اوباما برای آینده افغانستان استراتژی ندارد
کارشناس مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل در تفسیر برنامه اعلانی اوباما برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، وی را فاقد برنامه، استراتژی و چشمانداز برای آینده این کشور توصیف کرد.
تسنیم به نقل از مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل نوشت: آنتونی کرتزمن، کارشناس این اندیشکده معتقد است که اوباما در سخنرانی روز گذشته خود برای اعلان برنامه خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان، یکبار دیگر با سخنپراکنیهای توخالی به جای ارائه استراتژی و برنامه، ضعف سیاست خارجی خود را آشکار کرد. رئیس جمهور اوباما در بیست و هفتم می میزان نیروهایی که باید در افغانستان باقی بمانند را اعلان کرد؛ از این اعلامیه برمیآید که وی هیچ تلاشی برای ارائه یک برنامه واقعی یا استراتژی کارآمد، نکرده است. وی تنها سال 2015 را به عنوان تاریخ خروج نیروهای نظامی آمریکا از این کشور اعلان کرده است ـ و از این واقعیت غافل است که باقی گذاشتن نیمی از 9800 سرباز در افغانستان در سال 2016، بسیار کمتر از آنی است که ظرفیت برآورده کردن نیازمندیهای افغانستان را داشته باشد. وی همچنین غافل از این واقعیت است که وضع تاریخ مشخص بدون اعلان شرایط و ضوابط محتمل، به معنای آن است که مستقیماً به طالبان، دیگر گروههای شورشی و کل منطقه اعلان کرده است که آمریکا نیروهای افغان را در وضعیت اضطراری تقویت نخواهد کرد. همانچه که در تعیین سال 2014 برای پایان یافتن حضور نیروهای جنگی آمریکا رخ داد، اینبار هم اوباما به طالبان قول که اگر تنها زمانی که میسر بود دست به حمله بزنند و منتظر بنشینند تا همه نیروهای آمریکایی (و غربی) تا سال 2016 از این کشور خارج شوند، هر کار که بخواهند میتوانند انجام دهند. وی هیچ توضیح استراتژیکی در باب این تصمیم خود نداد یا ارزیابی معناداری از خطرات آن ارائه نکرد. وی توضیح نداد که چگونه نیروهای باقی مانده آمریکا در این کشور سازماندهی خواهند شد و چه مأموریتی دارند و چه هزینههایی خواهند داشت. وی هیچ یک از خطرات ناشی از تصمیم خود را ارزیابی نکرده و ارزیابی هم از اینکه ارزش نسبی باقی ماندن نیروهای آمریکایی در این کشور به شیوه او چه خواهد بود، نداشت. وی تنها به گفتن کلیاتی بیارزش و تو خالی اکتفا کرد: اهداف ما مشخص هستند. از میان بردن تهدیداتی که القاعده به وجود آورده است؛ حمایت از نیروهای امنیتی افغانستان؛ و دادن این فرصت به مردم افغانستان برای ایستادن روی پای خود. مسیر رسیدن به این اهداف اینگونه خواهد بود. اول اینکه مأموریت نیروهای رزمی آمریکا تا پایان سال جاری به اتمام میرسد. در آغاز سال آتی، افغانها به طور کامل مسئول تأمین امنیت کشور خود هستند. پرسنل آمریکایی تنها نقش مستشار را ایفا خواهند کرد. ما بیش از این در شهرها، کوهها یا درههای افغانستان گشت نمیزنیم. این موارد بر عهده مردم خود افغانستان خواهد بود. دوم اینکه پس از سال 2014 تنها از طریق دو مأموریت محدود با افغانها همکاری خواهیم داشت: آموزش نیروهای افغانی و پشتیبانی از عملیاتهای ضد تروریسم علیه باقی مانده القاعده. این اظهارات واقعیت مهمی را فراموش کرده است که آمار و ارقام مربوط به نیروهای امنیتی افغانستان حاکی از هیچگونه دستاورد مهمی در ناآرامیهای کنونی در افغانستان نیستند؛ ناآرامیهایی که در سال 2013 شدت یافتهاند. همچنین بحث از دو مأموریت محدود است، اما مشخص نیست که مأموریت ضد تروریسم چگونه جامه عمل به خود میپوشد آنهم وقتی که آمریکا نمیتواند از پهپادهای خود برای حمله به اهداف خود در افغانستان و پاکستان بهره ببرد. این برنامهها به هیچ وجه این واقعیت را در نظر نمیگیرند که نیروهای افغان هنوز به طور کامل توانایی بر عهده گرفتن مسئولیتهای مذکور را ندارند؛ نیروی هوایی افغانستان هرگز تا پیش از سال 2016 به آمادگی کامل نمیرسد. شاید خروج سریع و پذیرفتن خطر شکست دوران گذار، یک هدف استراتژیک داشته ابشد. افغانستان مرکز اصلی تروریسم نبوده و حضور آمریکا ارزش استراتژیک کلانی نداشته است و این کشور اولویتهای استراتژیک و داخلی بسیاری دارد و جهان نیز به خوبی دریافته که نقش آفرینی آمریکا و ناتو در افغانستان بیشتر تلف کردن منابع و در واقع استمرار شکستی عملی است. اما این چیزی نبود که رئیس جمهور با آگاهی بدان بپردازد. در واقع کاخ سفید سندی فرضی را منتشر کرده است که به هیچ وجه مشکلات واقعی نیروهای افغان را بر طرف نمیکند. ضعفهای موجود در دولت افغانستان همچنان پابرجاست. همه دعاوی که در این سند منتشر شده، یا فاقد مبنای حقیقی و صحیح است یا بسیار مناقشه برانگیز و مشکوک است. این سند به هیچ وجه به فقدان پیشرفت در اصلاحات اقتصادی این کشور اشاره نکرده است و توجهی به نبود دستگاه دولتی کارآمد ندارد. سند به هیچ وجه طرحی برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی این کشور ارائه نمیکند. به هر حال، چالشها همچنان پابرجاست و افغانستان نیازمند استمرار حمایتهای بینالمللی است تا بتواند حداقل دستاوردهای خود را حفظ کرده و اهداف توسعهای خود را برآورده سازد. در این بیانیه هم همانند بسیاری دیگر از سخنرانیهای رئیس جمهور، سخنپراکنی تو خالی، مفاهیم و بازی با کلمات، جای شفافیت معنادار، طرحهای معتبر و استراتژیهای راهگشا را گرفت.