رقم تخمینی غرامت آمریکا و اروپا به ایران
حسن عباسی، کارشناس فرهنگی و امور استراتژیک؛ میهمان این هفته برنامه راز بود. عباسی رقم احتمال غرامت ایران از آمریکا و انگلیس را ۲۵ تریلیون دلار دانست.
چندی پیش سندی در نشریه فارین پالسی، منتشر میشود که حاوی اعترافات آمریکاییها در سال 1988 به نقش داشتن در دادن اطلاعات موقعیتی و امنیتی نیروهای ایرانی به رژیم بعث در جنگ تحمیلی و زمینهسازی مستقیم آمریکاییها برای حمله شیمیایی به ایران اختصاص دارد. در این اسناد منتشرشده، تصریح شده است که آمریکا با وجود آگاهی از تصمیم رژیم صدام برای حمله شیمیایی به ایران اطلاعات موقعیتی ایران را در اختیار عراق قرار میدهد و از طرف دیگر با کمک اطلاعاتی مانع پیروزی ایران در یک عملیات با احتمال موفقیت بالا میشود.
نادر طالبزاده بحث این هفته را با این سوال شروع کرد: دوست داریم در این برنامه از این حرف بزنیم که چرا ما در مورد حقوق ایران دائما در حال تعللیم. برای کار نکرده تحریم میشویم و برای بلایی که به سرمان آمده است سکوت میکنیم.یک فرهنگ بازپسگیری حقوق ایران باید به وجود بیاید، فرهنگی که ما را نهایتا به سمت مساله تاریخی و مهم غرامت و بازپسگیری آن بکشاند.
حسن عباسی صحبتهای خود را اینگونه شروع کرد: غرامت امروز دیگر تبدیل به یک فرهنگ در ملتها شده است. تببین غرامت امروز در حقوق بینالملل جایگاه ویژهای پیدا کرده است، اما متاسفانه در کشور ما، به دلیل تعلل و کمکاری وزارت خارجه و قوه قضاییه به مساله غرامت کمتوجهی شده است. البته همین کمکاری هم به مشکلات پیرامونی در مورد قانونگذاری و همینطور نبود فرهنگ این مساله مرتبط است.
عباسی ادامه داد: اولین اجلاس بزرگ مربوط به غرامت در سال 1990 در کشور غنا برگزار شد که به بیانیه غنا مشهور شد و غرامتی که برای آفریقا در نظر گرفته شد، 777 تریلیون دلار بود، این خسارتی بود که قرار شد آمریکا و اروپا به آفریقا بپردازند بابت غارت تاریخی منابع سرزمینی،طلاها الماسها، کشتار انسانها و انتقال ده تا دوازده میلیون برده . این عدد 16 برابر کل بودجه امسال اقتصاد کره زمین. 2 سال بعد در سال 2001 در اجلاس دوربان که علیه نژادپرستی رژیم صهیونیستی برگزار شد، این بیانیه دو سال قبل توسط سازمن ملل رسمی تلقی شد. امروز بعد از 14 سال 15 سال اگر بخواهیم خسارات ایران را حساب کنیم باید در همه دوره های تاریخی معاصر از قحطی و کشتار در جریان جنگ جهانی اول و کودتای 28 مرداد تا قربانیان سلاحهای شیمیایی و جنگ در ایران را در نظر بگیریم و رقمی بر حسب سه شاخص اندازهگیری غرامت ایرانیان را برآورد کنیم.
عباسی شیوه تعیین این رقم را بر حسب اندازهگیری سه شاخص دانست: شاخص اول نابودی منابع انسانی در اثر جنگ یا قحطی، شاخص دوم منابع روزمینی و زیرزمینی مادی مثل نفت، گاز، طلا، گندم... سومین شاخص هم صدمه به فرصتهاست مثلا در کودتای 28 مرداد تاریخ را تغییر دادند و فرصتی تاریخی را از ایران گرفتند و یا در قضایای منطقه فاو و کربلای 5 و سردشت و این جور اتفاقات، در واقع نتایج جنگ به سمتی رفت که خیلی از فرصتها را گرفت.
طبق این شاخصها عباسی معتقد بود اگر بخواهیم میزان غرامت ایران در مورد همین سند منتشرشده را اندازهگیری کنیم باید به میزان شهدا و جانبازان شیمیایی این اتفاق رجوع کنیم، منابع سرزمینی که از دست رفتهاند و مهمتر از همه باید تاثیری که این اتفاق در ادامه جنگ و سرنوشت ملت و تاریخ ما داشته است را محاسبه کنیم.
