به فکر خانه های ما هم باشید

کد خبر : 340698
سرویس اجتماعی « فردا »:

اینکه به راحتی با چرخش قلم صاحب منصبی و برای مدت نامعلومی خانه ای آن هم یک مکان فرهنگی مثل روزنامه و نشریه ای قابل تعطیلی و بعضا نابودی باشد ، جای شگفتی است .

همیشه برای انتخاب سخت ترین شغل در بین مشاغل قانونی و آبرومند ، کار در معادن و بازیگری بیشترین رای را در بین مردم بخود اختصاص می داد ، که انصافا نیز دور از حقیقت نیست . هر چند خبرنگاری نیز یکی از مشاغل سختی است که در دنیای پر از جنگ و حادثه و انواع خبر راست و دروغ ، در این میان می تواند جایی برای خود دست و پا کند .

در برخی از کشور ها ، بخصوص صاحبان ادعا در مورد دموکراسی ، همواره سعی در پر رنگ نشان دادن نقش رسانه های ازاد و غیر وابسته در راستای اعتلای جامعه و بالندگی فرهنگی وجود دارد ، که البته این نیز دور از واقعیت نیست . جدای از چالش های رایج هر شغل و حرفه ، باید این ناگفته را نیز به مشقات شغل خبر نگاری بیافزاییم که هر چه در این رشته غیر وابسته تر و صریح تر و بیشتر در جستجوی حقیقت باشید ، به ناچار با انواع تهدید ها و ناملایمتی های جانی و مالی نیز از سوی افرادی که بازگو شدن حقیقت برایشان مهلک است مواجه خواهید بود .این نیز شاید برای جویندگان حقیقت صابونی باشد که تنشان بدان عادت دارد .

اما !

خانه یک خبر نگار و حوزه نقش افرینی او در هر جامعه ای بی شک یک نشریه است . مکانی که بیشتر نیروی کارش را خبرنگارانی تشکیل می دهند که از اولین داشته های یک جامعه مثل بیمه محرومند . این گونه مصیبت ها را نیز می گذاریم به پای هر که فیل خواهد جور هندوستان کشد .

با این حال هستند انسانهای بلند نظری که برای رسیدن به حقیقت و صد البته بازگویی آن در جامعه و تکمیل رسالت خبر نگاری که همانا نشر واقعیات است جور سفر به ناکجا اباد را برای صید آن طاووس به جام می خرند . اینجا با امای دیگری روبرو می شویم که به چه جرمی و به کدامین گناه خبرنگاران را بی خانمان می کنید ؟

روزنامه یا سایت یا هر مکانی که برای فعالیت یک سری انسان به اسم خبرنگار و روزنامه نگار و عکاس و سایر حرفه های مرتبط بنا شده ، حاصل تلاش و سرمایه گذاریهای مختلفی است که نباید با اشتباه یک یا چند نفر به راحتی تخریب گردد . گیرم من نویسنده از روی عمد یا سهوی خطایی کردم که باید پاسخگوی آن باشم . گیرم مرتکب جرم سیاسی یا اقدامی مشابه شده باشم ، انصاف است که خانه ام ، تعطیل شود ؟ رواست که آواره شوم ؟ سزاوار است از منزلی به ماوای دیگری هجرت کنم ؟ شایسته است نان دیگر همقطارانم آجر شود ؟ پسندیده است خانواده ام کاسه ی چه کنم چه کنم بدست بگیرد ؟

اینها را گفتم مفروض به اینکه زندانی نشده باشم و بازداشت نباشم و سوء تفهیمی نیز بوجود نیاورده باشم .

تمام موجودیت من محدود به نگاه مثبت یا منفی دادستان محترم است . پای بست و شاکله منزل من به نسیم کوچکترین سوء برداشتی ویران می شود .

اینجاست که اعتقاد پیدا می کنم سخت ترین شغل عالم که هم سخت و طاقت فرساست و هم عمری به اندازه عمر یک حباب می تواند داشته باشد ، خبر نگاری و جستجوی حقیقت است .

این ها را بیان کردیم تا از مسئولین محترم تقاضا کنیم فکری هم بحال خانه ی هر خبر نگاری کنند که به کوچکترین تخلف و جرم و گناه و اشتباه همکار صنفی خود بی خانمان نگردند .

منبع: خبرآنلاین

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: