عارف: دولت روحانی اصلاح طلب نیست!

کد خبر : 331897
خبرآنلاین: محمدرضا عارف در انتخابات ریاست جمهوری سال 92 خود را تنها کاندیدای اصلاح طلبان معرفی می کرد و تنها شرط انصرافش را حضور سید محمد خاتمی یا هاشمی رفسنجانی به عنوان نامزد انتخابات ریاست جمهوری عنوان کرد. اما با وجود عدم حضور خاتمی و رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی باز هم انصراف داد. خود وی در گفت وگو با خبرآنلاین عنوان کرد که قصد نداشته کنار برود و اگر پیام سید محمد خاتمی نبود تا آخرین لحظه در صحنه می ماند. نام نبردن عارف از روحانی در بیانیه انصرافش به خیلی از شایعه ها دامن زد اما خود او در گفت وگویش نوروزی اش با خبرآنلاین این مسئله را یک استراتژی انتخاباتی عنوان می کند. او در این گفت وگو علاوه بر انتخابات سال 92 درباره انتخابات سال 94 هم صحبت کرد و گفت که به صورت جدی برای این انتخابات فعالیت را آغاز کرده است. البته او سخن گفتن از ریاست مجلس آینده را خیلی زود توصیف کرد. او همچنین از رابطه صمیمی اش با سید محمد خاتمی گفت و اینکه تا همین چند وقت پیش هر هفته با هم به شنا و ورزش می رفته اند. مشروح گفت و گوی نوروزی محمدرضا عارف را در ادامه بخوانید:

*شما پیش از این در مصاحبه ای درباره انصرافتان از انتخابات گفته بودید که "در یک حکومت معنوی اگر مسئولیتی از کسی برداشته شود جای خوشحالی دارد" شما به درخواست آقای خاتمی کناره گیری کردید. رابطه شما با آقای خاتمی چگونه است؟

من اولاپیشاپیش سال جدید را به همه هموطنان عزیز تبریک می گویم و امیدوارم سال 93 سالی همراه با موفقیت و شادکامی برای هم مردم و هم دولت مردان ما باشد و با توجه به ابلاغ سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی با تلاش دولت مردان و همراهی مردم شاهد رخداد حماسه اقتصادی در سال 93 باشیم که مکمل حماسه سیاسی باشد که در سال 92 اتفاق افتاد.

به عنوان فردی که در فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی تربیت شده​ ام همواره برای بزرگان احترام قائل بوده​ ام. این فرهنگ و باور من است. یکی از آسیب هایی که امروزه ما متحمل می شویم بی توجهی به این اصل است که هر فردی مستقل از سن و سال و تجربه اش خود را محور قرار دهد. در طول سال های مختلف عمرم این نگاه را نسبت به خانواده ، پدر،پدربزرگ و بزرگان داشته ام و در عالم سیاست هم باور دارم، ما که در فضای یک انقلاب فرهنگی زندگی می کنیم و در کشوری زندگی می کنیم که حکومت دینی حاکم است باید این اصل را رعایت کنیم. حتی اگر به نظر ما هزینه هایی برای ما داشته باشد، باید این را رعایت کنیم. قطعا در دراز مدت منافع آن بیشتر خواهد بود. اشاره کردید به عمل من در انتخابات. در بند اول بیانیه​ انصرافم اشاره کردم که آقای خاتمی را به در جایگاه رهبر جریان اصلاحات می دانم. این باور را داشتم که این حرف شخصی آقای خاتمی نیست. بلکه جمع بندی جمعی از نخبگان اصلاح‌طلب است. اگر ما رویکرد تشکیلاتی داریم و حرکت اجماعی و جمعی را مبنا قرار می‌دهیم، باید به نظر جمعی تمکین کنیم. من با این نگاه آن تصمیم را گرفتم و فکر می کنم بند اول بیانیه ام این صراحت را داشت. رابطه من با آقای خاتمی همیشه صمیمانه بوده است. با بزرگان دیگر هم همیشه رابطه صمیمانه داشته ​ام. حتی به بزرگانی که ممکن است اختلاف نظر اندکی هم داشته باشم، احترام گذاشته ام و رابطه​ ام را مستقل از دیدگاهشان حفظ کرده ​ام.

*این صمیمیت با آقای خاتمی تا چه حدی است؟ ممکن است با هم مثلا رفت و آمد غیر کاری و غیر سیاسی هم داشته باشید؟

در کنار رابطه 8 ساله مستقیم کاری در دوران دولت های اصلاحات،رابطه من و آقای خاتمی بسیار صمیمی بوده است در کنار رفت و آمدهای خانوادگی،ما با آقای خاتمی در حدودهفت یا هشت سال مشترکا ورزش می کردیم.

*چه ورزشی می کردید؟

روزهای پنجشنبه در یکی از مجموعه های ورزشی شنا و بدن سازی انجام می دادیم. البته الآن پنجشنبه ها روز پرکارم است . مجبور هستم که در فرهنگستان علوم باشم و مسئولیت دارم این است که اگرچه سعی کردم شنا را رها نکنم، اما اخیرا به خاطر مشغله ​های کاری کمتر ورزش می کنم. امیدوارم دوستان کمک کنند که برخی از روزهای من خالی بشود و بتوانم به ورزش برسم.

*شما گفتید که نظر آقای خاتمی را در حکم نظر کل جریان اصلاح​طلبی پذیرفتید اما معتقدید با سازوکاری که منجر به آن تصمیم​گیری شد مخالف هستید. به نظر شما باید چه سازوکاری برای این مسئله در نظر گرفته بشود؟

شاید کمتر با این اتفاق در سه دهه گذشته روبرو بودیم. نمی خواهم روند را فعلا نقد کنم. ولی فکر می کنم از روندی که اتفاق افتاد باید برای آینده درس بگیریم. معمولا در داخل یک جبهه بحث اجماع را داریم که ساز و کار اجماع باید مشخص باشد. اگر بناست بین یک تعداد نامزد در درون یک جبهه یک نفر مشخص بشود، رابطه این فرد با بقیه نامزدها چیست؟ این فرد چه مسئولیتی در قبال دیگران دارد؟ وقتی هم بین دو جبهه ائتلاف می شود روالی دارد. ما که نمی خواهیم واژه ائتلاف را خلق کنیم. این واژه شناخته شده است. وقتی دو حزب با هم ائتلاف می کنند، رویکرد آن​ها مشخص است. معلوم است که هدف از ائتلاف چیست و سهم هریک از آن​ها برای رسیدن به قدرت چیست. این مسائل شفاف است و طرفداران آن ها هم می دانند. ما هیچ چیز مکتوب و حتی شفاهی هم نداشتیم.

*شما پیش از انتخابات هیچ صحبتی با آقای روحانی نداشتید؟

هیچ صحبتی نداشتم. جز مناظره ​ها که همدیگر را می دیدیم.از ابتدا هم تصمیمی برای ائتلاف نبود. احساس شخصی من هم این بود که باید تا آخر بمانم. ولی در روزهای آخر با توجه به شرایط و رویکرد جمعی برای ایجاد مشارکت حداکثری و حصول پیروزی جریان اصلاحات به آن تصمیم رسیدیم.

*ما پیش از انتخابات در برنامه‌های تبلیغاتی شما و آقای روحانی می دیدیم که خیلی از طرفداران هردونامزد شعار ائتلاف سر می​دادند. این در زمانی بود که به قول شما تصمیمی برای ائتلاف نبود. آیا به نظر شما مردم از نخبگان سیاسی جلو زده بودند؟

بر این باور هستم که مردم ما عموما از مسئولان خیلی جلوتر هستند. این دیدگاه را همواره داشته ام و خیلی هم راحت می‌توانم این را ثابت کنم که مردم در صحنه‌های سیاسی و اجتماعی ، مشارکت و حضور از نخبگان و مسئولین جلوترند و گاهی ما را برای حرکت هل می دهند. در مسائل علمی هم همین است. دانشجویان ما بیشترین سهم را در تولید علم و دست آوردهای علمی کشور دارند و ما اساتید را به جلو هل می دهند. این ظرفیت در کشورما در همه امور هست. جنگ را چه کسی اداره کرد؟ جز مردم؟ مردم اداره کردند. چه از نظر نیرو و چه از نظر امکانات. انقلاب را چه کسی به پیروزی رساند؟ مردم بودند. البته وحدت کلمه و رهبری واحد قطعا نقش اساسی داشت اما رهبری واحد به پشتوانه مردم بود. بنابراین این جایگاه را برای مردم قائل هستم. درباره شعارهایی که داده می شد، با انگیزه سیاسی بود. الآن صلاح نیست که درباره این مورد صحبت کنم .اما آن بخشی که از مردم بیرون می آمد و خواست واقعی مردم بود. یعنی مردم به رهبرانشان می گویند که ما این را می خواهیم می‌گویند که ما برای پیروزی راهی جز ائتلاف و اجماع نداریم. می گویند که ما هشت سال قبل را در یاد داریم. می گویند که سال 84 شما چه کار کردید؟ آن را تکرار نکنید.

*یعنی اگر سال 84 ائتلافی صورت می گرفت شرایط گونه دیگری بود.

شاید!می گویند که جریان سال 84 را تکرار نکنید. به نظرم این پیام در بخشی از جریانات سیاسی شنیده شد و عمل شد اما بخش دیگر عمل نکرد. اگر آن ها هم عمل می کردند شاید انتخابات بهتر برگزار می شد. من حقوق مساوی برای هر هشت کاندیدا قائل هستم و احترام هم برای همه آن ها قائل هستم و فرض من هم این بود که هر هشت نفر تا آخر می آیند. اما وقتی مردم از ما این توقع را دارند و چیز دیگری می گویند،مجبوریم که گوش کنیم و عمل کنیم. شما گفتید که در جلسات انتخاباتی"من" این شعار را مطرح می کردند. اما می گویم که این پیامی برای همه است. نه تنها برای انتخابات 92که برای آینده هم هست. مردم ما به جایی رسیده اند که می‌دانند و می فهمند که منافعشان در ائتلاف است. نه تنها ائتلاف بین یک جریان بلکه بین جریان​‌های مختلف درون نظام. ما هم باید تمکین کنیم و برای آینده ما هم باید درس باشد. نه فقط برای اصلاح​طلبان بلکه به نظرم رقبای ما هم باید به این خواسته مردم توجه و تمکین کنند که مورد استقبال مردم قرار بگیرند.

*بعد از انتخابات خیلی جاها که آقای رئیس جمهور می رفتند مردم شعار می دادند که"روحانی یادت باشه عارف باید باشه". شما در مصاحبه اخیرتان گفتید اینکه شما نام آقای روحانی را در بیانیه انصراف نیاوردید به خاطر یک استراتژی در برابر رقبا بوده است. اما به نظر می رسد این استراتژی از طرف آقای روحانی و همراهانشان فهم نشده است و هنوز یک دلخوری وجود دارد. نمونه اش سخنان اخیر آقای نوبخت بود که گفتند که بدون تردید نظرات آقای طیب نیا در دولت نظرات آقای عارف است. آیا شما کاری کرده ​اید که این استراتژی فهم بشود؟

من وظیفه ام را انجام دادم .نمی خواهم به این قبیل مسایل بپردازم.کشور نیاز به آرامش و همدلی و تفاهم دارد تا دولت بتواند به وظایف خود عمل کند.در عین حال نکاتی را مطرح می کنم .اولا از اول اعلام کردم که هیچ توقعی و انتظار و مطالبه ​ای از دولت ندارم و درک می کنم که تشکیل یک دولت توام با سازوکارهای پیچیده​ای است که در نهایت به یک کابینه می رسد. قبول هم دارم که حرف آخر را برای معرفی کابینه به مجلس باید رئیس جمهور بزند. بنابر این به طور طبیعی این دیدگاه را مورد توجه قرار دادیم و از محبت و لطف مردم هم بارها صمیمانه تشکر کردم. پیشنهادی را مردم مطرح می کنند اما تصمیم گیرنده نهایی دولت است. موضع ما هم از اول کمک به دولت بوده است. الآن هم روی همین موضع پافشاری می کنیم. بر این باوریم که همه باید کمک کنیم که دولت موفق باشد. انتظار من از رقبای آقای روحانی هم این است که الآن که دولت شکل گرفته است به آقای روحانی کمک کنند. هیچوقت هم هیچ گلایه ای نداشتم. یک اشاره ای در یک مصاحبه ای شد که من این نکته را مطرح کردم که با آقای روحانی از قبل از انقلاب رفیق بودیم و رفت و آمد خانوادگی داشتیم کاش مشورت بیشتری می شد. البته مشاور را هم خود انسان انتخاب می کند و نمی توان تحمیل کرد. من انتظارم را مطرح کردم بدون آنکه هیچ گله ای داشته باشم.

