سیره سیاسى و اجتماعى حضرت امام موسى کاظم(ع)

کد خبر : 343559
سرویس فرهنگی « فردا »:

بى‏‌تردید براى استوارى و مقاومت در راه عقیده، پشتوانه‏‌اى قوى و نیرومند لازم است. طبق آموزه‏‌هاى قرآنى بهترین پشتوانه هر انسان حقیقت‏‌طلبى، اتکا به حضرت پروردگار است و در این میان برترین و نزدیک‌‏ترین راه در معرفت و قرب به حق، توجه به عبادت و معنویت است. خداوند متعال مى‏‌فرماید: «از صبر و نماز یارى بجویید» (بقره/ 45).

حضرت موسى‏ الکاظم (علیه السلام) با پیروى از این رهنمود در مقابل نیروهاى باطل، از صبر و بردبارى و نماز و عبادت یارى مى‏‌جست؛ آن‏‌حضرت شب‏ها را تا سحر بیدار بود و شب‏‌زنده‌دارى‏‌هایش همواره با استغفار بود، همراه با سجده‏‌هاى طولانى، اشک‏هاى ریزان، مناجات بسیار و ناله‏‌ها و زارى‏‌هاى مداوم در حال عبادت» (الانوار البهیه: 205). اندیشه سیاسى امام موسى کاظم(ع) اندیشه سیاسى امام منبعث از وحى و خطابه دینى است و بر پایه صبر و استقامت استوار بود و ایشان مانند جد بزرگوارشان و بر اساس آیه شریف «فَاستَقِم کَما اُمِرت» براى مبارزه با حاکمان جابر عباسى و نیز اثبات حقانیّت اهل‌بیت(ع) از دو عنصر صبر و استقامت بهره مى‏‌بردند. امام بر اساس سنت جدّ مکرّمشان و برخوردارى از دانش پدر بزرگوارشان به هدایت شیعیان مى‏‌پرداخت و در چالش مستقیم با حکومت غاصب قرار داشتند. امام کاظم(ع) بین ائمه اطهار(ع) بیشترین چالش سیاسى با حکومت را داشتند و در زمینه مبارزه با حاکمان جور، بخش اعظمى از عمر گران‌مایه خود را در زندان به‏‌سر بردند. نحوه ارتباط امام موسى کاظم(ع) با حکومت و سیاست از طریق یاران نزدیک ایشان و نوع برخورد با فرقه‏‌ها و تفکرات موجود در آن دوران از روش‏هاى حضرت براى هدایت جامعه اسلامى است. امام(ع) در روند هدایت جامعه علوى به‏‌صورت عام و جامعه شیعى به‏‌صورت خاص توانست با نوع ارتباطى که با حکومت و سیاست از طریق یاران نزدیکشان برقرار مى‏‌کرد، از جریان‌‏هاى روز آگاه شود. ایشان با این‏که در حکومت دخالت نمى‏‌کرد و آن‏‌را غاصب مى‏‌نامید، هرگز خود را از جریان‌‏هاى سیاسى روز جدا نمى‏‌دانست. نمونه بارز نحوه ارتباط حضرت با سیاست‌‏هاى روز و آگاهى به اتفاق‌‏هاى حکومتى، حضور على‏‌بن یقطین یکى از یاران خاص ایشان در دربار هارون الرشید و به‌دستور ایشان بود. چنان‏چه امام موسى‏‌بن جعفر(ع) جهت سامان‏‌دادن به مبارزات سیاسى و حمایت از نیروهاى شیعى برنامه‏‌اى تدارک دید که بر اساس آن نیروهاى فعّال و مطمئن در مسئولیت‌‏هاى کلیدى حکومت قرار مى‏‌گرفتند که یکى از اعضاى فعال آن على‏‌بن یقطین بود. على‏‌بن یقطین بارها از امام(ع) خواست که اجازه دهد از مسئولیت‌‏هاى خویش در حکومت بنى‌عباس کنار رود، لکن امام(ع) بدان رضایت نداد و به او مى‏‌فرمود: «شاید خداوند به‏‌وسیله تو شکست‌ه‏ا را جبران و آتش فتنه مخالفان را از دوستان خویش دفع کند.» و در جاى دیگر فرموده است: «خداوند اولیایی میان ستمگران دارد که به‏‌وسیله آنان از بندگان نیک خود حمایت مى‏‌کند و تو از اولیای خدایى». بنا به دستور امام کاظم(ع) على‌‏بن یقطین امورى را به‌عهده داشت، از جمله خبررسانى از دربار به امام(ع) چنان‏چه مرحوم مجلسى مى‏‌نویسد: «زمانى که قیام شهید حسین فخ سرکوب شد، سرهاى آنان به‌همراه عده‏‌اى اسیر براى موسى فرزند مهدى از خلفاى بنى‌عباس فرستاده شد. او دستور داد که اسرا کشته شوند و از دیگر علویین سخن به میان آورد تا این‏که به نام امام موسى‏‌بن جعفر(ع) رسید؛ با خشم زیاد اظهار کرد: حسین به‌دستور او قیام کرده است؛ زیرا او وصى این خاندان است. خدا مرا بکشد اگر او را زنده نگه دارم. در این زمان بود که على‏‌بن یقطین جریان را به‏‌صورت مکتوب به حضور امام تقدیم داشت و آن‏‌حضرت را از این تصمیم باخبر کرد. امام(ع) عده‌‏اى از شیعیان و اهل‌بیت خود را احضار کردند و دراین‌‏باره با آنان به گفت‌وگو پرداختند. آنان پیشنهاد کردند که حضرت خود را براى مدتى مخفى کند که حضرت به آن‏ها بشارت مرگ موسى خلیفه عباسى را داد. امام(ع) از شیعیان حمایت مالى مى‏‌کردند. براى نمونه مرحوم کشّى در رجال خود مى‌‏نویسد: «على‏‌بن یقطین نامه‌‏ها و اموال فراوانى را توسط دو نفر از معتمدین خویش براى امام ارسال داشت. قرار ملاقات در بیرون مدینه در محلى به‌نام بطن الرمه بود. امام شخصاً طبق قرار در آن مکان حضور یافت و اموال را از آنان تحویل گرفت». این ماجرا علاوه بر این‏که بیانگر رابطه على‌‏بن یقطین و پشتیبانى مالى از امام(ع) است، حکایت از تدبیر سیاسى عمیق و تشکیلات سازمان‏‌یافته بین امام(ع) و على‏‌بن یقطین نیز دارد. هم‏چنین على‌‏بن یقطین جهت کمک مالى به شیعیان و حمایت از آنان هرساله عده‌‏اى را از طرف خود به حج مى‏‌فرستاد و به این بهانه، پول‏هاى زیادى به آن‏ها مى‏‌پرداخت.

منبع:‌ تسنیم

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: