مدیران پاسخگو استعفا می دهند
هرم سازمانی هر کشور با توانمندی مدیران اجرایی شکل واقعی می گیرد و همواره تغییر و تحولات در آن مورد توجه تمام مردم به ویژه فرهیختگان و نخبگان است.
مدیران اجرایی کلان و میانی به خاطر سنت غلط الهی همواره با تغییر دولتها در معرض تغییر و تحولات هستند و همین مسئله از نگاه رفتار شناسی سازمانی، ثبات اداری و ضمانت شغلی را به حداقل می رساند. متاسفانه اکثریت سوءاستفاده ها، رانت خواریها و ویژه خواریها به خاطر ضعف ارزشهای اخلاقی و احساس عدم امنیت شغلی است،چرا که مدیران ارشد خود را دستخوش تغییرات سیاسی می دانند ودر برنامه ریزیهای خود زمانبندی هفتگی یا ماهیانه را در نظر می گیرند.با توجه به واقعیتهای گفته شده از آنجا که براساس یک سنت غلط و ناهنجار سازمانی روحیه عدم عذرخواهی و حتی توضیحات قانع کننده و منطقی در بسیاری از اوقات حتی در دورانهای بروز حوادث تلخ مورد توجه مدیران ارشد نیست، متاسفانه هرم مدیریت در سطوح مختلف خود را در حاشیه امنیت احساس کرده و برای مردم هیچ گونه محلی در عذرخواهی و تصحیح روشها مقرر نمی دانند. بعد از بروز یک سانحه تلخ اعم از انفجار یک کارخانه، خارج شدن قطار از ریل، سقوط هواپیما، بازنشدن چرخ یک هواپیما، سوختن 40 انسان بی گناه در یک اتوبوس، قتل عام یک نوع خاصی از کامیونها در جاده های کشور، آمار وحشتناک از غیراستاندارد بودن عمومی ترین خودروی سواری، دهها حادثه و سانحه دیگر که با اندک پیش بینی و برنامه ریزی قابل پیشگیری و یا حتی حداقل کاهش زیانهای مالی و جانی است رسانه ها به عنوان وجدانهای اجتماعی چند روز موضوع را مورد بحث قرار می دهند و ابعاد و زوایای مختلف آن را مورد کنکاش قرار می دهند.بعضی نمایندگان مجلس هم در جلسه های علنی و غیرعلنی موضوع را به چالش می کشند. شایعات ریز و درشت در حواشی آن فاجعه ایجاد می شود و در نهایت براساس مصداق تب تند و بقیه ماجرا، بعد از چند روز حادثه به دست فراموشی سپرده می شود . مردم عادت کرده اند که در این شرایط زندگی خود را ادامه دهند و مسئولان هم که گویی اتفاقی نیفتاده به کار خود ادامه می دهند. از نگاه آسیب شناختی رفتار سازمانی، علت اساسی عدم پاسخگویی و مسئولیت ناپذیری بعضی از مسئولان برحوادث قابل پیش بینی ضعف پرسشگری و کمرنگ بودن برخوردهای حقوقی با عوامل اجرایی است. جان مردم را نمی توان به سخره گرفت؛سیل و زلزله را امروز در جهان پیش بینی می کنند، چطور ما نمی توانیم حوادثی مانند آتش گرفتن اتوبوس اسکانیا یا کشتار یک خودروی سواری را متوقف کنیم؟ متاسفانه نه تنها حرکتی در جهت توقف قطعی این اتفاقات انجام نمی شود بلکه گویی در این میان مردم بدهکار هستند و باید با دسته گل به عذرخواهی بروند و تعهد کنند که پیگیر ماجرا نباشند. آیا اگر از عزیزان همین آقایان در آن اتوبوس کباب شده بود باز هم موضوع به این شکل برگزار می شد؟ فقط استعفا در این گونه کافی است؟ هرچند عذرخواهی جبران کننده زیان های عاطفی، دردهای روحی و معنوی نیست اما حداقل آلام و دردهای مردم را کاهش می دهد. در همین قضیه طوفان تهران استعفای چند مسئول هواشناسی سنت پسندیده ای بود که آن 5 نفر را زنده نمی کرد اما هسته مرکزی خطا را آشکار می ساخت . چرا باید نظام هزینه شود آن هم برای چند مدیر در سطح مختلف و برای رسانه های معاند خوراک تهیه شود که آقایان در پست خود باقی بمانند و به اشتباهات مکرر ادامه دهند.اکنون که در آستانه یک سالگی دولت هستیم الزام است که یک تبصره به آیین نامه های دولت اضافه شود و آن صداقت با مردم در معرفی مقصر و مجازات وی است در اینصورت تورم و گرانی برای مردم قابل تحملتر است.
منبع: خبرآنلاین