وظیفه منتظر از منظر بهجت عارفان/ پاسخ استاد فاطمینیا به مشتاقان رؤیت امام + مدحخوانی کریمی و خلج
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیعصر عجلاللّهتعالیفرجهالشّریف تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه علیهمالسلام بهتر از تشرف باشد؛ زیرا هرکجا که باشیم آن حضرت میبیند و میشنود، و عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است. و زیارت هر کدام از ائمه اطهار علیهمالسلام مانند زیارت خود حضرت حجّت عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف است.
کد خبر :
347314
سرویس فرهنگی «فردا»: نیمه شعبان و آغاز فصل دیگری از زندگانی موعود بی بدیل الهی فرارسید. کاش این آخرین نیمه شعبان دوران غیبتش باشد و کاش همین جمعه انتظار فرج آقایمان به آخر برسد ... عجل الله تعالی فرجک یا مولای ...
وظایف منتظران در دوران غیبت از منظر آیت الله بهجت
گزیدهای از بیانات آیت الله العظمی بهجت در باب وظایف منتظران در دوران غیبت در زیر گردآوری شده است:
اگر ظهور حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف نزدیک باشد، باید هرکس خود را برای آن روز مهیا سازد، از جمله اینکه از گناهان توبه کند. همین توبه باعث میشود که این همه بلاهایی که بر سر شیعه آمده است، که واقعاً بیسابقه است، و بلاهای دیگری که تا قبل از ظهور آن حضرت میآید، از سر شیعه رفع و دفع گردد.
در محضر بهجت، ج۲، ص۱۰۹
***
لازم نیست که انسان در پی این باشد که به خدمت حضرت ولیعصر عجلاللّهتعالیفرجهالشّریف تشرف حاصل کند، بلکه شاید خواندن دو رکعت نماز سپس توسل به ائمه علیهمالسلام بهتر از تشرف باشد؛ زیرا هرکجا که باشیم آن حضرت میبیند و میشنود، و عبادت در زمان غیبت افضل از عبادت در زمان حضور است. و زیارت هر کدام از ائمه اطهار علیهمالسلام مانند زیارت خود حضرت حجّت عجّلاللّهتعالیفرجهالشّریف است.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۸۷
***
بعضی از حیوانات مانند زنبور عسل و حیوانات شیرده به مردم منفعت میرسانند، انسان نیز ممکن است برای دین و مردم نافع باشد. اگر ما نیز به اندازه توان خود در هدایت مردم تلاش و کوشش کنیم، آیا امکان دارد که مورد عنایت «عینُ الله الناظِرَة»[13] و امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف نباشیم؟!
اگر در راه آن حضرت باشیم، چنانچه به ما بد و ناسزا هم بگویند و یا سخریه نمایند، نباید ناراحت شویم، بلکه همچنان باید در آن راه حق و حقیقت ثابتقدم و استوار بوده و در ناملایمات صبر و استقامت داشته باشیم.
در محضر بهجت، ج۱، ص۱۰۳
***
بنابراین، ما که قدرت دفاع در برابر قدرتهای بزرگ دنیا ـ که برای نابودی ما با هم همدست شدهاند ـ نداریم و نمیتوانیم بهصورت ظاهر با آنها بجنگیم، چرا دست از وظیفه خود برداریم؟! وظیفه فعلی ما با این همه ابتلائات و آتشهایی که برای نابودی شیعه در ایران، عراق، لبنان، پاکستان، افغانستان و... افروخته شده، دعا و توسل به حضرت حجت عجلاللهتعالیفرجهالشریف و توصیه دیگران به دعاست. دعای خود حضرت را برای حضرت بخوانیم و دعای تائب بکنیم. البته توبه هر چیز بهحسب خود آن چیز است، اگر مال کسی را از بین برده باشیم باید اول آن را به صاحبش برگردانیم، سپس از آن
استغفار کنیم.
در محضر بهجت، ج۱، ص ۲۹۰
***
اینکه در زمان غیبت به خواندن دعای «أَللهُم عَرفْنی نَفْسَک...»[14] سفارش شده است، ظاهراً سری دارد. همچنین سفارش شده است که این دعا نیز خوانده شود: «یا الله یا رَحْمانُ یا رَحیمُ، یا مُقَلبَ الْقُلُوبِ، ثَبتْ قَلْبی عَلی دینِک؛ ای رحمتگستر، ای مهربان، ای زیروروکننده دلها، دلم را بر دینت استوار بدار».[15]
در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۲۴
***
دوستان آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باید دو مطلب مهم را رعایت کنند:
یکی اینکه، در شداید برای فرج دعا کنند، که خود همین مژدهای است برای اینکه شداید به فرج متصل است.
دیگر اینکه، دعا کنند که ظهور آن حضرت برای اهل ایمان، همراه با عافیت باشد، و تا وقت ظهور با وجود بلاها و شداید، ثابتقدم و استوار در دین و عامل به تکلیف باشند؛ زیرا ما هیچ ندیده و نخوانده بودیم که بین برادرها، هشت سال جنگ ادامه پیدا کند، آن هم چه جنگی! بر سرشان در خانهها آتش، بمب و موشک ببارد حتی برای آنها که به جنگ نرفته و در جبهه حاضر نشدهاند.
خدا کند ظهور آن حضرت زود و قریب، و با عافیت اهل ایمان همراه باشد! «وَ اجْعَلْ لَنا فی ذلِک الْخِیَرَةَ وَ الْعافِیةَ؛ خدایا! این [ظهور] را برای ما مایه خیر و عافیت بگردان».[16]
زیرا ما ایمان میثم تمار را نداریم که هر چه بلا شدیدتر میشد، ایمانش قویتر میشد! با ضعف ایمانی که ما داریم، از کجا میدانیم که در بلاها و ابتلائات و شداید ثابتقدم خواهیم ماند، از کجا میدانیم قلباً هم از دین خارج نخواهیم شد. برای بسیاری از مردم، در اثر سختیها و مشکلات و بلاها، تردید و شک حاصل میشود، و توقع دارند که مثلاً الآن باید وقت ظهور آن حضرت عجلاللهتعالیفرجهالشریف باشد و چرا ظاهر نمیگردد و...
بنابراین، باید بدانیم که برای رفع این همه بلا چه باید بکنیم و چگونه باید دعا کنیم و متوسل شویم، و شرایط و موانع دعا چیست؟
شاید اعمال ما باعث اینگونه بلاها شده است؛ بنابراین، باید از آنچه میکردیم، دست برداریم و بنای بر عَود (بازگشت بهسوی گناه) نداشته باشیم. اگر برای رفع و دفع این قضایا و بلاها دعای جدی و حقیقی میکردیم، اینطور نمیشد. آیا شرط دعاکننده آن است که حتماً سلمان رحمهالله باشد؟ خیر، بلکه دلش بسوزد و با سوز دل و اشک چشم دعا کند، هرچند نزد خدا فاسق درجه اول باشد! زیرا معلوم است که خدا نمیخواهد یکی از اینها هلاک شوند، وگرنه مطلب به یک کاف و نون: «کن»[17] بسته است، آن هم تعبیر است؛ زیرا او بسیط است، لفظ و زبان لازم ندارد، بلکه هر چه بخواهد، میشود بدون
کاف و نون «کن»، لذا نباید انسان مأیوس گردد.
به خدا پناه میبریم! خدا تنبه بدهد که از ثقلین دست برنداریم. چون از آنها دست برداشتیم، این بلاها بر سرمان آمد. ما باید دایرهای از قرآن و توسلات وضع کنیم که محیط بر اهل ایمان گردد و آنها را حفظ کند. مبادا راه را گم کنیم، به خدا پناه میبریم! تمام بلاها از اهل کفر است، باز هم برای نجات به آنها پناه میبریم! به دشمنهای خدا پناه میبریم!
***
کسانی که در خواب و بیداری تشرف حاصل نمودهاند، از آن حضرت شنیدهاند که فرموده است: «برای تعجیل فرج من زیاد دعا کنید». خدا میداند تعداد این دعاها باید چقدر باشد تا مصلحت ظهور فراهم آید. قطعاً اگر کسانی در دعا جدی و راستگو باشند و به همّ و ناراحتی اهلبیت علیهمالسلام مهموم، و به سرور آنان مستبشر باشند، مُبْصَراتی خواهند داشت و قطعاً مثل ما چشم بسته نیستند. باید دعا را با شرایط آن کرد و توبه از گناهان از جمله شرایط دعاست، چنانکه فرمودهاند: «دُعآءُ التائِبِ مُسْتَجابٌ؛ دعای شخصی که توبه کند، اجابت میگردد». نه اینکه برای تعجیل فرج دعا کنیم و کارهایمان
برای تبعید (دورکردن) و تأجیل (بهتأخیر انداختن) فرج آن حضرت باشد!
مراجع
[13]. بحارالانوار، ج۲۶، ص۲۴۰؛ توحید صدوق، ص۱۶۷؛ معانیالاخبار، ص۱۶.
[14]. مقصود خواندن دعای زیر است: «اللهُم، عَرفْنی نَفْسَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی نَفْسَک لَمْ أَعْرِفْ نَبِیک. أَللهُم، عَرفْنی رَسوُلَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی رَسوُلَک، لَمْ أَعْرِفْ حُجتَک. أَللهُم، عَرفْنی حُجتَک، فَإِنک إِنْ لَمْ تُعَرفْنی حُجتَک، ضَلَلْتُ عَنْ دینی»؛ ر.ک: اصول کافی، ج۱، ص۳۳۷؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۶؛ ج۹۲، ص۳۲۶.
[15]. بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۴۸؛ ج۹۲، ص۳۳۶؛ اعلامالوری، ص۴۳۲؛ کمالالدین، ج۲، ص۳۵۱.
[16]. مشابه این جمله در دعای روز غدیر آمده است؛ ر.ک: بحارالانوار، ج۹۵، ص۳۱۵؛ اقبالالاعمال، ص۴۸۸.
[17]. بقره: ۱۱۷؛ آلعمران: ۴۷ .
پاسخ استاد فاطمی نیا به علاقمندان رؤیت امام زمان
خودت را باید درست کنی، مسئله ریشه ای است. بارها عرض کردم که عوامانه با مسئله امام زمان برخورد نکنیند، که بگویید من پا میشوم میرم جمکران، حتما می خوام حضرت را ببینم، نه بابا! ممکن است مصلحتت نباشد [که] ببینی، مگر دست توست؟!
شما مسائل امام زمان را با چه چیز قیاس می کنید؟ با بقالی و عطاری، با این چیزهای معمولی؟! مسائل مربوط به امام زمان مربوط به آسمان است، مربوط به آن عالم دیگر است. بارها گفتم، ببینید این معادل یک ماه منبر است؛ که آدم که توبه کند، انابه کند، شیعه پاکی بشود، یا حضرت را می بیند یا اگر مصلحتش نبود، حضرت رویش «اشراف خاص» پیدا می کند. من می گویم "اشراف خاص"، شما چه می گویید؟! گفت که: گفتم به کام وصلت، خواهم رسید روزی؟، گفتا که نیک بنگر، شاید رسیده باشی!
این زبان حال کسانی است که به آنها اشراف خاص پیدا می شود! اشراف خاص یعنی حضرت روی آدم ذره بین می اندازد.
اشراف خاص که پیدا شود، می گردانندت!، دستت را می گیرند می برند این ور و اون ور، هر کجا که باید بری! بله، روایت داریم فرمود: «عرف موصوله و مفصوله» می فهمه با چه کسی بپیوندد و با کی ببرد.
اگر مورد اشراف خاص بشوی، دیگر چه می خواهی؟! تو یک نفر را پیدا کن مورد اشراف خاص باشد، آن را به من نشان بده؟! خیال می کنید به این سادگی است؟! کسی که مورد اشراف خاص حضرت باشد، ازش کرامت سر می زند، کرامت هم سر نزند، لااقل گناه نمی کند.
از پایگاه a-fateminiya.blogfa.com
کیفیت ولادت امام زمان - عجل الله تعالی فرجه الشریف - چگونه بود؟
امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ در سال 255 هجری شمسی در شهر سامرّا، در شرائط خاص به دنیا آمد.
شرایطی که مورخان، آن را شبیه شرایط به دنیا آمدن حضرت موسی ـ علیهالسّلام ـ در زمان فرعون خواندهاند.
همان گونه که تولد حضرت موسی ـ علیهالسّلام ـ به حکمت و قدرت الهی مخفیانه بود و هیچ اثر شناسی به حمل مادر آن حضرت پی نبرد، جاسوسان و قابلههایی که مأمور مادر امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ بودند، نیز به حمل امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ آگاه نشدند و آن حضرت به حکمت و تدبیر خداوند، در سحرگاه نیمه شعبان 255 به قدوم مبارک خود جهان را نورانی کرد.
ماجرای تولد امام زمان به نقل از شیخ صدوق
شیخ صدوق (ره) با سند خود از حکیمه خاتون، (دخت حضرت جواد ـ علیهالسّلام ـ خواهر امام هادی ـ علیهالسّلام ـ و عمّه امام حسن عسکری ـ علیهالسّلام) چنین آورده است که حکیمه خاتون میگوید:
ابو محمد حسن بن علی ـ علیهالسّلام ـ (امام عسکری علیهالسّلام ) مرا نزد خود خواند و فرمود: عمّه جان امشب نزد ما افطار نما. چرا که امشب نیمه شعبان است و خداوند تبارک و تعالی در امشب حجت را آشکار خواهد فرمود، او حجت خدا در زمین خواهد بود.
حکیمه میگوید، عرض کردم: مادر او کیست؟ حضرت عسکری ـ علیهالسّلام ـ فرمود: نرجس.
عرض کردم: فدایت شوم در او نشانی نیست، (آثار حمل در او دیده نمیشود)
حضرت فرمودند: مطلب همان است که به شما گفتم.
حکیمه میگوید به آنجا رفتم، سلام دادم، نرجس خاتون آمد، در حالی که کفشم را از پایم بیرون میآورد، اینگونه از من احوال پرسی کرد که ای بانوی من و بانوی خانواده، حالتان چطور است؟ من به وی گفتم: تو بانوی من و بانوی خانواده هستی، از این سخن شگفت زده شد و گفت عمّه جان این چه سخنی بود که فرمودی؟
حکیمه خاتون گوید: به وی گفتم: دختر جانم، خدای تعالی به تو امشب پسری عنایت خواهد فرمود، که در دنیا و آخرت سیّد و سرور خواهد بود.
نرجس خاتون شرمگین نشست. وقتی از نماز عشا فارغ شدم، افطار نمودم و بستر خوابم را آماده کرده خوابیدم.
نیمه شب برای نماز شب برخواستم، وقتی از نماز شب فارغ شدم، دیدم نرجس خاتون هنوز خواب است، و هیچ اثری در او نیست. دراز کشیدم و خوابیدم، سپس او برخاست نماز شب گذارد، در این حال به شک و تردید افتادم که حضرت عسکری ـ علیهالسّلام ـ از اطاقش صدا فرمودند: عمّه جان عجله مکن که امر نزدیک است.
بعد از آن، نرجس خاتون، نماز شب را تمام کرده و در نماز «وِتر» بود که نمازش را قطع کرد، و با ناله از اطاق بیرون رفت.
چون برگشت به وی گفتم: آیا آنچه به تو گفتم، چیزی احساس میکنی؟ فرمود: آری عمّه جان امر بزرگی را مییابم و احساس میکنم.
به وی گفتم: با توکل به خدا مطمئن و آرام باش. شبههای به خود راه مده، انشاء الله هیچ بیمی نیست.
همانند یک قابله در کنار او نشستم. آنگاه دستم را گرفت و فشرد و ناله کرد و یک کلمه شهادت را بر زبان جاری ساخت.
در آن هنگام حضرت عسکری ـ علیهالسّلام ـ صدا زد که بر وی «انا انزلناه فی لیلة القدر» بخوان به امر حضرت عمل کردم. در این هنگام لحظهای بین من و نرجس خاتون همانند اینکه پردهای افتاد او را ندیدم، حالتی به من دست داد، فریاد زنان به اطاق حضرت عسکری ـ علیهالسّلام ـ رفتم.
حضرت فرمود: عمّه جان بر گرد که او را در جای خودش مییابی، برگشتم، طولی نکشید که پرده بین من و او برداشته شد، دیدم که آن چنان نورانیتی در او هویدا است که چشمان مرا خیره ساخت. آن گاه ولی خدا را دیدم که بر بازوی راست او نوشته شده «جاء الحق و زهق الباطل انّ الباطل کان زهوقا». (1)
آنرا در دامنم گذاشتم در حالی که پاک و پاکیزه بود. حضرت عسکری ـ علیهالسّلام ـ فرمود: ای عمّه فرزندم را نزد من بیاور، من ایشان را نزد حضرت عسکری ـ علیهالسّلام ـ بردم، حضرت دست بر تمام بدن او کشید، حضرت فرمود: ای فرزندم به اذن خدا سخن بگو ای حجت خدا ای بازمانده انبیا و خاتم اوصیا، آن فرزند نورانی لب به سخن گشود ابتدا شهادتین بر زبان جاری نمود و سپس اسامی تمام ائمه اطهار ـ علیهمالسّلام ـ را تا پدرش گفت و درود فرستاد. (2)
کسانی که از راز تولد امام زمان باخبر شدند
اما کسانی که از این راز با خبر بودند تا وجود مبارک آن حضرت را به عنوان امام و حجت الهی به دیگران معرفی کنند، علاوه بر حکیمه خاتون، عثمان بن سعید، یکی از اصحاب خاص امام عسکری ـ علیهالسّلام ـ و نایب آن حضرت است که بعد از آن حضرت، نایب اول امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ شد.
فردای آن شب، که ولادت امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ مخفیانه واقع شد، امام عسکری ـ علیهالسّلام ـ برای فرزندش عقیقه میکند و تنها کسی که اول بار از آن آگاهی پیدا میکند عثمان بن سعید است.
او به دستور امام عسکری ـ علیهالسّلام ـ مأمور به خرید نان و ده هزار رطل گوشت میشود و آن را در میان بنی هاشم تقسیم میکند. و هم چنین، امام عسکری ـ علیهالسّلام ـ در جمعی از اصحاب خاصشان که از جمله، احمد بن اسحاق بود، فرزندش را به عنوان حجت الهی معرفی میکند. (3)
بنابراین، ولادت امام زمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشریف ـ که در یک فضای ظلمانی، به حکمت الهی، مخفیانه در شب نیمه شعبان 255 در خانه امام حسن عسکری ـ علیهالسّلام ـ در شهر سامّرا به وقوع پیوست.
پاورقی
1. شیخ صدوق، کمال الدین، قم، انتشارات جامعه مدرسین، 1405 ق، ج 2، ص 425 به بعد.
2. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، بیروت، مؤسسة الوفاء، ج 51، ص 13 ـ 28.
3. غفار زاده، علی، پژوهش پیرامون زندگانی نوّاب خاص امام زمان(عج)، قم، انتشارات نبوغ، 1375، ص 114 و 115.
به نقل از فارس
شعر رهبر انقلاب در وصف مهدی موعود سلام الله علیه
این غزل یکی از سرودههای مقام معظم رهبری است که به آستان مقدس امام زمان(عج) تقدیم شده و برای نخستین بار در سال 1390 منتشر شد (مجله مهر).
دل را ز بي خودي سر از خود رميدن است
جان را هوای از قفس تن پريدن است
از بيم مرگ نيست كه سرداده ام فغان
بانگ جرس زشوق به منزل رسيدن است
دستم نمیرسد كه دل از سينه بركنم
باري علاج شكر گريبان دريدن است
شامم سيه تر است ز گيسوی سركشت
خورشيد من برآی كه وقت دميدن است
سوی تو اين خلاصه گلزار زندگی
مرغ نگه در آرزوی پركشيدن است
بگرفت آب و رنگ زفيض حضور تو
هرگل دراين چمن كه سزاوار ديدن است
با اهل درد شرح غم خود نمیكنم
تقدير قصه دل من ناشنيدن است
آن را كه لب به دام هوس گشت آشنا
روزی "امين" سزا لب حسرت گزيدن است
مدح میلاد امام عصر (عج) با نوای مداحان اهل بیت علیهم السلام
سید مهدی میرداماد
دانلود
محمود کریمی
دانلود
حسن خلچ (شعر خوانی شورانگیز)
دانلود