کدام ملت، چگونه جهادی؟
سرویس اقتصادی « فردا »: نامگذاری سال جاری با عنوان «اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی» دارای چند نکته اساسی است که در اینجا به آنها اشاره میکنم و با توجه به این نکات، راه بر برخی تفاسیر بیگانه با مشی و فکر رهبر معظم انقلاب، بسته میشود.
برداشت راقم سطور این است که نکات مهم در عنوان سال جدید ـ که بناست سیاست های اقتصادی و فرهنگی این سال را جهت دهی کند ـ در بخش های دوم و سوم این نامگذاری است. بخش اول نامگذاری امسال، یعنی تاکید بر فرهنگ و اقتصاد، به واسطه اهمیت این دو حوزه، در تعابیر رهبری مکررا به چشم می خورد. بویژه مساله اقتصاد که از مهم ترین دغدغه های ایشان در چند سال گذشته بوده و در نامگذاری این سال ها نیز به چشم می خورد.
اما نکاتی که در اینجا می خواهم به آنها اشاره کنم ناظر به تاکید بر «عزم ملی» و «مدیریت جهادی» است. ابتدا باید خاطرنشان کنم، آنچه می نویسم نه به دلیل صرف همراهی شعارزده است بلکه باور راقم سطور این است که تاکید بر این دو عنصر، از نیازهای حیاتی و تعیین کننده آینده جامعه ماست و شاید تنها مسیری که می تواند ما را گامی به جلو ببرد و از درجا زدن ها و بعضا عقبگردهای گذشته مصون دارد، همین دو نکته است.
عزم ملی چیست
کشور پهناور ایران، خارج از علایق و تعصبات میهن پرستانه، دارای شرایطی خاص بین کشورهای منطقه و حتی جهان است. کمتر کشوری همچون ایران دارای تنوع قومیتی و زبانی است. قومیت های لر، کرد، بلوچ، ترک، عرب و گیلکی برخی از این تنوع اقوام هستند. به رغم این که اکثریت جمعیت ایران مسلمان و شیعه هستند، سایر مذاهب اسلامی (مثل مذاهب مختلف اهل تسنن) و غیراسلامی (مسیحی، یهودی و...) در این کشور به حیات خود ادامه می دهند و دارای فعالیت های مختلف ازجمله فعالیت اقتصادی و صنعتی همچون سایر هموطنان شیعه خود هستند.
این تنوع قومیت ها و باورها، در ایران تحت یک نام، یعنی ملیت ایرانی گرد هم آمده اند. برای ما ایرانی ها شاید این مساله چندان مهم به نظر نرسد، ولی اگر کمی از مرزهای جغرافیایی کشورمان فاصله بگیریم و شرایط دیگر کشورها را در قبال این مساله بنگریم، اهمیت موضوع برایمان بسیار بیش از پیش نمایان می شود.
مساله از اینجا آغاز می شود که تاریخ به هر کشوری، مرزهایی جغرافیایی را تحمیل کرده و این مرزها امروزه براساس یک میثاق جهانی، محترم و معتبر شناخته می شوند و تعرض به آنها به معنای عهدشکنی با این میثاق جهانی است، اما بسیاری از کشورهای جهان برای مدیریت امور داخلی، با مشکل مهمی در قبال این تعیین مرزها مواجه هستند. آشنایی با مشکلی که این کشورها با آن مواجه هستند، ما را از نعمتی که عمدتا از آن بی خبریم، آگاه می کند. این مشکل عبارت است از این مساله که این مرزها در بردارنده چند قومیت هستند که یکی از آنها دارای اکثریت جمعیت هستند و دیگران اقلیت را تشکیل می دهند. همین مساله باعث می شود قومی که واجد اکثریت است، سلایق قومیتی خویش را بر اداره کشور حاکم کند. این قوم گاه حتی از هنجارهای مدرن (چون دموکراسی) برای تحمیل خواسته خود استفاده می کند، اما مشکل اینجاست که تن دادن به خواسته های قومیتی اکثریت، ممکن است به نفی هویت قومی اقلیت منجر شود. در اینجا سه انتخاب برای اقلیت وجود دارد، اول این که تن به خواسته اکثریت بدهد و به این شیوه بتدریج دچار مرگ قومیتی شده و اعضای آن نیز همواره مانند شهروندان درجه دوم به حیات خود ادامه دهند. این انتخاب بسیار مظلومانه می نماید و معمولا چندان دوام نمی آورد. انتخاب دوم این است که اقلیت تن به خواسته اکثریت ندهند و اصلا از خیر عضویت در این مرز جغرافیایی بگذرند و میثاق جهانی یاد شده را به رسمیت نشناسند و تقاضای جدایی از اکثریت و تشکیل یک کشور جدید بدهند. این انتخاب بدترین انتخاب ممکن است و جز سالیان سال کشت و کشتار نافرجام و تقویت کینه ها حاصلی ندارد. انتخاب سوم این است که اقلیت وارد یک مبارزه مدنی برای احقاق حقوق خود شوند و سعی کنند به رغم پذیرش این مرز به عنوان میهن رسمی خود و عضویت خود در این میهن، تعریفی از عضویت در این میهن را نهادینه کنند که در این تعریف تقسیم شهروندان به اقلیت و اکثریت منتفی شود، اما ارائه چنین تعریفی بسیار مشکل است چراکه در اغلب کشورها زمینه ای تاریخی جز زمینه های قومیتی برای ارائه تعریف میهن یا ملیت وجود ندارد.
با این حال معدود کشورهایی هستند که به شکل تاریخی دارای چنین تعریفی هستند. یکی از آن کشورها، ایران است. در ایران به رغم تفاوت های قومی و زبانی (بین ترک، فارس، عرب، کرد و...) مفهومی وجود دارد به نام «ایران». این مفهوم سالیان سال است که تحت مالکیت یک قوم خاص نیست و اقوام مختلف ایرانی آن را به شکل مشترک از آن خود می دانند. عبارت «همه جای ایران سرای من است» امروزه برای هر کرد و بلوچ و ترک و فارس، با زبان و گویش او، آشناست. ایرانی بودن، هویتی به همه ما بخشیده که می توانیم به واسطه آن، خواست و میلی مشترک را دنبال کنیم. ما می خواهیم ایرانی پیروز، قدرتمند، عزیز و مرفه باشد و این خواست را حول محور همین مفهوم دنبال می کنیم. از سوی دیگر تاکید به این مفهوم منافاتی با ارزش های فرهنگی اسلامی ندارد بلکه حتی اسلام و نیز محترم شمردن باورهای سایر ادیان داخل این مرز و بوم، بخشی از هویت ایران است.
تاکید رهبر معظم انقلاب بر عزم ملی، اهمیت این نکته را روشن می کند که در مسیر بها دادن و تمرکز بر اقتصاد و فرهنگ، نباید این هدف به گونه ای تفسیر شود که گویی عاملان و آرزومندان توفیق در این مسیر محدود به اقوام یا پیروان مذاهبی خاص هستند بلکه آرمان مورد نظر در این حوزه، به نحوی باید تعریف شود که عزم همه ایرانیان برای تحقق آن، برانگیخته شود تا عزم ملی محقق شود. دولت اعتدال با معرفی خود به مثابه دولتی برای همه ایرانیان و با صرف نظر کردن و نفی شعارهایی که بوی میل به انحصار دولت درون چارچوب های قومی و فرهنگی خاصی بدهد، می تواند در تحقق این خواسته بسیار یاری رسان باشد. هم دولت اعتدال و هم رسانه ملی با تدبیر خود باید اقوام و فرهنگ های بومی را به این عزم و خواسته متمایل کنند و از تعاریفی از شعارهای رهبر معظم انقلاب که قوم یا فرهنگ خاصی از تنوع قومی و فرهنگی ایران عزیز را مایوس گرداند، خودداری کنند.
مدیریت جهادی
واژه جهاد واژه ای دینی است و دلالت بر یک جنگ دارد و به شکل تاریخی حتی در زمان پیامبر اسلام، معمولا زمانی رخ داده که هجومی از سوی بیگانگان صورت گرفته باشد. مدیریت جهادی در عرصه فرهنگ و اقتصاد نیز بر این مساله دلالت دارد که کشور ما در سال های گذشته از این دو ناحیه مورد هجوم بیگانگان قرار گرفته است. صحبت های رهبر معظم انقلاب در سال جاری در مشهد مقدس نیز بر این مساله دلالت داشت که همه ضربه ها و آسیب هایی که به ناحیه فرهنگ در سال های گذشته وارد شده، از سوی دشمنان نبوده و از داخل نیز قصورهایی وجود داشته است.
مدیریت جهادی، بر لزوم سختکوشی بدون منت و بدون زیاده طلبی، همراه با دلسوزی و میل به توسعه و پیشرفت این مرز و بوم تاکید دارد. در این مسیر، دشواری های زیادی وجود دارد اما مهم ترین نکته این است که اگر عزم ملی، چنان که در بخش قبل متذکر شدیم، بدرستی محقق شود، مدیریت جهادی نیز از پی آن میسر خواهد شد، چراکه اگر هر کرد و لر و فارس و ترکی بداند آنچه بناست در انتهای مسیر پیشرفت اقتصادی و فرهنگی محقق شود، خواسته های فرهنگی و اقتصادی او را نیز محقق خواهد کرد، با دل و جان و با کمترین منت و توقع، به این مسیر خواهد پیوست و برای تحقق پیشرفت ایرانش، به شکل جهادی دست به کار می شود.
به شکل جهادی کار کردن زمانی اهمیت خود را به ما نشان می دهد که با مطالعه تاریخ، ببینیم هم غرب و هم برخی کشورهای توسعه یافته شرقی، مانند چین، در ابتدای مسیر توسعه، کار سخت و با کمترین توقعات را بر جان خود خریدند و کشور خود را به این شیوه آباد کردند. سختکوشی و تلاش با تاریخ معاصر ایران نیز بیگانه نیست و مهم ترین نمونه آن، در هشت سال دفاع مقدس از سوی بسیجیان واقعی کشورمان محقق شد که بدون توقع و منت و جیره و مواجب، برای کشور خود از جان مایه گذاشتند و مرز این میهن را حفظ کردند. برای حرکت به سمت پیشرفت ایران، الگویی بهتر از آنان نخواهیم یافت و بنابراین چون همت و باکری باید همراه با جلودار و رهبر ایران، با عزم ملی و مدیریت جهادی دولتمردان دولت اعتدال، به پیشرفت اقتصادی و صنعتی و پویایی و معرفی فرهنگ بومی به جهانیان بیندیشیم.
منبع: جام جم