در خصوص سخنان آقای نوبخت باید عرض کنم اولا هر وزیر وقتی که انتخاب می شود باید منویات دولت را دنبال کند نه منویات جریانی که به آن وابسته است. ما در ایران که جریان حزبی نداریم. در مورد وزیر محترمی که ایشان اشاره کردند، از مرداد ماه که دولت رای اعتماد گرفت تا زمانی که آقای نوبخت این مسئله را مطرح کردند، فقط یک بار ایشان با من ملاقات داشتند. یعنی اوائل شهریور با ایشان ملاقات داشتم و تا امروز نه تماس تلفنی با هم داشتیم و نه جلسه حضوری. یعنی تا زمانی که آقای نوبخت این مسئله را مطرح کردند یعنی ظرف شش ماه (از نیمه شهریور تا نیمه اسفندماه) هیچ ارتباط تلفنی و حضوری نداشتیم و البته توقعی هم ندارم. این که مطرح بشود که ایشان دیدگاه ​ها و منویات ما را در دولت مطرح می کنند، به هیچ وجه اینگونه نیست .خودشان کارشناس برجسته ​ای هستند و قطعا دیدگاه خودشان و دولت را پیگیری می کنند و همین توقع هم از ایشان می رود و ما هم هیچ توقعی از ایشان نداریم.

در مورد نحوه فهم و درک بیانیه انصراف و استراتژی اتخاذ شده ما، خیلی روی بند بند بیانیه فکر کردیم و می خواستیم زمانی که کنار می رویم منافعی برای ما داشته باشد. منظورم پیروزی است. بالاخره تصمیم بسیار سنگینی گرفتم و این را می فهمم. باید پاسخگوی همه جوانان و بزرگانی که در ستاد من فعالیت می کردند می بودم. قبول داشتم که نباید به تنهایی تصمیم بگیرم و این حق همه اعضای ستاد بود. پس باید پیروزی را فرض می کردیم و باید مراقبت می کردیم که به پیروزی برسیم. اولا اگر بندهای اولیه بیانیه را کسی دقیق بخواند درک می کند که چه می گویم و چرا کنار رفتم و انتظارم از مردم چیست. خیلی​ ها هم در روزهای سه شنبه و چهارشنبه بعد از انصراف تماس داشتند که آیا در نهایت اسمی از آقای روحانی می برم یا نه. این تاکتیک ما بود که با صراحت اسم نبریم که در اردوگاه رقیب فضای چندگانگی حفظ شود تا شانس پیروزی ما بیشتر شود. در بیانیه دوم که صبح پنجشنبه منتشر شد من باز اسم نبردم (چون دیگر در آن روز به دلیل ممنوعیت تبلیغات نمی شد اسم برد) اما انتظارم از مردم را مطرح کردم و گفتم که امیدوارم که مردم به کسی رای بدهند که رویکرد اصلاح طلبی و اعتدال داشته باشد. دیگر باید صریح​تر از این مطرح می کردم تا استراتژی ما فهم شود؟

*آقای عارف شما پیش از این معاون اول رئیس جمهور بوده​اید. این یعنی بعد از رئیس جمهور بالاترین رده را در دولت داشتید. اگر الآن بخواهید به دولت کمک کنید دوست دارید در چه رده و جایگاهی این کار را بکنید؟

مشکل کلی‌ای که در سالهای اخیر با آن رو به رو بوده ایم عدم استفاده از تجربیات مدیران گذشته است. بالاخره هر مدیر ارشدی در کشور تجربه​ ای دارد و باید در امور کشور از این تجربه استفاده شود. در مقام مشورتی هیچکس انتظار ندارد که هرچه که گفت عمل بشود. دیدگاه و نظر فرد را می پرسیم و خودمان تصمیم می گیریم. این یکی از مشکلاتی است که در دوره های گذشته هم با آن روبرو بوده ایم. من در بخش​های مختلفی تجربه دارم و کارهای مدیریت ارشد کرده ام و برایم فرض است که این تجربه را در خدمت دولت​ ها قرار بدهم. از جمله دولت آقای روحانی. اینکه الآن استفاده بکنند یا نکنند مربوط به خود دولت است.

*شما بعد از انتخابات کار زیبایی کردید و همه رقبای انتخاباتی را به منزل خود دعوت کردید. این کار با چه هدفی بود ؟ و چرا بعد از خیلی از انتخابات این نامزدهای انتخاباتی فراموش می شوند؟

البته بخشی از پاسخ باز می گردد به سوال قبلی شما و اینکه چرا از پتانسیل​ها در کشور استفاده نمی شود. من این کار را با این منظورانجام دادم که بتوانم نشان بدهم که ما همه با هم دوست هستیم. در یک مبارزه انتخاباتی روی دیدگاه​ های خود جدی هستیم( البته با حفظ اخلاق و رعایت اصول) و فکر می کنم در هر سه مناظره مردم این را شاهد بودند. مناظره ​ها فرمایشی نبود که به هم تعارف کنیم ، جدی بود. در عین حال رعایت اخلاق و اصول اسلامی را در حد توانمان انجام دادیم. در همه مناظره​ ها بحثم این بود که باید رقابت جدی باشد و بعد از انتخابات باید رفاقت ها هم جدی باشد. هرکس که انتخاب شود .من این نگاه را نه فقط به آقای روحانی بلکه به همه آن 6 عزیز دیگر هم اگر می آمدند داشتم. بعد از اینکه انتخابات تمام شد باید وارد فاز رفاقت بشویم و از همه توان و انرژی خود برای پاسخگویی به مردم استفاده کنیم و این همیشه برای من اصل بوده است. من باید از آن عزیزان که محبت کردند و افتخار دادند که در منزل خدمتشان باشم تشکر کنم. آن جلسه هم با همین هدف بود که به مردم بگوییم که ما الآن وارد فاز رفاقت شدیم و همه با هم برادر و رفیقیم. من نسبت به همه این دوستان ارادت دارم. ممکن است در آن مناظره​ها و رقابت های انتخاباتی صحبتی بشود اگرچه هیچکدام از آن​ها دلخوری شخصی را حس نکردند ولی به هرحال آن جلسه خیلی خوب بود. در 24 خرداد انتخاباتی برگزار شد که همه احساس برد کردند. این خیلی ارزشمند است. ما باید این را حفظ کنیم و قدر بدانیم. اما بعد از این ،حفظ این فضا وظیفه دولت است. دولت باید این فضای به وجود آمده را قدر بداند ، از عقبه کاندیداها و نقطه نظرات آن ها حد اکثر استفاده را ببرد. ما سعی کردیم که شروع کننده باشیم و انشاا... سایر دوستان عزیز ادامه دهنده.....

*دیگر این جلسات ادامه پیدا نکرد؟

حالا باید بقیه ادامه بدهند.(با خنده)البته من بازهم آمادگی دارم و افتخار می کنم که یک بار دیگر همه را دعوت کنم و اگر هم دعوت بشویم و هر کدام دعوت کنند خدمتشان می رسیم. باید این را به مردم عزیز بگوییم که بین دو انتخابات ما فاز رفاقت داریم. رابطهمان صمیمی و برادرانه است. پیشنهاد من در همان جلسه این بود که کاندیداها با هم گعده​ های صمیمی داشته باشند و بحث​های کلی کنند و اگر به جمع بندی رسیدند در اختیار دولت بگذارند و این خیلی ارزشمند است. به نظرم اگر بخواهد این اتفاق بیفتد باید دولت پیش قدم بشود و محور این کار بشود.

*آقای دکتر شاید بین خود نامزدها اختلافی وجود نداشته باشد و فضا صمیمی باشد اما بین طرفداران اینگونه نیست. ما الآن می بینیم که چگونه طرفداران یک فکر و اندیشه خاص چگونه فعالیت​های آقای ظریف را به چالش می​کشند. آیا این وظیفه آن نامزدها نیست که این انتقادها را هدایت کنند؟

انتقاد لازمه حیات و پویایی است. تقسیم بندی بین انتقاد سازنده و مخرب هم نمی کنم. این مرزبندی خیلی سخت است. معلوم نیست که کجا سازنده است و کجا تخریبی. با یک نگاه مثبت باید بگوییم که انشاالله نظر انتقاد کننده خیر بوده است. این را "بپذیریم". اگر این را پذیرفتیم کم کم فضا باز می شود. افراد جرات می کنند که نقد و اظهار نظر کنند. کم کم هم به این میرسیم که خطوط قرمز کجاست و نباید از آن تجاوز کنیم. به نظرم هر حکومتی خطوط قرمزی دارد. منافع ملی ما خطوط قرمز ماست. اگر انتقاد کننده از خطوط قرمز که قانون اساسی و ارزش​هاست عبور نکند من نگران نیستم. گاهی ممکن است نمود انتقاد تند باشد. بالاخره لحن برخی​ها تند است. لحن برخی ها هم آرام است. این​ها را باید بپذیریم و نمی توانیم تقسیم بندی کنیم و بگوییم انتقاد شما ملایم بود ولی آن دیگری حرف نزند. نباید نگران بود و باید بگذاریم نقد بشود. انتظار ما هم از انتقاد کنندگان این است که رعایت اخلاق و حقوق دیگران و خطوط قرمز و جایگاه دولت را بکنند. درک بکنند که دولت در چه شرایطی قرار دارد. درک کنند که مذاکره کنندگان ما در چه شرایطی قرار دارند. این اولین بار نیست که مذاکره می کنیم و آخرین بارهم نخواهد بود. خود این دوستان درگیر بوده اند.گاهی مشکل ما این است که وقتی در میدان هستیم به مشکلات خودمان اذعان می کنیم و وقتی بیرون می رویم انتظارات زیادی داریم.قطعا طرفداران نامزدها رعایت این اصول را خواهند کرد.

*هم شما در بیانیه خود تفکر آقای روحانی را اصلاح​طلبانه عنوان کردید و هم آقای خاتمی قبل از انتخابات در حمایت از ایشان چنین چیزی را مطرح کردند. البته خود آقای روحانی هرگز نگفته اند که اصلاح طلب هستند بلکه خود را فراجناحی می​دانند. عملکرد دولت و رفتار آقای روحانی در 6 ماه گذشته چقدر با مشی و مرام اصلاح​طلبانه همخوانی داشته است؟

در سوال شما به نوعی پاسخ هم بود. دولت، دولتِ اصلاح​طلبان نیست که توقع داشته باشیم که رفتار، منش، کردار و عملش در چهارچوب اصلاح​طلبان باشد. اصلاح‌طلبان هم مرامنامه و مانیفست مدون و مصوبی ندارند. جبهه ​هایی که در کشور ما وجود دارند بیشتر قراردادی است. مرامنامه اصولگرایان چیست؟ مرامنامه اصلاح​طلبان چیست؟ تلقی من از اصلاح​طلبی ممکن است با تلقی دیگران متفاوت باشد. تلقی من از اصلاح​طلبی تفکری است که انقلاب اسلامی با آن تفکر به پیروزی رسید. یعنی پایبندی به همه ارزش​ها و اصول انقلاب و پایبندی به همه دستاوردهای انقلابی و نگاهی که رهبری انقلاب داشتند. بنابر​این نمی​شود به دولت خورده گرفت که شما از تفکراصلاح​طلبی فاصله گرفته ​اید. تفکر اصلاح​طلبی چیست؟ این مسئله را در چند دانشگاه مطرح کردم که اگر اصلاح​طلبی و اصولگرایی را تعریف لغوی ( و نه سیاسی) بکنیم، بر این باورم که در جمهوری اسلامی و در حکومت ما این دو بر هم منطبق می​شوند. یعنی یکی هستند. اما امروز این واژه ها در کشور ما سیاسی شده اند. تا می ​گویید اصلاح​طلبی یا اصلاح​طلبان یک عده افرادی در ذهنتان می​ آیند. تا می​ گویید اصولگرایی باز هم یک عده​ای در ذهنتان می​آیند. امیدوارم که به سمتی برویم که تشکل​های سیاسی با اساسنامه و مرامنامه شفاف و با گفتمان روشن بیایند تا در آن صورت بشود مقایسه کرد. الآن نمی ​شود به صورت دقیق مقایسه کرد که دولت در خط اصلاح​طلبی بوده یا در خط دیگری بوده است. یک روش و مرامی را رهبر دولت یعنی رئیس جمهور دارد که قاعدتا دولت آن را دنبال می ​کند.

