی برای گروههای مخالف با یک کشور را بویژه در منطقه حساس خاورمیانه بوجود میآورد. بیکاری و به دنبال آن نارضایتی که بوجود میآید میتواند امنیت مرزی که در حال حاضر یکی از امنترین مرزهای کشور است را خدشه دار کند. عباس محمدی یک نکته را یادآوری میکند،«همانگونه که کم کردن آب ورودی از رود هیرمند به ایران موجب فاجعه زیستمحیطی- اجتماعی خشک شدن هامون شد که گریبان هر دو کشور ایران و افغانستان را گرفته، یا طرح ساخت سد سلما روی هریرود در افغانستان، احتمال بیفایده شدن «سد دوستی» در ایران و بروز کم آبی در شمال خراسان را پیش آورده، کم کردن یا قطع آب ورودی از رودخانه سیروان به عراق هم تأثیر بسیار منفی بر رابطه کشور ما با عراق که یکی از بزرگترین شریکان تجاری ایران است، خواهد داشت و این قطعاً زیانهای اقتصادی هنگفت در پی خواهد داشت. و البته کم شدن آب ورودی سیروان به عراق میتواند سبب کم آب شدن دجله و در نهایت کم آب شدن شطالعرب (اروند رود) هم بشود که برای ما نیز خسارتبار خواهد بود.» منطق اقتصادی، مرام صلحدوستی، سیاست خارجی اصولی و آیندهنگری محیط زیستی حکم میکند که به جای سیاست «مهار آبهای مرزی» که وزارت نیرو بر آن تأکید دارد، سیاست گفتوگو با کشورهای همسایه، مبادله امتیاز در ازای اجازه دادن به ورود آب و قائل شدن حقابههای زیست محیطی (متناسب با آورد رودخانههای هر کشور) برای بخشهای پاییندستی رودها و مصبها و تالابها در پیش گرفته شود. در این مورد، میدان دادن به سازمانهای غیردولتی محیط زیستی برای گفتوگو و همکاریهای بینالمللی میتواند بسیار کارساز باشد. تأمل و توقف روی پیشنهاد محمدی زمانی ضروری میشود که به این مسائله نگاه کنیم که تمام کوههای منطقه کارستی هستند. همین ویژگی، به اضافه وجود چندین گسل بزرگ و کوچک در ساختگاه سد و محل دریاچه آن و همچنین رانشی بودن جناحهای دره، اصولاً آبگیر بودن دریاچه را زیر سؤال برده است. گروهی از مشاوران سد، امکان فرار آب از درزها و گسلهای منطقه را بسیار بالا دانسته است. آبگیری نکردن سد و ورود به معامله آب مجازی میتواند بردی بزرگ برای موافقان سدسازی هم باشد. منبع: روزنامه ایران