عباسی ادامه داد: آمریکا امروز بنیاد علوی را در آمریکا مصادره میکند و میگوید ما پول این بنیاد را به قربانیانی عملیاتهای تروریستی که از سوی ایران جهتگیری شدهاند غرامتی خواهیم داد. این یعنی دقیقا این پول در جهت تهاجم به منافع و فرهنگ
عباسی گفت: کار ما امروز مطالبه عدالت است. نظام حقوقی این کشور باید وارد این قضایا شود. کارکرد اساسی دین قسط و عدل است و اگر این مخدوش شود این کارکرد از بین خواهد رفت. هیچ کس در جمهوری اسلامی نمیتواند از حق مردم کوتاه بیاید و اگر این اتفاق بیفتد کارکرد اساسی دین مخدوش خواهد شود. ما امروز مطابق حقوق بینالمللی و حقوق کشور خودمان و حقوق کشور مهاجم باید به سمت مطالبهگری این خسارات عظیم بینالمللی برویم.ما هنوز در حال تشییع شهدای شیمیایی هستیم. اما هنوز سعی نکردهایم در سیستم ساختار حکومتیمان جایی برای مطالبه این مسیر باز کنیم.
انگلیس باید 14 تریلیون دلار به ایران خسارت پرداخت کند، آمریکا 11 تریلیون دلار
تیم عباسی و پژروهشگرانش ظاهرا کاری تحقیقاتی در مورد میزان غرامت دوره صدساله اخیر به ایرانیها هم شروع کردهاند و به نتایج جالبی رسیدهاند: دولت انگلیس باید 14 تریلیون دلار بابت اقداماتی که از دوره مشروطه به این سو انجام داده است به ایران بپردازد.کشور آمریکا نیز بابت اشغال ایران و نابود کردن زیرساختهای اقتصادی در دوره جنگ جهانی دوم، کودتای 28 مرداد، غارت منابع زیرمینی و زیرزمینی در دوره پهلوی، و بعد از آن هم در این 34 سال با حمایت از جنگ و ضربه به ساختار اجتماعی و اقتصادی ایران با محاصره اقتصادی و تحریم باید 11 تریلیون دلار به ایران بپردازد.
برای روشن شدن مظلومیت مردم حلبچه در جریان استفاده صدام از سلاح شیمیایی باید دهها فیلم سینمایی و سریال ساخته شود
این تحلیلگر مسائل فرهنگی،ادامه داد:سپس حاکم کردن میلسپو بر نظام مالی،اقتصادی و کشاورزی و برنامه ریزی کشور ما و نابود کردن ساختارهای مربوطه، گام بعدی کودتای 28 مرداد و درنهایت آنچه حمایت از شاه نامیده میشد و غارت منابع زیرزمینی و رو زمینی و مسائلی که بعد از انقلاب علیه ما ایجاد کرده بودند به ویژه در قضایای حمایت از صدام با رادارهای پرنده ایبکس که در اختیار عربستان بود و اطلاعات نظامی ما را منعکس و منتشر میکردند،از دیگر ابعاد خسارات آنهاست.
وی افزود: همچنین ضربه شدیدی بر ساختار اجتماعی ما وارد کردند و از لحاظ اقتصادی به زیرساختها صدمه زدند این خسارت مجموعا یک 11 تریلیون دلار توسط آمریکا است و یک 14 تریلیون دلار توسط انگلیس است که ما اینها را در مراحل بعدی در رسانه ها به شکل ریز با سند و مختصات این که در هرکدام از این خسارات چه لطمهای به مردم ما خورده است و چه قدر مسیر تاریخ را عوض کردند، باید روشن کنیم و باید برای این کار از صحبتهای شخصیتهای خودشان سند بیاوریم و آرام آرام این بار حقوقی را در کشور مشخص کنیم تا بتوانیم آن را دنبال کنیم.
حسن عباسی در ادامه پس از پخش گزارشی از مک گارون تحلیلگر سابق سیا که در گفتوگویی با شبکه راشا تودی افشاگری هایی در رابطه با حمایت آمریکا از رژیم صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران انجام داده بود،یاد آورشد:زمان فاجعه حلبچه در انتهای سال 1366 من مامور به تیپ 201 ضد زره ائمه در سپاه ششم امام صادق(ع) در جنوب بودم قرار شد در یک عملیات برون مرزی اینها به غرب بیایند من هم به همراه آنها رفتم فردای روزی که صدام در حلبچه سلاح شیمیایی استفاده کرد آنجا بودم، چند هزار نفر در اثر گازهای شیمیایی به طرز وحشتناکی شهید شده بودند.