*چرا اصلاح​طلبانی مانند شما و آقای خاتمی در سال​های اخیر به جای تشکیل حزب به سمت تشکیل "بنیاد" رفته​اند؟

از ابتدای فعالیت​ های سیاسی ام اعتقاد به حرکت تشکیلاتی داشته​ ام. نگاه من یک نگاه سیستمی به همه امور است. همیشه می​ گویم که سیستم باید کار بکند. حتی اگر در یک مقطعی راندمان سیستم پایین​تر از راندمان افراد باشد. برای کسب موفقیت چاره​ای جز کنار گذاشتن سلایق و منویات فردی و حاکم کردن سیستم و خرد جمعی نداریم. منتها نگاه تشکیلاتی و سیستمی در کشور ما خیلی جا نیفتاده است. اصولا رویکرد ما ، رویکرد تحزب گرا نیست. مردم ما به خاطر رفتار سیاسیون در گذشته​ ها خیلی تمایلی به تشکل​های شناسنامه‌دار سیاسی ندارند. ما بعد از یک ارزیابی که از سال​های 84 تا 86 درباره فعالیت تشکل​ها و NGOهای کشور داشتیم به این نتیجه رسیدیم که کشور هیچ راهی جز تشکیل احزاب فراگیر ندارد. یعنی بخش عمده​ای از نیروهای فعال جامعه در احزاب حضور پیدا بکند. به نظرم شرایط در آن مقطع برای تشکیل حزب مساعد نبود. به خصوص دولت به رقیب خود اجازه هیچگونه فعالیت سیاسی نمی​ داد. جمع بندی ما این شد که یک بنیاد فعال در زمینه​ های فرهنگی، اجتماعی و علمی را ایجاد کنیم. رویکرد بنیاد امید یک رویکرد فراگیر است و با بنیادهای مشابه خود تا حدودی تفاوت دارد. برای آن از اول مرامنامه نوشتیم. معمولا برای تشکل​های غیر حزبی مرامنامه وجود ندارد. اما ما در مرامنامه نوشتیم که ظرف 10 سال اول فعالیت سیاسی حزبی نخواهد کرد. آگاهانه این را نوشتیم تا این تشکل در کشور نهادینه شود و یک جایگاه خوبی را پیدا کند. بحث این بود که بعد از 10 سالکه این تشکل نهادینه شد آن وقت مجمع این بنیاد تصمیم​ گیری کند که یک حزب بشود و یا یک حزب مقتدر فراگیری را شناسایی ​کند و از آن حمایت ​کند. با این رویکرد بنیاد امید ایرانیان شکل گرفت. بنابر این در امور راهبردی و در همه امور غیر از امور حزبی فعالیت می​ کند. طبیعتا وقتی جلوتر آمدیم ضرورت فعالیت​های حزبی و سیاسی هم بیشتر شد. این است که در کنار بنیاد ما به دنبال فعالیت​ های دیگر از جمله فعالیت ​های سیاسی و حزبی هم هستیم.

*خیلی از خواننده گان سایت ما به ما می​گویند و در بخش نظرات سایت می آورند که آیا آقای عارف برای ریاست مجلس آینده برنامه ویژه​ای دارند؟ اگر اینگونه است چه برنامه ای دارید و آیا قصد کاندیداتوری دارید؟

من همیشه از لطف و عنایت مردم تشکرکردم و امیدوارم خداوند بما توفیقی دهد تا بتوانیم در راستای خواسته‌های مردم عزیز کشورمان فعالیت کنیم.

