سیار:شعرانقلاب متین،باوقار و عمیق است
پرمخاطب ترین اشعار شعرهایی هستند که در هیئت خوانده و شنیده می شود و به همین جهت رونمایی از کتاب رودخانی در هیئت یک ادای دینی بود به مکتب امام حسین (ع) و از سوی دیگر پیشنهادی بود به جامعه هنری و ادبی که این طیف از مخاطب را باید در اولویت قرار داد.
کد خبر :
341228
خط خبر: شاید بتوان اوج درخشش او را در «قلاده های طلا» نامید. نه اشتباه نکید او سوپراستار و هنرپیشه سینما نیست. پربیراه نیست که با شنیدن نام «قلاده های طلا» در نگاه اول به یاد یک فیلم کاملا سیاسی مرتبط با حوادث سال88 بیفتید اما تیتراژ آن فیلم با صدای حامد زمانی و شعری از محمد مهدی سیار، نوید ظهور نسلی تازه از هنرمندان جوان انقلابی را می داد.محمدمهدی سیار شاعری است که با برخی شعرهایی مثل (مالک رسیده است به آن خیمه سیاه) و (مباد سفرة رنگینتان کپک بزند) و (از کتاب درسی آن سالها) و (شطرنج) برای ما آشناست. سیار دانشجوی دکترای فلسفه است و با علوم اسلامی نیز تا سطح پایة یک حوزه آشناست و همین مشخصه وقتی به توانایی های فنی او اضافه می شود، به سرعت به شعر او درخشش خاصی میبخشد. اشعار مهدی سیار بیشتر توسط میثم مطیعی (مداح) و حامد زمانی (خواننده جوان) مورد استفاده قرار می گیرد. مطیعی از دوستی خودش و سیار که به اولین روز حضورشان در دانشگاه امام صادق(ع) باز میگشت، اینگونه می گوید: «ما وقتی وارد دانشگاه شدیم در یک کلاس نشستیم و سالها با هم همکلاس بودیم و روزها و خاطرههای خوبی را پشت سر گذاشتیم.» بی شک شنیدن خاطره
ای منقول از این مداح جوان در رابطه با اظهار نظر مقام معظم رهبری در مورد تازه ترین اثر محمد مهدی سیار خالی از لطف نیست: «من معمولاً مطالبی که خدمت مقام معظم رهبری میرسیم را با اینکه ریز به ریز یادداشت میکنم، سعی کردهام در مصاحبه ها بازگو و آنها را جایی نقل نکنم اما چون این مطلب به خودم برنمیگردد آن را میگویم؛ آقای سیار، نسخه نهایی قبل از چاپ کتاب رودخوانی را اربعین سال 92 که خدمت مقام معظم رهبری رسیده بودیم به ایشان هدیه کردند و اولین کسی که نسخه کامل این کتاب را مطالعه کرده، مقام معظّم رهبری است. 17 ربیعالاول از طرف بیت رهبری با ایشان تماس گرفتند و گفتند حضرت آقا فرمودند که کتاب خیلی خوب است بلکه از خوب هم بالاتر است تا اینکه ما در همین فاطمیه خدمت مقام معظم رهبری رسیدیم، که آقای سیار هم صبح همان روز از نجف رسیده بودند، مطالب مختلفی رد و بدل شد. تلویحاً عرض میکنم مطالبی که بزرگان دیگری هم شنیدهاند. بزرگان مختلفی مانند آقایان هاشمی شاهرودی،رشاد، حسینی بوشهری ،فلاحزاده و دکتر رفیعی، هم آنجا بودند؛ آقای سیار که آمد حضرت آقا در ابتدا گفتند که من کتاب رودخوانی شما را خواندم و از اول تا آخرش را هم
خواندم. شعر «برف» خیلی خوب بود، شعر «طعمه و ماهی» خیلی خوب بود. ساختار کتاب کامل در ذهن مقام معظم رهبری بود با اینکه چندین ماه گذشته بود. ایشان با توجه به وجود اشعار نیمایی در این کتاب بسیار تأکید داشتند به قالب نیمایی و اینکه شعر نو همراه با وزن و قافیه چقدر خوب است. در آخر شعر برف آمده است که «ای برف... کولاک کردهای»، مقام معظم رهبری خطاب به محمدمهدی سیار گفتند: «آقای سیار کولاک کردهای»؛ که من احساس میکنم همین دو کلمه خستگی را از تن ایشان و ما به در کرد.»شاید این خاطره مقدمه خوبی باشد برای شنیدن حرف های شاعر جوانی که به زعم مقام معظم رهبری «کولاک» کرده است. شاید عرف جامعه امروز این باشد که هر کسی که مورد تشویق قرار بگیرد و به اصطلاح به جایی رسیده باشد از نگاه بالا به دیگران بنگرد اما انگار خلاف جهت رود شنا کردن مرام جوانان انقلابی و متعهد است. بی ریا و صاف و صادق پاسخگوی سوالاتم بود و آن سوالاتی را که مایل به پاسخ دادنش نبود، خیلی راحت می گفت: «بنا ندارم در مورد این موضوع اظهار نظر کنم» و حقیر هم به دیده منت برای نظرش حرمت قائل شدم.گفت و گوی زیر ماحصل هم صحبتی با شاعر جوان انقلاب است:
مهدی جان، با توجه به اینکه امسال بر اساس نگرانی های رهبرمعظم انقلاب بنام سال «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نامگذاری شده است، شما وضعیت شعر انقلاب در طول این سی و چند سال را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا به نقطه ایده آل و مطلوب رسیده ایم؟
کارنامه شعر انقلاب نسبت به این سی و چند سالی که از انقلاب می گذرد یکی از پرافتخارترین و باشکوه ترین دوره های شعر فارسی را طی کرده و یا می توانیم بگوییم در آستانه یک اوج گیری بزرگ و ماندگار در تاریخ شعر فارسی است.
کارنامه شعر انقلاب آنقدر منور هست و آنقدر اساتید شعر انقلاب به پرورش نسل های بعدی و انتقال معارف ادبی و انقلابی و دینی به نوجوانان اهتمام دارند که می توان آینده درخشانی را برای شعر انقلاب پیش بینی کرد. همین امروز هم در نسل های بعدی شور و اشتیاق فراوانی به چشم می خورد و در همدوره ای های ما یا حتی دوره های بعد از ما استعدادهایی که می بینیم هم نشان می دهد شعر انقلاب کارنامه درخشانی داشته و هم می توان پیش بینی کرد آینده بسیار درخشان تری در انتظار هنر انقلابی است..
به عنوان مثال در دوره های شعر آفتابگردان که برگزار می شود، در بین نوجوانان و جوانان سنین دبیرستان و سال های اول دانشگاه که در این دوره ها شرکت می کنند و شعر می خوانند، استعدادهای بسیار خوب امیدبخشی دیده می شود که انسان را امیدوار می کند. من فکر می کنم جریان شعر انقلاب یک جریان متین و باوقاری است که در حقیقت مثل یک دریاچه سنگین که شاید از دور پرتلاطم به نظر نیاید اما واقعا دارای عمق زیادی است و یک وقار و سنگینی دوست داشتنی دارد.
آقای سیار کمی در مورد کتاب جدیدت رودخوانی بگو. اشعار این مجموعه بیشتر در چه حوزه ها و موضوعاتی خلاصه می شود؟
کتاب رودخوانی نتیجه فعالیت و گزیده کارهای ادبی من در این سه سال و بعد از کتاب حق السکوت است البته در فضاهای مختلف. رودخوانی حوزه های متنوعی را در بر می گیرد و محدود به فضای خاصی نیست. همانطور که زندگی نمی تواند محدود به یک ساعت و موضوع خاص باشد، به نظر من باید همین روند در شاعرانگی شاعر هم طی شود .در این کتاب هم حرف های شخصی و حدیث نفس و عاشقلانه هست، هم پاره ای تاملات فکری و هم شعرهای آیینی و اجتماعی. هر چند موضوع خاصی ندارد اما می توانم بگویم یک موضع واحد دارد و آنهم موضع من به عنوان شاعر است.
شعری که در مجموعه رودخوانی بیشتر به دل خودت نشسته کدام است.
هر کدام از این اشعار را همان موقع که می گفتم دوست داشتم ولی الان نمی دانم کدام یکی را انتخاب کنم ممکن است در هر حال و هوایی یکی از آنها را بپسندم.
خبر رونمایی از «رودخوانی» در هیئت سر و صدای زیادی به راه انداخت. با چه هدفی این کار را انجام دادی؟
یکی از نقاط قوت شعر انقلاب بازگرداندن شعر به میان مردم است. یک نقطه ضعف بسیار بزرگ در مجموعه شعر غیرمتعهد، شعر روشنفکری و شعری که قبل از انقلاب خیلی به آن بها داده می شد که حتی امروز هم وجود دارد این است که میان فضای شعر و فضای عمومی مردم فاصله است. یکی از بزرگترین خدماتی که انقلاب به ادبیات کرد برگرداندن ادبیات به عرصه های عمومی جامعه بود و دوباره کاری کرد که مردم مخاطب شعر بشوند.
یکی از راه های محکمتر کردن این ارتباط حضور در جاهایی است که مردم بطور معمولی و طبیعی جمع می شوند و همیشه یک نماینده ای از عموم جامعه به حساب می آیند؛ مانند مساجد و حسینیه ها . البته این مورد هم در واقع بطور سنتی وجود داشته است یعنی در تمدن ایرانی نه فقط شعر بلکه همه هنرها ذیل آیین و مناسک معنا پیدا می کرد و حتی قبل از اسلام هم در ایران همین روند وجود داشته است یعنی یک یگانگی میان هنر و آیین وجود داشته. بعد از اسلام هم کاملا مشخص است و در تمدن اسلامی ما اوج شکوه همه هنرها را حول مساجد و حسیننیه ها می توانیم ببینیم و مثلا اگر معماری، خطاطی، نقاشی، نگارگری، تذهیب و حتی تئاتر و موسیقی رواج پیدا کرده حول همین آیین و مناسک است. به عنوان نمونه تئاتر همان تعزیه است و موسیقی مردمی ما هم همین نوحه خوانی ها و کاربردهای موسیقی در مراسم های آیینی است. هنر و مخصوصا شعر در دوره مدرن این پیوند را هم با مردم از دست داده و هم با آیین؛ در حالیکه مردم، آیین و هنر همه یکجا زندگی می کردند و یک حیات داشته اند. من هم احساس کردم برای بازگرداندن هنر به میانه اجتماع و برای اینکه هنر جایگاه اصلی خودش را پیدا بکند بازهم باید این سه
ضلع پیوند بخورند و با هم تعریف بشوند. فکر کنم هیئت یکی از آن مجموعه هایی است که می تواند این کار را انجام دهد. پرمخاطب ترین اشعار شعرهایی هستند که در هیئت خوانده و شنیده می شود این حرکت ما هم در واقع یک ادای دینی بود به مکتب امام حسین (ع) و از سوی دیگر پیشنهادی بود به جامعه هنری و ادبی که این طیف از مخاطب را باید در اولویت قرار داد. هر چند همه اشعار این کتاب آیینی نیست و شاید از همه شعرهای این کتاب که 50 شعر است، به تعداد همه انگشتان دست اشعاری نباشد که در هیئت خوانده شده و یا بشود در هیئت آنها را با سبک مداحی خواند اما فکر می کنم یکی از محل های اجتماع مردم همین هیئت است.
از رابطه خودت با میثم مطیعی بگو و از چه زمانی با او همکاری خودت را آغاز کردی؟
با آقا میثم مطیعی از همان اولین روزی که وارد دانشگاه امام صادق(ع) شدیم همدوره بودیم و همدیگر را می شناختیم و دوست و همکلاسی بودیم اما فکر کنم آغاز همکاری ما به سال سوم و چهارم دانشگاه بازمی گردد. من در فضای شعر سرایی برای هیئت چندان فعالیتی نداشتم تا اینکه بعضی از غزل هایم را ایشان بصورت نوحه خواند. یک غزلی بود برای حضرت زهرا (س) . بعد پیشنهاد کرد شعری برای امام صادق(ع) بگویم که برای نوحه خوانده شود و این همکاری جدی تر شد. مخصوصا بعد از ورود میلاد عرفان پور به دانشگاه این تعامل خیلی جدی تر شد. چون همراهی ایشان هم خیلی موثر بود. ایشان طبع و ذوق خیلی خوبی دارند که به کارهای آیینی هم علاقمند هستند و با همراهی میلاد عرفان پور و نفس گرم آقای مطیعی این کار پیش رفت و امیدوارم این لیاقت را داشته باشیم که همین روند ادامه پیدا کند. من واقعا افتخار میکنم که بعضی از اشعار من را با خوانده شدن در هیئت و با اشکی که مردم می ریزند و سینه ای که مردم می زنند، شنیده می شود. فکر می کنم این اقدام به کار شاعر برکت می دهد و همه اینها را باید توفیق الهی دانست.
با مداح دیگری هم کار می کنید؟
نه فعلا فقط توفیق داریم در خدمت آقای مطیعی باشیم.