وی گفت:همیشه به دوستان سینماگر گفتم که برای مساله حلبچه و آن جنایت هولناکی که صدام با سلاح شیمیایی در این شهر انجام داد و چندهزار نفر به شهادت رسیدند باید دهها فیلم سینمایی و سریال ساخته شود تا مظلومیت مردم کردی که در این شهر به شهادت رسیدند روشن شود که چگونه وجدان عمومی بشری آن جریانی که در غرب ادعای حقوق بشر می کند نمیآید بگوید که مبتنی بر قوانین بین الملل اجازه استفاده از سلاح شیمایی نبوده است.
حسن عباسی افزود:امروز شاهدیم که به دولت سوریه فشار میآورند و سلاحهای شیمیایی دولت سوریه را جابه جا می کنند اما هیچگاه در قضایای این که چه کسانی؛آلمانها،هلندی ها و دیگران در اروپا و سپس آمریکائیها سلاح شیمیایی در اختیار صدام گذاشتند و به او چاغ سبز دادند.
در ادامه نادر طالب زاده با اشاره به مقاله فارین پالسی گفت: این مقاله را به خاطر اینکه خودشان اعتراف کردند انتخاب کردیم و وقتی با دو کارشناس مصاحبه میکردیم متوجه شدیم که اینها مطمئن هستند که ایران از خودش دفاع نخواهد کرد و شکایتی نخواهد کرد در حالیکه رمگاون می گوید که توقع داشتیم که ایران شکایتی خواهد کرد.
وی با اشاره به مصاحبه ی تلفنی پروفسور فرانسیس بویل استاد دانشگاه شیکاگو در برنامه راز ماه رمضان سال گذشته و اینکه دیگر در این برنامه حاضر به مصاحبه نشده است خاطر نشان کرد : این حقوق دان مشهور آمریکایی به ما گفت که من چندین بار با دولت ایران در پنج سال گذشته پیشنهاد دادم در مقابل تحریم های که به صورت ناجوانمردانه علیه ایران انجام می شود یک پرونده ی حقوقی باز کنیم ولی از سوی دولت ایران کلا نسبت به این موضوع بی توجه بودند و من هم دیگر حوصله ندارم با برنامه راز مصاحبه کنیم.
حسن عباسی در اینجای بحث گفت: یعنی طرف خارجی به ما می گوید که شما می توانید در حقوق بین الملل از مواضع خودتان دفاع کنید ولی در ایران به این موضوع توجه نمی کنندو به خاطر همین است که دیگر مصاحبه نمی کند. پس اینجا باید از دانشجویان و اساتید حقوقدان انقلابی خودمان که با این فرد هماهنگ شوند و تلاش کنند که برای احقاق حق خودمان و حق سایر ملتها با این مساله درگیر شوند.
نادر طالب زاده با ذکر خاطره ای دیگر گفت: در 15 سال پیش با تونی بن، نماینده ی فعال پارلمان انگلیس گفتگو کردیم که او می گفت وقتی متوجه بمباران شیمیایی عراقی ها شدم من این موضوع را به مارگارت تاچر گفتم. نکته جالب این است که کسی تلاش نکرد که با تونی بن مصاحبه کند و این اهرم فشاری شود که البته این نماینده پارلمان هم یک ماه پیش فوت کرد.
در ادامه برنامه کلیپی از مصاحبه تونی بن نماینده پارلمان انگلیس پخش شد که نظرات صریحی در مورد بمباران شیمیایی عراق بیان کرد که دولت انگلیس به خاطر منافع مالی خودش از دولت عراق حمایت می کرد.
پس از پخش کلیپ حسن عباسی گفت: در چند ماه گذشته دولت انگلیس و آمریکا اعلام کردند که خط قرمز ما در سوریه استفاده از سلاح شیمیایی است و بعد مفادی را در حقوق بین الملل تنظیم کردند و آمدند سلاحهای شیمیایی سوریه را تابود کردند در صورتیکه تروریستهای سوریه از سلاحهای شیمیایی استفاده کرده بودند. سوال اینجاست که چرا در دوره جنگ هشت ساله زمانی که عراق علیه ایران بمباران شیمیایی استفاده کرد این خط قرمز وجود نداشت؟ امروز انسان ایرانی حق دارد به نیت آمریکایی ها شک کند.
وی ادامه داد: وقتی کاترین اشتون به ایران می اید به دیدن جانبازان شیمیایی ما که در طول سالهای بعد از جنگ زجر کشیدند نمیرود و جاهای دیگر سر میزند. ما باید تا زمانی که جانبازان شیمیایی ما در قید حیات هستند و تا زمانی که مردم ما جنایات شیمیایی را فراموش نکردند باید پرونده ی حقوقی آن را پیگیری کنیم.
عباسی با اشاره به کتاب "جنگ و پادجنگ" آلوین تافلر اضافه کرد: یکی از اصول شش گانه عملیات روانی "اصل شرمنده سازی" است. دشمنی که بر علیه مردم ما خباثت انجام داده است باید مدام شرمنده باشد واین قاعده را نباید بگذاریم فراموش شود و این هم از وظایف هنرمندان و سینماگران ماست.
کارشناس مسائل فرهنگی و سیاسی با اشاره به مرگ تونی بن نماینده پارلمان انگلیس گفت: ما باید از مطالبی که اینها به صورت صریح می گویند به عنوان مستنداتی استفاده کنیم ولی اینها از دنیا می روند و زمان آن می گذرد و فراموش می شوند.
در ادامه برنامه کلیپ معرفی سرهنگ فرانکونا به عنوان یک نظامی آمریکایی که با دولت عراق در زمان بمباران شیمیایی حضور داشته است.
عباسی در مورد او گفت: در زندگینامه این فرد آمده که در آژانس امنیت ملی کار تحلیلگری اطلاعات انجام میداده است و در بخش دوم در سازمان سی آی ان فعالیت میکرده و به عناون افسر اطلاعاتی نیروی هوایی ایالات متحده توسط وزارت امور خارجه به عنوان وابسته نظامی انتخاب میشود، چنین افرادی که انتقال از سازمانهای امنیتی متعددی را صورت میدهند و سپس به عنوان وابسه نظامی اعزام میشوند از ساختار و غرابت های خاصی نسبت به کشور خودشان برخوردار هستند که هرکسی این قابلیت را ندارد. لذا این فرد افسر امنیتی نیروی هوایی بوده، سپس به سازمان سی آی ان و آژانس امنیت ملی، سپس به سازمانی که سال گذشته اسنودن به آن پناهنده شد میآید و سپس به سازمان سی آی ان میآید و سپس توسط وزارت امور خارجه آمریکا به عنوان وابسته نظامی به سفارت آمریکا در بغداد میآید.
از این فرد شخص ویژه ای ساخته میشود که او گزارش اول جنگ خلیج فارس را برای کنگره و سنا تنظیم کرده است، پس در ساختار طرح و برنامه و سیاست گذاری هم به عنوان یک ناظر عملیاتی در آنجا است. شخصیت این فرد را نباید در قالب یک فرد اطلاعاتی ببینیم، بلکه او کسی است که در ساختار مراتب قدرت درون پنتاگن از یک سو و سپس درون کاخ سفید و از طرف دیگر معتمد سنای آمریکا است که این گزارشها را ارائه میدهد. حالا او به عنوان شخصی که عنوان تحلیلگر مسائل نظامی وارد صحنه شده، دیدگاه او برایمان اهمت بسیاری دارد، سند حرف او و اسنادی که او دراین مساحبه از آن نام بده است برای ما مهم است، یعنی گویی این مصاحبه رد دادگاه صالحی اعتراف میکند.
طالب زاده در این بخش از برنامه گفت یک مطلب دیگری که مهم است این بود که اولین بمبهای شمیمیایی صدام را کجا تامین کرد؟ آلمانی در کار نبود، شوروی، انگلیس و ایتالیا هم که نبود، کجا بیشترین انگیزه را داشت که این صلاح شیمیایی را به عراق بدهد. تازه آن زمان از سلاح های شیمیایی به عنوان سلاح کشتار جمعی یاد نمیشد و تازه پس از 11 سپتامبر این قضیه را در بوق و کرنا کردند، زمانی که به دنبال صدام می گشتند. این هم به اعتقاد من خیلی مهم است که اول جنگ سلاح های شیمایایی که علیه ایران استفاده کرد. حتی وقتی مقام معظم رهبری که با شواهد مدارک از 500 تن گاز خردل آمریکا که در اوایل جنگ استفاده کرده بودند، صحبت کردند خود ما هم این موضوع را پیگیری نکردیم. اینها تعلل های درستی نیست، ما امروز بحث حقوق را مطرح میکنیم و آن ها نیز مسائلی را مطرح میکنند.
عباسی ادامه داد: اینگونه مسائل باید نهاد متولی داشته باشند. یا دستگاه قضایی باید این کار را انجام دهد یا سیاست خارجی یا یک نهاد دیگری که این موارد را پیگری کند و اگر این مسائل را پیگیری نکنیم در تاریخ قضاوت بدی در مورد ما می شود. در آخرت هم پاسخگوی خدا نخواهیم بود و چرا ظالمی به عنوان آمریکا به نام مستکبر جهانی به راحتی دیگران را متهم میکند، باید این موضوع را پیگیری کنیم و معید این نکته شما، هواپیمای ایبکسی است که اول جنگ ایران به عربستان دادند به هیچ کشوری ندادند. هوایپمایی رادار پرنده ای که چهار فروند آن را به عربستان دادند، چرا؟ چون مسئله همان کینه آمریکا از انقلاب اسلامی ایران است. این هواپیماها اصلا به درد عربستان نمیخورد. این هواپیماها در تمام دوران دفاع مقدس این هواپیما وقتی در ارتفاع 40 هزار پایی میرفت در فاصله 500 تا هزار کیلومتری آن منطقه را منعکس میکند. تمام دوران جنگ تحمیلی اطلاعات ما از این طریق به صدام منتقل میشد و در نهایت این یک قلم در کنار سلاحهای شیمایی قرار داشت. مسئله آواکسهای عربستان، عربستانی که همین حالا در 5 کشور اقدامهای تروریستی را ساپورت میکند. اشغال نظامی بحرین، تروریستهای عراق، کمک 36 میلیون دلاری به تروریست های سوریه، اقدامهای تروریست در جنوب شرق ایران و....
اگر آمریکا حاضر میشود برای برتری صدام، هواپیمای آواکس، آخرین تکنولوژی هوایی خود را در اختیار بگذارد، حتما در قضیه سلاحهای شیمیایی اوایل جنگ که محدود به خردل هم نمیشود کمک کرده است. گازها متنوع تر بودهاند.
حسن عباسی درباره نیت امریکا و اعمال تحریمهای این کشور از دوران جنگ تحمیلی تا به امروز گفت: در دوران جنگ تحمیلی نیت امریکا توقف ایران از نظر نظامی بوده است و امروزه هدف از اینکار عدم دسترسی به فناوریهای علمی و توسعه یافتگی است و نمیخواهند که ایران به سمت جلو حرکت کند.
رئیس مرکز بررسیهای دکترینال اضافه کرد: نکته این است که حضور افسر نظامی امریکایی در عملیات رمضان مبارک سال 67 در زمان صدام چه بوده است؟ منطقه ای که به گفته حاضران در عملیات "انگار که منطقه مه آلود بود و همه جا را گاز فرا گرفته بود" و رزمندگان ما در آن زمان حضور داشتند و به شهادت رسیدند. حالا باید جنگ را از این جانب دید و در نظر گرفت که نقش حضور افسر پنتاگون در عراق چیست؟ که اگر نبود کارشناسان نظامی و امنیتی و سلاحهای شیمیایی و یا رادارهای پرنده، آیا میتوانستند ایران را متوقف کنند؟ آیا توانستند با شهادت دانشمندان اتمی در خیابانهای شهر و یا با پخش ویروس مخرب در اطراف پالایشگاههای هستهای ما جلوی پیشرفت ما را بگیرند؟ و یا آیا توانستند با شهادت حسن تهرانیمقدم جلوی تولید موشک بالستیک را بگیرند؟ که ما نتوانتیم به فضا برویم؟ نمیدونم چرا جامعه استکباری فکر میکند می تواند جامعه حق را خنثی کند و بر حقانیت این ملت تن در بدهد.
عباسی خاطر نشان کرد: نشان دادن این اعترافات و برملا کردن لایههایی پنهان جنگ که افسران ارتش امریکا در آن حضور داشتند و در فاو بودند را به عوامل برنامه «راز» و سازمان صداوسیما تبریک میگویم و امیدوارم که رسانهها از این دست اقدامات کوتاه نیایند.
وی تصریح کرد: جوانان بدانند که سلاحهایی که در جنگ با ایران استفاده کرده بود را به صدام اجاره میداد و به نوعی به صورت چارتر بود که هواپیمای نظامی با امکانات میآمد و میجنگید و دوباره باز میگشت و صدام نقشی نداشت.