اما درباره سوالتان باید بگویم که در رابطه با پروژه انتخابات مجلس آینده ما خیلی جدی هستیم. جدی​تر از آن چیزی که برخی فکر می کنند. دوباره باز می​ گردم به رفتارهای جریانات سیاسی. اصولا ما دقیقه "نودی" هستیم. یعنی یک انتخابات مجلس برگزار می شود و ما یک نفس راحت می​کشیم و می رویم تا یک‌سال و نیم بعد که انتخابات ریاست جمهوری است. بعد آن هم برگزار شد می رویم تا انتخابات بعدی. بر این باورم که باید با برنامه شرکت کنیم. مهمترین مسئله است که یک سرمایه اجتماعی ارزشمندی خلق شده است. 73 درصد مردم به صحنه آمده اند. مهمترین وظیفه ما حفظ این سرمایه است و بررسی چرایی عدم مشارکت 27درصد باقی مانده. بر این باورم که به راحتی می​ توانیم بخشی از آن27 درصد را جذب کنیم. بنابر این ما این جهت گیری را مدیریت می​کنیم که انشاالله در انتخابات بعدی ما حضور حداقل 80 درصدی مردم را داشته باشیم. البته کار سنگینی هم هست. مردم را باید در فضای امید بخش و با عملکرد خوب نگه داشت و برای اینکه ما به حفظ این فضای اجتماعی کمک کنیم بحث انتخابات مجلس را آغاز کردیم برنامه ریزی ها را به صورت جدی شروع کرده ایم. رویکرد ما این است که انشاالله یک مجلس مقتدر و کارشناس که جهتگیری اصلی آن منافع ملی و حرکت برنامه​ای باشد،داشته باشیم. نماینده باید خود را در جایگاهی بداند که قانون اساسی برای مجلس مشخص کرده است. امام به حق گفته ​اند که مجلس در راس امور است. این نوع مجلس مقتدر و مستقل مطمئنا به نفع دولت هم خواهد بود. کمک کننده و یاور دولت در برنامه​ ها خواهد بود. در عین حالی که به جد سوال و تحقیق و تفحص می​کند و حق قانونی خود را انجام می دهد. سال 93 را به عنوان سال طراحی راهبردها و برنامه ها گذاشته ایم. به این معنی که بگوییم راهبرد و برنامه​های ما برای انتخابات مجلس چیست؟ آرزوی من این است که با فعالیت​ و هم اندیشی‌هایی که خواهیم داشت انشا الله در اردوگاه اصلاح​طلبان به یک لیست واحد برسیم. این انتظار را از رقبا هم دارم که آن​ها هم به یک لیست برسند. البته این آرزوست که در انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی مردم در مقابل دو لیست ارزنده و قوی قرار بگیرند و تصمیم بگیرند. هر تصمیمی هم که بگیرند حتما به نفع کشور است و باید تمکین کرد. ما باید به سمت این برویم که اجماع حاصل کنیم و به یک لیست برسیم و در مرحله تلاش کنیم تا بتوانیم یک ائتلاف نسبی را با رقبای خود داشته باشیم.

باید از تجربه و دست آوردهای انتخابات 92 درس بگیریم در انتخابات سال 92 همه احساس برد کردند خروجی این برد چیست؟ خروجی این است که دو جریان رقیب در کنار هم قرار بگیرند. ما که روی اصول با هم اختلاف نظر نداریم، روی راهبردهای اساسی هیچ اختلافی با هم نداریم. اختلافات روی تاکتیک​ها و مسایل سلیقه​ای است. اگر در انتخابات مجلس آینده مثلا بین 30 تا 50 نفر مشترک در لیست​های هر دو جریان اصلی باشند. اگر این افراد رای بیاورند، این افراددر مجلس پایه فعالیت​های مشترک خواهند شد و در افزایش همدلی و هماهنگی بین جریانات سیاسی و در نتیجه افزایش کارایی مجلس و پرداختن به مسائل مهم در مجلس بسیار موثر خواهد بود. بحث ما در سال 93 روی راهبردهاست. به هیچوجه وارد مصادیق نمی​شویم. اینکه چه کسی رئیس مجلس بشود بحث خیلی زودی است. اصلا این به عهده نمایندگان منتخب مجلس است که چه کسی رئیس بشود. حالا گاهی سرلیستی هم مطرح می​شود که آن هم خیلی زود است. این​ها بحث​های مهرماه 94 به بعد است. ما در سال 93 روی راهبردها، برنامه​ها و جهت گیری​ها و اینکه چه کار بکنیم که انتخابات پرشوری داشته باشیم، چه کار باید کرد که همه دست اندرکاران انتخابات مرّ قانون را رعایت بکنند.مقام معظم رهبری فرمودند، رای حق الناس است. این خیلی مهم است و این فتوا باید در تمام انتخابات ملاک عمل و رفتار همه قرار گیرد و مطمئنا خیلی از مشکلات و بحث​ها و تردیدها را رفع می​کند. ما تدوین برنامه را در سال 93 دنبال می​کنیم، در سال 94 وارد فاز عملیاتی می‌ شویم و به تدریج روی گزینش افراد و نامزدها آن هم بر اساس معیارهای مشخص و شایستگی​های افراد متمرکز شویم. بنابراین ما در مسئله انتخابات مجلس بسیار جدی هستیم اما اینکه چه کسی بیاید و چه کسی نیاید هنوز وارد نشده​ایم و به موقع درمورد افراد هم تصمیم گیری می شود.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: