بورس به شدت به مذاکرات هستهای حساس است
سرویس اقتصادی « فردا »: بورس این روزها محل فراز و فرودهای متعدد است. با اینکه مدتی است از افت و خیزهای صعودی ونزولی بزرگ و شوکبرانگیز در این بازار خبری نیست و شرایط آن رو به ثبات ارزیابی میشود، اما این یک واقعیت است که از رونق قبلی در بورس چندان خبری نیست.
در حالی که دولت چندی پیش برای حمایت از بازار سرمایه اقدام به دستکاری نرخ سود سپرده های بانکی در بازار رقیب، یعنی بازار پول و تاسیس صندوقی ویژه کرد، اما ظاهرا این تمهید نیز چندان موثر نیفتاد و حتی خود فعالان بورسی نیز از پاگرفتن صندوق حمایت از بازار سرمایه چندان استقبال نکرده اند.
بهروز خدارحمی، دبیرکل کانون نهادهای سرمایه گذاری ایران با تحلیل شرایط این روزهای بورس، علت اصلی فعال نشدن زیاد بورس را ناشفافی شرایط عمومی اقتصاد کشور می داند. به گفته او نقدینگی در بورس نیز منتظر روشن شدن افق نشسته تا متناسب با آن حرکت کند. خدارحمی در عین حال که به بازدهی مناسب بازار سرمایه در بلندمدت اعتقادی راسخ دارد، تصریح می کند که دوران سودهای کلان و شوک آور و کوتاه مدت در بورس به پایان رسیده وسوددهی بورس رو به ثبات می رود.
وضع بورس از اول امسال چندان جالب نبوده است. به نظرشما علت ریزش شاخص های بورس از اول سال تا امروز چه بوده است؟
ببینید دو اتفاق خیلی بزرگ بازار بورس را تحت تاثیر قرار داده است، یکی این که اصولا بورس ها تحت عنوان بازارهای شیشه ای ابهام گریزند. درمجموع بازارهای سرمایه درسراسر دنیا تحت عنوان تالارهای شیشه ای و تالارهایی که حول شفافیت شکل می گیرند و ابهام گریزند، معرفی می شوند. در این بورس ها هر گونه ابهامی که حالا اسمش گذاشته می شود ریسک، به هر شکلی چه در سطح کلان و چه در سطح خرد، در سطح کلان سیاست های کلان اقتصادی و حتی سیاسی و در سطح خرد اخبار و اتفاق و گزارش و وقایع شرکت ها و اینها همه، اگر در هر کدام ابهام وجود داشته باشد، بلافاصله در بازار سرمایه تاثیر می گذارد و اسمش ریسک گذاشته می شود. بدیهی است سرمایه گذارها بابت هر ریسکی بازدهی بیشتری مطالبه می کنند و اگر افقی برای بازدهی بیشتر نداشته باشند سهم را به اصطلاح ارزان تر می خرند که به همان بازدهی برسند. اتفاقی که اکنون در بورس، این است که فضای کلی حاکم بر جامعه به رغم مثبت بودن در افق بلندمدت، در کوتاه مدت فضای ابهام آلودی است؛ هم در حوزه های اقتصادی وهم در حوزه های سیاسی. به هر ترتیب کشور اکنون شرایط خاصی دارد وگاهی برای این که مسیر تعاملات ما با غرب مقداری بدون حواشی ـ چه از طرف غربی ها چه از طرف داخلی ها ـ باشد، مسئولان ما از اظهارنظر شفافیت زا خودداری می کنند. یعنی درباره یکسری مسائل با ملاحظه و تدبیر صحبت نمی کنند. چون هر جایی که آمدند شفافیت را حاکم بکنند آسیب هایی از این شفافیت زایی دیدند و مسیر منحرف شد. بنابراین، این تدبیر را به خرج دادند که به رغم سیاست های کلی نظام که ما تعامل با غرب را با حفظ منافع کشور در پیش گرفته ایم، ولی تا وقتی که در جزئیات ماجرا به نتیجه قطعی نرسیده ایم به جامعه اطلاعات زیادی ندهیم. این روش اگرچه دلایل خاص خود را دارد و تدبیر بجایی هم هست اما به یکی از علت های نزول بورس تبدیل شده است.
یعنی می فرمایید وضع بورس در واقع تحت تاثیر شرایط ابهام آمیز کشور از نظر مذاکرات هسته ای در جریان است؟
بله. بورس بشدت تحت تاثیر مذاکرات قرار گرفته است. باورتان نمی شود حساسیت بازار سرمایه به تک تک گزارش هایی که از این موضوع منتشر می شود، چقدر بالاست. این حساسیت مثلا مجموعه گزارش های منتشره درباره یک صنعت موثر در بورس اینقدر نیست اما بازار راجع به یک خبر پنج خطی که آقای عراقچی در مذاکرات وین یا ژنو گفته، بسرعت واکنش نشان می دهد و طبیعی هم هست. البته این ابهامات درباره دیگر مسائل جاری اقتصادی هم هست اما درباره مذاکرات بیشتر است. مثلا درباره تصمیمی که دولت قرار است درباره صنعت خودرو بگیرد و دائم آن را عقب می اندازد که آیا قیمت ها آزاد بشود یا نشود و شورای رقابت چه می خواهد بکند هم بازار حساسیت دارد. مجموع این که اخبار ضدونقیض است که نتیجه اش برای سرمایه گذار می شود ابهام. ابهام از این جهت که نمی داند بالاخره چه تصمیمی باید بگیرد.
شما مقامات ارشد سیاسی و اقتصادی را از تاثیر این اظهارنظرهایشان مطلع کرده اید؟
بله. این موارد رابکرات به گوششان رسانده ایم. اما به نظر می رسد اکنون شرایط کشور شرایط خاصی است بنابراین باید مقداری صبوری و تحمل کنیم. چون نمی شود بیشتر از این به آنها فشار آورد. همه به این موضوع اذعان دارند منتها می گویند چاره ای نداریم، فشار بر خود ما اینقدر زیاد است که کاری نمی توانیم بکنیم. خودشان می دانند که وضع نقدینگی دولت و وضع بودجه وضع بسامانی نیست و دولت ناچار است بعضی از مواقع با تغییر قوانین، لایحه ها و دستورالعمل ها فشاری به بورس و سایر صنایع بیاورد. چون خودشان هم می دانند که در بلندمدت یکی از محورهایی که قراراست بار اقتصادی را به دوش بکشد بازار سرمایه است. بویژه از بابت جذب نقدینگی. جذب نقدینگی که تورم زا نباشد و تنها حوزه ای که این مسئولیت را می تواند به دوش بکشد و بارها دولت هم به این موضوع اذعان کرده، بورس است. پس در این صورت در بلندمدت حمایت دولت ومقامات از بورس اتفاق می افتد تردیدی نیست منتها الان شرایط، شرایط بسیار خاصی است و به نظر می رسد دولتمردان چاره ای ندارند که هر از گاهی ناخودآگاه چند تنش هم به طرف بورس وارد کنند و این اتفاق می افتد. ولی تا آنجا که به ما مربوط است هم در گذشته و هم درحال، چه در جلسه های حضوری چه با مجلسی ها و چه با دولتی ها هم به صورت مکتوب وهم به صورت شفاهی گفتیم این آثاری که مجموعه تصمیمات شما دارد چه فشاری بر بازار سرمایه وارد می کند. ضمنا می دانید ابهام آلود بودن وضعیت بازار سرمایه و این که بالاخره بازار تکلیف خودش را نمی داند، در شرایطی که معمولا رونق بازار سرمایه بوده، اتفاق افتاده است. مستحضرید که ما الان در فصل مجامع شرکت های بورسی هستیم و این فصل جزو فصل های خوب بازار سرمایه است. اما متاسفانه الان این فصل مصادف شده با ابهامات موجود در بازار. نکته دوم در بحث افت شاخص های بورس که ارتباطی به اتفاقات کلان ندارد و شاید به تغییر فرهنگ سرمایه گذارها نیاز دارد این است که متاسفانه در چند سال گذشته یا شاید بگوییم یک دهه گذشته، سرمایه گذارهای بورسی ما به دلیل این که آرامش در حوزه های مختلف اقتصادی حاکم نبوده، فقط از بابت بازدهی بالا، آن هم عمدتا به صورت کوتاه مدت و اصطلاحا یکشبه بورس لذت برده اند. چون نوسان در اقتصاد زیاد بوده، من سرمایه گذار گفتم حالا اگر بیایم در بازار ارز، حالا اگه بیام در بازار سکه، حالا اگر بیام در بازار سرمایه، یک ماهه باید 20 درصد سود ببرم. چرا؟ به دلیل این که می دانم در ماه آینده اش قرار نیست سود معلوم و مشخصی ببرم. پس به سود بالای کوتاه مدت عادت کرده ام. این فرهنگ متاسفانه به اشتباه بر حوزه سرمایه گذاری ما حاکم شده و الان که دولت دارد تلاش می کند به بازارها آرامش بدهد و می گوید من آن بازدهی قبلی کوتاه مدت را به شما نمی دهم و انتظار آن بازدهی های عجیب و غریب را نداشته باشید ولی به جای آن ثبات به شما هدیه می کنم، افراد پس می کشند. یعنی هنوز فرهنگ سرمایه گذاری مابااین اقدام هماهنگ نشده و سرمایه گذارها انتظار دارند در بازه های زمانی کوتاه مدت سود بالایی ببرند و به ثبات در دوره بلندمدت که سود مطمئنی دارد، نمی اندیشند. بنابراین مقداری بازار را پس زده اند.
شما فکر نمی کنید اگر این وضع در بلندمدت ادامه پیدا کند، سرمایه ها دیگر به بورس برنگردند؟
حتما برمی گردند. به دلیل این که وقتی ثبات و آرامش در سطح بازار سرمایه اتفاق بیفتد، آن موقع همچنان جذاب ترین حوزه ای که می شود بیشترین بازدهی را ازآن به دست آورد، همچنان و منطقا باید بازار سرمایه باشد که بخش مولد اقتصاد است. ببینید، افزایش قیمت در هر حوزه ای، اثر تورمی دارد. مثلا اگر من قیمت خودرو را به صورت فیزیکی با خرید و فروش کردن آن بالا ببرم، این اثر تورمی و اثر دلالی در جامعه دارد، اما فقط بازار سرمایه است که افزایش قیمت و افزایش شاخصش همیشه خوش یمن است و اثر تورمی هم ندارد. به این دلیل که پول ها قرار است به حوزه های مولد تخصیص پیدا کند و دولت هم دنبال این است که همین اتفاق بیفتد و در آینده هم ان شاءالله همین اتفاق خواهد افتاد که به نسبت ریسک پذیری بازار سرمایه، این بازار در افق های طولانی مدت همچنان بازدهی بیشتری خواهد داشت. بنابراین معتقدم پول هایی که مترصد جذب بازدهی بیشتر هستند حتما جذب بازار سرمایه خواهند شد.
پیش بینی شما برای متوسط بازدهی بازار سرمایه برای سال جاری چقدر است؟
تصورم بر این است که امسال بازدهی که خواهیم داشت شامل حداقل نرخ تورم را که مطابق پیش بینی ها حدود 25 درصد است، به اضافه نرخ رشد سالانه حدود پنج درصدی به علاوه صرفه ای که برای ریسک و سرمایه داری در نظر داریم و چیزی حدود 10 درصد هست، در نهایت عددی نزدیک به 40 درصد را می توان برای سود بازارسرمایه در سال مالی جدید می توان حساب کرد.
این بازدهی در سال مالی گذشته که در تیرماه 93 موعد مجامع می رسد، چقدر بوده است؟
طبیعتا خیلی بیشتر بوده است. می دانید که ما در سال مالی که 29 اسفند ماه تمام می شود و مجامع ما تیرماه است، بیشتر از 100 درصد بازدهی داشتیم.
مدیران بازار سرمایه و کارشناسان بارها از عدم ورود سهامداران بزرگ حقوقی در تنظیم بازار گلایه کرده اند. چرا مجموعه های سهامداری بزرگ حقوقی تمایلی نداشتند و ندارند که در تنظیم بازار سرمایه مشارکت کنند؟ با وجود جلسات متعددی که تشکیل شد و درخواست های متعددی که داده شد و قول هایی که خودشان دادند، باز هم مشارکت موثری اتفاق نیفتاد. چرا؟
به عنوان نکته اول دراین باره باید بگویم تاکنون اطلاعات مجزا از سهم حقیقی ها و حقوقی ها دربازار ومیزان مشارکت آنها، مدت ها بود که شاید به صورت منسجم در اختیار همه نبود و این اطلاعات بتازگی منتشر شده است. با وجود این، واقعیت این نیست که بگوییم حقوقی ها لج کردند یا برای تنظیم بازار ورود نکردند، ما در بازار سرمایه همیشه سهم حقیقی ها و حقوقی ها را در کنار هم داشتیم. اما حقوقی ها شاید به دلیل این که سهامداران خودشان متضرر می شوند، چندان درروند تنظیم بازار دیده نشده اند. در یک مجموعه حقوقی که پول مال یک جمع خاص نیست. بسیاری ازمجموعه های حقوقی صدها هزار سهامدار دارند. یعنی مدیران با یک واسطه، آن تعداد زیاد را نمایندگی می کنندووکیل خرج کردن مجموعه پس انداز سهامداران حقیقی شان هستند. بنابراین آنها هم تصمیماتی مبتنی بر پیش بینی هایی که برای بازار دارند، می گیرند، منتها قدری هوشمندانه تر از حقیقی ها عمل می کنند.
کاری که سهامداران حقوقی ها انجام دادند، با میثاق هایی که به آن وفادار بودند این بود که در شرایط خاصی که اتفاق افتاد، جلوی عرضه سهامشان به بازار را گرفتند و گفتند در شرایطی که بازار نگران است، ما دیگر حداقل عرضه سهام نکنیم و به این التهابی که به آن اعتقادی هم نداریم، دامن نزنیم. ولی طبیعتا این تدبیر و اقدام در بلندمدت نمی تواند اتفاق بیفتد و ادامه داشته باشد. بالاخره حقوقی ها هم تعهداتی دارند، برنامه ریزی هایی دارند و باید بروند در مجامعشان پاسخ بدهند که چرا از فرصت ها استفاده نکردند و بنابراین زیاد نمی توانند در برابر سهامدارانشان و خواست آنها مقاومت کنند.
پس این کمی مشارکت را نمی توان به عنوان فروکش کردن حمایت های دولت از بازار سرمایه ارزیابی کرد؟
نه. مطلقا، بخش قابل توجهی از آن خواسته اهالی بازار سرمایه بوده است.
به عنوان آخرین و رایج ترین پرسش، به طور کلی روند قیمت ها و شاخص های بورس تا پایان امسال را چگونه پیش بینی می کنید؟ افق و چشم انداز بازار را چگونه می بینید؟
من تصور می کنم که امسال ما رشد معقولی را در بازده بازار درحد 40 درصد خواهیم داشت و وضع بورس به سمت ثبات پیش می رود.
و احتمالا شاهد ریزش یا کاهش قابل توجه شاخص ها، مثل آن چیزی که پایان سال 92 و اوایل امسال داشتیم، نخواهیم بود؟
خیر بعید می دانم، بسیار بعید می دانم.
منبع: جام جم آنلاین