نفوذ 60 ساله در نفت
اینکه چرا اقتصاد ایران به نفت و درآمدهای نفتی وابسته است و اینکه ملی شدن صنعت نفت چه اثری بر وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی داشته است و این موضوع که آیا ملی شدن صنعت نفت به معنی دولتی شدن این صنعت بوده و یا مردمی شدن آن، موضوعهایی است که ابراهیم رزاقی درباره آنها سخن گفته است. دکتر ابراهیم رزاقی نویسنده کتاب «قراردادهای نفتی یا اسناد خیانت» اسنادی را از زیر پا گذاشتن منافع ایرانیان در قراردادهای کشورهای خارجی با کشور ارائه کرده است. وی دکترای تخصصی توسعه اقتصادی را در سال 1355 از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در هیأت علمی دانشگاه تهران آغاز به کار کرد. رزاقى، پایاننامه دکترایش را با عنوان «اثر نفت در توسعه اقتصادى» زیر نظر پروفسور لودوک فرانسوى گذرانده است. لودوک به رزاقى که در حال تنظیم مطالب رسالهاش بوده، گفته اشت: «در رسالهات به یک سئوال جواب ندادى. ما از شما نفت مىخریم و نفت هم اقتصاد ما را احیا مىکند و شما هم پول نفت را به خرید کالاهاى تولید شده از سوی ما اختصاص مىدهید و چرخه اقتصادى ما را دوباره فعال مىکنید. چرا درباره این چرخه دوباره مطلبى ننوشتهاى؟». این سئوال موجب مىشود که رزاقى برای یافتن پاسخ صحیح، مطالب جدیدى را به رسالهاش بیفزاید. رزاقی با آن که جزو کارکنان و مدیران نفتی نبوده، اما از جمله اقتصاددانانی است که نگاه دقیقی به نفت دارد. وی از منتقدان اقتصاد لیبرالی است.
مشروح گفتگو با ابراهیم رزاقی را در ادامه می خوانید:
ریشههای تاریخی ملی شدن صنعت نفت ایران و وابستگی اقتصاد ایران به نفت از این حادثه تاریخی تا کنون را بررسی کنید. رزاقی: باید ابتدا روحیه و فرهنگ مردم ایران را در طول تاریخ کنکاش و بررسی کنیم. مردم ایران در طول تاریخ و حداقل در دو سده اخیر کاملا بهصورت 2 قطبی عمل کردند. بسیاری از ظلمها و ستمها را در برههای از زمان صبورانه تحمل کردند و دم نزدند و چنان برآشفتند که از دل این اعتراض تحولات بسیار عمیق و گستردهای در کشور ایجاد شده است که در برخی موارد به ظهور و سقوط دولتها و حاکمیتها انجامیده است. حال اینکه چرا و به چه علت ملت ایران این گونه عمل میکند، بحثی مفصل و در حوزه فرهنگی و اجتماعی است. ملی شدن صنعت نفت را نیز در این چارچوب باید بررسی و تحلیل کرد. ریشه این نهضت به طور حتم باز میگردد به نهضت و جنبش تنباکو، آن زمان که میرزای شیرازی در مخالفت با قرارداد انحصار تنباکو در مقابل حکومت مرکزی ایستاد و مردم نیز به حمایت او برخاستند. بعد از این قیام و در سالهای بعد شاهد به پا خاستن مردم ایران در جریان انقلاب مشروطه بودیم که مردم به حمایت از روحانیون در برابر استبداد حکومت داخلی ایستادند تا حداقل آزادیها را به دست آورند. تا این تاریخ، هنوز نفت و منابع نفتی در تاریخ ایران اثرگذار نبود. شاید پس از اکتشاف نفت و اندک اندک از دوران سلطنت پهلوی و حکومت رضاخان نفت نقش بیبدیل خود را در اقتصاد ایران پیدا کرد و به همان اندازه که منابع ما و درآمدهای کشور از این منابع افزایش مییافت، استقلال این حکومت و به تبع آن استبداد آن نیز بیشتر و بیشتر میشد. با رسیدن به سلطنت پهلوی دوم و به قدرت رسیدن محمدرضا شاه وضعیت اقتصاد ایران متحول شد. اگرچه ابتدا حکومت او، به دلایل مختلف فضای باز در کشور حاکم بود و در سایه این فضای باز، دولت مردمی مصدق به روی کار آمد و نفت ایران بهصورت ظاهری ملی شد، ولی دیری نپایید که این ملی شدن صنعت نفت به دولتی شدن این صنعت ختم شد و با کودتای 28 مرداد، نفت ایران در اختیار کنسرسیوم غربی قرار گرفت که این کنسرسیوم با خود فرهنگی کاملا لیبرال را وارد صنعت نفت ایران کرد که تا به امروز نیز این فرهنگ سرمایهداری و لیبرال سرمایهداری در شالوده صنعت نفت باقی مانده است. ما از این تاریخ هر روز شاهد آمیخته شدن فرهنگ کشور با فرهنگ کشورهای سرمایهداری هستیم. شاه نیز با دلارهای نفتی اقتصاد کشور را بهصورت کاملا وابسته به سمت این فرهنگ حرکت میداد. اگرچه در طول آن سالها ایران در مسیر توسعه یافتگی و صنعتی شدن گام برمیداشت، ولی این توسعه بهطور کامل وابسته بود و تمامی صنایع ما از صنعت نفت گرفته (که به کلی در دست کشورهای سرمایهداری بود) تا همه صنایع دیگر هم به شکلی وابسته و در چارچوب مونتاژ ایجاد شدند. اگرچه با پیروزی انقلاب اسلامی وقفهای در این روند ایجاد شد، ولی صنعت نفت ما همچنان صنعتی وابسته به غرب باقی ماند و با اندک فرصت و روزنهای به همان سمت تمایل پیدا کرد. آنچنان که هنوز هم صنعت نفت ما وابستگی حیاتی به تکنولوژی کشورهای سرمایهداری دارد و اگرچه در برخی جوانب استقلالی به دست آمده است، ولی تحریمهای اخیر به خوبی نشان داد که ما از بسیاری جوانب به کشورهای سرمایهداری وابسته هستیم.
* نفت ایران از پیدایش وابسته بود
خاستگاه ملی شدن صنعت نفت کجا بود؟ ملی شدن صنعت نفت را از دیدگاه اقتصادی، فنی، سیاسی، اجتماعی و حتی فرهنگی چطور بررسی میکنید؟ رزاقی: همان طور که گفتم باید این خاستگاه را در شرایط آن دوران و به قدرت رسیدن محمدرضای جوان و خلأ قدرتی که در حکومت مرکزی ایجاد شده بود، جستوجو کرد. این فضا به نیروهای فعال جامعه مانند ملیون و روحانیون فرصت داد تا با نزدیک شدن به هم ائتلافی در مقابل استعمار و استبداد داخلی ایجاد کنند و در برابر زیادهخواهی امپریالیسم انگلستان ایستادگی و صنعت نفت ایران را که بهصورت کامل در اختیار این کشور بود، خارج کنند. باید توجه داشت که صنعت نفت در کشوری همچون ایران با صنعت نفت در کشورهایی مانند آمریکا، انگلستان و نروژ کاملا متفاوت است. در کشورهای سرمایهداری این صنعت از دل بخش خصوصی و تواناییهای این بخش که همان سرمایهداری است، بیرون آمده و به طور کامل به آن وابسته است. در این کشورها با انقلاب صنعتی حکومت فئودالان و سیستم ارباب - رعیتی از بین رفت و سرمایهداران یا همان طبقه بورژوازی، قدرت سیاسی و اقتصادی را در دست گرفت و از این طریق دولت و حکومتی تشکیل شد که منافع ملی آن در منافع سرمایهداران خلاصه میشد. صنعتی که از دل این نوع حکومت نیز بیرون آمد، به دنبال منافع همین حکومتها که همان منافع سرمایهداران بود، تعریف میشد. صنعت نفت نیز از این قاعده مستثنی نبوده است و در کشورهای غربی این صنعت نیز پا به پای صنایع دیگر رشد یافت و دولتهای سرمایهداری با قوه قهریه خود بهطور کامل در راستای رشد و توسعه آن حرکت میکردند. دوران استعمار، کشورگشاییها و بعد از آن تحمیل روابط تجاری خاص با تمامی مناطق جهان و دخالتهای گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی در کشورهای پیرامونی در همین چارچوب قابل تحلیل است. در مقام مقایسه صنعت نفت این کشورها با کشوری همچون ایران، باید گفت صنعت نفت ایران از همان ابتدا به مانند صنایع دیگر، صنعتی کامل وارداتی و وابسته بود و این وابستگی اگرچه در مقاطع زمانی مختلف کم و یا زیاد بوده، ولی تا به امروز ادامه داشته است. در ایران به دلایل خاص در طول تاریخ، بخش خصوصی تنها در بخش تولید خلاصه میشد و بعد از آن کم کم به بخش تجارت و بعدها و در دوران جدید به بخش بانکی گسترش پیدا کرد. در ایران تا پیش از حکومت رضاخان، اقتصاد ایران تجارت محدودی با کشورهای دیگر داشت، بخش چشمگیر اقتصاد ایران را تولید تشکیل میداد و واسطهگری فرع این بخش یعنی تولید بود. با این حال این 2 بخش رابطه تنگاتنگی با روحانیون داشتند و اتحادی نانوشته ولی مستحکم میان تولیدکنندگان، واسطهگران یا تاجران و روحانیون وجود داشت. منافع این بخش خصوصی با منافع مردم تطابق داشت، اما با به قدرت رسیدن محمدرضا شاه، آرام آرام تغییراتی آغاز شد. با افزایش تجارت خارجی اندک اندک بخش تجارت در ایران از بخش تولید پیشی گرفت و این در سایه افزایش حجم دلارهای نفتی بود. دلارهای نفتی که موجب شد دولتها واردات گسترده را به کشور آغاز کنند و این اتفاق بخش واسطهگری را در اقتصاد ایران گسترش داد. این دلارهای نفتی به همان اندازه که اقتصاد ایران را به واردات و کالاهای مصرفی وابسته کرد، صنایع ایران را نیز از تمامی جوانب به کشورهای سرمایهداری وابسته کرد. این اتفاق مهم خود ریشه بسیاری از تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در سالهای بعد شد، ولی آنچه که بسیار مهم بوده و هست، این نکته است که صنعت نفت ایران از ابتدا وابسته بود و هنوز هم هست، حتی در جریان ملی شدن صنعت نفت نیز ایرانیان تنها به دنبال ملی کردن فروش این محصول بودند و نه ملی کردن واقعی آن، یعنی تولید این محصول با دانش و ابزار و تکنولوژی ایرانی؛ موضوعی که هنوز هم بعد از سالیان دراز در بسیاری از جهات وابسته به کشورهای سرمایهداری است. نمونه بارز آن هم آغاز تحریمها و عقب افتادن و یا متوقف شدن کامل بسیاری از پروژههای عظیم نفتی و گازی کشور با خروج شرکتهای غربی از ایران است.
