عربستان و موشک هسته‌ای

کد خبر : 341204
در تصاویر منتشرشده از رژه نظامی عربستان سعودی به نام «سیف عبدالله» در یک پایگاه نظامی در شهر حفرالباطن، ریاض موشک هسته‌ای DF3 سوخت مایع با برد 2650 کیلومتر که سه دهه قبل از چین خریداری شده را به نمایش گذاشت. بدین‌ترتیب، عربستان نخستین کشور خاورمیانه است که با دعوت از کشورهای همسایه همچون بحرین، امارات، و پاکستان آشکارا از موشک هسته‌ای خود رونمایی می‌کند. این درحالی است که بنا بر گزارش مؤسسه تحقیقات بین‌المللی صلح استکهلم (SIPRI) هزینه‌های نظامی جهان در سال 2013، 1‌/‌7 تریلیون دلار بود که دو درصد کاهش را نسبت به سال قبل نشان می‌دهد، اما عربستان سعودی با چهارده درصد افزایش در بودجه نظامی سال 2013 خود، اولین خریدار تسلیحات نظامی در خاورمیانه و چهارمین خریدار در سطح جهان شد. این کشور در سال 2012، دارای 2‌/‌52 میلیارد دلار مصارف نظامی و در سال 2013 با افزایش چهارده درصد، این رقم را به 6‌/‌59 میلیارد دلار رساند که بیشتر از مصارف نظامی انگلیس و فرانسه می‌باشد. میل وافر سعودی‌ها به خرید تسلیحات و مالکیت جنگ‌افزارهای هسته‌ای در سه سطح تحلیل خرد (ملی)، میانی (منطقه‌ای) و کلان (نظام بین‌الملل) قابل تحلیل است. در سطح خرد، عربستان را از منظر ژئوپلیتیک باید مورد بررسی قرار داد. این کشور از بعد امنیتی فاقد عمق استراتژیک است؛ بدان‌معنی که مراکز عمده اقتصادی در مکه، مدینه و جده، سایت‌های نفتی و فرودگاه‌های آن در شرق و غرب به سهولت در معرض تجاوز خارجی قرار دارد. از طرفی عربستان به‌رغم آسیب‌پذیری ذاتی آن فاقد ارتشی کارآمد است. خاصه آنکه این کشور از خصوصیت تمام‌عیار یک دولت ـ ملت برخوردار نیست و از این‌رو، هنوز ساختار قبیله‌ای حکمرانی بر آن حاکم است. لذا خاندان سلطنتی این کشور با خطر جریان‌های دموکراسی‌طلب به‌خصوص بعد از تحولات خاورمیانه روبه‌رو هستند. در سطح تحلیل منطقه‌ای، این کشور در همسایگی ایران قرار گرفته که هم از نظر ایدئولوژیک و هم از نظر مؤلفه‌های قدرت و منافع ملی در تعارض با هم قرار دارند؛ لذا موازنه قدرت با ایران و اسرائیل برای این کشور اهمیت ویژه دارد؛ به‌طوری‌که در تصاویر ماهواره‌ای منتشرشده از سکوهای پرتاب موشک هسته‌ای، آنها به سمت ایران و اسرائیل نشانه رفته‌اند. علاوه‌براین، تداوم هژمونیک بر شبه‌جزیره عربی و ایفای نقش پدر معنوی برای کشورهای مسلمان و برادر بزرگ‌تر برای کشورهای عضو شورای خلیج فارس عواملی است که جاه‌طلبی را در سیاست خارجی ریاض بازتولید می‌کند. در سطح تحلیل کلان، رویکرد نظم جهانی در شکل دادن به جهانی بدون تروریسم و انتقادهایی که به عربستان و جریان‌های تندرو منتسب به آن وارد است و ایجاد محیط باز سیاسی در عربستان برای چرخش نخبگان در قدرت، سعودی‌ها را مخصوصاً بعد از تحولات خاورمیانه مجاب نمود که از میزان وابستگی امنیتی به آمریکا کاسته و به سمت خوداتکایی امنیتی ـ نظامی سوق یابند. ریاض که در سطوح سه‌گانه یادشده تحت سلطه عوامل امنیت‌زدا قرار دارد از مرحله خویشتنداری تسلیحاتی متعارف به سمت بازدارندگی تهدید برای ایجاد پاسخ انعطاف‌پذیر تغییر جهت می‌دهد تا جایی که شاهزاده ترکی الفیصل در کنفرانسی امنیتی در منامه معترف می‌شود: «ما با ایران هیچ دشمنی نداریم و نمی‌خواهیم به این کشور یا مردمش که همسایه‌های مسلمان ما هستند، آسیبی بزنیم، اما حفظ امنیت منطقه‌ای حوزه خلیج فارس ایجاب می‌کند که با همکاری هم یک موازنه واقعی قدرت با این کشور برقرار کنیم، ازجمله در دانش هسته‌ای، و برای هرگونه مسئله احتمالی درباره برنامه هسته‌ای ایران آماده باشیم». هرچند اندیشمندانی مانند والتز معتقدند دستیابی قدرت‌های کوچک به سلاح هسته‌ای با شیب ملایم سبب امنیت منطقه‌ای می‌شود، اما این در شرایطی است که یک بازیگر خردمند دارنده سلاح هسته‌ای باشد. حتی درصورتی‌که بپذیریم خطر جنگ به‌دلیل نابودی طرف‌ها کمتر محتمل است، اما در منطقه‌ای که جریان‌های تندرو و تروریسم‌های منتسب به سفلیون تحرک و حضور تعیین‌کننده‌ای در سیاست‌های منطقه‌ای ریاض دارند نمی‌توان از خطر تروریسم هسته‌ای چشم پوشید. هرچند این نگرش هم وجود دارد که در فضای سازنده شکل‌گرفته میان غرب و ایران در موضوع هسته‌ای، ریاض با این اقدام، تلاش می‌کند با قرار دادن تهران در فضای کاذب موازنه وحشت، این کشور را تحریک کند از مسیر حل پرونده هسته‌ای و متعاقب آن توسعه روابط با غرب و به‌خصوص آمریکا دور شود.
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: