دورنماي مبهم ادبيات ايران
اين روزها روزهايي است كه بوي بهار از دور و نزديك به مشام ميرسد و سال 92چمدان جمع كرده تا برود و راه را براي سال جديد باز كند. امسال نيز مانند هرسال خاطراتي، چه تلخ، چه شيرين برايمان به يادگار گذاشته است و عرصههاي گوناگون جامعه كمابيش با افت و خيزهايي همراه بوده است. قطعا عرصه ادبيات همچون ديگر حوزهها شاهد فراز و فرودها و اتفاقات خوب يا بدي بوده است كه بررسي آن ميتواند تا حدي چشمانداز ادبي جامعه را در سال آينده روشن كند. اينكه ادبيات به عنوان مظلومترين حوزه در بخش فرهنگ چه سيري را در سال 92 گذرانده و روند آن چگونه خواهد بود، پرسشي است كه همواره مد نظر جامعه فرهنگي بوده است. بر آن شديم تا نظر عدهاي از اهالي ادب را درباره اوضاع ادبيات در سال 92 جويا شده و كتابهاي شاخص امسال را از نظر ايشان بدانيم. احمد دهقان (داستاننويس) ويتر ين خالي كتابفروشيها چون من داستاننويس هستم، در مورد داستان ميگويم.در حقيقت ما سال چندان پرباري نداشتيم. سال قبل از آن آثاري نوشته شد كه در جامعه مطرح شد و جامعه ادبي و همچنين مردم استقبال خوبي از آنها كردند. اما برخلاف آنچه گفته ميشد كه در سال 92 آثار بهتري را شاهد خواهيم بود، كمتر اثر خوبي در ويترين مغازههاي كتابفروشي به نمايش گذارده شد. اما در زمينه آثار ترجمه، آثار خوبي منتشر شد كه ميتواند موجب دلگرمي كساني باشد كه ميخواهند همچنان آثار خوب را بخوانند. به عنوان مثال ميتوانم از رمان «پيشروي» از «اي.ال داكترو» ياد كنم كه از آثار برجسته اين نويسنده بزرگ است كه امير احمديآريان آن را ترجمه كرده و انتشارات سوره مهر منتشر كرده است. اين اثر از آثار قابلتوجه امسال بود كه مخاطبان را تا اندازهاي ذوق زده كرد. از آنجا كه من نيز به رمانهاي جنگي علاقهمندم، اين رمان نگاهي تازه به جنگهاي داخل آمريكا داشت. نوع نگاه نويسنده بسيار براي من جالب بود و از طرف ديگر مضامين ديگر كتاب ميتوانست ديگران را نيز جلب كند. احمد بيگدلي (نويسنده) طلوع بهترين دوران ادبيات داستاني در بهار93 از ديد من در دو دولت قبل كتابهاي زيادي در ارشاد مانده بود كه باتغيير دولت سعي شده تا آنجاييكه ميشود به اين كتابها مجوز بدهند و منتشر شوند. بنابراين در حال حاضر نميتوان در مورد تحول ادبيات داستاني قضاوت كرد بلكه ما اين آثار را در بهار93 شاهد خواهيم بود. من بيشتر سعي ميكنم آثار نسل جوان را مطالعه كنم تا ببينم قرار است ادبيات ما به دست چه كساني بيفتد. اما كتاب شاخص و قابلتوجهي در بين آثار نديدم كه بخواهم نام ببرم. جلالالدين كزازي (نويسنده، مترجم و پژوهشگر برجسته ايراني) ادبيات تفاوت برجسته و بنياديني نداشت در سالي كه گذشت ادبيات با سالهاي پيشين تفاوت برجسته و بنياديني نداشت. اينكه پديده و دگرساني از ديد ادبي در اين سال آشكار شده باشد، نبود. همان روندها، همان هنجارها و ويژگيهايي كه در سال پيش و سالهاي پيش در ادب، سخنوري، نويسندگي و ترجمه چيره بود، درسالي كه گذشت نيز اين چيرگي را داشت. محمدعلي بهمني (شاعر و غزلسرا) سير دروني ادبيات رو به تكامل است نماي بيروني هنر يا ادبيات با آنچه در درونش اتفاق ميافتد متفاوت است. هنر هميشه خود به خود بيتوجه به شرايط حركت رو به تكامل خودش را طي ميكند. ممكن است عواملي برايش مزاحمت ايجاد كند يا سدي جلويش فراهم كند، اما به حركت خود ادامه ميدهد. ما نماي بيروني هنر را ميبينيم و دلواپسيهاي خودمان رابه آن انتقال ميدهيم. آنچه ما ميبينيم دلشورهها و دلواپسيهايي است كه گمان ميكنيم در مقوله هنري ايستايي به وجود آورده يا يك ضعفي دارد. در صورتي كه اينگونه نيست و ادبيات هميشه سير تكاملي خودش را طي ميكند. احمد شاكري (نويسنده و منتقد ادبيات داستاني) تصميمگيريهاي اشتباه روند ادبيات بدين گونه است كه آثاري كه هر سال منتشر ميشوند، در سال بعد مورد قضاوت قرار ميگيرند. جشنوارههاي ادبي كه شاخص هستند، عموما وضعيت سال بعد را مورد بررسي قرار ميدهند. آن چيزي كه در سال 92 شاهد بوديم، برخي از آثاري است كه به تبع تغييرات سياسي و دولت جديد روي كار آمد. آنچه در اظهارنظرها بيان شد و ديدگاه برخي دولتمردان و متوليان فرهنگي، گوياي اين است كه نوع برنامه راهبردي متفاوتي در اين بيانات عموما بيان شده و مدنظر است. چيزي كه در حوزه ادبيات شاهد بوديم، تصميمها و برخي اظهارنظر هاست كه رنگ و بوي سياسي دارد. در حوزه فرهنگ خطا در برخي تصميمگيريها و اعتماد نكردن به نيروهاي متعهد و انقلابي به چشم ميخورد. موضوعي كه مقام معظم رهبري نيز بر آن تاكيد كردند اين بود كه بايد جريان نيروي متعهد شكل بگيرد و تقويت شود.در بيانات برخي دولتمردان در يكي از وجوه آن چراغ سبزي به جريان روشنفكري بهطور عام در فرهنگ و در ادبيات بهطور خاص، به چشم ميخورد كه بايد مراقب آن بود و آن را رصد كرد. از ديگر مسائلي كه شاهد آن هستيم تاكيد بر برداشتن مميزي بدون كارشناسي دقيق و نقد شتابزده مميزي است. ديگر اينكه طي اين دوره اسامي نويسندگان و آثاري كه مطرح شد، اساسا نسبتي با ادبيات انقلاب و اهداف آن نداشتند. از سوي ديگر وجود خطاهايي در حوزه تصميمگيري و مديريت است. به عنوان مثال آميختن بخش شعر به داستان در بنياد ادبيات داستاني. بنياد ادبيات داستاني يكي از مجموعههايي است كه در ادوار گذشته و دولت گذشته پايه ريزي شد و با اين تصميمگيري جديد آن مجموعه تبديل به مجموعهاي ضعيف و بيهويت خواهد شد. كتابهاي شاخص عموما كتابهايي هستند كه توسط جشنوارهها و قضاوتها ديده شدند. در سال 92 شاهد رشد و ديده شدن آثار داستاني تاريخي بوديم. برخي آثار خوب داستاني كه در سال 91 و 92 معرفي و منتشر شدند: «اقيانوس مشرق» از مجيد پورعلي كه از سوي عصر داستان منتشر شد و «قديس» از ابراهيم حسن بيگي و رمان «ناميرا» از صادق كرميار است كه هر دو را نيستان منتشر كرده است. اين موضوع كه در يكي، دوسال چندين اثر تاريخي منتشر شده قابل تامل و بررسي است كه البته في نفسه بايد آن را به فال نيك گرفت. از نظر من با توجه به گشايشي كه امسال و در ماههاي پاياني سال اتفاق افتاده، سال آينده سالي پرعنوان و پر اثر در حوزه ادبيات خواهد بود و شاهد نتيجه و ثمره كار بسياري از نويسندگان در سال گذشته خواهيم بود و در نتيجه جشنوارههاي ادبي رونق ميگيرد و زمينه رقابتي خوبي در حوزه ادبيات و جايزه ادبيات اتفاق خواهد افتاد. عبدالجبار كاكايي (نويسنده، شاعر و ترانهسرا) ادبياتِ وابسته به كمال نميرسد به هر حال ادبيات وضعيت پرباري دارد و حوزه فعاليتهاي آن اميدواركننده است اما تا مادامي كه مستقل نباشد به كمال نميرسد. بنابراين ادبيات احتياج به استقلال از نهادهاي دولتي دارد و بايد خودگردان شده و اهالي ادب بتوانند براي آن تصميم بگيرند. تا زماني كه نهادي پرقدرت و مستقل برآن حاكم نباشد ما چندان شاهد اتفاقي خاص و خلاقانه در آن نخواهيم بود. زماني كه يك نهاد دولتي هزينه ميكند براي موضوعي مطمئنا توقعاتي دارد و در صدد است كه آنها را برآورده كند. سينما و تئاتر به سبب گردش مالياي كه دارند توانستهاند نسبتا مستقل عمل كنند، اما در حوزه ادبيات اينگونه نيست و همچنان ادبيات تحتالشعاع خواستههاي كما بيش نامعقول نهادهاي دولتي قرار دارد. راهحل اين موضوع اين است كه اهالي ادبيات تصميم بگيرند نهادي قوي و مستقل تشكيل دهند و اميدوارم اين اتفاق را روزي شاهد باشيم. احمد عربلو (نويسنده كودك و نوجوان) گراني كاغذ در توليد آثار تاثير منفي گذاشت! خوشبختانه به نظر من ادبيات هميشه سير پويايي خودش را طي ميكند. اگر مباحث سختافزاري حوزه نشر حل شود به تاليف آثار خوب كمك ميكند. چرا كه اگر كارهاي خوب توليد نكنيم تاثيرات بدي بر جامعه خواهد گذاشت. بحث گراني كاغذ و بهطور كلي عوامل توليد كتاب در قسمت سختافزاري كتاب تاثيرمي گذارد و بدينترتيب ناشران عملا به نويسنده جوان توجه نميكنند و بيشتر دنبال كارهاي خاص ميروند و بدينترتيب مقداري محدوديت در چاپ كتاب ايجاد ميشود. من فكر ميكنم اين بحث گراني خصوصا در نيمه دوم در بحث كمي توليد كتاب تاثير گذاشت.احساس من اين است كه بازار نشر بايد مقداري رونق بگيرد و آثار از حالت تيراژ پاييني بيرون بيايد و بودجه نشر بايد بودجهاي مشخص و قابل اعتماد و اعتبار بوده و در اختيار ناشران دولتي و همچنين خصوصي قرار بگيرد. ابوالفضل درخشنده (نويسنده) سال به سال دريغ از پارسال! متاسفانه سيري نزولي از سالهاي گذشته بر فرهنگ كشور حاكم شده كه در عرصه ادبيات داستاني هم اينگونه بوده است.هركسي كه پولي داشته باشد ميتواند هر اثري خلق كند، چه در عرصه ادبيات داستاني چه در عرصه هنرهاي نمايشي. مادر تمام هنرها داستان است. ابتدا بايد داستان نوشته و منتشر شود و ضعف و قوت آن مشخص شود، سپس تبديل به فيلمنامه و فيلم و سريال شود. متاسفانه ما اكثر فيلمهايي كه ميبينيم همه عوامل نسبتي با هم دارند و كاري خانوادگي توليد ميكنند. در بسياري مواقع هم ميبينيم كه هيچگونه تناسبي بين پيرنگ داستان و وقايع اتفاقي وجود ندارد. به همين دليل هم شاهد پس رفت در آثار هستيم. در تمام دنيا