واقعا کاری نکردم
بازیگر سریال «روزهای بد به در» میگوید شاید اگر قصه یک هفته زودتر قصه به دستش میرسید و کل متن را خوانده بود شخصیتش در این مجموعه بهتر از کار درمیآمد.
هومن برقنورد در سالهای اخیر خالق شخصیتهایی در تلویزیون بوده که در ذهن بسیاری از مخاطبان این رسانه ماندگار شده است. او این شبها سریال «روزهای بد به در» را روی آنتن شبکه سه سیما دارد که دومین تجربه همکاری او با سعید آقاخانی محسوب میشود. این مجموعه درباره سرایداری است که پس از 30 سال فعالیت در آستانه بازنشستگی قرار دارد و تصمیم به جابجایی میگیرد. فرزند او در آستانه ازدواج است و قرار بوده مراسم عروسی او را در مدرسه بگیرند. در این میان ماجراهایی برای او و خانوادهاش پیش میآید. مریم امیرجلالی، غلامرضا نیکخواه، مهرناز بیات، امیررضا میرآقا، بیژن بنفشهخواه، مهران رجبی و محمدرضا شیرخانلو در «روزهای بد به در» در کنار برقنورد نقشآفرینی کردهاند. او میگوید زمان کمی برای خواندن متن و آماده شدن برای بازی در این سریال داشته و میپذیرد شخصیتی که در این سریال بازی کرده تا حدی تداعیکننده شخصیتش در سریال «دزد و پلیس» است. با برقنورد گپ و گفتی داشتیم که در ادامه میخوانید. همیشه از این صحبت میکنید که از متن برای پیدا کردن نقش کمک میگیرید. شخصیتی که در سریال «روزهای بد به در» بازی کردهاید، شباهت زیادی به داوود در سریال «دزد و پلیس» دارد و این شباهت بیشتر به خاطر نوع صدایی است که در این دو سریال داشتید. آیا متن برزو نیکنژاد باعث شد این شخصیت را شبیه «دزد و پلیس» بازی کنید یا دلیل دیگری داشت؟ اگر از نظر نوع صدا این دو نقش را شبیه هم میدانید، کاملا درست است. این اتفاق کاملا عمدی بود. این صدا در سریال «دزد و پلیس» خلق شد و در آنجا صدای آدمی بود که به لحاظ شخصیتی فردی احمق محسوب میشد، چرا که مثلا داوود قفل یک کارت را با سیخ باز میکرد. فکر کردم شاید بهتر باشد این نوع صدا را روی آدمی که زندگی جدیتری دارد امتحان کنم و ببینم جواب میدهد یا نه. اتفاقا چند روز پیش با یکی از دوستانم حرف میزدم. او میگفت، «تو سر سریال «روزهای بد به در» خیلی زحمت کشیدی» و من گفتم «کاری نکردم». این «کاری نکردم» از سر شکستهنفسی نبود. چون به نظر خودم واقعا کاری نکردم. من روز اول تصویربرداری برای تست گریم آمدم و همانجا باید شخصیت را شکل میدادم. شاید اگر یک هفته زودتر قصه به دستم میرسید و کل متن را خوانده بودم شخصیت بهتر از این میشد که میبینید. پس میشود اینطور نتیجه گرفت که اعتماد شما به برزو نیکنژاد و سعید آقاخانی که تجربه همکاری با آنها را داشتید دلیل اصلی پذیرفتن بازی در سریالی است که متن آن را کامل نخوانده بودید؟ من «دودکش» را با بروز نیکنژاد کار کردم. قلم او را دوست دارم. به نظر من قلمش کاریکاتوری است و شخصیتهایی که خلق میکند ویژگیهای جالبی دارند. با سعید آقاخانی هم قبلا در «دزد و پلیس» کار کرده بودم. «دزد و پلیس» متن خوبی داشت که به قلم برادران قاسمخانی نوشته شده بود. به نظرم متن بسیار قوی داشت. اعتقاد دارم به اینکه اگر سعید آقاخانی متن خوبی داشته باشد اتفاقات بهتری در کارش میافتد و اگر متن خوبی نداشته باشد اذیت میشود. به هر حال تجربه همکاری با سعید و برزو باعث شد که در این سریال حاضر شوم. به هر حال استقبال مردم از کارهایی که شما در آنها ایفای نقش کردید نشان میدهد نسبت به حضور شما در یک مجموعه واکنش مثبت نشان میدهند، خصوصا اینکه کار طنز هم باشد. ممنون. ایکاش تهیهکننده سریال «دودکش» هم همین نظر را داشته باشد، چرا که هنوز بابت بازی در آن سریال با من تسویه نکرده است.
از «روزهای بد به در» راضی هستید؟ من تا 10 فروردین سر کار بودم و نتوانستم عکس العمل مردم را در ارتباط با سریال ببینم. به هر حال هیچ وقت بازتاب بدی از کارهایم نگرفتم. با توجه به زمان محدود تصویربرداری و پخش این کار من راضی هستم. من همه کارهایم را دوست دارم، اما به سریال «دودکش» شاید به این دلیل که زمان طولانیتری با من عجین بود، حس بهتری دارم.
پس «دودکش» در کارنامه کاری شما جایگاه ویژهای دارد. «دودکش» و «روزهای بد به در» دو اثری هستند که هر وقت به آنها فکر میکنم، یک زهرخند با خودش به همراه دارد؛ آدمهای گرفتار که در شرایط عحیب و غریب قرار میگیرند، بیشتر از خندیدن آدم را به فکر وادار میکند. من این دو سریال را کارهایی که طنز صرف نمیدانم، اما در میان کارهایم «دزد و پلیس» را بیشتر از بقیه دوست دارم، چرا که قصهپردازی درست و ریتم خوبی داشت. قبلا که با هم صحبت میکردیم در مورد این موضوع حرف زدید که ترجیح میدهید در تلویزیون در آثار طنز حضور داشته باشید و کارهای جدیتر را درسینما دنبال کنید، البته تعداد کارهای طنزی که در تلویزیون بازی کردید کم نیست. همچنان بیشتر پیشنهادهایی که در تلویزیون با آنها روبرو میشوید طنز است؟ فیلمنامههایی که در گونههای جدی و طنز در تلویزیون به من پیشنهاد میشود، تقریبا برابر است. مملکت ما هم مملکت برنامهریزی نیست که من بگویم در آینده حتما این کار را انجام میدهم. متن برای من حرف اول و آخر را میزند. اگر نقشم را دوست داشته باشم کار میکنم. ترجیح میدهم در سینما نقشهای جدیتر بازی کنم، اما این به این معنی نیست که اگر متنی مثل «ورود آقایان ممنوع» در سینما به من پیشنهاد شد نپذیرم. وقتی فیلمنامهای را میخوانم متن باید به من بگوید من را بخوان و باید کشش لازم را داشته باشد و من را جذب کند. مثلا در سریال «زمانه» حسن فتحی نقش جدی بازی کردم، در صورتی که ابتدا بازی در نقش شهرام قائدی به من پیشنهاد شد. حجم بازی این نقش بیشتر از وکیلی بود که من بازی کردم، اما من نقش وکیل را بیشتر دوست داشتم و بیشتر جذبم کرد. بنابراین باید با متن ارتباط برقرار کنم و بعد برای اتفاقات بعد برنامهریزی کنم.
تعداد کارهای مناسبتی که انجام دادهاید کم نیستند و چیزی که در این سالها بیشتر از هر چیزی کیفیت این آثار را تحت تاثیر قرار داده، کیفیت پایین فیلمنامهها و شتاب رسیدن آنها به آنتن بوده است. شما به این شتاب عادت کردهاید یا به عنوان بازیگر برایتان آزاردهنده است؟ به هرحال من بازیگرم. وقتی کاری را میپذیرم باید انجامش بدهم، اما امیدوارم مدیران و تهیه کنندگان تلویزیون حواسشان بیشتر به مناسبتها باشد و برایش برنامهریزی کنند. به خدا مناسبتهای ما مثل عید و ماه رمضان هر سال تکرار میشود و کنسلشدنی نیست، پس برایش برنامهریزی کنید که همه چیز در دقیقه نود اتفاق نیفتد و همه مجبور نباشند با عجله کار کنند.
منبع: خبرآنلاین