* دولت مصدق تنها دولتی بود که برای مدت کوتاهی اقتصاد ایران را بدون درآمد نفتی اداره کرد
با این توضیحات، از نظر شما ملی شدن صنعت نفت به خاستگاه واقعی خود نرسید. پس مفهوم حقیقی ملی شدن صنعت نفت چیست؟ دولتی نبودن آن و عدم وابستگی به کشورهای سرمایهداری است؟ رزاقی: ملی شدن صنعت نفت هرگز به اهداف مد نظرش نرسید، چون صنعت نفت ما امروز نه ملی است و نه مردمی. شاید بتوان گفت این صنعت فقط دولتی است و ما صنعت نفتی کاملا دولتی و شاید بهتر باشد بگوییم حاکمیتی داریم. اگر منظور از ملی شدن صنعت نفت، مردمی شدن این صنعت بود، با توجه به ساختار اقتصادی ایران ما به این هدف والا دست نیافتیم. ملی شدن صنعت نفت بخش خصوصی توانمند میخواهد؛ آیا امروز ما در ایران بخش خصوصی قدرتمند و از همه مهمتر بخش خصوصی واقعی و اصیل داریم. اگر منظور از بخش خصوصی آن شرکتهایی باشد که امروزه در کشورهای سرمایهداری غربی وجود دارند، باید بگویم آن شکل هم هرگز ما را به اهدافمان نمیرساند. بخش خصوصی که تنها به فکر سود و کسب هر چه بیشتر سود باشد، نه تنها ما را به هدف ملی شدن واقعی صنعت نفت نمیرساند که ما را شبیه کشورهای سرمایهداری میکند که به معنی واقعی کلمه از عدالت واقعی به دور هستند. ما باید به سمت مدلی از اقتصاد باشیم که در آن بخش خصوصی واقعی ایجاد شود. بخش خصوصی که با توجه به مفاهیم دینی اسلام به دنبال کسب سود بیشتر نباشد. در آن صورت است که ما به سمت عدالت پیش خواهیم رفت و در سایه آن ملی شدن واقعی صنعت نفتمان را نیز شاهد خواهیم بود. با وضعیت کنونی و با داشتن بانک مرکزی که تمام مسئولان آن تحصیلکردههای دانشگاههای غربی هستند و بیشتر از هر اصلی به اصول لیبرال دموکراسی اعتقاد دارند، صنعت نفت ملی ایجاد نخواهد شد، آنچنان که در سالهای دور و در دوران محمدرضا پهلوی نیز ایجاد نشد و ما تنها شاهد رشد و توسعه صنایع وابسته و مونتاژی بودهایم. دولت مصدق تنها دولتی بود که برای مدت کوتاهی توانست اقتصاد ایران را بدون درآمدهای نفتی اداره کند، تنها به 100 میلیون دلار نیاز داشت تا از آن پیچ سخت تاریخی بگذرد، ولی بعد از کودتا، دولت تنها در یک سال نزدیک به 14 میلیارد دلار واردات داشت. متأسفانه با رسوخ و نفوذ فرهنگ و مدل لیبرالیسم اقتصادی در کشور و اداره کشور بر این اساس میزان واردات سالیانه کشور در حدود 100 میلیارد دلار است و این یعنی تثبیت فرهنگ مصرف و مصرف گرایی در کشور که شاه کلید مدل سرمایه داری و لیبرال دموکراسی در تمامی کشورهای غربی است.
*اساس الگوی سرمایه داری، واردات گسترده با دلارهای نفتی است
اساسا آیا در دنیای امروز ملی شدن معنی دارد؟ دستکم اقتصاد نفتی ما در مسیر ملی شدن بوده است؟ رزاقی: امروزه بعد از سالیان طولانی هنوز نیز دلارهای نفتی ما که خود محصول صنعت نفتی کاملا وابسته است برای واردات انواع کالاهای مصرفی و شاید واسطهای هزینه میشود. نمی شود از طرفی مدل سرمایه داری را در کشور پیاده کرد و از طرفی به دنبال ملی شدن صنایع و به ویژه صنعت نفت بود. حال شاید این سوال پیش بیاید که چرا با این هزینه زیاد برای رشد تولید در کشور این بخش از اقتصاد ایران همچنان عقب مانده است؟ پاسخ این پرسش این است که مصرفگرایی در میان ایرانیان رواج پیدا کرده و مردم ایران سالهای زیادی است که به ورود کالاهای خارجی و مصرف آنها عادت کردهاند. این امر یعنی رشد سوداگری و تجارت بخشی که روزگاری در ایران فرع تولید بود، در حالی که امروز همه سرمایههای کشور حتی سهم بخش تولید را در میبلعد و هضم میکند. در همه این سالها و در جریان پیاده کردن مدل الگوی سرمایهداری، دلارهای نفتی موجب شد تا دولتها قیمت دلار را در ایران پایین نگه دارند و بهصورت گسترده کالاهای مصرفی را به کشور وارد کنند. قیمت غیرواقعی و ارزان دلار یعنی قربانی کردن تولید در مقابل واردات، سوداگری و واسطهگری بخشی که به هیچ وجه خود را موظف به دادن مالیات نمیکند، ولی درآمدهای بسیاری را به جیب میزند. در چنین وضعیتی نمیتوان و نمیشود از ملی شدن صنعت نفت سخن گفت، صنعت نفت امروز و از سالهای دور، تنها به صنعتی برای واردات تبدیل شده است تا ما با منابع آن دلار و به تبع آن واردات را ارزان و کشور را این گونه اداره کنیم. امروزه بخش سوداگر ما در سایه دلار ارزان که نتیجه درامدهای نفتی است، آنچنان قدرت یافته که میتواند سرنوشت کشور را در بزنگاههای تاریخی تغییر دهد. امروزه جامعه ایران از منظر اقتصادی جامعهای کاملا لیبرالی شده است و با سنتها و فرهنگ کشور مخالف و بیگانه است. بسیاری از مدیران و مسئولان کنونی به دنبال پیاده کردن سیاستهای لیبرالی در اقتصاد هستند. سیاستهایی که در راستای منافع کشورهای سرمایهداری است و این سیاستها در حال بازتولید فرهنگ لیبرالی در جامعه است، فرهنگی که بهراحتی مردم را به سمتی سوق میدهد که خودروی یک میلیارد تومانی سوار شوند و هزینههای آنچنانی در زندگی داشته باشند.
* مدل بانک جهانی را پیاده کردیم
چرا 60 سال پس از ملی شدن نفت، نفت از اقتصاد جدا نشده است؟ درآمد جایگزین برای جدا کردن اقتصاد از وابستگی به درآمدهای نفتی چیست؟ رزاقی: به علت اینکه مسئولان ما در این مدت طولانی به دنبال تحقق این امر مهم نبودند. در طول تاریخ به غیر از دوران کوتاه دولت مصدق کدام دولت در ایران به دنبال اداره اقتصاد بدون درآمدهای نفتی بوده است؟ کدام دولت در طول تاریخ نگاه درونزا به اقتصاد ایران داشته است؟ همه دولتها تنها به فکر افزایش تولید نفت و فروش آن و واردات بودند و اگر در این سالها صنعتی نیز ایجاد شده است، صنعتی وابسته و کاملا بیهوده بوده و هست، برای مثال پس از 50 سال به صنایع خودروسازی ما نگاه کنید، آیا واقعا این صنایع، صنایع ملی هستند؟ آیا واقعا توان صنعتی ایران در حد تولید چنین خودروهایی است؟ ایران بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در عرصه سیاست مستقل شد، ولی متأسفانه از نظر اقتصادی هنوز وابسته است، زیرا از همان ابتدا مسئولان ما نسخه بانک جهانی را در کشور پیاده کردند، نسخهای که بر اساس الگو و مدل لیبرالیسم اقتصادی بود. ما در همه این سالها بر خلاف نظر امام خمینی (ره) که میگفت از هر آنچه که تولید میکنیم، مصرف کنیم، عمل کردیم. ما هیچ وقت به فکر تولید ملی نبودیم و نیستیم، تنها به فکر واردات بودیم، حتی بخش تولید ما امروز وابسته است و با چنین تولیدی به هیچ جا نخواهیم رسید. تنها راه برونرفت ما ترک الگوهای لیبرالیسم اقتصادی است، ما با این الگو نمیتوانیم به اهدافمان برسیم، آنچنان که نرسیدم. شاید برای برونرفت از این وضعیت بتوان مثال صنایع دفاعی را مطرح کرد؛ مدل و الگو صنایع دفاعی تنها مدلی است که میتوانیم آن را ملی بنامیم. اقتصاد کشور را ما باید به این سمت حرکت دهیم و بخش تولید ما باید در این مسیر گام بردارد. ما باید الگوی صنایع دفاع را در اقتصاد کشور پیاده کنیم تا در یک پروسه زمانی به نقطه مطلوب برسیم.
به نظر میرسد وابستگی اقتصاد به نفت بیشتر عوامل غیراقتصادی دارد و بیشتر به ساختار قدرت در دولتها وابسته است. دولتها چون غیر از نفت ابزار دیگری برای جلب رأی مردم ندارند، از این رانت استفاده میکنند. نظر شما چیست؟ سیاستهای اقتصادی دولتها پس از پیروزی انقلاب اسلامی در افزایش وابستگی به درآمدهای نفتی را بررسی کنید. رزاقی: نخیر بنده با این نظر اساسا مخالف هستم، زیرا معتقدم الگوی لیبرالیسم اقتصادی است که امروز اقتصاد ایران را بیش از هر زمان دیگری به درآمدهای نفتی وابسته کرده و پیاده شدن این مدل از سوی مسئولان به تدریج به تولید و باز تولید فرهنگ سرمایهداری و یا شبه سرمایهداری انجامیده است. مردم ایران به خرید کالاهای وارداتی و مصرف و مصرفگرایی عادت کردند و دولتها نیز برای جلب نظر همین مردم مجبورند که هر ساله واردات را گسترش دهند و به خواستههای مردمی که سالهاست این گونه زندگی کردهاند، پاسخ دهند. در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همه دولتها با هر شعاری تنها به اجرای سیاستهای لیبرالیسم اقتصادی مشغول بودند و ما هیچ گونه تفاوتی از این منظر شاهد نبودیم. همه دولتها اگرچه شعار کاهش وابستگی به درآمدهای نفتی را میدادند، ولی در عمل برای افزایش رفاه مردم مرزهای ایران را بر روی حجم وسیع کالاهای وارداتی باز کردند و امروز شاهد واردات 100 میلیارد دلاری هستیم. در سایه این واردات است که ما امروز صنعت نفت کاملا وابسته و بهطور کلی صنعت وابسته داریم. به غیر از صنایع دفاعی هیچ صنعت ملی و مستقلی در ایران وجود ندارد. آیا شما صنعت مستقلی در ایران سراغ دارید که تحریمهای کنونی خللی به فعالیتهای آن وارد نکرده باشد؟
*نفت قبل از ملی شدن در اختیار انگلیس بود، بعد از ملی شدن به انگلیس و آمریکا داده شد
نظام حقوقی و قراردادی و رژیمهای مالی در صنعت نفت چگونه از فرآیند ملی شدن صنعت نفت تأثیر گرفته است؟ رزاقی: صنعت نفت ما از ابتدای شکل گرفتن وابسته بوده است در ابتدا که این صنعت در اختیار کامل دولت انگلیس بود و سالانه مبالغ ناچیزی به ایران پرداخت میکرد بعد از ملی کردن صنعت نفت هم شرکتهای انگلیسی و امریکایی نفت ایران را در اختیار گرفتند و مبالغی را در اختیار ایران قرار میدادند در طول این سالها نفت ایران در تمامی مراحل تولید در اختیار شرکتهای بزرگ این کشورها بود و به این دلیل نیز میزان تولید نفت ایران به دلیل استفاده از آخرین تکنولوزیهای روز دنیا در بالاترین حد خود قرار داشت. شاید بتوان گفت قراردادهای نفتی ایران بعد از کودتای 28 مرداد به تدریج و رفته رفته تغییر کرد و اندک اندک به سمت منافع دولت و حکومت ایران حرکت کرد ولی این قراردادها به هیچ عنوان به معنی تقویت فرآیند ملی شدن صنعت نفت ایران نبود زیرا تا روزهای اخر حکومت پهلوی نیز اصلیترین فعالیت ها در تولید نفت ایران از سوی شرکتهای غربی انجام میشد و با نبود آنها صنعت نفت ایران توان سرپا ایستادن نداشت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با توجه به شرایط تاریخی مسیر سابق ادامه پیدا کرد و ما اگرچه نفت خود را بر اساس قیمتهای جهانی میفروختیم، ولی برای استحصال این منبع کاملا به تکنولوژی و دانش فنی شرکتهای غربی وابسته بودیم.
در بررسی تحلیلی سخنان مقام معظم رهبری در باره صنعت نفت؛ مهمترین محورها از دیدگاه ایشان، لزوم تحقق اقتصاد مقاومتی، اقتصاد بدون نفت است. ایشان همچنین بر خودکفایی و قطع وابستگی در صنعت نفت و همچنین بر تقویت نظام حقوقی و قراردادی نفت و گاز تأکید دارند. لطفا ملی شدن صنعت نفت را در این سه شاخص بررسی کنید. رزاقی: ما به بازنگری در مدلها و الگوهای اقتصادی خود برای دستیابی به صنعت ملی نفت نیاز داریم.اقتصاد مقاومتی نیز که رهبر معظم انقلاب، سیاستهای کلی آن را ابلاغ کردهاند، به نظر بنده بخش چشمگیری از آن معطوف به رفتن بهسوی ملی کردن واقعی صنعت نفت است که نمونه واقعی آن شاید وابستگی اقتصاد ایران به درآمدهای نفتی است. شاید بتوان این گونه گفت که روزی که اقتصاد ایران وابستگیش به درآمدهای نفتی قطع شد، بخشی از ملی شدن واقعی صنعت نفت اتفاق افتاده است. اقتصاد مقاومتی یعنی حمایت از تولید داخلی یعنی ایجاد صنعت ملی و بومی و این مقدور نیست مگر با قطع وابستگی کامل اقتصاد ایران از درآمدهای نفتی. سالهای طولانی است که بخش خصوصی کشور ما آلوده به منافع شخصی است و ما چارهای نداریم جز شکلدهی به بخش خصوصی قدرتمند واقعی که تنها به فکر سود نبوده و با کار تعاونی به فکر مصلحت جامعه باشد. بخش خصوصی که تنها با اندیشههای لیبرالیسم اقتصادی به دنبال سود فردی و کسب هر چه بیشتر آن باشد ما را به بیراهه خواهد برد. برای مثال ما سالهاست که مواد اولیه بسیاری از صنایع خود را وارد میکنیم، باید بر اساس برنامهریزی دقیق به سمت تولید همان مواد اولیه در داخل کشور برویم در صنایعی همچون ماشین سازی، داروسازی، تجهیزات پزشکی و بسیاری از صنایع دیگر و به ویژه صنعت نفت . باید تجدید نظری اساسی در رابطه با قراردادهای نفتی انجام دهیم قراردادهای کوتاه مدت که در جریان آن دانش و تکنولوژی روز دنیا وارد ایران شده است، به سرعت بومی شود تا ما از خام فروشی نفت به سمت تولید و فروش فرآوردههای نفتی حرکت کنیم. کاهش واردات و واقعی کردن قیمت دلار میتواند به بخش تولید کشور کمک شایان توجهی بکند و در سایه حمایت از تولید خواهد بود که بخشهای مختلف اقتصاد از جمله صنعت و کشاورزی از وضعیت کنونی درآمده و نجات خواهند یافت. البته باید به این نکته نیز توجه کنیم که در جریان اقتصاد مقاومتی باید کار فرهنگی بزرگی صورت گیرد، همه مسئولان اقتصادی امروز کشور ما افرادی با سابقه تحصیلات در کشورهای غربی و علاقمند به اندیشههای لیبرالیسم اقتصادی هستند. اندیشهای که در ذاتش با اصول اسلامی و دینی ما مخالف است و ایران اسلامی بهعنوان معرفیکننده الگو و مدلی جدید برای رشد و پیشرفت باید بتواند در ابتدا فرهنگ و اندیشه خود را در میان جامعه رواج بدهد و پس از آن به دنبال پیاده کردن الگوی بومی و اصیل خود باشد؛ الگویی که نه با اندیشههای لیبرالیسم اقتصادی همراه است و نه با اندیشههای مارکسیستی و چپ. در این راستا است که بسیاری از دغدغههای امروز رهبر معظم انقلاب مانند مبارزه با فساد، اقتصاد مقاومتی، بخش خصوصی واقعی و قدرتمند، اقتصادی بدون اتکا به فروش نفت و گاز، بر طرف خواهد شد.