هر زماني يك تكنولوژي جديد يا يك موضوع جديد را ميخواهند در عرصه كشور وارد كنند، ابتدا فرهنگ آمادهسازي اذهان عمومي را مدنظر دارند. بدينترتيب به هنرمندان داستاننويس سفارش ميدهند كه داستانهايي بنويسند تا مردم نسبت به آن موضوع خاص ذهنيت پيدا كنند. چيزي كه در كشور خودمان به هيچوجه شاهد آن نيستيم. ادبيات داستاني در جامعه ما حكم گياه خودرو را پيدا كرده كه هركسي با فهم و درك خود در اين عرصه قلم ميزند. هدايت و ويرايشي در اين زمينه وجود ندارد و اين گياه خودرو ميتواند هرشكلي به خود بگيرد. در ادبيات دفاعمقدس وضعيت از اين نيز بغرنجتر شده. ما فقط به خاطرهنويسي بسنده كرديم و از هنرهاي داستاني كه ميتواند جذابيت ايجاد كند و به كمك آن انتقال مفاهيم داشته باشيم، غافل شديم. تنها كتاب شاخص و در خور تاملي كه من امسال ديدم، كتاب «سنگ سلام» نوشته محمدرضا بايرامي است. اين كتاب فكر اوليه خيلي خوبي دارد، پيرنگ آن قوي است و تمام ويژگيهاي فكر اولي در آن لحاظ شده است. نويسنده ابزار پرداخت را به درستي استفاده كرده و از همه مهمتر اين است كه نويسنده نسبت به موضوعي كه مينويسد شناخت و تسلط دارد. به غير از اين كتاب متاسفانه من كتاب خاص ديگري نديدم كه ارزش نقد داشته باشد. راضيه تجار (نويسنده) حال نويسندگان خوب نيست! من فكر ميكنم بزرگترين معضل در سال 92 مشكل كاغذ و گراني آن بود. بدينترتيب نويسندگان بايد منتظر بمانند تا آثارشان چاپ شود و عدهاي هم منتظر تجديد چاپ آثارشان باشند. من خودم مشكل تجديد چاپ را دارم. اگر نويسنده كاري را ارائه ميدهد كه خودش نبيند، حالش خوب نخواهد بود و بخش فرهنگ جامعه دچار خلل خواهد شد. رونمايي از كتاب كه هراز گاهي اتفاق ميافتد و بيشتر در زمينه خاطرات دفاعمقدس است، اتفاق خوبي است اما كتابي كه بتواند حالم را خوب كند نخواندهام. فيروز زنوزيجلالي (داستاننويس) ادبيات دچار نقاهت است متاسفانه آنطور كه بايد و شايد كار در خور و شايستهاي را در عرصه ادبيات نميبينم. كشور ما با سابقه فرهنگي طولانياي كه دارد آن گونه شرايطي كه مطلوب نويسندگان و جامعه باشد را سپري نميكند. وقتي در ذهنم كاوش ميكنم حتي به اندازه انگشتان يك دست هم اثر شاخصي نميبينم كه اميدوار شوم و از آن نام ببرم. محمدجواد جزيني (نويسنده و داستاننويس) ماههاي اخير كور سوي اميدي در دل هنرمندان ايجاد شده بعد از سالهاي يأس و نا اميدي كه روي فرهنگ و ادبيات سايه انداخته بود، به نظر ميرسد در ماههاي اخير كور سويي از اميد در دل هنرمندان ايجاد شده. اگرچه اين كورسوي نور آنچنان كه بايد و شايد به گرما و نور تاثير گذاري منجرنشده با اين حال جاي اميد است كه در سال آينده ما شاهد اتفاقات خوبي باشيم. نشانههاي اين اميد در برخي از سياستهاي اهالي فرهنگ ديده ميشود. برخي از اين اقدامها كه انجام شده: بازگشايي برخي از انتشاراتيها كه دچار تعليق شده بودند، بازگشايي خانه سينما و تلاش براي بازگشايي خانه روزنامهنگاران و بسياري نشانههاي ديگر. منبع: تهران امروز