واينداستانادامهندارد!
سرویس فرهنگی « فردا »: ساخت فصل دوم، سوم تا ... سريال ها از دهه شصت در ايران آغاز شده است. سريال هاي «آيينه» و «آيينه عبرت»، نمونه بارز اين مطلب است، اما رفته رفته و با گذر زمان ديگر سريال هاي تلويزيون و سازندگان آنها به همان ساخت فصل اول قناعت کردند. تا مدتي و درست حدود بيست سال بعد که سريال «زير آسمان شهر» در سه فصل ساخته شد، خبري از دنباله سازي سريال ها نبود. بعد از آن سريال هايي چون«ستايش»، «پايتخت»، «مرد هزار چهره» و ... از نمونه هاي بارز اين سبک سريال سازي بودند. همچنين در بخش سريال هاي ويدئويي مي توان به «قلب يخي» و ساخت آن در سه فصل آنهم با دو کارگردان متفاوت اشاره کرد. ضمن اينکه خبر قطعي بازگشت مهران مديري به تلويزيون نيز با ساخت سري دوم سريال «شب هاي برره» مدتي است در رسانه ها موج گرفته است. در گزارشي كه بخش مهمي از اينکه چرا بسياري از سريال ها ادامه پيدا نميکند، به داستان و بودجهاي که به سريالها تعلق ميگيرد برميگردد و بخش هاي ديگر را در گفتگو با کارگردان ها و منتقدان اين رسانه به بررسي نشستيم. مسعود آب پرور: گروه ها اتحاد ندارند آب پرور کارگردان سريال «هوش سياه» در اين باره گفت: فکر مي کنم تعداد سريال هايي که تا به حال ادامه دار شده و فصل هاي دوم و سوم اش هم به تصوير کشيده اند، معدود است و اينکه سازندگان آنها از ابتدا که فصل اول سريال شان را مي ساختند، به فكر ساخت فصل بعدي آن هم بوده اند. براي مثال ما در سريال هوش سياه، در ميانه مسير توليد سري اول به اين نتيجه رسيديم که چقدر خوب مي شود اگر بخواهيم اين مجموعه تلويزيوني را ادامه دهيم و حتي نقشه ابتدا و انتهايش را از همان زمان چيديم. با اين پيش بيني براي سري دو،سه تا پنج آن برنامه طراحي کرديم. وي افزود: سريال هاي انگشت شماري به اين موقعيت مي رسند که بتوان ادامه شان داد و خوش بينانه ترين حالت ممکن اين است که در همان اواسط راه، به فکر ادامه دار شدن اش بيفتند. ممکن هم هست شما به عنوان برنامه ساز به اين نتيجه برسي و از ابتدا پيش بيني ات به اين روش باشد، اما معلوم نيست که بتواني با مديران سازمان هم در اين باره به توافق برسي. اصولا به اين دليل که برنامه ساز تصميم گيرنده نيست اغلب به سمت ادامه دار شدن سريالش نمي رود. اين کارگردان افزود: فکر مي کنم بنا به توفيقي که سريال بدست آورده، مسئولين تصميم به ساختش مي گيرند. در مورد هوش سياه بايد بگويم ما به اين نتيجه رسيديم که از هر نظر زمينه براي توليد ادامه آن حرفي براي گفتن داريم. يعني قصه اي را پيدا کرده بوديم که به نظرمان در اين مورد موضوعات بسياري داشتيم که مي توانستيم آنها را به تصوير بکشيم. در حالت کلي اگر قصه و فرمت کار اين ظرفيت را داشته باشد که بشود آن را به شکل ادامه دار پيش برد، به نظرم فرصت خوبي است که نبايد به راحتي از آن گذشت. وي ادامه داد: الان هم تلويزيون به اين نتيجه رسيده است که اين به نوبه خود مي تواند کارساز و مفيد باشد و مردم هم با ادامه دار شدن سريال ها خيلي برخورد بدي نداشتند. کارگردان تله فيلم «خشاب خالي» گفت: ما براي ساخت سري دوم هوش سياه به دلايل مختلف خيلي نگران بوديم. به هر حال هوش سياه 1 مسيري را باز کرد که قبل از آن وجود نداشت و نوآوري هاي خاص خود را داشت که به همين واسطه مي توانست براي مخاطب جذاب به نظر بيايد. سوالي که هميشه ذهن ما را به خود مشغول مي کرد اين بود که آيا ادامه دار شدن اين مجموعه تلويزيوني مي تواند موفقيت سري اول آن را به دنبال داشته باشد؟ رقيب اصلي مان در اين رابطه هم خودمان بوديم که همان هوش سياه 1 بود. منتهي حسن اين ماجرا همانطور که گفتم، در آن بود كه از اواسط توليد سري اول به فکر ساخت سري دوم افتاده بوديم و خوشبختانه مديران سازمان هم به اين قضيه روي خوش نشان داده بودند. به همين دليل، پاياني که براي سري اول و آغازي که براي شروع سري دوم در نظر گرفته بوديم، خيلي کارساز واقع شد. همچنين از نظر سنجي هاي سازمان هم اينطور به گوشمان رسيد که سري دوم اين سريال پرمخاطب تر از سري اول آن بود. کارگردان فيلم «قتل آنلاين» بيان کرد: جريان سريال سازي که ادامه دار هم باشد در کشور ما خيلي نوپا است و تازه آغاز شده و بايد انتظار ساخت سريال هايي با فصل هاي هفتم و هشتم را مثل کشورهاي ديگر براي بعد ها داشت. اين يک فرهنگ عمومي در کشور ما است که متآسفانه براي هيچ چيز نمي توان برنامه ريزي بلند مدت کرد. اصولا در برنامه هاي فرهنگي و هنري قائل به برنامه ريزي هاي بلند مدت نيستيم و به هيچ عنوان پاي برنامه هاي طولاني مدت نمي توانيم بايستيم، حتي مردم که بايد حمايت کنند هم به اين شکل هستند. او در ادامه گفت: براي مثال مجموعه کلاه قرمزي به خاطر همبستگي که بين عوامل تهيه و توليدش وجود دارد، همه ساله ساخته مي شود و موفق هم هست. ما که از بيرون نگاه مي کنيم به اين نتيجه مي رسيم وحدت نظر موجود بين اين عوامل به گونه اي است که انگار يک نفر تصميم مي گيرد، شايد هم واقعا همينطور باشد، اما در هر دو صورت اين گروه يک هم دلي و اتفاق نظري دارند که با وجود گذشت اين همه سال هنوز هم نزد مردم محبوبند. وي افزود: در ساير کشورهاي جهان به اين شکل است کمپاني که قراردادي را با عوامل سريال مورد نظر مي بندد، هميشه ثابت است و همان فرد هم براي گروه برنامه اي را طراحي مي کند و بر اساس يک تفکر حرکت مي کند. در ايران متآسفانه اينطور نيست و معمولا ظرفيت لازم براي همکاري هاي مستمر وجود ندارد و اين هم يکي از عارضه هاي موجود است. مثال ديگري مي زنم در مورد سريال پايتخت؛ هسته مرکزي اين سريال که کارگردان و تهيه کننده هستند در يک خانواده زندگي مي کنند و انگار يک نفر هستند كه توانسته اند اين توفيق را داشته باشند تا سومين سري اش هم ساخته و با استقبال خوبي هم مواجه شود. منظورم اين است موفقيتي که در گروه ها وجود دارد و باعث مي شود تا آنها بتوانند فصل هاي دوم و سوم سريال شان هم بسازند و موفق هم شوند، ناشي از همدلي و اتحاد آنهاست. چيزي که در کارهاي ديگر کمتر ديده مي شود و انگار که اشتراک منافع شايد تبديل به تضاد منافع و در ادامه هم مانع ادامه دار شدن سريال مي شود. اين کارگردان درباره ويژگي هاي سريال سازي موفق در ايران گفت: يادم نمي آيد که براي سريالي از پيش برنامه ريزي کرده، اهداف فرهنگي اش را در نظر گرفته و بر همين اساس هم پيش رويم، به توفيق هم برسيم و اتفاقا کار هم ادامه دار شود. معمولا به اشتباه خواست مردم را در نظر گرفتيم که به عقيده من يک اشتباه محض است. در ايران بعد از انقلاب مي بينيم که اساس، خواست ملت و سطح سليقه و تاييد مردم است، در حاليکه ممکن است اين يک شرط لازم براي يک برنامه تلويزيوني باشد، اما حتما شرط کافي نيست. بايد انگاره هاي فرهنگي را براي بالا بردن سطح فرهنگ و استعداد فرهنگي ملت در نظر گرفت و اگر اين اتفاق از همان ابتدا نيفتد، به عقيده من مردود است. صرف خواست مردم کفايت نمي کند و همين باعث ساده انگاري و سطح پايين کارهاي هنري مي شود که هنر هم به سمت عوام رود. درصد بالايي از آثار هنري ما در اين چهار دهه گذشته اين موضوع استفاده كرده اند، هنر کيچ (اثري ساده و ناشي از بدسليقگي هست، نام گذاري مي شود. وي در پايان افزود: با شناختي که از مديران حاضر تلويزيون دارم، اگر ببينند سريالي پتانسيل موجود را براي ادامه دار شدن دارد، حتي ممکن است خودشان به سازندگان بگويند که آن را ادامه دهند. اين به برنامه ساز ، فکر و ايده اي که اساس کار را تشکيل مي دهد و اينکه آيا قصه ظرفيت موجود را دارد، بستگي دارد. در حال حاضر به اين نتيجه رسيدند که در رسانه هاي تصويري دنيا کارهاي اپيزوديک و دنباله دار باعث ارتباط پايدار و مستمر مردم با رسانه ها مي شوند. بايد هر روز سريالي را به مردم تحويل دهي و سريال هاي هفتگي دمده شده اند و باعث مي شوند که ارتباط مردم در طول مدت يک هفته با سريال قطع شود. به همين منظور هم اولين سريال صد قسمتي که در حال ساخته شدن است، از حرکت هاي اوليه براي همين موضوع به نظر مي رسد که اگر هر روز هم پخش شود، به مدت شش ماه روي آنتن است. اگر اين سريال اصول اوليه سريال سازي را نيز رعايت کرده باشد به نظر مي آيد که توفيقش از پيش تعيين شده است. چون خودم در اين رسانه سريال مي سازم ترجيح مي دهم سريال ها را دنبال کنم، اما در مورد سريال ستايش که در حال پخش است به اين دليل که نمي توانم با اين سبک ملودرام ها ارتباطي برقرار کنم آن را نيز نديدم و نمي توانم نظري دهم.
سعيد سلطاني: به اختيار سازندگان بود، سريالها ادامه مي يافت سلطاني در اين باره گفت: اگر به اختيار سازندگان اثر بود، خيلي از سريال هاي ما مي توانستند بخش دوم داشته باشند. معمولا تلويزيون با توجه به استقبال مخاطب و برخوردي که او با هر اثري مي کند تشخيص مي دهد که مي تواند ادامه سريال را بسازد يا نه. وي ادامه داد: اينکه کاري ادامه دار شود به ظرفيت قصه اش برمي گردد و به مولفه هايي چون بازخورد مخاطب و .... به هر حال مجموعه اي که ديده نشده اشتياقي براي ساخت سري هاي بعدش نيست. پس اول مخاطب و بعد هم گنجايش اثر است که اجازه مي دهد ادامه دار باشد يا خير. کارگردان سريال «پس از باران» ادامه داد: در ايران به نسبت ساير کشورهاي دنيا دنباله سازي سريال به ظرفيت توليد بستگي دارد. سريال هايي هستند در دنيا که تا قسمت 1000 ام آنها هم ساخته شده و براي مثال در آنها ديده مي شود که در قصه شان از به دنيا آمدن کودک تا سنين ميانسالي اش را به تصوير کشيده اند و هنوز هم براي مخاطب جذاب است، آنهم به اين خاطر که اين ديدگاه از ابتدا در اثر بوده به اضافه اينکه گروه عوامل هم به اثر ديدگاهي اين شکلي داشته اند. همچنين بسياري از سريال هاي خارجي که ادامه دار هم مي شود چندين کارگردان دارد ، اما در نحوه ارائه اثر تفاوتي نمي بينيد و بيننده اصلا متوجه نمي شود که کدام قسمت را کدام کارگردان کارگرداني کرده است. در واقع مي خواهم بگويم سريال سازي تعريف دارد، حتي بخش توليدش هم تعاريف مخصوص به خود را دارد. براي مثال مدت زمان توليد سريال با تعداد قسمت هايش ارتباط دارد. همچنين ميزان هزينه توليد در همه کشورهاي دنيا تعاريف مخصوص به خود دارد. بالطبع در آنجا نگاه کلان هم به هر مجموعه اي دارند و به خيلي از آثارشان اجراهاي بين المللي شده است و به چندين زبان زنده دنيا ترجمه شده اند، اما در مورد سريال هاي ما اينطور نيست و مضاميني در آنها مطرح مي شود که از نظر ما هيچ ايرادي ندارد، اما مخاطبي که با فرهنگ ما آشنايي ندارد، براي شناسايي اش دچار مشکل خواهد بود. وي افزود: انتخاب سوژه، نوع نگاهي که به توليد کار مي شود و هزينه توليدي که برايش در نظر گرفته شده است، بضاعت گسترش يک اثر همه و همه احکامي است که يک کار را موفق کند و مي تواند آن را ادامه دار کند. وي درباره ويژگي هاي سريال سازي موفق در ايران گفت: هم عرض کار ما در سريال سازي تلويزيون، در رسانه هم سريال سازي مي شود و همين نشان مي دهد که بضاعت سريال سازي ما بيشتر از چيزي است که در تلويزيون مي بينيم. تلويزيون ما يک رسانه دولتي است و رسالت ديگري دارد و بايد همه جوانب يک اثر را براي مخاطبينش قابل توجه قرار دهد و از اين بابت شايد گاهي ممکن است سريال هايي توليد شوند که خارج از تعاريف ما باشد از جمله زمان ساخت و مبلغي که بابت توليدش صرف شده و نوع سوژه انتخابي اش. وي ادامه داد: بسياري سريال داشته ايم که پر مخاطب هم بوده اند و مخاطبان هم هر جا که احساس کنند نسبت به موضوعي که دارد مطرح مي شود، صداقتي وجود ندارد، از آن استقبال نمي کنند. برخي از سريال هاي خارجي با اينکه براي فرهنگ خودشان توليد شده اند، اما ساير کشورها هم با آنها ارتباط برقرار مي کنند و اين قابليت را دارند. اگر ما هم بخواهيم چنين کارهايي را توليد کنيم، بايد ديدمان را وسيع تر کنيم. براي مثال شبکه آي فيلم از زمانيکه افتتاح شده، سريال ها را به چند زبان پخش مي کند و مخاطب غير ايراني را نيز در دسته بندي مخاطبان خود قرار داده است تا آنها هم با نحوه و نوع فرهنگ ما آشنا شوند. اين سبک کارها علاوه بر اينکه نوع نگاه ما را گسترده مي کند تا شکل توليدات مان را تغيير دهيم، باعث مي شود آنها هم به نحوي فرهنگ ما را ببينند. سلطاني در مورد سريال «ستايش2» گفت: اگر تصميم گيري با من سازنده بود، شايد خيلي از کارهايم را دوست داشتم ادامه دهم، اما هميشه صحبت از اين بود که اين اثر بخش دومي هم خواهد داشت و از همان ابتدا هم دوستان تصميم به ساخت سري دوم و سومش داشتند و اين تصميم شخص بنده نبود. به واسطه نوع استقبال عجيب و غريبي که در زمان پخشش شد (آن زمان هيچ سريالي به صورت هفتگي روي آنتن نبود و همه سريال ها به صورت روزانه پخش مي شدند)، اين سريال هم مضامين خوبي را طرح کرده بود و هم اينکه نوع پردازش داستان و نحوه اجراي بازيگران به گونه اي بود که تاثير خوبي را در مخاطب داشت. او درباره موفقيت ستايش2 افزود: در سري دوم نوع روايت با سري اول متفاوت است. با گذشت دو هفته و روند رو به جلو قصه مخاطبين خوبي متوجه قصه شدند و با توجه به آمارهايي که از سمت سازمان صدا و سيما به دستمان رسيده افراد زيادي از سري دوم ستايش هم استقبال کرده اند. با توجه به قصه مان اين اميد مي رود که در ادامه شاهد درصد بالاتري از مخاطب باشيم.
منبع: بانی فیلم