ضرورت نظارتی هوشمندانه
فرهنگ همچون تیغی دو لبه است، چنانچه مستحکم و منسجم حرکت کند همچون سپری در مقابل تاخت و تازهای بیگانگان ایستادگی میکند و چنانچه انسجام نیافته باشد به پاشنه آشیل یک جامعه بدل خواهدشد. فرهنگ از درون و به صورت تدریجی حرکت میکند، لذا انحراف از آن چندان مشخص نیست و از آنجا که تمامیت یک جامعه به آن وابسته است، همواره پاسداری از آن برای تحکیم باورها ضروری جلوه میکند. رهبر معظم انقلاب اسلامی نوزدهم آذر ماه سال 1369 در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به این که از هر طرف که حرکت میکنیم به فرهنگ میرسیم، افزودند: «همه ملتهای زنده دنیا بر این متفقاند که اگر ملتی اجازه داد فرهنگ ملیاش پایمال تهاجم فرهنگهای بیگانه شود، آن ملت از دست رفتهاست.» بنابراین ملت غالب، ملتی است که میتواند در کنار حفظ فرهنگ خودی دیگر فرهنگها را نیز متأثر از ارزشهای خود کند و اینجا است که تعبیر کردن فرهنگ به «روح جامعه» موضوعیت بیشتری مییابد. از این رو مدیریت فرهنگ و بسترزایی برای آن بیش از پیش ضروری جلوه میکند، این در حالی است که حضرت آیتالله خامنهای 15 اسفند سال گذشته در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری در میان دوازده وظیفهای که برای مسئولان برشمردند، بر اهمیت فرهنگ دینی و انقلابی تأکید گذاردند و توجه به آن را از وظایف خطیر مسئولان دانستند و گفتند: «مسأله فرهنگ مهم است، زیرا اساس ایستادگی و حرکت نظام اسلامی، مبتنی بر فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است.» اما مسألهای که درباره بحث مدیریت فرهنگی همواره مطرح بودهاست سایهافکندن دو نگاه افراطی است، که در دو سر یک طیف قرار میگیرند، گروهی ساحت فرهنگی را مبرا از هر گونه قاعده و مدیریتی میدانند و معتقدند فرهنگ ماهیتی ارگانیک داشته و لذا به هیچ روی مدیریت بردار نیست، این در حالی است که گروه دیگر معتقدند میتوان بحث مدیریت فرهنگی را تا جایی پیش برد که حتی برای آن قالب تعریف کرد. حال این سؤال مطرح میشود که تا چه اندازه ساحت فرهنگ، مدیریت و برنامهریزی را بر میتابد؟ مقام معظم رهبری با تأکید بر مدیریتبردار بودن فرهنگ 15 دیماه 77 در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی گفتند: «مدیریت فرهنگی یعنی اینکه دستگاه عاقله کشور برای فرهنگ کشور قراری بگذارد، ضابطهای وضع کند و خطکشی و قاعده و قانونگذاری کند. معنایش این است نباید اینجور باشد که در امر فرهنگ یک کشور -برخلاف مسائل دیگر- هیچگونه نظارتی، اشرافی، مدیریتی و تدبیری وجود نداشته باشد.» اما حال با توجه به این دو نگاه افراطی و تأکیدهایی که همواره در موازین اسلامی بر رعایت اصل اعتدال میشود تکلیف مدیریت فرهنگی در جامعه به چه صورت خواهدبود و چگونه میتوان ضمن ایجاد قاعده برای فرهنگ، آن را از کشیدهشدن به افراط رهانید؟ مقام معظم رهبری که اصل مدیریت فرهنگی را برای جامعه ضروری میدانند 15دیماه 77 در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی در رابطه با وظیفه حکومت در زمینه مدیریت فرهنگی افزودند: «آنچه که در مقوله فرهنگ بر عهده حکومت است، عبارت است از نظارت هوشمندانه، متفکرانه، آگاهانه، مراقبت از هرزروی علف هرزهها، هدایت جامعه به سمت درست، کمک به رشد و ترقی فرهنگی افراد جامعه؛ باید به این همه مجموعه انسان و بخصوص جوان که در جامعه هستند، کمک کرد تا بتوانند راه صحیح و رشد خود را پیش ببرند. ما نه معتقد به ولنگاری و رهاسازی هستیم، که به هرج و مرج خواهد انجامید، نه معتقد به سختگیری شدید؛ اما معتقد به نظارت، مدیریت، دقت در برنامهریزی و شناخت درست از واقعیتها هستیم.» «مدیریت فرهنگی» در مقابل هرج و مرج قرار میگیرد و به هیچ روی استبداد فرهنگی را نمیتوان از آن استنباط کرد، چراکه اگر «قاعدهای عاقله» وجود نداشتهباشد که براساس آن بتوان درستی و نادرستی فعالیتهای فرهنگی را اندازهگیری کرد، جامعه به سمت بیهنجاری پیشخواهد رفت. از این رو است که مقام معظم رهبری، حضرت آیتالله خامنهای، بر امر«مدیریت فرهنگی» تأکید بسیاری دارند. منبع: روزنامه ایران